MERRY CHRISTMAS! Learn English idioms & North American customs for the holidays

Christmas time in the city. What time is it? Oh, I'm late. Damn, I gotta get going to EngVid.

زمان کریسمس در شهر. ساعت چند است؟ اوه من دیر اومدم لعنتی، من باید به EngVid بروم.

E, let's go. Oh, geez, it's almost time. Ah, wish you a Merry Christmas. We wish you a

E، بیا بریم اوه، عزیزم، زمانش نزدیک است. آه، کریسمس را به شما تبریک می گویم. کریسمس شادی را برایتان آرزومندیم

Merry Christmas. Wish you a Merry Christmas and a Happy New... Oh, hi, James from EngVid.

. برای شما کریسمس مبارک و یک سال جدید مبارک آرزو می کنم... اوه، سلام، جیمز از EngVid.

Sorry. Christmas edition. I want to discuss today some Christmas idioms that you may hear

متاسف. نسخه کریسمس. امروز می‌خواهم درباره‌ی اصطلاحات کریسمس صحبت کنم که ممکن است از

your English colleagues or friends using and might be confused by, but today you're going

همکاران یا دوستان انگلیسی‌تان بشنوید که از آن‌ها استفاده می‌کنند و ممکن است گیج شوید، اما امروز

to become a master of merriment and learn about Christmas idioms. So, let's go to the

می‌خواهید استاد شادی شوید و در مورد اصطلاحات کریسمس بیاموزید. بنابراین، بیایید به

board. E, what's this "ho, ho, ho"? Well, "ho, ho, ho" is said by a very famous guy in...

هیئت مدیره برویم. E، این "هو، هو، هو" چیست؟ خوب، "هو، هو، هو" توسط یک مرد بسیار معروف در ...

In North America, we call him Santa Claus; in England, they call him Father Christmas,

در آمریکای شمالی، ما به او بابا نوئل می گوییم. در انگلستان، او را پدر کریسمس می نامند،

or you might say the British side call him Father Christmas. He's known by many names.

یا ممکن است بگویید طرف بریتانیایی او را پدر کریسمس می نامند. او را با نام های زیادی می شناسند.

But with this gentleman, who's a little bit rotund, sort of like myself right now, wearing

اما با این آقا که الان کمی چرخیده است، شبیه خودم است،

a special hat, come a few things, a few, you might say, activities that we do from trimming

کلاه مخصوصی به سر دارد، چند چیز بیاید، چند تا، شاید بگویید، فعالیت هایی که ما از کوتاه

a tree, decking the halls, and you're like, "What is he talking about?" And that's what

کردن درخت، تزئین سالن ها و شما انجام می دهیم. مانند "او در مورد چه چیزی صحبت می کند؟" و این چیزی است

you're going to learn today. So, we're going to go to the board, and what I'm going to

که امروز می خواهید یاد بگیرید. بنابراین، ما به هیئت مدیره می رویم، و کاری که می خواهم

do is I'm going to tell you what these things are, and I also want to give you a little

انجام دهم این است که به شما بگویم این چیزها چیست ، و همچنین می خواهم کمی از تاریخ را به شما ارائه دهم

bit of history, and that way you can appreciate some of the culture that you find in people

، و به این ترتیب شما می‌توان از برخی از فرهنگی که در افرادی

who speak English, or I wouldn't say European, but English-speaking peoples. Ready? Let's

که انگلیسی صحبت می‌کنند، یا نمی‌توانم اروپایی‌ها، بلکه انگلیسی‌زبان‌ها را صحبت کنند، قدردانی کرد. آماده؟ بریم

go to the board.

سراغ هیئت.

The first thing I want to look at is "stalking stuffer". It's really weird because "stalking

اولین چیزی که می‌خواهم به آن نگاه کنم «چاپ کن» است. این واقعاً عجیب است زیرا «چاپ

stuffer" is almost nothing like it is today. When you go to somebody's house, if they have

کن» تقریباً شبیه امروز نیست. وقتی به خانه کسی می روید، اگر او

a fireplace, you know, so here's some fire. Yay, from fire. They will have these giant

شومینه داشته باشد، می دانید، پس اینجا مقداری آتش است. آره، از آتش آنها این جوراب های غول پیکر را

socks here. Well, in the old days, "socks" used to be referred to as "stockings". Not

اینجا خواهند داشت. خب در قدیم به «جوراب» «جوراب» می گفتند. نه

socks, but stockings, because you would put them on your feet, and you'd pull them - oh,

جوراب، بلکه جوراب، چون آنها را روی پاهایت می گذاشتی، و می کشیدی - اوه

there we go - yeah, like that, all the way up, see? Now I'm a European gentleman. Ah,

، ما برویم - آره، همینطور، تا آخر بالا، می بینید؟ حالا من یک جنتلمن اروپایی هستم. آه،

European gentleman. Socks up here. Okay. So, I'm getting too old for this. Okay, so...

آقای اروپایی. جوراب اینجا. باشه. بنابراین، من برای این کار خیلی پیر شدم. خوب، پس...

So they had stockings, not socks. Now, "stalking stuffer" is a little present. For instance,

پس جوراب داشتند نه جوراب. در حال حاضر، " Staching stuffer" کمی حاضر است. به عنوان مثال،

if my watch is coming here, if I got something this small and I put it inside the stocking,

اگر ساعت من به اینجا می آید، اگر چیزی به این کوچکی گرفتم و آن را داخل جوراب ساق بلند قرار دادم

it's very small. Usually, "stalking stuffers" are not big and not expensive. But there is

، بسیار کوچک است. معمولاً «چاپ کن ها» بزرگ و گران نیستند. اما

an interesting story that goes with the "stalking stuffer". A long time ago in Germany, where

داستان جالبی وجود دارد که با " چشمه زن" همراه است. خیلی وقت پیش در آلمان، جایی که

this originates from, Germany, there's a story about three young girls, or an old... A man

این موضوع از آلمان سرچشمه می گیرد، داستانی در مورد سه دختر جوان یا یک پیر وجود دارد ... مردی

who had three daughters, and he really wanted his daughters to marry and be happy, but he

که سه دختر داشت و او واقعاً دوست داشت دخترانش ازدواج کنند و خوشحال باشند، اما او

had no money to give them to help them get married. So, he prayed and he prayed, and

داشت. پولی برای کمک به آنها برای ازدواج نیست. پس دعا کرد و دعا کرد و

Santa Claus... Remember the guy I said? Ho, ho, ho, ho. I really should draw a picture

بابا نوئل... اون پسری که گفتم رو یادته؟ هو، هو، هو، هو. من واقعاً باید یک تصویر

of him, but I'm sure there'll be a picture of him right there. Okay?

از او بکشم، اما مطمئن هستم که یک عکس از او همانجا خواهد بود. باشه؟

Santa Claus overheard this man talking about, "I cannot get someone for my daughters to

بابا نوئل شنیده بود که این مرد در مورد این صحبت می کرد: "من نمی توانم کسی را برای دخترانم بخواهم که

marry them, so what I want to do, I don't know what I'm going to do." And Santa Claus

با آنها ازدواج کنند، بنابراین من می خواهم چه کار کنم، نمی دانم قرار است چه کار کنم." و بابا نوئل

knew that this man did not accept charity. In other words, this man would not take anything

می دانست که این مرد صدقه نمی پذیرد. به عبارت دیگر، این مرد هیچ چیزی را مجانی نمی گیرد

for free; he always wanted to work for it. So, he decided instead of giving presents

. او همیشه می خواست برای آن کار کند. بنابراین، تصمیم گرفت به جای دادن هدایایی

like he normally did, he was going to throw three bags of gold down the chimney one night

مانند همیشه، یک شب سه کیسه طلا را در دودکش بیندازد

so the man could receive them, and each bag would be for the daughters. The daughters

تا مرد بتواند آنها را دریافت کند و هر کیسه برای دختران باشد. دخترها

were unaware of this, and they were wearing their... Remember we talked about stockings,

از این موضوع بی خبر بودند و لباس هایشان را می پوشیدند... یادتان هست در مورد جوراب ها صحبت کردیم،

these things? Oh, one second. Stockings. Okay. They put their stockings to dry at night by

این چیزها؟ اوه یک ثانیه جوراب ساق بلند. باشه. جوراب هایشان را شب ها

the fireplace because they had washed them. So, of course, when they woke up in the morning,

کنار شومینه خشک می کردند چون شسته بودند. بنابراین ، البته، صبح که از خواب بیدار شدند

their stockings, the three of them, were filled with gold. Ah. And that's why you find a lot

، جوراب های سه نفره آنها پر از طلا بود. آه و به همین دلیل است که بسیاری

of times when people have stockings, they get chocolate coins that are covered in gold

از مواقع وقتی مردم جوراب دارند، سکه های شکلاتی می گیرند که

inside their stockings. Yeah, see? Cool. And they're like, "I know some things you do."

داخل جوراب هایشان با طلا پوشانده شده است. بله، ببینید؟ سرد. و آنها مانند "من بعضی چیزها را می دانم که شما انجام می دهید."

All right? So, the first one I talked about is the stocking stuffer. Little presents that

خیلی خوب؟ بنابراین، اولین موردی که در مورد آن صحبت کردم، جوراب پرکننده است. هدایای کوچکی

go inside the stockings that used to be on fireplaces, but maybe if it's not by a fireplace

که داخل جوراب هایی که قبلا روی شومینه بود می رود، اما شاید اگر الان کنار شومینه نباشد

now, you'll find them on the wall or by people's stairs, and they'll have their names on it,

، آن ها را روی دیوار یا کنار پله های مردم پیدا کنید و نامشان روی آن باشد

and people will put chocolate inside of it, or markers, or pens, or something small that

و مردم هم بخواهند داخل آن شکلات، یا نشانگر، یا خودکار، یا چیز کوچکی قرار دهید که

somebody might have fun with, but not expensive.

ممکن است کسی با آن سرگرم شود، اما گران نیست.

The second one I want to talk about is to trim the tree. If you ask any North American

دومین موردی که می خواهم در مورد آن صحبت کنم، کوتاه کردن درخت است. اگر از هر آمریکایی شمالی

about trimming the tree, or English person for that matter, they will tell you trimming

در مورد کوتاه کردن درخت بپرسید، یا از یک فرد انگلیسی در مورد آن بپرسید، به شما خواهند گفت که

the tree is putting... As you can see, I have some balls up here, and this would be called

پیرایش درخت در حال قرار دادن است... همانطور که می بینید، من در اینجا چند توپ دارم، و به آن می

a tinsel. They would say putting balls and tinsel on the tree to make it look very nice.

گویند قلع. آنها می گویند توپ و قلوه سنگ را روی درخت بگذارید تا آن را بسیار زیبا نشان دهید.

Extra stuff that goes on the tree. And they're correct. Or are they? Okay, so, where did

چیزهای اضافی که روی درخت می رود. و درست می گویند. یا آنها هستند؟ خوب، پس

this come from? Trimming the tree came from actually sailors, nautical sailors a long

این از کجا آمده است؟ کوتاه کردن درخت در واقع از ملوانان، ملوانان دریانوردی از

time ago, and it was to be trim and in fighting shape, which meant to get rid of the fat,

مدت‌ها پیش گرفته شده بود، و به این معنی بود که از شر چربی‌ها خلاص شوید،

not be fat, but be slim and muscular in fighting shape, to be trim, to cut. I know, you're

نه چاق، بلکه باریک و عضلانی در حالت جنگی باشید. برش دادن. می دونم

very smart, and you're saying to me, "How does trim a tree, a sailor, have anything

تو خیلی باهوشی و به من می گویی: "چقدر درخت، ملوان، چه

to do with each other?" I'm getting there. A long time ago, most people didn't have artificial

ربطی به هم دارد؟" دارم میرسم اونجا. خیلی وقت پیش، بیشتر مردم درخت مصنوعی نداشتند

trees. In fact, when I was a child, most of the trees that I knew were real. People would

. در واقع، زمانی که من کودک بودم، بیشتر درختانی که می شناختم واقعی بودند. مردم

go out and actually cut down a tree and put it inside their house. Yes, you heard me right,

بیرون می رفتند و در واقع درختی را قطع می کردند و داخل خانه خود می گذاشتند. بله، درست شنیدید،

you new people, you new kids. No artificial trees. We'd actually go outside, cut it, pick

شما افراد جدید، شما بچه های جدید. بدون درخت مصنوعی در واقع می‌رفتیم بیرون، برش می‌دادیم،

it up, carry it into the house, put it in. And really far back, they actually used to

برمی‌داشتیم، می‌بردیمش داخل خانه

put candles, yes. They used to put fire in the tree in the house. Hey, I don't know how

، می‌گذاشتیمش. آنها در خانه آتش می زدند. هی، من نمی دانم چگونه

humanity has made it this long, but you know, whatever. So, trimming the tree was, when

بشریت آن را طولانی کرده است، اما شما می دانید، هر چه باشد. بنابراین، کوتاه کردن درخت به این صورت بود که وقتی

you had the tree, sometimes there would be an extra branch sticking out that could poke

درخت را داشتید، گاهی اوقات یک شاخه اضافی بیرون می‌آمد که می‌توانست به

you or hurt you, so you would cut this off to make the tree perfect to put in your house.

شما ضربه بزند یا به شما آسیب برساند، بنابراین آن را قطع می‌کردید تا درخت برای قرار دادن در خانه‌تان عالی باشد.

Trim, because trim is actually a verb. It means to cut off excess or extra. I'll give

Trim، زیرا trim در واقع یک فعل است. به معنای قطع زیاده یا اضافی است. من

you another little thing that you're going to like a lot as well. Sometimes you'll hear

یک چیز کوچک دیگر را به شما می دهم که شما نیز بسیار دوست خواهید داشت. گاهی اوقات می شنوید که

people say, "I want a turkey dinner with all the trimmings." No, they're not asking for

مردم می گویند: "من یک شام بوقلمون می خواهم با تمام تزئینات". نه، آنها

the pieces of the tree that fell down. Absolutely not. It's the extra. So, when you get turkey

تکه های درختی را که افتاده است نمی خواهند. قطعا نه. این اضافی است. بنابراین، وقتی

dinner, you get turkey, and then you get potatoes. Okay, that's like a normal meal, and maybe

شام بوقلمون می‌خورید، بوقلمون می‌گیرید و سپس سیب‌زمینی می‌گیرید. خوب، این مانند یک وعده غذایی معمولی است، و شاید

some carrots. With the trimmings, you're going to get cranberry sauce, gravy, stuffing, and

مقداری هویج. با تزیینات، سس کرنبری، سس، قیمه، و

some other stuff that people like to eat that I think is disgusting, but whatever, I don't

چیزهای دیگری که مردم دوست دارند بخورند که به نظر من منزجر کننده است، دریافت خواهید کرد، اما هر چه، نمی

know, I don't even ask it. But all the trimming means all the extra. In fact, people even

دانم، حتی نمی پرسم. اما تمام پیرایش به معنای همه چیز اضافی است. در واقع، مردم حتی

say outside, they'll go, "I want all the trimmings." It means all the extra, because - and here's

در بیرون می گویند، آنها می گویند، "من همه ریزه کاری ها را می خواهم." این به معنای همه چیز اضافی است، زیرا - و در اینجا

one for you getting haircuts - when you get a haircut and you say, "I just want to trim",

یکی برای شماست که موهایتان را کوتاه می کنید - وقتی موهایتان را کوتاه می کنید و می گویید "فقط می خواهم کوتاه کنم"،

they're only going to cut a little bit of hair. Trim the extra, not a lot. Cool? Not

آنها فقط کمی از موها را کوتاه می کنند. موارد اضافی را کوتاه کنید، نه زیاد. سرد؟ شما نه

only did you learn an idiom, you've learned about verbs.

تنها یک اصطلاح را یاد گرفتید، بلکه در مورد افعال نیز یاد گرفتید.

All right, so let's go from there. So, trim the tree means to decorate the tree, but before

باشه پس از اونجا بریم بنابراین، تراش درخت به معنای تزئین درخت است، اما قبل

that it meant to cut the tree properly so you could decorate the tree. Okay? Next, the

از آن به معنای بریدن درخت به درستی بود تا بتوانید درخت را تزئین کنید. باشه؟ بعد،

holiday spirit. You heard me singing before, like, "We wish you a Merry Christmas, da-da-da-da-da-da-da".

روح تعطیلات. قبلاً آواز من را شنیده بودید، مانند "ما کریسمس مبارک را برای شما آرزو می کنیم، da-da-da-da-da-da-da".

It means to be in a good mood, right? Like, I'm in the holiday spirit. You saw me with

این به معنای داشتن روحیه خوب است، درست است؟ مثلاً من در روحیه تعطیلات هستم. منو با

my hat, right? Saw me draw the tree, he's festive, we're all happy. "Festive" means

کلاه دیدی، درسته؟ دیدی که من درخت را کشیدم، او جشن است، ما همه خوشحالیم. «عید»

to be happy, joyful, festivities. Holiday spirit, that's what most people think. Actually,

به معنای شادی، شادی، جشن است. روح تعطیلات، این چیزی است که اکثر مردم فکر می کنند. در واقع،

once again, it was actually based on religion. You see, a lot of our holidays are religious

یک بار دیگر، در واقع بر اساس مذهب بود. ببینید، بسیاری از اعیاد ما اعیاد مذهبی هستند

holidays that we celebrate today. So, Christmas is around the birth of Christ. So, a lot of

که امروز جشن می گیریم. بنابراین، کریسمس نزدیک به تولد مسیح است. بنابراین، بسیاری از

people saying getting into the holiday spirit, what they meant before was church, going to

مردم می گویند وارد شدن به روح تعطیلات، آنچه قبلاً منظورشان این بود کلیسا، رفتن به

church, being with the body of the people, celebrating together as a family, as a unit.

کلیسا، بودن با بدن مردم، جشن گرفتن با هم به عنوان یک خانواده، به عنوان یک واحد بود.

But now we've modified it because as we move on in time and sometimes separate religion

اما اکنون آن را اصلاح کرده‌ایم، زیرا وقتی در زمان پیش می‌رویم و گاهی اوقات دین را

from our festivities or holidays, it's to be in a good mood. Get the feeling of the

از جشن‌ها یا تعطیلات خود جدا می‌کنیم، برای داشتن روحیه خوب است. احساس

holiday. So, Christmas is supposed to be happy and everybody's together in this community,

تعطیلات را دریافت کنید. بنابراین، کریسمس قرار است شاد باشد و همه در این جامعه با هم باشند،

and that's the holiday spirit. "Christmas came early". First, I'm going to explain

و این روح تعطیلات است. "کریسمس زود آمد". ابتدا

it to you, and then I'm going to explain it to you. When you say "Christmas came early",

برای شما توضیح می دهم و سپس برای شما توضیح می دهم. وقتی می گویید "کریسمس زودتر از موعد رسید"، به

it means you got unexpected good luck or a gift earlier than expected. So, unexpected

این معنی است که زودتر از آنچه انتظار می رفت، شانس خوب یا هدیه ای دریافت کردید. بنابراین،

good luck, you did not expect it at all, or something came earlier than you expected.

خوش شانسی غیرمنتظره، اصلاً انتظارش را نداشتید یا چیزی زودتر از آنچه انتظار داشتید آمد.

Like my Amazon shipments, I love it. You order a book, they say August 20th, it comes August

مانند محموله های آمازون من، آن را دوست دارم. شما یک کتاب سفارش می دهید ، می گویند 30 مرداد، 15 مرداد می آید

15th, I'm so happy. Christmas came early.

، خیلی خوشحالم. کریسمس زود آمد

Now, the legend of Christmas came early is from New Mexico in the United States of America,

حالا، افسانه کریسمس زود آمد، از نیومکزیکو در ایالات متحده آمریکا است،

where what they would do, they would mix... Okay, you have to understand that Christmas

جایی که آنها چه کاری انجام می دادند، آنها را با هم مخلوط می کردند ... بسیار خوب، شما باید درک کنید که

colours are red and green. Okay? So, the legend has it that they would mix for their breakfast

رنگ های کریسمس قرمز و سبز هستند. باشه؟ بنابراین، افسانه می گوید که آنها برای صبحانه بوریتو مخلوط می

burrito because it had to be in the morning. Okay, so you have your breakfast burrito,

کردند زیرا باید صبح باشد. خوب، پس شما بوریتو صبحانه خود را می خورید،

which is like, I don't know what it is, it's got eggs and whatever, but you have to have

که مانند، من نمی دانم چیست ، تخم مرغ و هر چیز دیگری دارد، اما باید

a red chili that's hot and a green chili that's hot. Okay? So, imagine this. Hot chilis or

یک فلفل قرمز داغ و یک فلفل سبز که داغ است بخورید. باشه؟ بنابراین، این را تصور کنید. فلفل چیلی تند یا

hot peppers, red and green, so you don't have just the red one, you put the green ones together,

فلفل تند، قرمز و سبز، بنابراین فقط قرمز را ندارید، سبزها را کنار هم می گذارید،

you can see how much there is, and then you mix it into your breakfast burrito. So, you

می بینید که چقدر است، و سپس آن را با بوریتوی صبحانه خود مخلوط می کنید. بنابراین،

can imagine you're eating it, and these things go down into you, into your tummy, and then

می‌توانید تصور کنید که دارید آن را می‌خورید، و این چیزها به درون شما، داخل شکمتان فرو می‌روند، و سپس

within two hours you're... And then before you know it, you have a bowel movement. Bowel

در عرض دو ساعت می‌توانید... و قبل از اینکه متوجه شوید، مدفوع می‌کنید. اجابت

movement means poo-poo, ladies and gentlemen. You need to go to the bathroom early in the

مزاج به معنی پوپ است، خانم ها و آقایان. به خاطر صبحانه تان باید زود به دستشویی بروید

day because of your breakfast. See? You went to the washroom early. Red and green are Christmas

. دیدن؟ زود رفتی دستشویی قرمز و سبز رنگ های کریسمس هستند

colours, whatever. Okay, so it's just... It's just a myth, urban myth. Just look it up,

، هر چه باشد. خوب، پس فقط... این فقط یک افسانه است، اسطوره شهری. فقط نگاه کن

you don't have to believe me. Okay? But what it really does mean is you got an unexpected

، لازم نیست منو باور کنی. باشه؟ اما معنای واقعی آن این است که شما یک شانس خوب غیرمنتظره کسب کردید

good luck or something came earlier than you expected, and it's a good thing. Okay? Like

یا چیزی زودتر از آنچه انتظار داشتید آمد ، و این چیز خوبی است. باشه؟

a present is given to you.

مانند هدیه ای به شما داده می شود.

Now, let's go over here. I know this one's here, just wait. Okay, I'll be there and bell's

حالا بیایید به اینجا برویم. من می دانم که این اینجاست، فقط صبر کنید. خوب، من آنجا خواهم بود و زنگ

on in a second. Beat the holiday blues. Holidays are supposed to be... Actually, that's kind

در یک ثانیه به صدا در می آید. بلوز تعطیلات را شکست دهید. تعطیلات قرار است... در واقع، این یک

of funny because "holiday" comes from "holy day", in case you didn't know that. Holy day

جور خنده دار است، زیرا "تعطیلات" از "روز مقدس" می آید ، در صورتی که شما این را نمی دانستید. روز مقدس

in religion, and that's what I was talking about over here. Holy days are religious,

در دین، و این چیزی است که من در اینجا در مورد آن صحبت می کردم. روزهای مقدس مذهبی هستند،

but just in case. We'll just come back to it later, but beat the holiday blues. The

اما در صورت لزوم. ما فقط بعداً به آن باز خواهیم گشت ، اما بلوز تعطیلات را شکست دهیم.

funny thing about holidays is they're supposed to be fun times. You... You have friends and

نکته خنده دار در مورد تعطیلات این است که آنها قرار است اوقات سرگرم کننده ای باشند. شما ... شما دوستان و

family together, there are parties. I know most... Most people... In December, December

خانواده با هم دارید، مهمانی ها وجود دارد. من بیشتر می دانم ... اکثر مردم... در ماه دسامبر، دسامبر

stops about December 15th in most English-speaking countries, also other European countries,

در اکثر کشورهای انگلیسی زبان ، همچنین سایر کشورهای اروپایی، حدود 15 دسامبر متوقف می شود،

but I'm... This is an English lesson, so I'm sticking with that. Around December 15th things

اما من... این یک درس انگلیسی است، بنابراین من به آن پایبند هستم. که در حوالی 15 دسامبر همه چیز

shut down, and I mean because there are a lot of office parties, people come together

تعطیل می شود، و منظورم این است که مهمانی های اداری زیادی برگزار می شود، مردم دور هم جمع می شوند تا با هم

to socialize, to celebrate the Christmas season, and everybody's happy. They'll buy a little

معاشرت کنند، فصل کریسمس را جشن بگیرند، و همه خوشحال هستند. برای هم کمی

chocolate for each other, they'll say "How are you?" and you're supposed to be happy.

شکلات می خرند، می گویند چطوری؟ و تو باید خوشحال باشی

Yeah. Well, unfortunately for some people this causes a lot of stress, because in having

آره خب متأسفانه برای برخی افراد این باعث استرس زیادی می شود، زیرا در داشتن

this happy season, there are expectations. Presents. If you don't have enough money,

این فصل شاد انتظاراتی وجود دارد. هدیه. اگر پول کافی

it's very difficult to buy presents, especially for family members, you can't let them down.

ندارید، خرید هدایا بسیار سخت است، به خصوص برای اعضای خانواده، نمی توانید آنها را ناامید کنید.

Going to many parties and having to be on all the time, when maybe you just don't feel

به مهمانی های زیادی می روید و مجبور هستید همیشه در آن حضور داشته باشید، در حالی که شاید شما آن را

like it. There's a lot of pressure to be happy, even if you're not. So, beating the holiday

دوست ندارید. فشار زیادی برای شاد بودن وجود دارد، حتی اگر نباشید. بنابراین، شکست دادن

blues is to feel good even though there's a lot of pressure on you. That's the first

بلوز تعطیلات باعث می شود احساس خوبی داشته باشید، حتی اگر فشار زیادی روی شما وجود داشته باشد. این اولین

holiday blues. You know what the second holiday blues is? After the holidays. Let's say you're

بلوز تعطیلات است. می دانید بلوز دوم تعطیلات چیست؟ بعد از تعطیلات. فرض کنید شما

one of the people who had a great time, you danced a lot, got good presents, had a fantastic

یکی از افرادی هستید که خیلی خوش گذرانده اید، خیلی رقصیدید، هدایای خوبی گرفتید، اوقات فوق العاده ای

time, holidays are over, you had two weeks vacation or a week's vacation, and then you

سپری کردید، تعطیلات به پایان رسید، شما دو هفته تعطیل یا یک هفته تعطیل داشتید، و سپس

go back to work and it's Monday, January the 2nd, and you're thinking, "Oh my god, I have

به سر کار برگشتید. و دوشنبه، دوم ژانویه است ، و شما در حال فکر کردن هستید، "اوه خدای من، من

another 12 months of this to go through." And to beat those holiday blues is the second

12 ماه دیگر از آن را پشت سر می گذارم." و شکست دادن آن بلوزهای تعطیلات

type of it, where you have to go, "Oh, okay, I got to get over the fact I had one week

نوع دوم آن است، جایی که باید بروید، "اوه، باشه، من باید از این واقعیت غلبه کنم که یک

of fun, parties, presents, laughing and joy, and now I'm stuck at work for a year." Okay?

هفته سرگرمی، مهمانی، هدایا، خنده و شادی داشتم، و حالا من" من یک سال سر کار گیر کردم." باشه؟

Two types of holiday blues people will talk about. The second one is actually from psychologists.

مردم در مورد دو نوع بلوز تعطیلات صحبت خواهند کرد. مورد دوم در واقع از روانشناسان است.

Who knew?

چه کسی می دانست؟

Good things come in little packages. Any woman who's ever got an engagement ring knows this

چیزهای خوب در بسته های کوچک می آیند. هر زنی که تا به حال حلقه نامزدی داشته باشد می داند که

is true. What this means is that don't judge the value of something by the size of it.

این حقیقت دارد. منظور این است که ارزش چیزی را از روی اندازه آن قضاوت نکنید.

Most of you came from your mommy's tummies and you were babies. You were tiny, and your

بیشتر شما از شکم مادرتان آمده اید و بچه بودید. تو کوچولو بودی و

mom will say, "I love you more than anything else", and you have grown, but you started

مامانت میگه "بیشتر از هرچیزی دوستت دارم " و بزرگ شدی اما

from a tiny or a small package. Sometimes you'll hear good things come in small packages,

از یه بسته کوچیک یا کوچیک شروع کردی. گاهی اوقات چیزهای خوب را در بسته‌های کوچک

or sometimes you'll hear good things come in little packages. It means the same thing.

می‌شنوید یا گاهی چیزهای خوب را در بسته‌های کوچک می‌شنوید. به همین معنی است.

Don't judge what something is by the size of it. The value isn't determined by size,

چیزی را از روی اندازه آن قضاوت نکنید. ارزش با اندازه تعیین نمی شود

it's by its actual value. And as I said, an engagement ring is small, comes in a small

، با ارزش واقعی آن تعیین می شود. و همانطور که گفتم، حلقه نامزدی کوچک است، در یک جعبه کوچک می آید

box, but it makes somebody very happy for 10 to 20... Or I should say the rest of their

، اما برای 10 تا 20 سال یک نفر را بسیار خوشحال می کند ... یا باید بگویم بقیه

life, but it could be 10 years only, but whatever.

عمرشان، اما ممکن است فقط 10 سال باشد، اما هر چه باشد. .

Oh, I forgot one. I really want to put this up there, so I'm going to in a second. The

اوه یکی یادم رفت من واقعاً می خواهم این را در آنجا قرار دهم، بنابراین در یک ثانیه می روم. هر

more, the merrier. If you're in England, it's called "Happy Christmas". So, some of you

چه بیشتر، بهتر است. اگر در انگلیس هستید، به آن "کریسمس مبارک" می گویند. بنابراین، برخی از شما که

watching from England go, "James, you're wrong. It's not Merry Christmas. I don't know who

از انگلیس تماشا می کنید، می گویید: "جیمز، اشتباه می کنی . کریسمس مبارک نیست. نمی دانم چه کسی این را

told you that." Who told me that is the other side of the Atlantic. In North America, we

به تو گفته است." چه کسی به من گفت که آن طرف اقیانوس اطلس است. در آمریکای شمالی

refer to it as "Merry Christmas". In England, they refer to it as a "Happy Christmas".

از آن به عنوان «کریسمس مبارک» یاد می کنیم. در انگلستان از آن به عنوان "کریسمس مبارک" یاد می کنند.

Even though they have merry-go-rounds, and "merry" is a word that means merriment in

با اینکه چرخ و فلک دارند، و «مَرِی» کلمه ای است که در انگلیس به معنای شادی است

England, and over here we say "happy" for everything. I'm confused.

، و اینجا برای همه چیز «خوشحال» می گوییم. من گیج شدم.

Anyway, back to the fact that "merry" over here, we go "Merry Christmas" in English,

به هر حال، به این واقعیت برمی گردیم که اینجا "مبارک"، به انگلیسی "Merry Christmas" می رویم،

they say "Happy Christmas", "merry" means happy. So, when you say "the more, the merrier",

آنها می گویند "Happy Christmas"، "Merry" به معنای خوشحال است. بنابراین، وقتی می گویید "هرچه بیشتر، بهتر است"،

what you're saying is the more people joining our party, the more people being with us or

آنچه می گویید این است که هر چه افراد بیشتری به حزب ما بپیوندند، افراد بیشتری با ما باشند یا

coming with us, will actually make everything more fun. Okay? So, you could say that you're

با ما بیایند، در واقع همه چیز را سرگرم کننده تر می کند. باشه؟ بنابراین، می توانید بگویید که

going to a bar, and if Eve was there, and he goes, "Hey, James, are you going to the

به یک بار می روید، و اگر ایو آنجا بود ، گفت: "هی، جیمز، آیا به

bar?" And you go, "Can I come with you?" He goes, "Yeah, yeah, yeah. The more, the merrier.

بار می روی؟" و می گویی: "می توانم با شما بیایم؟" او می گوید: "آره، آره، آره. هر چه بیشتر، بهتر.

Come on. No problem. Come on down with us. Join us." Okay? So, you'll hear people saying

بیا. مشکلی نیست. با ما بیا پایین. به ما بپیوند." باشه؟ بنابراین، شما می شنوید که مردم این را

that.

می گویند.

The other one you'll hear people say is "White Christmas". You heard me say that Christmas

مورد دیگری که می شنوید مردم می گویند " کریسمس سفید" است. شنیده اید که می گویم

colours are traditionally red and green, so why "White Christmas"? Well, in the year 2019...

رنگ های کریسمس به طور سنتی قرمز و سبز هستند، پس چرا "کریسمس سفید"؟ خوب، در سال 2019

Or I should actually, from the year 2000 up, Christmas has not been as white as it used

... یا در واقع باید از سال 2000 به بعد، کریسمس مانند گذشته سفید

to be. I'm dreaming of a white Christmas, meant snow. We always wanted snow on Christmas

نبوده است. من خواب کریسمس سفید را می بینم، یعنی برف. ما همیشه دوست داشتیم در روز کریسمس برف

Day to come down and look beautiful. You'd be sitting outside, drinking eggnog and tea,

پایین بیاید و زیبا به نظر برسد. بیرون نشسته اید، تخم مرغ و چای می نوشید،

looking at the white Christmas flakes coming down, opening presents by the fire. Now it's

به دانه های سفید کریسمس که پایین می آیند نگاه می کنید ، هدایا را کنار آتش باز می کنید. حالا

green and brown, and California is burning. Things have changed a lot. So, when people

سبز و قهوه ای است و کالیفرنیا در حال سوختن است. اوضاع خیلی تغییر کرده است. بنابراین، وقتی مردم

talk about "White Christmas", it was a reference to the old days where it would be white snow,

در مورد "کریسمس سفید" صحبت می کنند، این اشاره ای بود به روزهای قدیم که در آن برف سفید می آمد، هوا

warm out, people would wear their hats, and go, "Hello, Uncle Bob. Oh, look at it, it's

گرم می شد، مردم کلاه خود را بر سر می گذاشتند و می گفتند: "سلام عمو باب. اوه، نگاهش کن.

festive." So, we always hope for a white Christmas. We don't care about the day before, day after,

جشن است." بنابراین، ما همیشه به یک کریسمس سفید امیدواریم. ما به روز قبل، روز بعد اهمیتی نمی دهیم،

just make it snow on Christmas Day to make it holiday-like, and then forget it.

فقط در روز کریسمس برف ببارد تا شبیه تعطیلات شود و سپس آن را فراموش کنیم.

Here's one I wanted to mention, and it's sort of like good things come in small or little

در اینجا یکی است که می خواستم به آن اشاره کنم، و به نوعی چیزهای خوب در

packages. It's very similar, I forgot to write it on the board, so I'm going to erase and

بسته بندی های کوچک یا کوچک عرضه می شوند. خیلی شبیهه یادم رفت روی تابلو بنویسمش پاک

I'm going to write it for you. You might have seen this before or heard it. They're similar

میکنم براتون مینویسم. شاید قبلاً این را دیده باشید یا شنیده باشید. آنها از نظر

in meaning, but it's "Don't look a gift horse in its mouth." Okay. A gift is a present,

معنی مشابه هستند، اما "اسب هدیه را در دهانش نگاه نکن." باشه. هدیه یک هدیه است،

okay? So, you're saying a gift is a present, don't look at a house, its mouth, and it doesn't

خوب؟ بنابراین، شما می گویید هدیه یک هدیه است، به یک خانه، دهان آن نگاه نکنید، و

make any sense because why would you look at a gift horse in its mouth? Well, this isn't

هیچ معنایی ندارد، زیرا چرا باید به یک اسب هدیه در دهانش نگاه کنید؟ خب، این در

actually... This is from the old days when we used horses more. If you don't know this

واقع نیست... این مربوط به دوران قدیم است که بیشتر از اسب استفاده می کردیم. اگر این را

about horse biology, I'll explain it. As horses get older, they got more teeth or the teeth

در مورد بیولوژی اسب نمی دانید، آن را توضیح خواهم داد. با بزرگتر شدن اسب ها، دندان هایشان بیشتر می شود یا دندان

got longer. They got longer, longer teeth. So, in order to see how old a horse was, if

ها بلندتر می شوند. آنها دندان های بلندتر و بلندتری داشتند. بنابراین، برای اینکه ببینید یک اسب چند ساله است،

you looked at its teeth, you could see if the teeth were really long, the horse was

اگر به دندان‌های آن نگاه کنید، می‌توانید ببینید که آیا واقعاً دندان‌هایش بلند هستند، اسب

really old. If they were smaller, it's young. So, you would check the horse's mouth to see

واقعاً پیر است. اگر کوچکتر بودند، جوان است. بنابراین، دهان اسب را چک می‌کردید تا

the length of the teeth to know whether it was an old horse or a young horse.

طول دندان‌هایش را ببینید تا بدانید اسب پیر است یا اسب جوان.

Now, this is similar to this. In this case, you're saying don't estimate the value of

در حال حاضر، این شبیه به این است. در این مورد، شما می گویید ارزش چیزی را برآورد نکنید

something. This is different by saying don't try to get the value of something when somebody's

. این با گفتن اینکه وقتی کسی به شما هدیه می دهد سعی نکنید ارزش چیزی را بدست آورید متفاوت است

giving you a gift. So, if I'm giving you something, don't try and say, "Well, how much did you

. بنابراین، اگر من چیزی به شما می دهم، سعی نکنید و بگویید: "خب، چقدر برای

spend on that?" No, no, no, that's rude. Just say, "Thank you." That's it. That's it. Don't

آن هزینه کردی؟" نه، نه، نه، این بی ادبی است. فقط بگویید: "متشکرم." خودشه. خودشه.

estimate the value, just say, "Thank you very much", and walk away. Don't look in the horse's

ارزش را تخمین نزنید، فقط بگویید "خیلی ممنون" و راه بروید.

mouth when I give you a horse and go, "Hey, Charlie, I noticed you walk to work every

وقتی اسبی به تو می‌دهم، به دهان اسب نگاه نکن و می‌گویم: "هی، چارلی، متوجه شدم که تو هر روز به سمت محل کارت پیاده می‌روی

day. Here's a brand new horse." And you're like, "Oh, this horse is old." I'm like, "You

. اینجا یک اسب کاملاً جدید است." و شما مانند "اوه، این اسب پیر است." من می گویم "تو

don't want the horse? I'll take it back." Just say, "Thank you." All right?

اسب را نمی خواهی؟ من آن را پس می گیرم." فقط بگویید: "متشکرم." خیلی خوب؟

Now, finally, the pièce de résistance, the trump of the tree, the star of our lesson.

حالا، بالاخره، قطعه مقاومت، تنه درخت، ستاره درس ما.

I'll be there with bells on. If you're looking from the United Kingdom, it's with knobs on.

من با زنگ ها آنجا خواهم بود. اگر از بریتانیا به دنبال آن هستید، با دستگیره‌ها است.

I'll be there with knobs on. And what's the difference? Well, let's do the North American

من با دستگیره ها آنجا خواهم بود. و چه تفاوتی دارد؟ خوب، بیایید نسخه آمریکای شمالی را انجام دهیم

version. With bells on mean I'll be there and I'll be happy. If you remember my hat,

. با زنگ ها به این معنی است که من آنجا خواهم بود و خوشحال خواهم شد. کلاهم را اگر یادت باشد

when I was singing, I came in with bells on my head. Okay? Christmas bells, Christmas

وقتی می خواندم با زنگوله های سرم وارد شدم. باشه؟ زنگ کریسمس،

bells. See? So, you can see me, if I come with bells on, okay, you'll hear them, you'll

زنگ کریسمس. دیدن؟ بنابراین، شما می توانید من را ببینید، اگر من با زنگ ها بیایم، باشه، آنها را خواهید شنید، آنها را خواهید

see them, you know, I'm happy to be at this party, the invitation you've given me, I'm

دید، می دانید، من خوشحالم که در این مهمانی هستم، دعوتی که به من داده اید، من من

thankful for it, and I'm going to be there. So, you might say, "Well, why do the UK people

برای آن سپاسگزارم، و من آنجا خواهم بود. بنابراین، ممکن است بگویید، "خب، چرا مردم بریتانیا

say knobs?" Well, it means actually additional adornment. Adornment means something extra

دستگیره می گویند؟" خوب، در واقع به معنای زینت اضافی است . زینت یعنی چیزی اضافه

you're wearing. If you're adorned with something, you're wearing something extra. So, in England,

که می پوشید. اگر با چیزی آراسته شده اید، چیزی اضافه می پوشید. بنابراین، در انگلستان

I would be additionally adorned with perhaps a handkerchief. Yes. I'll be there with knobs

، احتمالاً با یک دستمال تزئین می شوم . آره. من با دستگیره ها آنجا خواهم بود

on. I might even carry my watch with me. Yes, I'll just put the watch around my neck. And

. حتی ممکن است ساعتم را با خودم حمل کنم. بله، من فقط ساعت را دور گردنم می گذارم. و

I've got me knobs on now, eh? Right, let's go. We're at the party, thanks for the invite.

من الان دستگیره هایم را در دست دارم، نه؟ درسته، بریم ما در مهمانی هستیم، از دعوتت متشکرم.

Right? So, in England, "knobs on" means extra adornment, extra stuff, while in the United

درست؟ بنابراین، در انگلستان، "knobs on" به معنای زینت اضافی، چیزهای اضافی است، در حالی که در ایالات

States and Canada, it means happily doing it. Okay? I'll be there with bells on.

متحده و کانادا به معنای انجام آن با خوشحالی است . باشه؟ من با زنگ ها آنجا خواهم بود.

So, we've gone through our idioms, and the little extra one I put up there, so why don't

بنابراین، ما اصطلاحات خود را مرور کردیم، و اصطلاح کوچک اضافی را که در آنجا قرار دادم، پس چرا

we go... We're going to do what we normally do, take a jump, because we've got a little

نمی‌رویم... کاری را که معمولاً انجام می‌دهیم ، انجام می‌دهیم، یک پرش، زیرا ما باید یه

test for you, and I want to give you a little extra, and of course, your homework. Are you

تست کوچولو براتون میزارم و میخوام یه کم بهتون اضافه کنم و البته تکالیفتون رو.

ready? Let's go. Jingle bells, jingle bells, let's go to the board. All right, time to

اماده ای؟ بیا بریم. جینگ بلز، جینگ بلز، بیایید به تابلو برویم. بسیار خوب، وقت

do a test. We did several idioms, and I want to see how well you understood them, or at

آن است که یک آزمایش انجام دهیم. ما چندین اصطلاح را انجام دادیم، و می‌خواهم ببینم چقدر خوب آنها را فهمیده‌اید، یا

least you enjoyed my stories, how well you can answer my Christmas quiz. And the present

حداقل از داستان‌های من لذت برده‌اید، چقدر خوب می‌توانید به مسابقه کریسمس من پاسخ دهید. و حال

from doing this is knowledge.

از انجام این کار علم است.

Let's look at a little speech that we've got here. Mr. E is talking to James, so it's going

بیایید به سخنرانی کوچکی که در اینجا داریم نگاه کنیم . آقای E دارد با جیمز صحبت می کند، پس

to be myself. E's gone for now, but you know who he is. And we're talking about a Christmas

من خودم هستم. E در حال حاضر رفته است، اما شما می دانید که او کیست. و ما در مورد جشن کریسمس صحبت می کنیم

party that's coming up. So, E says, "Hey, James, do you want to help something this

که در راه است. بنابراین، E می گوید: "هی، جیمز، می خواهی امسال به چیزی کمک کنی

year?" And I respond, "Sure. That sounds like fun. You really are in the something, Mr.

؟" و من پاسخ می دهم، "مطمئنا. این به نظر سرگرم کننده است. شما واقعاً در چیزی هستید، آقای

E." And he just says, "Hey, did you see that small package Natalia put in your something

E." و او فقط می گوید: "هی، دیدی آن بسته کوچکی که ناتالیا در چیزی

by the fireplace?" And I went, "Yeah, I copy very much. It was very small." And then E

کنار شومینه گذاشته بود؟" و من گفتم: "آره، من خیلی کپی کردم . خیلی کم بود." و بعد E

says to me, "Hey, don't, because a lot of times..." And then he said, "Hey, don't be

به من می گوید: "هی، نکن، چون خیلی وقت ها..." و بعد گفت: "هی،

late for the party." And I said, "Hey, I'll be there." So, we've got a lot of spaces,

برای مهمانی دیر نکن." و من گفتم: "هی، من آنجا خواهم بود." بنابراین، ما فضاهای زیادی

and we want to fill out some ideas.

داریم و می خواهیم ایده هایی را پر کنیم.

So, the first thing was, "Do you want to help something this year?" Now, I couldn't give

بنابراین، اولین چیز این بود: "آیا می‌خواهی امسال به چیزی کمک کنی؟" حالا، نمی‌توانستم خیلی به

you too much of a hint, but I'm going to help you here, okay? So, at least you can start

شما تذکر بدهم، اما اینجا می‌خواهم به شما کمک کنم، باشه؟ بنابراین، حداقل می توانید شروع کنید به

figuring out what idiom would it be. "Hey, James, do you want to help something the tree

فهمیدن اینکه چه اصطلاحی خواهد بود. "هی، جیمز، می‌خواهی امسال به درخت کمک کنی

this year?" What is it going to be? That's right. Remember we talked about trimming the

؟" قرار است چه شود؟ درست است. یادتان هست در مورد کوتاه کردن درخت صحبت کردیم

tree? Trim the tree, trim your hair, putting the extras, making sure the tree fits. Okay?

؟ درخت را کوتاه کنید، موهایتان را کوتاه کنید، وسایل اضافی را قرار دهید، مطمئن شوید که درخت متناسب است. باشه؟

So, we want to trim the tree this year.

بنابراین، ما می خواهیم امسال درخت را کوتاه کنیم.

Second one, "Sure, that sounds like fun. You really are in the..." What is another way

مورد دوم، "مطمئناً، به نظر سرگرم کننده است. شما واقعاً در ... هستید" راه دیگری برای

of saying "a good mood" or "really enjoying the season"? The holiday spirit, okay? I could

گفتن "حال خوب" یا "واقعاً لذت بردن از فصل" چیست؟ روحیه تعطیلات، باشه؟ من می‌توانم

- when they go "tree trimming", they're talking about having a party, that's the holiday spirit.

- وقتی می‌روند «درخت‌ها را پیرایش می‌کنند»، در مورد برگزاری یک مهمانی صحبت می‌کنند، این روحیه تعطیلات است.

Community, remember we talked about community, coming together?

جامعه، یادت هست در مورد اجتماع صحبت کردیم، دور هم جمع شدیم؟

What about the next one? "Did you see that small package Natalia put in your something

در مورد بعدی چطور؟ "آیا بسته کوچکی را دیدی که ناتالیا در چیزی

by the fireplace?" Do you remember the story about the German girls? The German girls,

کنار شومینه گذاشت؟" داستان دختران آلمانی را به خاطر دارید ؟ دخترای آلمانی،

yeah? Okay, "stocking". "The stockings were hung by the chimney". "Chimney" is another

آره؟ بسیار خوب، "جوراب کردن". « جوراب‌ها از دودکش آویزان شده بودند». «دودکش»

word for "fireplace", it's the top of the fireplace. The fireplace is where the fire

کلمه دیگری برای «شومینه» است، بالای شومینه است. شومینه جایی است که آتش

is and when the fire, the smoke goes up, that's the chimney. And Santa Claus, that big, fat

است و وقتی آتش دود بالا می رود، آن دودکش است. و بابا نوئل، آن مرد بزرگ و چاق

guy goes down that small hole. Don't ask me about the physics of this thing, you're supposed

از آن سوراخ کوچک پایین می رود. از من در مورد فیزیک این چیز نپرسید، شما

to just believe it happens and he brings presents to everyone within a 24-hour period. And you

فقط باید باور کنید که این اتفاق می افتد و او در یک بازه زمانی 24 ساعته برای همه هدیه می آورد. و

also believe all the lies your politicians tell you, too. So, it's all good, it's all

همچنین تمام دروغ هایی که سیاستمداران به شما می گویند را باور می کنید. بنابراین، همه چیز خوب است، همه چیز

good.

خوب است.

All right, so, next. "Yeah, it can't be very much, it was very small." Okay, that's my

بسیار خوب، پس، بعدی. "آره، نمی تواند زیاد باشد، خیلی کوچک بود." خوب، این پاسخ من است،

response because it was small, but that's why it went in the stocking. Remember we said

زیرا کوچک بود، اما به همین دلیل در جوراب ساق بلند قرار گرفت. به یاد داشته باشید که گفتیم

small presents go in the stocking. And then E says, "Don't what?" That's the only hint

هدایای کوچک در جوراب ساق بلند قرار می گیرند. و سپس E می گوید: "مگه چی؟" این تنها اشاره ای است

I can give you. All right. "Don't look a gift horse in its mouth." Right? Don't look a gift

که می توانم به شما بدهم. خیلی خوب. " اسب هدیه را در دهانش نگاه نکنید." درست؟ به یک

horse in its mouth. Remember the gift horse? Because you're looking at its teeth to see

اسب هدیه در دهانش نگاه نکنید. اسب هدیه را به خاطر دارید؟ چون به دندان هایش نگاه می کنی تا

value? Don't do that. And remember, that's right. Big or good things come in little or

ارزشش را ببینی؟ این کار را نکن و به یاد داشته باشید، درست است. چیزهای بزرگ یا خوب در

small packages. There's a C here. Packages. Think about a lottery ticket. One ticket can

بسته بندی های کوچک یا کوچک عرضه می شوند. اینجا یک C وجود دارد. بسته ها به یک بلیط لاتاری فکر کنید. یک بلیط می

make you a million. Ding. Oh, gee, lottery. I'm doing a plug for them. Advertisement.

تواند شما را یک میلیون نفر کند. دینگ اوه، قرعه کشی من دارم براشون پلاگین درست میکنم تبلیغات.

And finally, what do I say? Because I'm happy and I want to go, and I really want to go

و بالاخره چی بگم؟ چون خوشحالم و می خواهم بروم و خیلی دلم می خواهد به

there and I'm happy to go to this party and accepting this invitation. "I'll be there

آنجا بروم و از رفتن به این مهمانی و پذیرفتن این دعوت خوشحالم. "من

with bells on." Cool. Not bad, you did well on your Christmas quiz. That means you don't

با زنگ ها آنجا خواهم بود." سرد. بد نیست، شما در مسابقه کریسمس خوب عمل کردید. این بدان معناست که

get a lump of coal in your stocking. You'll get those gold chocolate coins. Lucky you.

شما یک توده زغال سنگ در جوراب خود ندارید. شما آن سکه های شکلاتی طلا را دریافت خواهید کرد. خوش به حالت.

Now let's do our extra. So, what I want to talk about is the non-holiday use of some

حالا بیایید کارهای اضافی خود را انجام دهیم. بنابراین، آنچه من می خواهم در مورد آن صحبت کنم، استفاده غیر تعطیل از برخی

of these idioms. This is a Christmas video, and you're probably watching it around Christmastime.

از این اصطلاحات است. این یک ویدیوی کریسمس است و احتمالاً در نزدیکی کریسمس آن را تماشا می کنید.

Maybe not. It could be summer, wherever you are. But some of these idioms don't have to

شاید نه. می تواند تابستان باشد، هر کجا که هستید. اما برخی از این اصطلاحات لازم نیست

be used just at Christmastime, funny enough. Now, White Christmas, of course, you can't

فقط در زمان کریسمس استفاده شوند، به اندازه کافی خنده دار. در حال حاضر، کریسمس سفید، البته، شما واقعا نمی توانید

really use it for anything but Christmas, but let's take a look at the board. When you

از آن برای چیزی جز کریسمس استفاده کنید، اما بیایید نگاهی به تابلو بیندازیم. وقتی می

say "Christmas came early", you can use that for any time you get an unexpected gift or

گویید "کریسمس زود آمد"، می توانید از آن برای هر زمانی که یک هدیه غیرمنتظره یا خوش شانسی دریافت کردید استفاده کنید

good luck. So, it could be in June, and I'm, you know, applying for a job, you know, whatever

. بنابراین، ممکن است در ماه ژوئن باشد، و من ، می‌دانی، برای کار درخواست می‌کنم، می‌دانی، هر شغلی که باشد

job, and all of a sudden the guy who owns Apple Company comes and goes, "Hey, I want

، و ناگهان مردی که صاحب شرکت اپل است می‌آید و می‌رود، "هی، می‌خواهم

to give you a job because you're the best." I'm like, "Wow, Christmas came early. That

به تو بدهم. شغلی چون تو بهترینی." من می گویم، "وای، کریسمس زود آمد.

was completely unexpected." It has nothing to do with Christmas, but it means I've gotten

این کاملا غیرمنتظره بود." این هیچ ربطی به کریسمس ندارد، اما به این معنی است که من

a gift earlier than I anticipated or expected, or it's completely unexpected.

هدیه ای را زودتر از حد انتظار یا انتظارم دریافت کرده ام ، یا کاملاً غیرمنتظره است.

Now, the second one, "Be there with bells on", that I ended with, you can use that when

حالا، دومی، «آنجا با زنگ‌ها باش »، که با آن تمام کردم، می‌توانید از آن استفاده کنید وقتی

somebody says, "Hey, do you think you can get that assignment done for me?" You go,

کسی می‌گوید: «هی، فکر می‌کنی می‌توانی آن کار را برای من انجام دهی؟» شما بگویید،

"Yeah, I'll get it done with bells on", which means I'm happy and excited to do it. So,

"آره، من آن را با زنگ ها انجام خواهم داد"، به این معنی که از انجام آن خوشحال و هیجان زده هستم. بنابراین،

you'll hear people say it not just at Christmas, but it is a Christmas idiom. Don't look a

می شنوید که مردم آن را نه فقط در کریسمس، بلکه یک اصطلاح کریسمس می گویند. به یک

gift horse in the mouth. You could, if you were listening, you could automatically say,

اسب هدیه در دهان نگاه نکنید. شما می‌توانید، اگر گوش می‌دهید، می‌توانید به طور خودکار بگویید:

"Well, that one would be something I could use at any time", because it means you're

"خب، آن یکی چیزی است که من می‌توانم در هر زمان از آن استفاده کنم"، زیرا به این معنی است که شما

being ungrateful because someone has given something to you and you're questioning it

ناسپاس هستید زیرا کسی چیزی به شما داده است و شما آن را زیر سوال می‌برید.

or not just saying thank you and I appreciate it. All right? Don't look a gift horse in

یا اینکه فقط تشکر نکنم و قدردانش هستم. خیلی خوب؟ به یک اسب هدیه در دهان نگاه نکنید

the mouth. If someone's giving you something as a gift and it has value to you, thank you

. اگر کسی چیزی را به عنوان هدیه به شما می دهد و برای شما ارزش دارد، باید از شما تشکر کنید

is what you should say.

.

And also, good things come in small packages. Similar, but it's saying you have no idea

و همچنین چیزهای خوب در بسته بندی های کوچک عرضه می شوند. مشابه، اما به این معنی است که شما نمی دانید

what you're being given just because of the size of it. And how many people have opened

چه چیزی به شما داده می شود فقط به دلیل اندازه آن. و چند نفر

a big box to find there's nothing inside of it? Not very much. Right? Ugly sweater, again.

یک جعبه بزرگ را باز کرده اند تا متوجه شوند که چیزی درون آن نیست؟ نه خیلی زیاد. درست؟ بازم ژاکت زشت

Thank you, Uncle Donald. But it's a big package, and then you get a small package and it's

ممنون عمو دونالد اما این یک بسته بزرگ است، و سپس یک بسته کوچک دریافت می کنید و

got car keys. Thank you, Uncle Donald. Right? Anyway, that's the extras. You can use these

کلید ماشین دارد. ممنون عمو دونالد درست؟ به هر حال، این موارد اضافی است. می‌توانید از این موارد غیرتعطیلات استفاده کنید

non-holiday, so this lesson, even though if you're watching at Christmas, they're great

، بنابراین این درس، حتی اگر در کریسمس تماشا می‌کنید، عالی

to make you, you know, in with the culture and people go, "I am very hip. I know the

است که شما را با فرهنگ و مردم همراهی کند، "من بسیار باحال هستم.

good thing about the teeth and the horse in the small package, yeah?" It's like, no, no,

چیز خوبی در مورد دندان ها و اسب در بسته کوچک است، بله؟ انگار نه نه

no, no. Good things come in small packages. Horses have teeth. It's very different. Now

نه نه نه چیزهای خوب در بسته بندی کوچک عرضه می شود. اسب ها دندان دارند. خیلی متفاوت است. اکنون

you know the difference, but you can also use them outside of Christmas. You can use

تفاوت را می دانید، اما می توانید در خارج از کریسمس نیز از آنها استفاده کنید. شما می توانید

them for Easter, you can use them for Thanksgiving, anytime you want. Just pull those cards out.

آنها را برای عید پاک استفاده کنید، شما می توانید آنها را برای شکرگزاری، هر زمان که بخواهید استفاده کنید. فقط آن کارت ها را بیرون بکشید.

Now, before I go, I'm going to say what your homework is if this is the Christmas season.

حالا، قبل از رفتن، می خواهم بگویم اگر این فصل کریسمس باشد، تکلیف شما چیست.

You need to go to a party and enjoy yourself. What? Yeah. Use some of these things when

شما باید به یک مهمانی بروید و از خودتان لذت ببرید. چی؟ آره وقتی آنجا هستید از برخی از این موارد استفاده

you're there, like, "Hey, thanks for inviting me to the party. Are we going to be trimming

کنید، مانند: "هی، ممنون که من را به مهمانی دعوت کردی. آیا قرار است

the tree this year?" "Well, I know we've already done that, but you can come to the party."

امسال درخت را کوتاه کنیم؟" "خب، من می دانم که ما قبلاً این کار را انجام داده ایم، اما شما می توانید به مهمانی بیایید."

"Well, I'll be there with bells on." "And are we supposed to bring stocking stuffers

"خب، من با زنگ ها آنجا خواهم بود." "و آیا قرار است جوراب‌های جوراب‌دار را

to the party?" "No, no, don't worry about it. Any gift is appreciated. We don't look at

به مهمانی بیاوریم؟" "نه، نه، نگران نباش . هر هدیه ای قابل قدردانی است. ما به

gift horses in the mouth. I speak English, so I've just taken all of these and just thrown

اسب های هدیه در دهان نگاه نمی کنیم. من انگلیسی صحبت می کنم، بنابراین همه اینها را برداشتم و فقط

them at you. You need to learn them so that you can use them, too."

آنها را به سمت شما پرتاب کردم. باید آنها را یاد بگیرید تا بتوانید از آنها نیز استفاده کنید."

On that note, I want to say, first of all, thank you for watching this video. I would

با توجه به این نکته، می خواهم بگویم، قبل از هر چیز، از شما برای تماشای این ویدیو تشکر می کنم. من می

like you to subscribe, so you can look around somewhere here. Subscribe, press the subscribe

خواهم شما مشترک شوید، تا بتوانید جایی در اینجا نگاه کنید. اشتراک، دکمه اشتراک را

button. There's a bell, ding my bell, and you'll get my latest video come straight to

فشار دهید. یک زنگ وجود دارد، زنگ من را بزن، و هر زمان که آخرین ویدیوی من آماده شد، مستقیماً برای

you whenever it's ready. Don't forget to go to do the real quiz at www.engvid.com. engVid.

شما ارسال می شود. فراموش نکنید که برای انجام مسابقه واقعی در www.engvid.com بروید. engVid.

You'll see my video and other teachers who are equally as talented or more talented in

شما ویدیوی من و سایر معلمان را که در برخی موارد به همان اندازه با استعداد یا استعداد بیشتری دارند

some cases, and you'll enjoy their work as well. So, I bid you adieu. Thank you very

، خواهید دید و از کار آنها نیز لذت خواهید برد. بنابراین، من از شما خداحافظی می کنم. بسیار از شما متشکرم

much. Oh, it's been a long day without you, my friend. I'll tell you all about it when

. اوه، روز طولانی بدون تو بود، دوست من. وقتی دوباره شما را دیدم همه چیز را به شما خواهم گفت

I see you again. It's been a long day where we began. I'll tell you all about it when

. از جایی که شروع کردیم روز طولانی بود. وقتی دوباره شما را دیدم همه چیز را به شما خواهم گفت

I see you again. Bye-bye.

. خداحافظ.