How to MASTER your vocabulary

This doesn't happen often, you see, we usually practice it.

این اغلب اتفاق نمی افتد ، ببینید، ما معمولا آن را تمرین می کنیم.

Mr. E, who I can't tell you, usually gives me a thumbs-up signal,

آقای ای که نمی توانم به شما بگویم، معمولاً به من علامت می دهد

and I know I have to go, "Hi, James from England."

و می دانم که باید بروم، "سلام، جیمز از انگلیس."

I was actually looking at the paper.

در واقع داشتم به کاغذ نگاه می کردم.

Anyway, time to do a lesson.

به هر حال وقت آن است که درس بخوانیم.

If you're at this lesson, it's because you probably have trouble with vocabulary.

اگر در این درس هستید، به این دلیل است که احتمالاً با واژگان مشکل دارید.

And what do I mean you have trouble with vocabulary?

و منظورم چیست که شما با واژگان مشکل دارید؟

You're probably saying, "I learn all these words, they teach me these things,

احتمالاً می گویید: "من همه این کلمات را یاد می گیرم، آنها این چیزها را به من می آموزند

and within hours, days, weeks, I forget everything."

و در عرض چند ساعت، روزها، هفته ها همه چیز را فراموش می کنم."

Well, it makes sense. It's not your fault.

خوب، منطقی است. تقصیر تو نیست.

It's not your teacher's fault.

تقصیر معلم شما نیست

There's a method for things to work.

روشی برای کار کردن چیزها وجود دارد.

I mean, there's always a way to make things work a little better than something else.

منظورم این است که همیشه راهی وجود دارد که کارها را کمی بهتر از چیزهای دیگر انجام دهیم.

Writing out a word 20 times is not going to help you.

20 بار نوشتن یک کلمه به شما کمکی نمی کند.

Later on, if you check, we'll have the 3U method,

بعداً، اگر بررسی کنید، روش 3U را خواهیم داشت

and that will teach you how to remember vocabulary, that you won't forget it.

و به شما یاد می دهد که چگونه واژگان را به خاطر بسپارید ، که آن را فراموش نکنید.

But right now, what I want you to do is master vocabulary.

اما در حال حاضر، کاری که از شما می‌خواهم انجام دهید این است که بر واژگان مسلط شوید.

And what do I mean by master it?

و منظور من از تسلط بر آن چیست؟

A lot of students don't take the time to actually get a full picture.

بسیاری از دانش‌آموزان برای به دست آوردن یک تصویر کامل وقت نمی‌گذارند.

Imagine a picture that's got a rose, and it's a beautiful red, it's glorious,

تصویری را تصور کنید که یک گل رز دارد، و قرمز زیبایی است، با شکوه است

it's a great color, the sun behind it, you can see everything.

، یک رنگ عالی است، خورشید پشت آن، شما می توانید همه چیز را ببینید.

Now imagine that picture black and white.

حالا آن تصویر را سیاه و سفید تصور کنید.

What are you going to miss?

چه چیزی را از دست می دهید؟

You'll think you have the picture because there's a rose,

شما فکر می کنید که عکس را دارید زیرا یک گل رز وجود دارد،

but do you see the beautiful yellow?

اما آیا زرد زیبا را می بینید ؟

No, because it's black and white.

نه، چون سیاه و سفید است.

So there's something missing from that picture.

بنابراین چیزی از آن تصویر کم است.

And what's missing from that picture can sometimes be depth, color, and brightness.

و چیزی که از آن تصویر کم است گاهی می تواند عمق، رنگ و روشنایی باشد.

Once you have that, it's hard to forget.

هنگامی که آن را داشته باشید، فراموش کردن آن سخت است.

Because when I said, "Imagine a rose," you imagine it in color.

چون وقتی گفتم "گل رز را تصور کن" آن را رنگی تصور می کنی.

Maybe with water on it, maybe someone holding it.

شاید با آب روی آن، شاید کسی آن را نگه داشته است.

But that's what you need to remember it.

اما این چیزی است که شما باید آن را به خاطر بسپارید.

So we're going to work with vocabulary and look at the four things you need to do

بنابراین ما با واژگان کار خواهیم کرد و به چهار موردی که باید انجام دهید نگاه

to say, "I have mastered vocabulary, so this vocabulary belongs to me."

می کنیم تا بگویید: "من بر واژگان تسلط دارم، بنابراین این واژگان متعلق به من است."

Okay?

باشه؟

The number one thing we're going to look at is "understand it."

اولین چیزی که ما به آن نگاه خواهیم کرد این است که آن را درک کنید.

What do I mean by "understand"?

منظور من از "فهمیدن" چیست؟

Many students open a dictionary, look at a word, look at the definition,

بسیاری از دانش‌آموزان یک فرهنگ لغت را باز می‌کنند، به یک کلمه نگاه می‌کنند، به تعریف نگاه می‌کنند،

one definition, and then say, "Okay, I know."

یک تعریف، و سپس می‌گویند: "باشه، می‌دانم."

Or they'll look at the four.

یا به این چهار نفر نگاه خواهند کرد.

That's not it.

این نیست.

When I say, "Understand it," take that definition, write it out.

وقتی می گویم "درک کن " این تعریف را بگیر، بنویس.

Take a dictionary -- expensive sound effects -- and write out that definition.

یک فرهنگ لغت -- جلوه های صوتی گران قیمت -- بردارید و آن تعریف را بنویسید.

Then what I suggest is you write one, two, or three sentences, right?

سپس پیشنهاد من این است که یک ، دو یا سه جمله بنویسید، درست است؟

Showing your usage of that word in the proper context.

نشان دادن استفاده شما از آن کلمه در زمینه مناسب.

If it has three definitions, well, guess what?

اگر سه تعریف دارد ، خوب حدس بزنید چیست؟

Son, bub, you have to do three words, so that means maybe nine sentences.

پسر، حباب، شما باید سه کلمه را انجام دهید، به این معنی که شاید نه جمله باشد.

This sounds like a lot of work.

این به نظر کار زیاد است.

I want you to remember something.

میخوام یه چیزی یادت باشه

Don't do the work now.

حالا کار را انجام نده

You have to learn it again later.

بعدا باید دوباره یاد بگیرید.

And what's worse is if it takes five minutes to do what I'm describing,

و بدتر از آن این است که اگر پنج دقیقه طول بکشد تا کاری را که من توضیح

it'll take you 20 to 30 minutes to do it later.

می دهم انجام دهید، بعداً 20 تا 30 دقیقه طول می کشد.

That's six times the amount of time because it's hard to do.

این شش برابر زمان است زیرا انجام آن سخت است.

No one said learning a language is easy, but it can be fun and very productive.

هیچ کس نگفته است که یادگیری زبان آسان است، اما می تواند سرگرم کننده و بسیار سازنده باشد.

And there's something nice about having new vocabulary

و چیز خوبی در مورد داشتن واژگان جدید

and having it -- learning quickly and keeping it.

و داشتن آن وجود دارد - یادگیری سریع و حفظ آن.

So first thing to understand, write out the definition.

بنابراین اولین چیزی که باید درک کنید، تعریف را بنویسید.

Yeah, sorry.

آره ببخشید

Write out the definition.

تعریف را بنویسید

And when you write out the definition, then write example sentences,

و وقتی تعریف را می نویسید،

your example sentences, right?

جملات مثالی، جملات نمونه خود را بنویسید، درست است؟ برای مثال

Let's go with the word "ceiling," for instance.

بیایید با کلمه "سقف" پیش برویم .

There are two definitions for the word "ceiling."

دو تعریف برای کلمه "سقف" وجود دارد.

Number one, "ceiling" is the top of a room, the top part.

شماره یک، "سقف" بالای یک اتاق، قسمت بالایی است.

There's the floor.

کف آنجاست

There's the ceiling.

سقف آنجاست

The ceiling is inside the building.

سقف داخل ساختمان است.

Roof is on top of the building.

پشت بام بالای ساختمان است.

A second definition for "ceiling" is the limit of something, the ceiling.

تعریف دوم برای "سقف " حد چیزی است، سقف.

You cannot go any higher than this.

شما نمی توانید بالاتر از این بروید.

In business, we talk about a glass ceiling, right?

در تجارت، ما در مورد سقف شیشه ای صحبت می کنیم، درست است؟

We talk about you can only go so far and then no more.

ما در مورد شما صحبت می کنیم که شما فقط می توانید تا آنجا پیش بروید و بعد دیگر هیچ.

I'll give you an example.

من برای شما یک مثال می زنم.

So how would I use it to make sure I understand it?

بنابراین چگونه می توانم از آن استفاده کنم تا مطمئن شوم که آن را درک کرده ام؟

My first sentence might be for a ceiling and a roof,

اولین جمله من ممکن است برای سقف و سقف باشد،

"I will paint the walls blue and the ceiling yellow."

"دیوارها را آبی و سقف را زرد رنگ می کنم."

Ceiling yellow.

سقف زرد.

Oh, God, it looks like the sun.

وای خدا شبیه خورشیده

Got it.

فهمیدم.

Ceiling is inside.

سقف داخل است.

You don't paint your roof yellow.

شما سقف خود را زرد رنگ نمی کنید.

It's inside yellow.

داخل زرد است.

What about the second one?

در مورد دومی چطور؟

The second one is the limit of something.

دومی حد چیزی است.

For a salary, for instance.

مثلا برای حقوق.

So I'd say, "The ceiling for my salary at work is $20,000.

بنابراین من می گویم، "سقف حقوق من در محل کار 20000 دلار است.

They will not pay me more than that, so I need to get a new job."

آنها بیشتر از این به من دستمزد نخواهند داد، بنابراین من باید شغل جدیدی پیدا کنم."

That's the limit.

این حد است.

So I've written out these definitions.

بنابراین من این تعاریف را نوشته ام.

It gives me an understanding, and maybe even where I should use it.

این به من درک می کند، و شاید حتی جایی که باید از آن استفاده کنم.

What about the next one?

در مورد بعدی چطور؟

The next one we're going to do is pronounce.

مورد بعدی که قرار است انجام دهیم تلفظ است.

Well, how do you pronounce something?

خوب، چگونه چیزی را تلفظ می کنید؟

Well, here's what I usually say.

خب، این چیزی است که من معمولاً می گویم.

The best way to learn pronunciation is to do phonetics.

بهترین راه برای یادگیری تلفظ، انجام فونتیک است.

Simple phonetics.

فونتیک ساده

Break it down.

ویران کن.

Let's go back to the word "ceiling" again.

بیایید دوباره به کلمه "سقف" برگردیم.

Okay?

باشه؟

Ceiling.

سقف.

Okay?

باشه؟

I would have done this.

من این کار را می کردم.

"See-ling"

"See-ling"

By the way, you spell "ceiling" like this.

اتفاقاً شما "سقف" را اینگونه می نویسید.

But I don't care about how I spell it.

اما به نحوه املای آن اهمیتی نمی دهم.

It's how do I say it.

اینطوری میگم

You say "see-ling".

شما می گویید "دیدن لینگ".

If you're nautical, you like water, you might put "see-ling".

اگر دریایی هستید، آب را دوست دارید، ممکن است "see-ling" را قرار دهید.

Phonetics.

آواشناسی

How do you say it?

چگونه این را می گویید؟

These are completely different, but who cares how you spell it?

اینها کاملاً متفاوت هستند، اما چه کسی اهمیت می دهد که چگونه آن را بنویسید؟

How do I say it?

چطوری بگم؟

Because once I get the phonetics for it, I can pronounce it.

چون وقتی آوایی آن را بدست بیاورم، می توانم آن را تلفظ کنم.

Or big "see-ling".

یا "چشمک" بزرگ.

You get the picture.

شما عکس را دریافت می کنید.

We can just keep going.

ما فقط می توانیم ادامه دهیم.

Get the phonetics.

فونتیک را دریافت کنید.

Do it slowly, one part at a time.

این کار را به آرامی و هر بار یک قسمت انجام دهید.

Because if you go "see-ling", then you can put it together and pronounce it properly.

چون اگر «see-ling» بروید، آن وقت می توانید آن را کنار هم بگذارید و درست تلفظ کنید.

Like a native speaker.

مثل یک زبان مادری.

You like that?

شما آن را دوست دارید؟

I do.

انجام میدهم.

I teach my students that all the time.

من همیشه این را به شاگردانم یاد می دهم .

Break it down.

ویران کن.

Master each point.

تسلط بر هر نقطه فقط در انتها

Put them together only at the end.

آنها را کنار هم قرار دهید .

Third.

سوم.

Spell it.

هجی کن.

Okay.

باشه.

Spelling is easy.

املا آسان است.

That's part of vocabulary, right?

این بخشی از واژگان است، درست است؟

Because we have to do vocabulary.

چون باید واژگان را انجام دهیم.

We both say it, and we both write it.

هر دو می گوییم و هر دو می نویسیم.

Sorry.

متاسف.

We say it, we hear it, we write it, or we read it.

می گوییم، می شنویم ، می نویسیم یا می خوانیم.

Spelling.

املا.

I have many students from parts of the world who cannot spell.

من شاگردان زیادی از نقاط مختلف دنیا دارم که نمی توانند املا کنند.

So my suggestion is this.

پس پیشنهاد من این است.

Look at the word.

به کلمه نگاه کن

You're already looking at the definition.

شما قبلاً به تعریف نگاه می کنید.

Write it out.

آن را بنویس

Ten times.

ده بار.

Write it out and look at it.

آن را بنویسید و به آن نگاه کنید.

Then go away.

سپس برو.

Yes, I said it.

بله گفتم.

Go away.

گمشو.

Relax.

آروم باش.

Have a beer.

آبجو بخور

No beer.

بدون آبجو

Have a tea.

یه چایی بخور

We need you smart.

ما به شما باهوش نیاز داریم

Have a tea.

یه چایی بخور

Talk to your friends.

با دوستان خود صحبت کنید.

Come back and then spell it out again.

برگرد و دوباره آن را هجی کن.

Look what mistakes you made.

ببین چه اشتباهاتی کردی

Why did you make those mistakes?

چرا آن اشتباهات را مرتکب شدید؟

There may be grammar rules that will help you with those mistakes, such as "I" before

ممکن است قوانین گرامری وجود داشته باشد که به شما در رفع این اشتباهات کمک کند، مانند "I" قبل از

"e" except after "c".

"e" به جز بعد از "c".

Or when you add a letter "e" after a consonant, usually it actually affects the sound of the

یا وقتی یک حرف "e" را بعد از یک حرف بی صدا اضافه می کنید، معمولاً روی صدای کلمه داخل آن تأثیر می گذارد

word inside.

.

Like "fat" and "fate".

مانند «چاق» و «سرنوشت».

It becomes long.

طولانی می شود.

That's another rule for another day.

این یک قانون دیگر برای یک روز دیگر است.

But the point is, check your spelling.

اما نکته اینجاست که املای خود را بررسی کنید.

So write it out ten times.

پس ده بار آن را بنویس.

Come back later, write it out.

بعداً برگرد، آن را بنویس.

It'll help facilitate or help your memory.

این به تسهیل یا کمک به حافظه شما کمک می کند.

Right?

درست؟

And finally, recognize it.

و در نهایت آن را تشخیص دهید.

If somebody says to you, "Oh, that ceiling looks really old."

اگر کسی به شما بگوید، "اوه، آن سقف واقعا قدیمی به نظر می رسد."

And you're going, "What is ceiling?

و شما می گویید "سقف چیست؟

I've not heard of the ceiling before."

من قبلاً در مورد سقف چیزی نشنیده ام."

It's no good to you.

برای تو خوب نیست

I mean, if you can't pronounce it, nobody understands you.

منظورم این است که اگر نتوانید آن را تلفظ کنید، هیچکس شما را درک نمی کند.

If you can't recognize it when someone says it, you don't know what they're talking about.

اگر وقتی کسی آن را می گوید نمی توانید آن را تشخیص دهید، نمی دانید در مورد چه چیزی صحبت می کند.

So how do we do that?

خب چطور باید انجامش بدیم؟

Easy.

آسان.

Another lesson is, speak slowly.

درس دیگر این است که آهسته صحبت کنید.

Do this.

این کار را انجام دهید.

"See-ling".

"دیدن لینگ".

We go slowly to get the stress.

آهسته می رویم تا استرس بگیریم.

Where is the stress?

استرس کجاست؟

Is it "see-ling" or "see-ling"?

آیا «دیدن لینگ» است یا «دیدن لینگ»؟

Learning the stress, we are able to, when people speak faster, pick it up.

با یادگیری استرس، می‌توانیم، وقتی مردم سریع‌تر صحبت می‌کنند، آن را درک کنیم.

Because when I say, "Look at the ceiling."

چون وقتی می گویم «به سقف نگاه کن».

It's "see-ling".

"دیدن لینگ" است.

You need those stresses to catch the word.

برای درک کلمه به آن استرس ها نیاز دارید.

Then your brain will catch it.

سپس مغز شما آن را می گیرد.

So once again, I suggest you say it very slowly, at least four or five times.

بنابراین یک بار دیگر پیشنهاد می کنم آن را خیلی آهسته، حداقل چهار یا پنج بار بگویید.

Very, very slowly.

خیلی خیلی آهسته

And elongate that word.

و این کلمه را طولانی کنید.

And then the next five times, say it as fast as you possibly can.

و سپس پنج بار بعدی ، آن را تا جایی که ممکن است سریع بگویید.

Say it as fast as you possibly can.

تا جایی که می توانید سریع بگویید.

"See-ling, see-ling, see-ling, see-ling."

«دیدن لینگ، دیدنی، دیدنی، دیدنی».

Because then you're going to get the sounds that you must say.

زیرا در این صورت شما صداهایی را خواهید شنید که باید بگویید.

In other words, the sounds I must say that you can hear it.

به عبارت دیگر ، صداهایی که باید بگویم که شما می توانید آن را بشنوید.

If you can do that, when someone says "see-ling",

اگر بتوانید این کار را انجام دهید، وقتی کسی می گوید "see-ling"،

you'll know it's different than, "I'm going to see something."

متوجه خواهید شد که با "من می خواهم چیزی را ببینم" متفاوت است.

Or, "He's seeing -- not seeing -- see-ling."

یا، "او در حال دیدن - نه دیدن - دیدن است."

You'll catch it.

شما آن را می گیرید.

Because you know, "Ah, there was no L stress."

زیرا می دانید، "آه، استرس L وجود نداشت."

It must be a different word.

باید کلمه دیگری باشد.

You like that? I like it, too.

شما آن را دوست دارید؟ من هم آن را دوست دارم.

So, how to master grammar.

بنابراین، چگونه به گرامر مسلط شویم.

That's the first mistake.

این اولین اشتباه است.

This has nothing to do with grammar, son.

این ربطی به گرامر نداره پسر.

This is how to master vocabulary.

این نحوه تسلط بر واژگان است.

So if you've been paying attention, you'll notice that.

بنابراین اگر دقت کرده باشید، متوجه آن خواهید شد.

But it'll stick in your mind.

اما در ذهن شما خواهد ماند.

See? You'll recognize it was a mistake.

دیدن؟ متوجه خواهید شد که اشتباه بوده است.

And you'll understand it's my fault.

و شما متوجه خواهید شد که تقصیر من است.

But I think it's a great lesson.

اما به نظر من این درس بزرگی است.

Please take it to heart.

لطفا آن را به دل بگیرید.

Try it out.

آن را امتحان کنید.

You'll be surprised.

شما شگفت زده خواهید شد.

Actually, get off right now.

در واقع همین الان پیاده شو

Write down five words you've had problems with.

پنج کلمه ای که با آنها مشکل داشته اید را بنویسید.

Go through what I've told you.

آنچه را که به شما گفتم انجام دهید.

Go take the test.

برو امتحان بده

Because I actually gave a test on this word, "see-ling".

چون من در واقع روی این کلمه "see-ling" تست دادم.

Yeah, that's what I did.

آره همین کارو کردم

"See-ling" is not only here.

"See-ling" فقط اینجا نیست.

It's at the engVid website.

این در وب سایت engVid است.

So go there.

پس برو اونجا

Check it out.

آن را بررسی کنید.

Do what I said.

کاری که گفتم انجام بده

See if you remember what this word means.

ببینید آیا معنی این کلمه را به خاطر دارید؟

All right? Anyway, it's been fun.

خیلی خوب؟ به هر حال جالب بود

With our vocabulary grammar lesson.

با درس گرامر واژگان ما.

Go to www.engvid.com

به www.engvid.com بروید،

where you can learn this lesson on vocabulary.

جایی که می توانید این درس در مورد واژگان را یاد بگیرید.

And I have grammar lessons, reading and writing tips,

و من دروس گرامر، نکات خواندن و نوشتن

the whole kit and caboodle.

، کل کیت و کابودل را دارم.

It's an English idiom for everything.

این یک اصطلاح انگلیسی برای همه چیز است.

Myself, five other teachers, God knows by now maybe 20,000 teachers.

خود من، پنج معلم دیگر، خدا می داند تا الان شاید 20000 معلم.

Go. Get there before it's gone.

برو قبل از رفتن به آنجا بروید.

All right?

خیلی خوب؟

Learn your vocabulary.

دایره لغات خود را یاد بگیرید.

Ciao.

سیائو.