Become a Better Learner: 5 things you can do to improve focus & memory

Doo-doo, doo-doo, doo-doo, doo-doo, doo-doo. Oh, hi. James from engVid. It's

دوو، دوو، دوو، دوو، دوو، دوو. اوه، سلام. جیمز از engVid.

a beautiful day out here. It's... no, it's not. It's cold. It's really cold.

اینجا یه روز قشنگه این... نه، اینطور نیست. سرده. واقعاً سرد است.

Canada, in the fall, which I love, but it... it can get cold if you're not

کانادا، در پاییز، که من آن را دوست دارم، اما اگر شما

dressed for it, and I am not dressed for it. Today's lesson is going to be on

برای آن لباس نپوشید، ممکن است سرد شود، و من برای آن لباس نپوشیدم . درس امروز قرار است در مورد

language learning. Or better to put it this way: It's not going to be on

یادگیری زبان باشد. یا بهتر است آن را اینگونه بیان کنیم: قرار نیست به

grammar, or conversation specifically; but I want to give you five things you

طور خاص روی دستور زبان یا مکالمه باشد. اما من می‌خواهم پنج کاری را به شما

can do that you can actually make learning easier. Okay? Things people

بدهم که می‌توانید انجام دهید تا در واقع یادگیری را آسان‌تر کنید. باشه؟ چیزهایی که مردم

don't usually mention, but they're really kind of important. These are the

معمولاً به آنها اشاره نمی کنند، اما واقعاً به نوعی مهم هستند. اینها

background things. See, don't you love it? Look, gotta love nature. Anyway. So,

چیزهای پس زمینه هستند. ببین دوستش نداری؟ ببین، باید طبیعت را دوست داشت. به هر حال. بنابراین،

five things I'm gonna talk about are going to help make... prepare you, as an

پنج موردی که در مورد آنها صحبت خواهم کرد به شما کمک می کند تا شما را به عنوان یک

individual, better, so you can actually be more efficient at learning. So, let's

فرد بهتر آماده کنید، بنابراین می توانید در یادگیری کارآمدتر باشید. بنابراین، بیایید

take care of the machine; then we can take care of the learning afterwards.

از ماشین مراقبت کنیم. سپس می توانیم بعد از آن مراقب یادگیری باشیم.

So, where do we start when we do that? Well, the first thing I want to talk

بنابراین، وقتی این کار را انجام می دهیم از کجا شروع کنیم؟ خب، اولین چیزی که می‌خواهم در

about... well, the first thing I want you to do is: I'm going to give you a

موردش صحبت کنم... خب، اولین چیزی که می‌خواهم انجام دهید این است: می‌خواهم یک لیست به شما بدهم

list. Okay? And I want you to listen carefully to this list, because this is

. باشه؟ و من از شما می خواهم که به دقت به این لیست گوش دهید، زیرا این

what I call a test retest and lesson learning. You're going to listen to the

چیزی است که من آن را تست مجدد و درس آموزی می نامم. شما به لیست گوش می دهید

list, and then I'm going to give you a couple seconds, and I want you to see

، و سپس من چند ثانیه به شما فرصت می دهم ، و می خواهم ببینید

how many of these words you can remember. And at the end of this lesson,

چند تا از این کلمات را می توانید به خاطر بسپارید. و در پایان این درس،

I'm going to redo the list, and we're going to see if you got an improvement.

فهرست را دوباره انجام می‌دهم، و می‌خواهیم ببینیم که آیا پیشرفتی داشته‌اید یا خیر.

Are you ready? So, don't write it down. Do not write it down. Hopefully you're

اماده ای؟ بنابراین، آن را یادداشت نکنید. آن را یادداشت نکنید. امیدوارم که شما

by a computer, so you can't. Put your fingers and hands up in the air. Okay?

با کامپیوتر هستید، بنابراین نمی توانید. انگشتان و دستان خود را در هوا قرار دهید. باشه؟

Word number one: Sun. Number two: Socks. Number three: Traffic light. Number

کلمه شماره یک: خورشید. شماره دو: جوراب. شماره سه: چراغ راهنمایی شماره

four... and, sorry. That's words. But you know what I mean, because some

چهار... و متاسفم. این کلمات است. اما می دانید منظور من چیست، زیرا بعضی

people go: "He said: 'traffic light' — it's two words." Whatever. Traffic

ها می گویند: "او گفت: چراغ راهنمایی - دو کلمه است." هر چه. چراغ راهنمایی و رانندگی

light. Number four: Car. Number five: Glove, which I wish I had some. Number

. شماره چهار: ماشین. شماره پنج: دستکش، که ای کاش آن را داشتم. شماره

six: Soda. Number seven: Rainbow. Number eight: Octopus. Number nine: Cat. And

شش: سودا. شماره هفت: رنگین کمان. شماره هشت: اختاپوس. شماره نه: گربه. و

number ten: Toes. Okay? Take five seconds, and see how many of these words

عدد ده: انگشتان پا. باشه؟ پنج ثانیه وقت بگذارید و ببینید چند تا از این کلمات

you can actually remember. You got it? Now, repeat and see how many you got.

را واقعاً می توانید به خاطر بسپارید. فهمیدی؟ حالا تکرار کنید و ببینید چند عدد بدست آورده اید.

Don't worry if you didn't get them all; that's not the point. It's... we're

نگران نباشید اگر همه آنها را دریافت نکردید. مساله این نیست. ما

going to do a test retest, so let's see where you are and where we're going to

قرار است یک تست مجدد انجام دهیم، پس بیایید ببینیم شما کجا هستید و

go after we do this lesson.

بعد از انجام این درس به کجا خواهیم رفت.

Now, now we got that out of the way, let's talk about the lesson for the day

حالا، حالا این را از سر راه برداشتیم، بیایید در مورد درس آن روز صحبت کنیم

— the five things we can look at. Number one — you probably heard this before —

- پنج چیز که می توانیم به آنها نگاه کنیم. شماره یک - احتمالاً قبلاً این را شنیده اید -

food. "What? What? I thought we were doing English." We are. You should have

غذا. "چی؟ چی؟ فکر کردم داریم انگلیسی می کنیم." ما هستیم.

a good breakfast before you go to school. Some people say that, you

قبل از رفتن به مدرسه باید صبحانه خوبی بخورید . برخی از مردم می گویند که، می

know... or a lot of kids should have that. And it's important. Food is

دانید ... یا بسیاری از بچه ها باید آن را داشته باشند. و مهم است. غذا

important for how we function — period. There's no difference when we talk about

برای نحوه عملکرد ما مهم است - دوره. وقتی در مورد آن صحبت می کنیم و زمانی که در مورد یادگیری زبان صحبت می کنیم، تفاوتی وجود ندارد

that and when we talk about learning languages. If you don't eat properly, or

. اگر به درستی غذا نمی خورید، یا

don't fuel your body — "fuel", like gas for your car — you can't learn properly.

به بدنتان سوخت نمی رسانید - «سوخت»، مانند بنزین ماشینتان - نمی توانید به درستی یاد بگیرید.

But one of the things we don't really take into consideration is: What kind of

اما یکی از چیزهایی که ما واقعاً در نظر نمی گیریم این است: چه نوع

fuel is important? Now, I'm not going to talk about all foods, because there's

سوختی مهم است؟ در حال حاضر، من در مورد همه غذاها صحبت نمی کنم، زیرا

many theories on, you know... fat in your food, carbohydrates — all these

تئوری های زیادی در مورد... چربی در غذای شما، کربوهیدرات ها - همه این

different things; or apples and oranges. I'm just going to talk about this one

چیزهای مختلف وجود دارد. یا سیب و پرتقال من فقط قصد دارم در مورد این یک

thing that makes a big difference, and it's... it's becoming quite popular in

چیز صحبت کنم که تفاوت بزرگی ایجاد می کند، و این ... در اخبار و مجلات بسیار محبوب می شود

the news and magazines. You can check it out on... there's "The Obesity Code" by

. می‌توانید آن را در اینجا ببینید... «کد چاقی» نوشته

Doctor Fung, and he's also got... there's a sugar... there's a couple of

دکتر فانگ وجود دارد، و او هم دارد... یک قند وجود دارد... چند

books on these, where they talk about how sugar — and yeah, I'm talking about

کتاب در مورد اینها وجود دارد، که در آن درباره نحوه شکر صحبت می‌کنند - و بله، من در مورد شکر صحبت می کنم

sugar — sugary foods, specifically, lead to lots of problems. And one of those

- غذاهای شیرین، به طور خاص، منجر به مشکلات زیادی می شوند. و دوستان من یکی از آن

problems they lead to, my friends, is learning. It seems what happens when we

مشکلاتی که منجر به آن می شود یادگیری است. به نظر می رسد وقتی شکر زیاد می خوریم چه اتفاقی می افتد

take a lot of sugar... and, first of all, I should say: Sugar in small

... و اول از همه باید بگویم: شکر به

amounts that we find in fruits, you know... like apples, oranges — is good

مقدار کم که در میوه ها پیدا می کنیم، می دانید ... مثل سیب، پرتقال -

for us. In fact, our brain is only two percent of our bodies, but it uses

برای ما مفید است. در واقع، مغز ما تنها دو درصد از بدن ما را تشکیل می دهد، اما

twenty percent of our energy. And when we get fruits, like oranges, and apples,

بیست درصد از انرژی ما را مصرف می کند. و وقتی میوه‌هایی مانند پرتقال، سیب

and berries — they have... they're full of sugar. But they also have something

و انواع توت‌ها دریافت می‌کنیم... پر از قند هستند. اما آنها همچنین چیزی

called: "fibre" to slow how the sugar is brought into our bodies. And because of

به نام "فیبر" برای کاهش سرعت ورود قند به بدن ما دارند. و به همین دلیل

that, our bodies can use the sugar and we don't have that bad in effect. But

، بدن ما می تواند از قند استفاده کند و ما تاثیر بدی نداریم.

you still can't eat twenty apples and twenty oranges. In fact, you'll get sick

اما هنوز نمی توانی بیست سیب و بیست پرتقال بخوری. در واقع

if you do. That's the beauty of it. But when you're having chocolate bars, and

اگر این کار را بکنید مریض خواهید شد. زیبایی آن همین است. اما وقتی شکلات تخته‌ای می‌خورید، و

other things, like... and it's got a lot of sugar in it — well, it's not so good

چیزهای دیگر، مانند... و قند زیادی در آن وجود دارد - خوب،

for our body.

برای بدن ما خوب نیست.

So, a little bit of sugar helps us think really well. Okay? And that's what

بنابراین، کمی شکر به ما کمک می کند تا واقعا خوب فکر کنیم. باشه؟ و این چیزی

nature gave us. And that's why we're here, building cars and buildings. Same

است که طبیعت به ما داده است. و به همین دلیل است که ما اینجا هستیم و ماشین و ساختمان می سازیم.

with language learning. A little bit of sugar gives you a little bit of a spike

یادگیری زبان هم همینطور. مقدار کمی شکر

to give you the energy to learn, but too much sugar causes what's called:

به شما انرژی کمی برای یادگیری می دهد، اما شکر زیاد باعث چیزی می شود که به آن

"inflammation". And if you want to know what "inflammation" is — if you've ever

"التهاب" می گویند. و اگر می خواهید بدانید "التهاب" چیست - اگر تا

got hit in the eye and your eye goes: "Bwoo" — that's "inflammation". Right?

به حال به چشم شما ضربه خورده باشد و چشم شما برود: "Bwoo" - این همان "التهاب" است. درست؟

But when it happens in your head and your brain: "Bwoo" — well, there's

اما وقتی در سر و مغز شما اتفاق می افتد : "بوو" - خوب،

nowhere for the brain, and the blood and that to go in your body. So, it takes up

هیچ جایی برای مغز و خون و آن در بدن شما وجود ندارد. بنابراین،

that space, and it makes it harder for you to think. Okay? So, one of the first

این فضا را اشغال می کند و فکر کردن را برای شما سخت تر می کند. باشه؟ بنابراین، یکی از اولین

things you want to do is: Stop eating so many sugary foods, and that will help

کارهایی که می‌خواهید انجام دهید این است: از خوردن غذاهای شیرین پرهیز کنید و این به

with memory and learning. All right? So, if you're sitting there, and I'm sure

حافظه و یادگیری کمک می‌کند. خیلی خوب؟ بنابراین، اگر آنجا نشسته‌اید، و من مطمئن

you got a soda, going: "He's telling me a good idea. I should..." Put the soda

هستم که یک نوشابه دارید، می‌روید: "او به من یک ایده خوبی می‌گوید. من باید..." نوشابه را بگذارید

down. Put it down because it's full of sugar, which leads me to number two:

. آن را زمین بگذارید زیرا پر از قند است که من را به شماره دو می رساند:

Water. You didn't see that coming, did you? Food, sugar, water. Sodas aren't

آب. ندیدی که میاد ، نه؟ غذا، شکر، آب. نوشابه ها

great for you because they're full of sugar, but one thing we do need and we

برای شما عالی نیستند زیرا پر از قند هستند، اما یک چیزی که ما به آن نیاز داریم و

need a lot of it, is water. Your brain is 80% water, and a lot of us are

به مقدار زیادی از آن نیاز داریم، آب است. مغز شما 80 درصد آب است و بسیاری از ما

dehydrated. We walk around; we don't drink enough water.

دچار کم آبی هستیم. راه می رویم؛ ما به اندازه کافی آب نمی نوشیم

Well, think of a sponge. Okay? If you put a sponge in water, and you know...

خوب، به یک اسفنج فکر کنید. باشه؟ اگر اسفنجی را در آب بیندازید و بدانید...

it's like this and you put it in, it goes: "Puchu" — it gets filled; it

اینطور است و آن را در آب بگذارید، می‌رود: «پوچو» — پر می‌شود.

grows. But it's absorbing. "Absorbing" — it means drawing in the liquid. Right?

رشد می کند. اما جذب کننده است. "جذب" - به معنای کشیدن در مایع است. درست؟

It's taking... it's taking the... the water in the sponge, and the sponge

آب اسفنج را می گیرد... آب اسفنج را می گیرد و اسفنج

grows. Just like your brain when it's properly hydrated — it can suck in the

رشد می کند. درست مانند مغز شما وقتی به درستی هیدراته می شود – می تواند

information. But you get a dry sponge, my friend — it's small and it doesn't do

اطلاعات را جذب کند. اما شما یک اسفنج خشک دریافت می کنید، دوست من - کوچک است و کار زیادی نمی کند

very much. You got to get your uptake of water. Now, I'm not going to tell you

. شما باید جذب آب خود را دریافت کنید . حالا نمی‌خواهم به شما بگویم

how much water, like: "You should have eight glasses a day. It should be

چقدر آب، مانند: " روزی هشت لیوان بخورید. باید

distilled. It should come from the Heavens themselves. Tears of the gods."

تقطیر شود. باید از خود آسمانها بیاید. اشک خدایان."

I'm not saying that. I'm just saying: Get good, clean water; put down the

من این را نمی گویم. من فقط می گویم : آب خوب و تمیز بگیرید.

soda. It'll help. What happens is water helps when it's fully... the brain is

نوشابه را کنار بگذارید این کمک خواهد کرد. اتفاقی که می افتد این است که آب وقتی به طور کامل ... مغز هیدراته شده است کمک می کند

hydrated. "Hydrated" means filled with water. It helps information flow a lot

. «هیدراته» یعنی پر از آب. به جریان بهتر اطلاعات کمک می کند

better. Okay? Think of your toilet; stuff flows better when it's full,

. باشه؟ به توالت خود فکر کنید؛ چیزها وقتی پر است بهتر جریان می‌یابند،

right? Yeah, that's a bad example. I should have thought that went through.

درست است؟ بله، این یک مثال بد است. من باید فکر می کردم که گذشت.

Anyway, but you get the point. A hydrated brain that's filled with water

به هر حال، اما شما متوجه موضوع شدید. یک مغز هیدراته که پر از آب است

allows for electrolytes. I know, "electrolytes" — they're little...

امکان تولید الکترولیت ها را فراهم می کند. من می دانم، "الکترولیت" - آنها کمی هستند ...

whatever. You don't need to know. Science things. Things in your brain

هر چه باشد. نیازی نیست بدانید چیزهای علمی چیزهایی در مغز شما

that can... conveys information — they allow them to work better in the brain.

که می توانند ... اطلاعات را منتقل کنند - به آنها اجازه می دهند در مغز بهتر کار کنند.

Right? We need to be hydrated. Okay? So, hydration helps with the body

درست؟ ما باید هیدراته شویم. باشه؟ بنابراین، هیدراتاسیون به گردش مواد در بدن کمک می کند

circulating stuff, but really for the brain because it's 80% water. That was

، اما در واقع به مغز کمک می کند زیرا 80٪ آن آب است. این

number two.

شماره دو بود.

So, what could be number three? Because we talked about food; we talked about

بنابراین، شماره سه چه چیزی می تواند باشد؟ چون در مورد غذا صحبت کردیم. ما در مورد

water. Here's one that probably, if you're sitting at the computer too

آب صحبت کردیم در اینجا یکی است که احتمالاً، اگر بیش از حد طولانی پشت رایانه می

long... but don't do it right now. I don't need you to do it now, but you

نشینید ... اما فعلا این کار را انجام ندهید. من نیازی به انجام آن ندارم، اما

should do this: Exercise. "What?" Actually you can do it; you can do it

باید این کار را انجام دهید: ورزش کنید. "چی؟" در واقع شما می توانید آن را انجام دهید. همین الان میتونی

with me right now. Let's do a couple jumping jacks. All right? There you go.

با من انجامش بدی بیایید چند جک جامپینگ انجام دهیم. خیلی خوب؟ شما بروید.

Watch the video; do exercise. You notice, as you do this, you breathe a

فیلم را ببینید؛ تمرین کن. متوجه شدید، وقتی این کار را انجام می‌دهید،

little bit more, right? What's that do? Brings oxygen into the body, which wakes

کمی بیشتر نفس می‌کشید، درست است؟ این چه کاریه؟ اکسیژن را به بدن می آورد که

up your brain. Exercise helps with motivation, helps with alert...

مغز شما را بیدار می کند. ورزش به انگیزه کمک می کند، به هوشیاری...

alertness, and attention. So, it helps us actually — because we're moving our

هوشیاری و توجه کمک می کند. بنابراین، در واقع به ما کمک می کند - زیرا

blood and our oxygen through the body — to oxygenate the brain and bring blood

ما خون و اکسیژن خود را در بدن حرکت می دهیم - تا مغز را اکسیژن رسانی کنیم و خون را

to the brain. Blood for energy; oxygen because... well, we need it or we die.

به مغز برسانیم. خون برای انرژی؛ اکسیژن چون... خوب، ما به آن نیاز داریم یا می میریم.

Right? So, when we exercise, we get our bodies filled better for attention. And

درست؟ بنابراین، هنگامی که ورزش می کنیم، بدن خود را برای توجه بهتر پر می کنیم. و

what did I say, again? Attention and motivation, and I forget. Awareness.

بازم چی گفتم؟ توجه و انگیزه و فراموش می کنم. اطلاع.

Whatever. Basically, what it does is it wakes us up and prepares us. Part of

هر چه. اساساً کاری که انجام می دهد این است که ما را بیدار می کند و ما را آماده می کند. بخشی از

exercise is from our... I can say our prehistory days, where we would have to

ورزش مربوط به ماست... می توانم بگویم روزهای ماقبل تاریخ، جایی که ما مجبور بودیم

— not exercise, which is very funny we call it: "exercise". Back then it was

- نه ورزش، که خیلی خنده دار است که ما به آن می گوییم: "ورزش". در آن زمان به

called: "survival". So, you'd be walking in the forest; where I am right now —

آن می گفتند: "بقا". بنابراین، شما در جنگل قدم می زنید . جایی که من الان هستم

doo, doo-doo, doo-doo, doo-doo — and a tiger would come out, and you would

- دوو، دوو، دوو، دوو - و یک ببر بیرون می آمد، و شما

start jogging. Well, not jogging; you would run. Right? And then maybe... you

شروع به دویدن می کردید. خوب، دویدن نیست. شما می دوید درست؟ و بعد شاید... می

want to lift some weights? Yeah, pick up a big rock and throw it at the tiger.

خواهید چند وزنه بلند کنید؟ آره، یک سنگ بزرگ بردارید و به سمت ببر پرتاب کنید.

Yeah, there's your exercise; it was called: "survival". But because of that,

بله، تمرین شما وجود دارد. به آن می گفتند: «بقا». اما به همین دلیل،

we had to be alert; we had to pay attention. We were motivated to survive.

ما باید هوشیار باشیم. باید توجه می کردیم ما برای زنده ماندن انگیزه داشتیم.

And when you put these things together, our brain was stimulated to pay

و وقتی این چیزها را کنار هم می گذارید، مغز ما تحریک می شود تا

attention to our environment and learn as much as possible. So, exercise does

به محیط خود توجه کند و تا حد امکان یاد بگیرد. بنابراین، ورزش این کار

that for us. A couple more jumping jacks. All right. Now, you got that down

را برای ما انجام می دهد. چند جک دیگر. خیلی خوب. حالا، این را فهمیدید

— that was number three.

- شماره سه بود.

What's number four? Well, it's... number four is... you should... I don't know.

شماره چهار چیست؟ خب، این ... شماره چهار است ... شما باید ... نمی دانم.

Sleep. Get sleep. All the stuff I talked about works really well, but it's sleep

خواب. بخواب همه چیزهایی که در مورد آنها صحبت کردم واقعاً خوب کار می کنند، اما خواب

that is that magic pill that makes it work well. If you don't rest from

است که همان قرص جادویی است که باعث می شود به خوبی کار کند. اگر بعد از ورزش استراحت نکنید

exercise, and get a good night's sleep — your body isn't built back up. If you

و شب خوب بخوابید، بدن شما بازسازی نمی شود.

don't get enough sleep, your body doesn't get rid of the toxins or poisons

اگر به اندازه کافی نخوابید، بدن شما از شر سموم یا سموم بدن ما خلاص نمی شود

in our bodies, or help, you know... move around the food, and help us eliminate,

، یا کمکی نمی کند، می دانید ... در اطراف غذا حرکت کنید، و به ما کمک کنید تا از بین ببریم،

and all that other... other neat stuff, and the water — help get it out — right?

و همه چیزهای دیگر ... چیزهای تمیز دیگر، و آب - به بیرون آوردن آن کمک می کند - درست است؟

— and what have you. We need sleep to do that. I'm giving you all that for the

- و تو چی داری برای این کار به خواب نیاز داریم. من همه اینها را برای

first three to explain what that... how sleep helps with that. But really what

سه مورد اول به شما می دهم تا توضیح دهم که چه چیزی ... خواب چگونه به آن کمک می کند. اما واقعاً

sleep helps with — this is the big deal. I'm gonna use some big words now, so

خواب به چه چیزی کمک می کند - این مسئله بزرگ است. حالا از چند کلمه بزرگ استفاده می کنم، پس

please forgive me. Consolidation of memories. When you sleep, your brain

لطفا مرا ببخش. تثبیت خاطرات. وقتی می خوابید، مغز شما

takes that opportunity then to take what you've learned in the day and then say:

از این فرصت استفاده می کند و سپس از آنچه در روز یاد گرفته اید استفاده می کند و سپس می گوید:

"Okay, what have we done? Okay, we did this, this, this, this", and it starts

"باشه، ما چه کردیم؟ خوب، ما این کار را کردیم، این، این، این،" و شروع

to organize it for you. So, when you wake up in the morning: "Oh". You go:

به سازماندهی می کند. آن را برای شما بنابراین، وقتی صبح از خواب بیدار می شوید: "اوه". شما می‌روید:

"Oh, yeah. Bonjour. No. Yeah, okay. Comment ça va? Oh, how about that? Cómo

"اوه، آره. Bonjour. نه. آره، باشه. نظر بده؟ اوه،

estás? Muy bien". All of that stuff is what we call: "consolidated". Your brain

چطور؟ همه این چیزها همان چیزی است که ما می گوییم: "تجمیع". مغز شما

goes: "Okay. What does this mean? Buongiorno. Hello. Hello, yeah". It puts

می گوید: "خوب. این به چه معناست؟ Buongiorno. سلام. سلام، بله". آن را کنار هم قرار می دهد

it together. You need that time to do it.

. برای انجام آن به آن زمان نیاز دارید.

So, a lot of you guys, when you think you're studying and you're learning —

بنابراین، بسیاری از شما بچه ها، وقتی فکر می کنید در حال مطالعه هستید و در حال یادگیری هستید -

no. You study; if you get good sleep, you learn. Many studies have shown that

نه. شما مطالعه می کنید؛ اگر خوب بخوابید ، یاد می گیرید. بسیاری از مطالعات نشان داده‌اند که

when people get poor sleep, they have poor memories because their memories are

وقتی افراد کم‌خواب می‌خوابند، حافظه‌شان ضعیف است، زیرا حافظه‌شان

not consolidated; put together. So, keep that in mind. Okay? All right. Good. Now

تثبیت نشده است. کنار هم گذاشتن آن را به خاطر بسپار. باشه؟ خیلی خوب. خوب حالا

that we've got that out of the way — I got one, two, three, four — I'm going to

که این موضوع را از سر راه برداشتیم - من یک، دو، سه، چهار گرفتم - می‌خواهم

give you number five, which is kind of a bonus. It's a really cool one. A lot

عدد پنج را به شما بدهم، که نوعی پاداش است. این یکی واقعا باحال است. بسیاری

of... some people do it. A lot of people in the world, actually, do it. But for

از ... برخی از مردم این کار را انجام می دهند. بسیاری از مردم جهان، در واقع، این کار را انجام می دهند. اما برای

language learning... and I forgot to mention that — language learning, but I

یادگیری زبان... و فراموش کردم که به آن اشاره کنم - یادگیری زبان، اما

think if I go through them with you again... food — you need the energy to

فکر می‌کنم اگر دوباره آنها را با شما مرور کنم ... غذا - برای مطالعه واقعاً به انرژی نیاز دارید تا

actually be awake to study. Right? Also, if it's too sugary; the inflammation —

بیدار باشید. درست؟ همچنین، اگر آن را بیش از حد قند; التهاب -

you can't learn. Water for that... for the brain to send the signals through to

شما نمی توانید یاد بگیرید. آب برای آن... تا مغز سیگنال ها را برای

get that learning done. You need water; keep your brain hydrated. Number three

انجام آن یادگیری ارسال کند. شما به آب نیاز دارید؛ مغز خود را هیدراته نگه دارید شماره سه

was sleep. No, no, nope, nope. Was exercise. Number three was sleep. Sorry.

خواب بود. نه، نه، نه، نه. ورزش بود شماره سه خواب بود. متاسف.

See? I need some sleep. Number three was exercise, because what happens? It helps

دیدن؟ من به کمی خواب نیاز دارم. شماره سه ورزش بود، چون چه اتفاقی می افتد؟ این به

us with alertness and motivation. Right? And the aware... awareness of our

ما با هوشیاری و انگیزه کمک می کند. درست؟ و آگاهی از

environment. Number four was sleep, and it helps to get those memories all

محیط اطرافمان. شماره چهار خواب بود، و به جمع کردن همه این خاطرات کمک می

together. As you start putting it together, you're getting a picture.

کند. همانطور که شروع به چیدن آن می کنید، یک عکس دریافت می کنید.

But there's a movie called: "Limitless", and I love this movie. Anybody who

اما یک فیلم وجود دارد به نام "بی حد و حصر" و من عاشق این فیلم هستم. هرکسی

studied with me at the school I used to teach at, they were like: "Oh god,

که در مدرسه ای که قبلاً در آن تدریس می کردم با من درس می خواند، می گفت: "اوه خدا،

teacher's playing that movie again?" I go: "Yes, it's amazing". This man would

معلم دوباره آن فیلم را بازی می کند؟" من می گویم: "بله، شگفت انگیز است". این

take a pill, and what a pill it was. With one pill, he could do anything.

مرد یک قرص می خورد و چه قرصی بود. با یک قرص می توانست هر کاری انجام دهد.

With half listening, he could learn a language. And he's running down the

با نیمی از گوش دادن، او می توانست یک زبان را یاد بگیرد . و او در

street, listening to some French, and then he's talking to French people the

خیابان می دود، به چند زبان فرانسوی گوش می دهد، و سپس در پنج دقیقه آینده با فرانسوی ها صحبت می کند

next five minutes; talking fast. But my point was this: A magic pill that we

. تند صحبت کردن اما حرف من این بود: یک قرص جادویی که ما

have that's free, available to everyone, and you just need to play with a little

داریم که رایگان است، در دسترس همه است، و شما فقط باید با کمی بازی

bit that can help all of the other stuff work better is meditation and

کنید که می تواند به عملکرد بهتر همه چیزهای دیگر کمک کند مدیتیشن و

mindfulness meditation. They've done studies that show that meditation lowers

مراقبه ذهن آگاهی است. آنها مطالعاتی انجام داده اند که نشان می دهد مدیتیشن استرس را کاهش می دهد

stress. Do you remember we talked about blood and oxygen, and moving around?

. یادت هست در مورد خون و اکسیژن و حرکت در اطراف صحبت کردیم؟

Well, meditation releases stress. When you're stressed, you're like this. And

خوب، مدیتیشن استرس را از بین می برد. وقتی استرس داری اینجوری میشی و

when you relax, see more movement? Well, when you're stressed physically...

وقتی آرام می شوید، حرکت بیشتری می بینید؟ خوب وقتی استرس بدنی دارید...

that's why you're always tired when you're stressed because your muscles are

به همین دلیل است که وقتی استرس دارید همیشه خسته می شوید چون ماهیچه هایتان

a bit tight. But when you relax, you release and you let that energy flow;

کمی سفت هستند. اما وقتی آرام می شوید، رها می کنید و اجازه می دهید آن انرژی جریان یابد.

you can breathe deeper, get more oxygen, which helps with energy production. I

می توانید عمیق تر نفس بکشید، اکسیژن بیشتری دریافت کنید، که به تولید انرژی کمک می کند. می

know, this is really... "I thought this was an English lesson." It is. Because

دانم، این واقعاً... "فکر می کردم این یک درس انگلیسی است." این است. زیرا

if you do these things correctly, English learning will be easier, more

اگر این موارد را به درستی انجام دهید، یادگیری زبان انگلیسی آسان تر

effective, and more efficient. Meditation helps to release stress in

، موثرتر و کارآمدتر خواهد بود. مدیتیشن به تخلیه استرس

the mind and the body, so you get better oxygen flow, you get better blood flow,

در ذهن و بدن کمک می کند، بنابراین جریان اکسیژن بهتری دارید، جریان خون بهتری

you get better sleep. And I told you sleep is incredibly important. Okay? And

دارید و خواب بهتری خواهید داشت. و من به شما گفتم که خواب بسیار مهم است. باشه؟

it helps increase your focus, so when you're actually doing something, you get

و به افزایش تمرکز شما کمک می کند، بنابراین وقتی واقعاً کاری را انجام می دهید،

better at doing it. Cool? Now, if you keep all of that in mind... I've given

در انجام آن بهتر می شوید. سرد؟ حالا، اگر همه اینها را در ذهن داشته باشید... من به

you five things you can do right now to help. Because you're taking hours to

شما پنج کاری داده ام که می توانید همین الان انجام دهید تا کمک کنید. از آنجایی که ساعت‌ها برای

study, why wouldn't you take the time to prep your system to make the

مطالعه وقت می‌گذارید، چرا وقت نمی‌گذارید تا سیستم خود را آماده کنید تا

most-effective study you can get? Right?

مؤثرترین مطالعه‌ای را داشته باشید؟ درست؟

Now, I'm going to give you a little bit of a tool. We're going to work together,

حالا یک ابزار کوچک به شما می دهم . قراره اینجا با هم کار

here. We're going to practice this. And you remember that test retest we talked

کنیم ما این را تمرین می کنیم. و آن تست مجدد را که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم را به خاطر دارید

about before? We're going to do that again. Yeah? So, step over this way with

؟ ما دوباره این کار را خواهیم کرد. آره؟ بنابراین، برای یکی دو ثانیه با من در این راه قدم بردارید

me for a second or two. Yeah? So, we're going to be looking at breathing, and

. آره؟ بنابراین، ما به تنفس نگاه خواهیم کرد، و

what I want you to do when you breathe is this: You're going to breathe in or

کاری که من از شما می‌خواهم هنگام نفس کشیدن انجام دهید این است: قرار است نفس بکشید یا

inhale, breathe in for seven seconds; breathe out for eight seconds. This is

استنشاق کنید، هفت ثانیه نفس بکشید. به مدت هشت ثانیه نفس خود را بیرون دهید این

from a book called: "Willpower" by Andrea McGonigal. She was at Stanford

برگرفته از کتابی به نام: "نیروی اراده" اثر آندریا مک گونیگال است. او در دانشگاه استنفورد

University. It's one of the most famous classes that was taught there. Okay? So,

بود. یکی از معروف ترین کلاس هایی است که در آنجا تدریس می شد. باشه؟ بنابراین،

this is a focus meditation to help you focus. All right. Are you ready? Let's

این یک مدیتیشن تمرکز است که به شما کمک می کند تمرکز کنید. خیلی خوب. اماده ای؟ بیایید

do it. We're gonna do this a few times, and then we're going to go back to that

آن را انجام دهیم. ما این کار را چند بار انجام می‌دهیم، و سپس به

list of ten and see if we can improve your standing. Ready? So, let's go.

لیست ده نفره برمی‌گردیم و ببینیم که آیا می‌توانیم وضعیت شما را بهبود ببخشیم. آماده؟ پس بزن بریم.

Inhale. One, two, three, four, five, six, seven. Exhale. Eight, seven, six,

دم کنید. یک دو سه چهار پنج شش هفت. بازدم. هشت، هفت، شش،

five, four, three, two, one. Now, inhale. Exhale. Inhale. Exhale. One more

پنج، چهار، سه، دو، یک. حالا نفس بکش بازدم. دم کنید. بازدم. یک

time. Ready? Inhale. Exhale. Got an extra thumb, there. Thumbs up for you.

بار دیگر آماده؟ دم کنید. بازدم. یک انگشت شست اضافی، وجود دارد. با تشکر از شما

All right. Now, let's do that list again. One: Sun. Two: Socks. Three:

خیلی خوب. حالا بیایید دوباره آن لیست را انجام دهیم . یک: خورشید. دو: جوراب. سه:

Traffic light. Four: Car. Five: Glove. Six: Soda. Seven: Rainbow. Eight:

چراغ راهنمایی. چهار: ماشین. پنج: دستکش. شش: سودا. هفت: رنگین کمان. هشت:

Octopus. Nine: Cat. Ten: Toes. See how many you got right this time. I'm

اختاپوس. نه: گربه. ده: انگشتان پا. ببینید این بار چند نفر را درست کردید. من

smiling because some of you probably went: "Hey!" if you got three; now

لبخند می زنم زیرا برخی از شما احتمالاً رفته اید: "هی!" اگر سه تا گرفتی؛

you're like: "I got five", or you got seven or more. We've had, like, a

حالا شما مانند: "من پنج گرفتم" یا شما هفت یا بیشتر گرفتید. ما مثلاً یک

ten-minute class that I just taught you, so you didn't have time to remember

کلاس ده دقیقه ای داشتیم که همین الان به شما آموزش دادم، بنابراین وقت نکردید این کلمات را به خاطر بسپارید

these words; I asked you not to write them down. And you might say: "Well, I

. از شما خواستم آنها را یادداشت نکنید. و ممکن است بگویید: "خب،

heard it the second time." But if you didn't do so well, you've had time to

بار دوم شنیدم." اما اگر این کار را به خوبی انجام نداده اید، وقت دارید

forget. And now we've done it again, you might have noticed that that focus on

فراموش کنید. و اکنون دوباره این کار را انجام دادیم، شاید متوجه شده باشید که تمرکز

your breath helps you focus your mind. And that's the pill of meditation I just

روی نفس به شما کمک می کند ذهن خود را متمرکز کنید. و این همان قرص مدیتیشن است که من

gave you. Cool? All right.

به شما دادم. سرد؟ خیلی خوب.

So, what I want to do now is give you some homework, and the homework's quite

بنابراین، کاری که اکنون می‌خواهم انجام دهم این است که به شما تکلیف بدهم، و تکلیف بسیار

simple. You're going to do that seven and eight meditation for focus. Do it up

ساده است. برای تمرکز، مدیتیشن هفت و هشت را انجام خواهید داد.

to ten. Like, repeat it ten times — that cycle; and do it every day for the next

تا ده انجام دهید. مانند، آن را ده بار تکرار کنید - آن چرخه. و برای 30 روز آینده هر روز این کار را انجام دهید

30 days. It's a really good idea to do it just before maybe you're studying.

. این یک ایده واقعا خوب است که درست قبل از مطالعه انجام دهید.

You'll probably notice that you're able to focus a little bit better. Okay? Now

احتمالاً متوجه خواهید شد که می توانید کمی بهتر تمرکز کنید. باشه؟ حالا

that I've given your homework, I want to end the class with a quote, and this is

که تکالیف شما را دادم، می‌خواهم کلاس را با یک نقل قول به پایان برسانم، آن هم

by Andrew de Waal. And it's: "You are anywhere... anywhere is your home when

توسط اندرو دی وال. و آن این است: "شما در هر جایی هستید...

you learn languages". And I think that's true. When you know more than one

وقتی زبان یاد می گیرید، هر جایی خانه شماست". و من فکر می کنم که این درست است. وقتی بیش از یک زبان بلد باشید

language, you can go almost anywhere. Right? And since you're here learning

، تقریباً می‌توانید به همه جا بروید. درست؟ و از آنجایی که شما اینجا هستید که

languages, you can come to my home sometime. Well, not my literal home, but

زبان یاد می گیرید، می توانید زمانی به خانه من بیایید . خوب، خانه واقعی من نیست، اما

you can come visit me over here. Anyway, it's been a pleasure. I'd like you to go

می توانید به دیدن من بیایید. به هر حال مایه لذت بود. من می خواهم شما

to www.eng as in English, vid as in video.com, and there's no quiz, but

به www.eng به عنوان به زبان انگلیسی، vid مانند در video.com، و آزمونی وجود ندارد، اما در

there are great lessons there in which now you can go and study. Take what I've

آنجا درس های عالی وجود دارد که اکنون می توانید در آنها بروید و مطالعه کنید. آنچه را

taught you today, and apply it to grammar lessons, vocabulary lessons,

که امروز به شما یاد دادم بردارید و آن را در درس های دستور زبان، درس واژگان،

conversation, reading, and writing. Cool? I'll see you in a little bit. Take

مکالمه، خواندن و نوشتن به کار ببرید. سرد؟ یه کم میبینمت به

a look at this place, man. It's great.

این مکان نگاه کن مرد عالیه.