Real English: How to talk to the POLICE

Bad boys, bad boys, what you going to do?

پسران بد، پسران بد، چه کار می کنید؟

Well, this lesson is for you.

خوب، این درس برای شماست.

Okay? Welcome to engVid. I'm James. The lesson I want to do today is on, well, crime and punishment,

باشه؟ به engVid خوش آمدید. من جیمز هستم درسی که امروز می‌خواهم انجام دهم، خوب جرم و مجازات است،

or in this case, I call it arrested development. I find it very strange when people go to different

یا در این مورد، من آن را توسعه بازداشت شده می‌نامم. وقتی مردم به کشورهای مختلف می روند، برای من خیلی عجیب است

countries, that they don't get a basic understanding of the law. Now, in most English-speaking

که درک اولیه ای از قانون پیدا نمی کنند. اکنون، در اکثر کشورهای انگلیسی زبان

countries, what I will teach you today is true. Of course, there'll be exceptions because

، آنچه امروز به شما آموزش خواهم داد، درست است. البته، استثنائاتی وجود خواهد داشت زیرا

each country is unique and has different rules and laws, but this basically is the way our

هر کشوری منحصر به فرد است و قوانین و قوانین متفاوتی دارد ، اما اساساً این روشی است که

law system or legal system works. Okay? And "legal system" means when you will talk to

سیستم حقوقی یا سیستم حقوقی ما کار می کند. باشه؟ و "نظام قانونی" به این معنی است که

the police if there's a problem, what might happen.

اگر مشکلی وجود داشته باشد، چه زمانی با پلیس صحبت می کنید، چه اتفاقی ممکن است بیفتد.

So let's go to the board. Oh, sorry. We got E, prisoner E, 666.

پس بیایید به هیئت مدیره برویم. اوه ببخشید. ما E گرفتیم، زندانی E، 666.

"I ain't going back, Copper!"

"من برنمی گردم، مس!"

Now, before some of you say: "I was told 'ain't' isn't English", we have a video on that, go

اکنون، قبل از اینکه برخی از شما بگویید: "به من گفته شد "این" انگلیسی نیست"، ما یک ویدیو در مورد آن داریم، بروید

check it out. Bad grammar from a bad guy. He's a bad worm.

آن را بررسی کنید. گرامر بد از یک پسر بد. او یک کرم بد است.

So let's see what happened to Mr. E, or how did he end up in this particular position

پس بیایید ببینیم برای آقای E چه اتفاقی افتاد یا او چگونه در این موقعیت یا موقعیت خاص قرار گرفت

or situation? We're going to go through what will basically happen if you have to talk

؟ اگر مجبور شوید با پلیس صحبت کنید و آنها فکر کنند کار اشتباهی انجام داده‌اید، اساساً چه اتفاقی می‌افتد را بررسی خواهیم کرد

to the police, and they think you have done something wrong. Remember: If you call the

. به یاد داشته باشید: اگر با پلیس تماس بگیرید

police to help you, this won't happen, but if somebody has said you've done something

تا به شما کمک کند، این اتفاق نمی افتد، اما اگر کسی گفته باشد که شما کار اشتباهی انجام داده

wrong, this is usually the way it works.

اید، معمولاً این روش کار می کند.

So, we'll start off, here. I'm going to mark these things to help you figure out where

بنابراین، ما از اینجا شروع می کنیم. من این چیزها را علامت گذاری می کنم تا به شما کمک کنم بفهمید کجا

they sit. So, we're playing a little game, here. What is what? Okay, so the first thing

می نشینند. بنابراین، ما در اینجا یک بازی کوچک انجام می دهیم. چی، چیه؟ خوب، پس اولین چیزی

that happens if you meet a policeman and they say... Or policewoman, sorry, a police person,

که می افتد اگر با یک پلیس روبرو شوید و آنها بگویند... یا پلیس زن، متاسفم، یک پلیس،

and they say: "Stop." That's number one, and that's what we have here. You know a stop

و آنها بگویند: "بس کن." این شماره یک است، و این چیزی است که ما در اینجا داریم. میدونی که علامت ایست

sign means don't move. Okay? Let's make this clear. A stop sign doesn't... It means don't move.

یعنی حرکت نکن. باشه؟ بیایید این را روشن کنیم. تابلوی ایست نمی کند... یعنی حرکت نکن.

So number one thing is stop. They will stop you or ask you to stop moving.

بنابراین نکته شماره یک توقف است. آنها شما را متوقف می کنند یا از شما می خواهند که حرکت را متوقف کنید.

You do so.

شما این کار را انجام دهید.

After they ask you to stop, they're going to ask for I.D. For some of you, you'll say:

بعد از اینکه از شما خواستند توقف کنید، از شما درخواست I.D می کنند. برای برخی از شما خواهید گفت:

"What is I.D.?" Well, it's identification, sort of like your passport or your country...

"I.D چیست؟" خب، این شناسنامه است، یک جورهایی مانند پاسپورت یا کشور شما...

Some people have identification cards in their country. Funny, in Canada, we don't have this

برخی افراد در کشورشان کارت شناسایی دارند. خنده دار است، در کانادا، ما این چیز را نداریم

thing. We have drivers' licenses, and we have passports, but we don't have citizenship cards,

. ما گواهینامه رانندگی داریم و پاسپورت هم داریم ، اما کارت شهروندی

or-sorry-citizen cards. We use our driver's license. So it might be your citizen card

یا کارت شهروندی نداریم. ما از گواهینامه رانندگی خود استفاده می کنیم. بنابراین ممکن است کارت شهروندی شما باشد

that they would request. If you come to our country, they would ask you for I.D., so you

که آنها درخواست کنند. اگر به کشور ما بیایید از شما

could present your passport or your citizen card. That's probably all you have. So, number

شناسنامه می خواهند تا پاسپورت یا کارت شهروندی خود را ارائه دهید. این احتمالاً تمام چیزی است که دارید. بنابراین، شماره

two in the process will be asking for your I.D.

دو در این فرآیند، شناسه شما را می‌خواهد.

Now, you notice this is orange and we have this strange word: "rights", and I'm not talking

حالا متوجه شدید که این نارنجی است و ما این کلمه عجیب را داریم: "حق" و من

your right hand. In Canada, the United States, Great Britain, New Zealand, Scotland, Wales,

دست راست شما را نمی گویم. در کانادا، ایالات متحده، بریتانیای کبیر، نیوزلند، اسکاتلند، ولز

they have rights. Or, sorry, you have rights, which mean before you do anything the police

حقوقی دارند. یا، متأسفم، شما حقوقی دارید، یعنی قبل از هر کاری که پلیس

say, you are allowed to ask certain questions. So you can say: "I know my rights." By the

می گوید، اجازه دارید سؤالات خاصی بپرسید. بنابراین می توانید بگویید: "من حقوق خود را می دانم." به هر

way, I would never say that to a policeman who stopped you. You're just asking for trouble.

حال، من هرگز این را به پلیسی که شما را متوقف کرده است، نمی گویم. شما فقط خواهان دردسر هستید.

But, at the time they ask you to stop or they ask you to give I.D., you can then start using

اما در زمانی که از شما می‌خواهند توقف کنید یا از شما می‌خواهند I.D بدهید، می‌توانید از

your rights. One of the first things you can say is:

حقوق خود استفاده کنید. یکی از اولین چیزهایی که می توانید بگویید این است:

"Hi, Officer, what's your name or badge number?"

"سلام افسر، نام یا شماره نشان شما چیست؟"

In Canada, they must give it to you. Okay? But be smart, ask nicely, like:

در کانادا باید به شما بدهند. باشه؟ اما باهوش باشید، خوب بپرسید، مانند:

"Okay, no problem, Officer. I just want to know: Who am I talking to?

"باشه، مشکلی نیست، افسر. من فقط می خواهم بدانم: با چه کسی صحبت می کنم؟

I just want to know I'm talking to the law."

فقط می خواهم بدانم دارم با قانون صحبت می کنم."

The officer will then either point to their shoulder where

سپس افسر یا به شانه آنها اشاره می کند که

there is a number located, or they'll say their name, which is usually located on the

در آن شماره ای وجود دارد، یا نام خود را که معمولاً در

front of their shirt. So: "Officer Johnson, 531 Division." You go: "Thank you, Officer."

جلوی پیراهن آنها قرار دارد، می گویند. بنابراین: "افسر جانسون، لشکر 531." می روی: "متشکرم افسر."

You can then say this... Remember, each time you're doing this, police don't usually like

سپس می‌توانید این را بگویید... به یاد داشته باشید، هر بار که این کار را انجام می‌دهید، پلیس معمولاً دوست ندارد

being questioned, so always be polite. Don't flunk the attitude test. I'll explain that

مورد بازجویی قرار بگیرد، بنابراین همیشه مودب باشید. تست نگرش را ول نکنید. بعدش برات توضیح میدم

to you after. So then you can say:

پس می توانید بگویید:

"Officer, why am I being stopped?"

"افسر، چرا من را متوقف می کنند؟"

The officer at that time, especially if they ask for your I.D. must tell you why you're being stopped. Okay?

افسر در آن زمان، به خصوص اگر از شما درخواست شناسنامه کنند. باید به شما بگوید که چرا شما را متوقف می کنند. باشه؟

This will lead to... Well, we go up to here, being charged, but let's go here first.

این منجر به ... خب، ما تا اینجا بالا می رویم، در حالی که شارژ می شویم، اما بیایید اول به اینجا برویم.

You can then say, before they do anything else:

سپس می توانید قبل از انجام هر کاری بگویید:

"Am I under arrest?"

"آیا من بازداشت شده ام؟"

If the officer says: "You're not under arrest", you may walk away.

اگر افسر بگوید: "تو بازداشت نیستی"، ممکن است از آنجا دور شوی.

You can leave. You can still be polite,

می توانید ترک کنید. شما هنوز هم می توانید مؤدب باشید

and I recommend that, but you don't have to answer any of their questions, because once

و من این را توصیه می کنم، اما مجبور نیستید به هیچ یک از سؤالات آنها پاسخ دهید، زیرا

the officer has told you why he stopped you or she has stopped you, if you are not under

وقتی افسر به شما گفت که چرا شما را متوقف کرده یا او شما را متوقف کرده است، اگر

arrest, you do not need to speak anymore. If they ask further questions, you can say:

بازداشت نیستید، این کار را می کنید. دیگر نیازی به صحبت نیست اگر سؤالات بیشتری بپرسند، می توانید بگویید:

"If I'm not under arrest and you want more from me, I need to talk to a lawyer first,

"اگر بازداشت نیستم و از من بیشتر می خواهید ، ابتدا باید با یک وکیل صحبت

because I don't know why I'm standing here."

کنم، زیرا نمی دانم چرا اینجا ایستاده ام."

These are your basic rights in Canada, United

اینها حقوق اولیه شما در کانادا، ایالات

States, and Great Britain. As I said, each country varies, so be careful. Okay?

متحده و بریتانیای کبیر است. همانطور که گفتم، هر کشوری متفاوت است، پس مراقب باشید. باشه؟

And always, always, always be polite.

و همیشه، همیشه، همیشه مودب باشید.

Now, let's just say you a bad boy or a bad girl. Well, we've gone past the rights stage,

حالا بیایید بگوییم شما یک پسر بد یا یک دختر بد هستید. خب، ما از مرحله حقوق

and the stop, and the I.D., they have to tell you what you're charged with. That means you've

و استاپ و I.D گذشتیم، آنها باید به شما بگویند که شما چه اتهامی دارید. این بدان معناست که شما

done something wrong, and that means you cannot walk away from the police at that point. This

کار اشتباهی انجام داده اید، و این بدان معناست که در آن مرحله نمی توانید از پلیس فاصله بگیرید. به

is called... You say:

این می گویند... شما می گویید:

"Am I being charged with anything?"

«آیا به من اتهام می زنند؟»

They must tell you what you have done.

آنها باید به شما بگویند که چه کار کرده اید.

"We think you killed somebody.",

"ما فکر می کنیم شما یک نفر را کشته اید."،

"We think you stole a car.",

"ما فکر می کنیم که شما یک ماشین را دزدیدید."،

"We think you hit someone."

"ما فکر می کنیم شما یک نفر را زدید."

At this point, something is going to happen, either one or two things. Oh, this is not

در این مرحله، قرار است یک اتفاق بیفتد، یا یک یا دو اتفاق. اوه، این

the good part. If it's a small thing, and we call it "not criminal", meaning you didn't

بخش خوبی نیست. اگر این یک چیز کوچک است و ما به آن می گوییم "جرم نیست"، یعنی شما کاری را

do anything that they need to put you in jail for, you will get a fine. What kind of things?

انجام نداده اید که به خاطر آن شما را به زندان بیاندازند ، جریمه می شوید. چه نوع چیزی؟

If you're driving your castal-... Your car a little too fast, or if you drop... Actually,

اگر در حال رانندگی با کاستال خود هستید... ماشینتان کمی خیلی سریع است، یا اگر زمین می‌خورید... در واقع،

this is true, drop garbage in certain places where you're not supposed to drop your garbage.

این درست است، زباله‌ها را در جاهایی که قرار نیست زباله‌هایتان را رها کنید، بریزید.

You don't put it away, you drop it on the floor, the police can walk up to you and say:

شما آن را کنار نمی گذارید، می گذارید روی زمین، پلیس می تواند به سمت شما حرکت کند و بگوید:

"I'm going to give you a fine."

"من به شما جریمه می کنم."

They will give you a ticket. You'll notice this. And

به شما بلیط می دهند. متوجه این خواهید شد و

if you can't read this, you shouldn't. This is called fine print, it's very fine, very

اگر نمی توانید این را بخوانید، نباید بخوانید. به این می گویند چاپ ریز، بسیار ریز، بسیار

small. But the fine is clear: Here's what you did, here's the money you pay. Okay? So

کوچک است. اما جریمه مشخص است: این کاری است که شما انجام دادید، این پولی است که می پردازید. باشه؟ بنابراین

when we say "fine", it's money you have to pay them. Okay? That's here. That's a good

وقتی می گوییم "خوب"، این پول است که باید به آنها پرداخت کنید. باشه؟ اینجاست. این چیز خوبی

thing, because then you can go free. You get the paper, you pay this later. We'll go into

است، زیرا در این صورت می توانید آزاد شوید. شما کاغذ را دریافت می کنید، این را بعدا پرداخت می کنید.

a court afterwards.

بعد از آن به دادگاه می رویم.

But if it's not a fine and it's something you've done that's very bad, the police will

اما اگر جریمه نباشد و کاری باشد که انجام داده‌اید بسیار بد است، پلیس شما را

arrest you. That means they will stop you and say:

دستگیر می‌کند. یعنی جلوی شما را می گیرند و می گویند:

"You must come with us. You have no choice in that."

"باید با ما بیایید ، چاره ای ندارید."

You can still follow the rights, you've asked this and asked for your

شما هنوز هم می توانید حقوق را دنبال کنید، این را خواسته اید و وکیل خود را خواسته اید

lawyer, but you will have to go with them. Arresting is similar to stopping. They're

، اما باید با آنها همراه شوید. دستگیری شبیه توقف است. آنها

not just stopping you, they're stopping and taking you.

نه تنها شما را متوقف می کنند، بلکه شما را متوقف می کنند و می برند.

Now, once you've been arrested, you can ask for your lawyer. You can also get what's called

اکنون، پس از دستگیری، می توانید از وکیل خود درخواست کنید. شما همچنین می توانید چیزی به نام

"bail". It's another way of getting out of, well, jail. We have "bail" and "jail". Jail

"ضمانت" دریافت کنید. این یک راه دیگر برای رهایی از زندان است. ما «وثیقه» و «زندان» داریم.

is where you're going to go. When they arrest you, you go to jail. You will be staying there

زندان جایی است که می خواهید بروید. وقتی دستگیرت میکنن میری زندان. شما

until you have a court date, which we'll get to. But you can get out if you have bail money.

تا زمانی که تاریخ دادگاه داشته باشید در آنجا خواهید ماند که ما به آن خواهیم رسید. اما اگر پول وثیقه داشته باشید می توانید بیرون بیایید.

Bail. You'll go: "What is bail?" Well, the simplest way I can explain it is when you

وثیقه می روید: وثیقه چیست؟ خب، ساده‌ترین روشی که می‌توانم آن را توضیح دهم این است که وقتی

have water in one area and you need to move that water to one area to another, we usually

در یک منطقه آب دارید و باید آن آب را به منطقه‌ای به منطقه دیگر منتقل کنید،

take something smaller, and we pick it up, we take it up and we take it out, and let

معمولاً چیزی کوچک‌تر می‌گیریم و آن را برمی‌داریم، می‌گیریم و می‌گیریم. بیرون، و

it go. And we call "bailing water". The bailing is taking you out of prison so that you are

آن را رها کنید. و ما به آن «آب وثیقه» می گوییم. وثیقه شما را از زندان بیرون می آورد تا

free. We are removing you and letting you go free. Okay? So you will need bail, which

آزاد شوید. ما شما را حذف می کنیم و شما را آزاد می کنیم. باشه؟ بنابراین به وثیقه نیاز خواهید داشت

is usually a lot of money so you can actually leave the jail.

که معمولاً پول زیادی است تا بتوانید در واقع زندان را ترک کنید.

Are your troubles over? No. That's why there's two parts to this lesson. This is the arrest part.

آیا مشکلات شما تمام شده است؟ خیر. به همین دلیل این درس دو بخش دارد. این قسمت دستگیری است.

The next one we're going to do is on court and your day in court. What will happen,

مورد بعدی که قرار است انجام دهیم در دادگاه و روز شما در دادگاه است. چه اتفاقی می‌افتد،

how you can get out, and if it doesn't work out for you, how bad it can get. Anyway, we're

چگونه می‌توانید بیرون بیایید، و اگر برای شما خوب نشد، چقدر بد می‌شود. به هر حال، ما

going to go and do... I want to explain rules and law, and do a little quiz with you to

می‌رویم و انجام می‌دهیم... می‌خواهم قوانین و قانون را توضیح دهم و یک مسابقه کوچک با شما انجام دهم تا

make sure you understand these six steps... Six steps that happen, all the way from being

مطمئن شوم که این شش مرحله را متوجه شده‌اید... شش مرحله که اتفاق می‌افتد، تمام راه

stopped to requiring bail. Are you ready?

متوقف شدن برای نیاز به وثیقه اماده ای؟

[Snaps]

[عکس‌های فوری]

Now, just before we do the quiz, I want to go over something that students ask about:

اکنون، درست قبل از انجام مسابقه، می‌خواهم به چیزی بپردازم که دانش‌آموزان درباره آن می‌پرسند:

rules versus laws, because sometimes they're exactly the same. Actually, they seem the

قوانین در مقابل قوانین، زیرا گاهی اوقات دقیقاً یکسان هستند. در واقع، آنها یکسان به نظر می رسند

same, but they are different. Rules are like games. When you play Monopoly or you play

، اما آنها متفاوت هستند. قوانین مانند بازی هستند. وقتی مونوپولی بازی می کنید یا

any game, like soccer or football or rugby, there are rules. The police will never come

هر بازی مانند فوتبال، فوتبال یا راگبی را انجام می دهید، قوانینی وجود دارد.

when you play these games, and take you and arrest you if you break a rule. Even if you

وقتی این بازی ها را انجام می دهید پلیس هرگز نمی آید و اگر قانون شکنی کنید شما را می گیرد و دستگیر می کند. حتی اگر

cheat on a test at school, that means not to follow the rules, you won't get arrested,

در امتحان در مدرسه تقلب کنید، به این معنی است که قوانین را رعایت نکنید، دستگیر نمی شوید،

but there are punishments. Laws are a little different. They're more serious;

اما مجازات هایی وجود دارد. قوانین کمی متفاوت است. آنها جدی تر هستند.

you can get in a lot of trouble.

شما می توانید در مشکلات زیادی قرار بگیرید

So let's take a look at something basic to help you remember rules vering-... Rules versus

بنابراین بیایید نگاهی به یک چیز اساسی بیندازیم که به شما کمک می کند تا قوانین را به خاطر بسپارید-... قواعد در مقابل

laws. In your classrooms, you have rules; in the cities and in countries, we have laws.

قوانین. در کلاس های درس خود قوانینی دارید. در شهرها و کشورها قوانینی داریم.

Rules are personal. You can have your own personal rules. I'm always five minutes early,

قوانین شخصی هستند. شما می توانید قوانین شخصی خود را داشته باشید. من همیشه پنج دقیقه زودتر

or I take off my shoes, or please take off your shoes when you come to my house. These

هستم یا کفش هایم را در می آورم یا لطفا وقتی به خانه من می آیی کفش هایت را در بیاور. اینها

are rules. They're flexible. You can take off the shoes, but if you're the President

قوانین هستند. آنها انعطاف پذیر هستند. می‌توانید کفش‌ها را در بیاورید، اما اگر

of the United States, I'll let you wear your shoes in my house; it's flexible. Okay? If

رئیس‌جمهور ایالات متحده هستید، به شما اجازه می‌دهم کفش‌هایتان را در خانه من بپوشید. انعطاف پذیر است باشه؟

you're five minutes late, it's okay. It's flexible. There's no punishment, or no trouble

اگر پنج دقیقه دیر کردی، اشکالی ندارد. این قابل انعطاف است. هیچ تنبیهی، یا مشکل

or problem for you. Rules are made by people, individual people. All right? You can make

یا مشکلی برای شما وجود ندارد. قوانین توسط افراد، افراد فردی ساخته می شوند. خیلی خوب؟ می توانید

them. I can make a rule. People who make games make rules. Anyone can make rules.

آنها را درست کنید. من می توانم یک قانون وضع کنم. افرادی که بازی می سازند قوانینی را وضع می کنند. هر کسی می تواند قوانینی وضع کند.

Oh, sorry, and I should say organizations. For instance, at your company, there are rules. You have

اوه، متاسفم، و باید بگویم سازمان ها. به عنوان مثال، در شرکت شما قوانینی وجود دارد.

a 10-minute break, not a 30-minute break. If you take 15, they cannot call the police

10 دقیقه استراحت دارید نه 30 دقیقه. اگر 15 بگیرید، آنها نمی توانند با پلیس

on you. That's just too bad, but you did break a rule.

تماس بگیرند. این خیلی بد است، اما شما یک قانون را زیر پا گذاشتید.

And rules have light punishment. If you're a child, you might think rules are terrible,

و قوانین مجازات سبکی دارند. اگر کودک هستید، ممکن است فکر کنید قوانین وحشتناک هستند،

but they are practice for laws, which I'll get into. Where if you do something wrong,

اما آنها تمرینی برای قوانین هستند که من وارد آن خواهم شد. جایی که اگر کار اشتباهی انجام دهید،

like you don't clean your room, there's a punishment. Maybe you don't get to play with

مثلا اتاقتان را تمیز نکنید، مجازات دارد. شاید نتوانید با

your friends. It's a light punishment. Not prison. Yeah. No boom, boom, no. Well, maybe

دوستان خود بازی کنید. این یک مجازات سبک است. نه زندان آره نه بوم، بوم، نه. خوب، شاید

in your house, but most people, no. Okay?

در خانه شما، اما بیشتر مردم، نه. باشه؟

Laws are different, they are made by governments. So your city government, your provincial,

قوانین متفاوت است، آنها را دولت ها وضع می کنند. بنابراین دولت شهر شما، استان شما،

or your state government, or your country's government, they make laws. They are not flexible.

یا دولت ایالتی شما، یا دولت کشور شما ، آنها قانون وضع می کنند. آنها انعطاف پذیر نیستند.

Killing, there is no:

کشتن، وجود ندارد:

"Ah, it was a Tuesday, Bob, and rainy, we understand."

"آه، سه شنبه بود، باب، و بارانی، فهمیدیم."

You killed, you kill, not flexible. You must face the law. They're made by governments and courts.

شما کشتید، می کشید، نه انعطاف پذیر. شما باید با قانون روبرو شوید. آنها توسط دولت ها و دادگاه ها ساخته شده اند.

So your President cannot just make laws. Your President, he or she must go back to the other

بنابراین رئیس جمهور شما نمی تواند فقط قانون وضع کند. رئیس جمهور شما، او باید به سراغ سایر

people in government, talk to them, and then they talk to the courts, and they decide if

افراد در دولت برود، با آنها صحبت کند، سپس آنها با دادگاه ها صحبت کنند، و آنها تصمیم می گیرند که آیا

this is a good law that they can use with the other laws. So it's not just somebody

این قانون خوبی است که می توانند با قوانین دیگر استفاده کنند. بنابراین فقط این نیست که کسی از

wakes up and says: "We make new laws today."

خواب بیدار شود و بگوید: "ما امروز قوانین جدیدی وضع می کنیم."

And finally, the police can make you do it. If it's a law, the police can stop you and say:

و در نهایت، پلیس می تواند شما را مجبور به انجام آن کند. اگر قانون است، پلیس می تواند جلوی شما را بگیرد و بگوید:

"You must do this now, or you must stop doing this now, or we will take away your freedom and arrest you."

"الان باید این کار را بکنید یا همین الان دست از این کار بردارید وگرنه آزادی شما را می گیریم و دستگیرتان می کنیم."

Not for rules. Okay? So you basically understand that. Next time

نه برای قوانین باشه؟ بنابراین شما اساساً آن را درک می کنید. دفعه بعد

your teacher says: "I have a rule", you can say: "It's not a law. I don't have to do it."

که معلم شما گفت: "من یک قانون دارم"، می توانید بگویید: "این یک قانون نیست، من مجبور نیستم آن را انجام دهم."

And they'll have to go: "Yes, for now."

و آنها باید بروند: "بله، فعلا."

All right, now let's go to the board and we're going to do a quick quiz or a fill in the

بسیار خوب، حالا بیایید به تابلو برویم و می خواهیم یک مسابقه سریع انجام دهیم یا

blanks. You did the lesson before. Let's see how well you remember. But just before you

جاهای خالی را پر کنیم. شما درس را قبلا انجام دادید. ببینیم چقدر خوب یادت میاد اما درست قبل از اینکه

do that, I want to give you a little extra, a couple of phrases I didn't give you before

این کار را انجام دهید، می خواهم کمی بیشتر به شما بگویم، چند عبارتی که قبلاً به شما نگفته بودم و

that you should be aware of.

باید از آنها آگاه باشید.

When you "break the law", it means you do not follow the laws

وقتی "قانون را زیر پا می گذاری" یعنی از قوانینی

that are written: Do not kill, do not steal. Okay? That means the police can be involved.

که نوشته شده است پیروی نمی کنی: نکش، دزدی نکن. باشه؟ یعنی پلیس می تواند درگیر شود.

Breaking the law can also be hitting another person with your car. The police are involved.

نقض قانون همچنین می تواند ضربه زدن به شخص دیگری با ماشین شما باشد. پلیس درگیر است.

The law is: Do not hit another car while driving or sitting still. You must not do this, so

قانون این است: در حین رانندگی یا نشستن به ماشین دیگری ضربه نزنید. شما نباید این کار را انجام دهید، بنابراین

if you do that, you have broken the law.

اگر چنین کنید، قانون را زیر پا گذاشته اید.

Now, the police can be a little bit flexible. I kind of lied before, they can say:

حالا پلیس می تواند کمی انعطاف پذیر باشد. من قبلاً یک جورهایی دروغ گفتم، آنها می توانند بگویند:

"Let you off with a warning", which means maybe you did something like, I don't know, you

"با یک اخطار رهایش کن"، یعنی شاید کاری انجام دادی، نمی دانم

were riding your bicycle, doo-doo-doo-doo-doo, there was a stop sign and you kept riding

، دوچرخه ات را می زدی، دو-دو-دو-دو-دو-دو، آنجا علامت ایست بود و تو

your bicycle; you didn't stop. The police can say:

به دوچرخه سواری ادامه دادی. تو متوقف نشدی پلیس می تواند بگوید:

-"[Whistles] Stop! Come here. There's

-"[سوت می کشد] بس کن! بیا اینجا.

a stop sign there. Did you see it?"

تابلوی ایست آنجا هست. دیدی؟"

-"Yes, Officer, I did."

-"بله افسر، این کار را کردم."

-"Well, you're supposed to get a $20 fine, but because you were nice, I'm going to let you off with a warning."

-خب، قراره 20 دلار جریمه بگیری، ولی چون خوب بودی، با یه اخطار رهاش میکنم.

Meaning: -"Next time I see you, you get a ticket or a fine."

معنی: -"دفعه بعد که می بینمت، بلیط یا جریمه می گیری."

-"Whew, thanks, Officer."

-"وای، متشکرم افسر."

Okay? That means they let you go.

باشه؟ یعنی تو را رها کردند.

"Under arrest" is this, when they put those... That funny thing I drew, handcuffs on you,

«تعقیب» این است، وقتی آن ها را گذاشتند... آن چیز بامزه ای را که کشیدم، دستبند به تو بزن

and you go to jail. So if I say: "You're under arrest", it means you've done something wrong,

و تو برو زندان. پس اگر بگویم: «تو بازداشت هستی » یعنی کار اشتباهی انجام دادی،

I have enough... Or I have enough reasons to take you in. They call the reasons "evidence".

من به اندازه کافی دارم... یا دلایل کافی برای جذب تو دارم. آنها به این دلایل می گویند «شواهد».

So they have enough evidence to take you to jail.

بنابراین آنها شواهد کافی برای بردن شما به زندان دارند.

And finally, this is probably the most important thing I can tell you: the attitude test.

و در نهایت، این احتمالاً مهمترین چیزی است که می توانم به شما بگویم: آزمون نگرش.

The police, when they stop you, give you a test. It's called "the attitude test". The attitude

پلیس، وقتی شما را متوقف می کند، از شما آزمایش می دهد. به آن "تست نگرش" می گویند. تست نگرش

test goes like this, when a police officer stops you, you don't say: "What?" You say:

اینطوری می شود، وقتی پلیس جلوی شما را می گیرد، نمی گویید: "چی؟" شما می گویید

"Hello, Officer."

: سلام افسر.

When the policeman says: "Where...? Do you know how fast you were driving?"

وقتی پلیس میگه: کجا... میدونی با چه سرعتی رانندگی میکردی؟

You have to say: "No, Officer, I'm not too sure",

شما باید بگویید: "نه افسر، من خیلی مطمئن نیستم"

and then smile again, even though you

و سپس دوباره لبخند بزنید، حتی اگر می

know you were driving 100 kilometres too fast, because if you say:

دانید که 100 کیلومتر خیلی سریع رانندگی می کنید، زیرا اگر بگویید:

"Yeah, I've got a speedometer, I can see it",

"بله، من یک سرعت سنج دارم. من می توانم آن را ببینم،

you are going to, what they call:

شما می خواهید به چیزی که آنها می گویند:

"flunk the attitude test".

"آزمون نگرش فلانک".

With the police: Smile and be polite. Think of them as your parents that can really, really hurt

با پلیس: لبخند بزنید و مودب باشید. آنها را به عنوان والدین خود در نظر بگیرید که واقعاً می توانند به شما صدمه بزنند

you. Okay? So you always have to be good, and don't flunk... "Flunk" means to do poorly

. باشه؟ پس همیشه باید خوب باشی و فلانک نکنی... "فلانک" یعنی در آزمون ضعیف عمل کنی

on a test. Don't flunk the attitude test, because you will be arrested. I'm sure every

. تست نگرش را ول نکنید، زیرا دستگیر خواهید شد. من مطمئن هستم که همه

policeman is going: "Here, here, thanks for saying it." I'm not doing it for you guys;

پلیس ها می روند: "اینجا، اینجا، ممنون که گفتی." من این کار را برای شما انجام نمی دهم.

I'm doing it for the other people. Be polite, be respectful, even though sometimes they

من این کار را برای دیگران انجام می دهم. مودب باشید، محترمانه رفتار کنید، حتی اگر گاهی اوقات

may not be respectful with you. Okay? Don't flunk that attitude test,

با شما احترام قائل نباشند. باشه؟ این تست نگرش

and you won't be under arrest.

را دور نزنید و دستگیر نخواهید شد.

Okay, time for the quiz.

خوب، وقت مسابقه است.

"Mr. E was __________ by Officer James."

"آقای E توسط افسر جیمز __________ بود."

Let me see, Officer James walks up:

بگذار ببینم، افسر جیمز بالا می رود:

"Hey, E, come here. Come here for a second."

"هی، ای، بیا اینجا. یک لحظه بیا اینجا."

Now, Mr. E was doing something. What do you think

حالا آقای E داشت یه کاری می کرد. فکر

was happening, or what do you think happened if Officer James did something?

می کنید چه اتفاقی می افتاد یا فکر می کنید اگر افسر جیمز کاری انجام می داد چه اتفاقی می افتاد؟

This always happens first.

این همیشه اول اتفاق می افتد.

That's right. "Stopped". Officer James, by saying:

درست است. "متوقف شد". افسر جیمز با گفتن:

"E, come here", stopped him.

«ای بیا اینجا» جلوی او را گرفت.

"Mr. E was stopped by Officer James."

"آقای E توسط افسر جیمز متوقف شد."

"Officer James asked for Mr. E's __________." What?

"افسر جیمز __________ آقای E را خواست." چی؟

What do you think he would ask for?

فکر می کنید او چه چیزی می خواهد؟

His phone number? I don't think so. E is cute, but what he probably asked for

شماره تلفنش؟ من اینطور فکر نمی کنم. E ناز است، اما چیزی که او احتمالاً خواسته است

was his identification.

شناسنامه اش بوده است.

So, he would have to go:

بنابراین، او باید برود:

"Here, Officer, here's my I.D."

"اینجا، افسر، اینجا شناسنامه من است."

So the police would check:

بنابراین پلیس چک می‌کرد:

"You look like the worm in the window."

«شبیه کرم توی پنجره هستی».

"Mr. E asked if he was under __________."

"آقای E پرسید که آیا او زیر __________ بود."

Do you remember we talked about your rights?

یادت هست در مورد حقوق شما صحبت کردیم؟

You're allowed to ask this question to any police officer, well, in North America, England,

شما مجاز به پرسیدن این سوال از هر افسر پلیس هستید، خوب، در آمریکای شمالی، انگلستان

Scotland, and Wales.

، اسکاتلند و ولز.

That's right: "if he was under arrest",

درست است: «اگر بازداشت بود»،

because if he was under arrest, he must do what the officer says and must stop.

زیرا اگر بازداشت بود، باید به گفته مأمور عمل کند و متوقف شود.

If not, he is free to go. So he's

اگر نه، او آزاد است که برود. بنابراین او

doing his legal rights and just checking. Still polite.

حقوق قانونی خود را انجام می دهد و فقط بررسی می کند. هنوز مودب

"No, said Officer James, you didn't _____ _____ _____."

افسر جیمز گفت: "نه، شما _____ _____ _____ نکردید."

What didn't he do? Hmm.

چه کاری انجام نداد؟ هوم

That's right: he didn't "break the law". Officer James cannot... See?

درست است: او "قانون را زیر پا نمی گذارد". افسر جیمز نمی تواند... ببینید؟

"Break the law". Cannot arrest Mr. E if he didn't break the law, so there must be some

"شکستن قانون". اگر آقای E قانون را زیر پا نگذارد نمی توان دستگیرش کرد، پس باید

other reason he stopped him. So:

دلیل دیگری داشته باشد که او را متوقف کرده است. بنابراین:

"No, said Officer James, you didn't break the law. You must stop at this stop sign. Now you can go."

"نه، افسر جیمز گفت، شما قانون را زیر پا نگذاشتید. باید در این تابلوی ایست توقف کنید. حالا می توانید بروید."

So, Mr. E didn't do anything wrong, so he's a free worm; he can go along. He just probably

بنابراین، آقای E هیچ اشتباهی نکرده است، بنابراین او یک کرم آزاد است. او می تواند همراه باشد او احتمالاً

didn't see the stop sign, so he was let off with a warning. Right? The Officer said:

علامت توقف را ندیده است، بنابراین با یک اخطار رها شد. درست؟ افسر گفت:

"You must stop at the stop sign." That was your warning.

شما باید در تابلوی ایست توقف کنید . این هشدار شما بود

Maybe next time E goes to jail.

شاید دفعه بعد E به زندان برود.

Well, my time is up. Thank heavens I don't have to go to jail, but I would like you to

خب وقت من تموم شده خدایا شکرت که مجبور نیستم به زندان بروم، اما دوست دارم شما

go to www.eng as in English, there's my E, it's upside down and backwards, V as in video.com,

به www.eng مانند انگلیسی بروید، E من وجود دارد، وارونه و رو به عقب است، V مانند video.com،

engVid (www.engVid.com) where you can do the quiz to find out how well you would do if

engVid (www.engVid. com) جایی که می‌توانید آزمون را انجام دهید تا بفهمید اگر

you were stopped by a police officer.

توسط یک افسر پلیس متوقف می‌شوید چقدر خوب عمل می‌کنید.

Once again, thanks a lot for tuning in or coming to the station, or...

یک بار دیگر، بسیار سپاسگزارم برای تنظیم یا آمدن به ایستگاه، یا...

And don't forget to subscribe.

و مشترک شدن را فراموش نکنید.

Have a good day.

روز خوبی داشته باشید.