6 phrases in English using IT'S

"Colors of Cambodia."

"رنگ های کامبوج."

Hi. James from EngVid.

سلام. جیمز از EngVid.

You know, today it was rather touch and go if I'd be here.

می‌دانی، امروز بهتر بود لمس کنی و اگر اینجا بودم برو.

I had a rather hairy situation before I came to teach.

قبل از اینکه برای تدریس بیایم وضعیت نسبتاً پرمویی داشتم.

It has to do with my trip. I was trying to book a trip to a foreign country and

به سفر من ربط داره من سعی می کردم برای سفر به یک کشور خارجی رزرو

you know, the early bird catches the worm. I thought if I got on top of it now, that what would happen is

کنم و می دانید، پرنده اولیه کرم را می گیرد. فکر می‌کردم اگر الان روی آن قرار بگیرم، چه اتفاقی می‌افتد این است

that by the time I was ready to fly, I'd be ready. Anyway, when I got on

که تا زمانی که برای پرواز آماده شوم، آماده باشم. به هر حال، وقتی وارد وب‌سایت شدم

the website to talk to, you know, or try and book my trip, it took forever.

تا با او صحبت کنم، یا سعی کنم سفرم را رزرو کنم، برای همیشه طول کشید.

So I had to call somebody. And I was waiting for like 20 minutes. And when I finally spoke to one,

پس مجبور شدم به کسی زنگ بزنم. و من حدود 20 دقیقه منتظر بودم. و وقتی بالاخره با یکی صحبت

I said, "It's about time. I've been trying to book this trip for two days. I did the computer.

کردم، گفتم: "وقتش رسیده است. دو روز است که سعی می کنم این سفر را رزرو کنم. کامپیوتر را انجام

I did, you know, the website. I tried to talk to somebody and nothing happened.

دادم. می دانید، وب سایت را انجام دادم. سعی کردم با کسی صحبت کنم و هیچ اتفاقی نیفتاد

I might miss my flight." And the company told me it's going to be on the house

. ممکن است پروازم را از دست بدهم." و شرکت به من گفت که در خانه خواهد بود

because it was such a hassle for me, it would be on the house. I was so happy.

زیرا برای من آنقدر دردسر داشت که در خانه خواهد بود. خیلی خوشحال شدم.

Now, if you notice, I've used some of these phrases or idioms that are on the board to tell you a little

حالا، اگر متوجه شده باشید، من از برخی از این عبارات یا اصطلاحات موجود در تابلو استفاده کرده ام تا داستان کوچکی

story about my trip to Cambodia, which I'm not going on the trip, actually. Mr. E is going

در مورد سفرم به کامبوج برای شما تعریف کنم، که در واقع به این سفر نمی روم. آقای E

on the trip. So what I'm going to do is explain the story again, but this time,

به سفر می رود. بنابراین کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که دوباره داستان را توضیح دهم، اما این بار،

well, actually, I'll explain the idioms and you can see how it fits in the story. So when you're done, what you'll do is you'll go back through the

خوب، در واقع، اصطلاحات را توضیح می‌دهم و می‌توانید ببینید که چگونه در داستان قرار می‌گیرد. پس وقتی کارتان تمام شد، کاری که انجام می دهید این است که به

video and then check for each one I used, okay, from the beginning. So, first thing

ویدیو برگردید و سپس هر کدام را که استفاده کردم بررسی کنید، بسیار خوب، از ابتدا. بنابراین، اولین چیزی

we want to talk about is "it's." Because we say "it is," right? "It is this, it is that."

که می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم این است که "این است." چون می گوییم «هست»، درست است؟ "این است، آن است."

"It's," okay, is "something," right? And "is" means, well, we use it as the

"این" باشه، "چیزی" هست، درسته؟ و "است" به این معنی است، خوب، ما آن را به عنوان

verb "to be" to say something is the case, it's true, or to describe something, okay?

فعل "بودن" برای گفتن چیزی استفاده می کنیم، درست است، یا برای توصیف چیزی، خوب است؟

So in this case, what we're saying "it is" and we're saying "something is the case," "something

بنابراین در این مورد، چیزی که می‌گوییم «همین است» و می‌گوییم «چیزی درست است»، «

is true." In this case, if you say "it's touch and go,"

چیزی درست است». در این صورت، اگر بگویید «لمس کن و برو»،

when we say "it's touch and go," it means there's, how do I explain?

وقتی می‌گوییم «لمس کن و برو » یعنی وجود دارد، چگونه توضیح بدهم؟

It's a little bit, it's a difficult or a sticky situation, difficult situation. We

کمی است، شرایط سخت یا چسبنده، شرایط سخت است.

don't know how it will turn out. So if I go "it's touch and go," if I,

نمی دانیم چگونه خواهد شد. بنابراین، اگر به «لمس است و برو» بروم، اگر به

perfect example, let's say there's an operation. Okay, the doctor comes out,

عنوان مثال کامل، بگویم عملیاتی وجود دارد . باشه، دکتر میاد بیرون

"Your husband had a heart attack. It's touch and go whether he'll survive."

، شوهرت سکته قلبی کرده.

What they're saying is we don't know, it's a very difficult situation right now. Could go

چیزی که آنها می گویند این است که ما نمی دانیم، در حال حاضر شرایط بسیار سختی است. می تواند از

this way, could go that way. Now, in this case, I said "it's touch and go, I was going to make it."

این طرف برود، می تواند از آن طرف برود. حالا در این مورد گفتم «لمس کن و برو، قرار بود درست کنم».

Meaning, I didn't know if I was going to come, it was a difficult situation. Maybe traffic

یعنی نمیدونستم قراره بیام یا نه ، شرایط سختی بود. شاید ترافیک

was bad, the weather, because Canadian weather can be horrible. But the weather was

بد بود، آب و هوا، زیرا آب و هوای کانادا می تواند وحشتناک باشد. اما هوا

bad, and I didn't know if I could make it. Now, hairy. You'll notice Mr. E

بد بود و نمی دانستم می توانم به آن برسم یا نه. حالا، مودار. متوجه خواهید شد که آقای E

has got, he's sporting, and when we say "I'm sporting a new scarf" or a new shirt, it

دارد، او ورزش می کند، و وقتی می گوییم "من یک روسری جدید دارم" یا یک پیراهن جدید، به این

means I'm wearing, okay? He's wearing a new hairpiece, look, see that? He's got a rug,

معنی است که من پوشیده ام، خوب؟ او یک مدل موی جدید پوشیده است ، ببینید، ببینید؟ او یک قالیچه،

fake hair. Alright, hairy situation. If it's "it's", and we're using "it's", right?

موهای تقلبی دارد. خوب، وضعیت مویی اگر "این است" است، و ما از "این است" استفاده می کنیم، درست است؟

Remember? Situation. It's a hairy situation. Think of your hair, when you're scared,

یاد آوردن؟ وضعیت. این یک وضعیت مویی است. به موهایت فکر کن، وقتی می ترسی،

it stands up, okay? Because it's scary. So when we say it's a hairy

بلند می شوند، باشه؟ چون ترسناکه بنابراین وقتی می گوییم وضعیت مویی

situation, it means there's a lot of difficulty. It's similar to the first one. But this one, touch and go,

است، به این معنی است که سختی زیادی وجود دارد. شبیه اولی است. اما این یکی، لمس کردن و رفتن،

means we don't know the outcome. A hairy situation means it could be a scary situation.

به این معنی است که ما نتیجه را نمی دانیم. یک موقعیت مودار به این معنی است که می تواند یک موقعیت ترسناک باشد.

Similar, but not exactly the same. Do you remember what I said? Hairy situation in the story. Go back.

مشابه، اما نه دقیقاً یکسان. یادت هست چی گفتم؟ موقعیت مو در داستان. برگرد.

Next, if you go to number three, I said "early bird gets the worm". Well, in

بعد اگه بری شماره سه گفتم پرنده زودرس کرم میخوره. خوب، در

North America, or Canada, even Britain for that matter, and probably Australia, when we say the early bird gets

آمریکای شمالی، یا کانادا، حتی بریتانیا، و احتمالاً استرالیا، وقتی می گوییم پرنده اولیه

the worm, and there is Mr. E saying "help", right? The bird

کرم را می گیرد، و آقای E می گوید "کمک"، درست است؟ پرنده

has caught him. It means if you get started early on something, you will get a

او را گرفته است. به این معنی است که اگر کاری را زود شروع کنید، یک پاداش دریافت خواهید کرد

reward, right? The early bird gets the worm. It gets up early, or the worms are sleeping, and grabs

، درست است؟ پرنده اولیه کرم را می گیرد. زود بیدار می شود یا کرم ها می خوابند و

them. So it gets a reward, and a reward is something good. In this case, I wanted to go on my trip,

آنها را می گیرد. پس ثواب می گیرد و ثواب چیز خوبی است. در این مورد، من می خواستم به سفرم بروم،

so I tried to book it early. Just like if you want to come to my country, which is Canada,

بنابراین سعی کردم آن را زودتر رزرو کنم. درست مثل اینکه اگر می خواهید به کشور من که کانادا است بیایید،

you want to book it now, because it gets expensive in the summer. If you go and say "I want a

می خواهید همین الان رزرو کنید، زیرا در تابستان گران می شود . اگر شما بروید و بگویید "من می خواهم یک

trip now", what will happen is, it's cheaper. If you want to make money, get up early and

سفر در حال حاضر"، چه اتفاقی می افتد، ارزان تر است. اگر می خواهید پول در بیاورید، زود بیدار شوید و

look for a job. Don't wait until twelve, because the jobs are all gone, right? Remember, I said

به دنبال کار باشید. تا دوازده منتظر نمانید، چون کارها تمام شده اند، درست است؟ یادش بخیر گفتم

"early bird gets the worm". Now let's go over to this one over here.

"پرنده زودرس کرم میخوره". حالا بیایید به این یکی در اینجا برویم.

It's about time. When people say it's about time, right,

زمانش فرا رسیده است. وقتی مردم می گویند زمانش فرا رسیده است، درست است

the situation is, something should have been done earlier.

، وضعیت این است که باید زودتر کاری انجام می شد.

See, similar here. In this case, you did it earlier, you got the reward. Here, what we're saying is

ببینید، مشابه اینجا. در این صورت، شما این کار را زودتر انجام دادید، پاداش را گرفتید. در اینجا، چیزی که ما می گوییم این است که

you didn't do it earlier, so you should do it now. Because now maybe it's late, now there are problems,

شما قبلاً این کار را انجام نداده اید، بنابراین باید اکنون آن را انجام دهید. چون الان شاید دیر شده باشد، حالا مشکلاتی وجود دارد

or the change should have happened a long time ago. So when someone says to you "it's about time

یا اینکه تغییر باید خیلی وقت پیش اتفاق می افتاد . بنابراین وقتی کسی به شما می‌گوید "زمانی است

you got a new boyfriend", it means the last boyfriend was bad, you stayed with him way too long.

که دوست پسر جدیدی پیدا کنید"، به این معنی است که آخرین دوست پسر بد بود، شما خیلی طولانی با او ماندید.

Right? Alright. So that's why it's about time. So you can say "it's about time the government did something".

درست؟ بسيار خوب. پس به همین دلیل زمانش فرا رسیده است. بنابراین می توانید بگویید "زمان آن رسیده که دولت کاری انجام دهد".

Change should have happened before. It's about time I got a raise. I should have got the money before.

تغییر باید قبلا اتفاق می افتاد. وقت آن است که افزایش حقوق بگیرم. باید قبلا پول میگرفتم

Right? Now this one. This is one you want

درست؟ حالا این یکی این موردی است که می خواهید

to remember. This is a very good one. There are two ways this one can be said.

به خاطر بسپارید. این یکی خیلی خوبه این یکی را به دو صورت می توان گفت.

Number one is, as you know, he's got money. If somebody says to you "it's",

شماره یک، همانطور که می دانید، او پول دارد. اگر کسی به شما بگوید "این است"،

once again, we've got the "it's" again, "it's on me". Well,

یک بار دیگر، ما دوباره "آن" را دریافت کردیم، "این بر عهده من است". خوب،

nothing is on me, so what is on me? You might notice

چیزی به من نمی رسد، پس چه چیزی به من می رسد؟ ممکن است

the money. I mean "it" refers to the bill. The bill is on me.

متوجه پول شوید. منظورم این است که «آن» به صورتحساب اشاره دارد. صورت حساب بر عهده من است.

I will pay for it. Very good, yes?

من برای آن هزینه خواهم کرد. خیلی خوبه، بله؟

So if I say "hey, this book, it's on me, don't worry about it. I'm going to pay, it's free for you".

بنابراین اگر بگویم "هی، این کتاب، بر عهده من است، نگران آن نباش. من می خواهم پرداخت کنم، برای شما رایگان است".

What's another one? "It's on the house".

یکی دیگه چیه؟ "در خانه است".

This is even better. That means if Ezekiel and I, or let's say

این حتی بهتر است. یعنی اگر من و حزقیل، یا مثلاً

Sylvester the snake, Ezekiel the worm, Mr. E, are going for dinner and then

سیلوستر مار، ازکیل کرم، آقای ای، برای شام برویم و بعد

I don't know, Sylvester goes "I'm going to have the steak". He's eating away and he goes

نمی‌دانم، سیلوستر می‌گوید « می‌خواهم استیک را بخورم». او در حال غذا خوردن است و می گوید:

"I'll have three bottles of wine, blah blah blah blah". And Ezekiel, he's looking at his watch going "dude,

"من سه بطری شراب خواهم داشت، بله بلا بله بلا". و حزقیال، او به ساعتش نگاه می‌کند که می‌رود: «رفیق،

I said it's on me, but it's costing a lot of money". Luckily, the manager of the building

گفتم روی من است، اما هزینه زیادی دارد». خوشبختانه مدیر ساختمان

comes over and goes "hey, it's on the house". It means he doesn't have to pay

می آید و می گوید «هی، روی خانه است». یعنی نه باید

and he doesn't have to pay. It's free. So it's on the house, the company

بپردازد و نه باید بپردازد. رایگان است. بنابراین در خانه است، شرکت

or business that provides the service will pay for it. This is

یا کسب و کار ارائه دهنده خدمات هزینه آن را پرداخت خواهد کرد.

really good in case if you're in Canada and you have bad cable service or something. Well actually, let's make it a restaurant,

در صورتی که در کانادا هستید و خدمات کابلی بدی دارید یا چیز دیگری دارید، این واقعاً خوب است . خوب در واقع، بیایید آن را به یک رستوران تبدیل کنیم،

that's much more realistic. You're in a restaurant, they bring you your food, it's not quite great, it's a little bit bad.

این بسیار واقعی تر است. شما در یک رستوران هستید، برای شما غذا می آورند، خیلی عالی نیست، کمی بد است.

And you say "you know what, I love the food, I love coming here and it's the first time I've had bad service,

و شما می گویید "می دانید چه، من عاشق غذا هستم، من عاشق آمدن به اینجا هستم و اولین بار است که خدمات بدی دارم،

yadda yadda yadda". Yadda yadda means blah blah blah, which means

یَدَ یَدّا یدا". یدّه یدّا به معنای بلّه بلّا بلّه، یعنی

unnecessary talk, blah blah blah. So when someone says blah blah blah,

صحبت غیرضروری، بلّا بلا. بنابراین وقتی کسی می‌گوید بله‌بله‌بله، به

it means I don't care what you're saying. Anyway, so you go yadda yadda yadda, the manager might go "you know what, we're so sorry about

این معناست که برای من مهم نیست که شما چه می‌گویید. به هر حال، پس شما بروید ید ید ید، مدیر ممکن است برود "می دانید چه

what's happened, we're sorry about that, it's on the house. Finish eating your meal, it's on the house.

، ما خیلی متاسفیم برای اتفاقی که افتاده است، متاسفیم، این در خانه است. غذای خود را تمام کنید، در خانه است.

They might even kick in some pie or cheese or coffee for you. No, it's all on the house. It means

آنها حتی ممکن است مقداری پای یا پنیر یا قهوه برای شما بخورد. نه، همه چیز در خانه است. این بدان معناست

it's free for you, free for me. In fact, this whole website is on the house.

که برای شما رایگان است، برای من رایگان است. در واقع، کل این وب سایت در خانه است.

So you should be saying thank you. Please stand up right now, bow and go "thank you very much, Envid.

بنابراین شما باید از شما تشکر کنید. لطفا همین الان بلند شو ، تعظیم کن و برو "خیلی ممنون انوید.

We thank you for your patronage". Patronage is when people come back again and again. We appreciate it, okay?

ما از شما برای حمایت شما سپاسگزاریم. حمایت زمانی است که مردم بارها و بارها برمی گردند. ما از آن قدردانی می کنیم، خوب؟

But it's on the house, right? This is good, right? Or you could say "no no James, it is on you.

اما در خانه است، درست است؟ این خوب است، درست است؟ یا می توانید بگویید "نه جیمز، روشن است؟" شما.

I no pay, it is on you. You pay for us, okay?" And I go "no, it's on the house because I don't want paying

من پولی ندارم، این به عهده شماست. شما برای ما پول می دهید، باشه؟» و من می گویم: «نه، در خانه است چون من هم نمی خواهم پول بدهم

either, okay? But I'm glad you appreciate the service. So let's go quickly through it. I've actually forgotten

، باشه؟ اما خوشحالم که از خدمات قدردانی می کنید. پس بیایید به سرعت از آن عبور کنیم. من در واقع

the story because I've talked so much, but let's try and see if I can remember. It was touch and go

داستان را فراموش کرده ام چون خیلی صحبت کرده ام، اما بیایید سعی کنیم و ببینم آیا می توانم به خاطر بیاورم. لمس بود و

if I was going to make it. It was a hairy situation on the highway when I was driving. Almost got killed, right?

اگر قرار بود بسازم برو. موقعی که من در حال رانندگی بودم، در بزرگراه موقعیت مویی بود. تقریباً کشته شد، درست است؟

I was trying to get here early because I figured if I get here early, but the weather was bad, right? And I figured the early bird

سعی می کردم زودتر به اینجا برسم، زیرا فکر می کردم زودتر به اینجا برسم ، اما هوا بد بود، درست است؟ و من فهمیدم که پرنده زودرس

gets the worm, I'm going to leave early. But I told you about the hairy situation, right? Anyway, when I got

کرم را می گیرد، من زود می روم. اما من در مورد وضعیت مو به شما گفتم، درست است؟ به هر حال، وقتی به

here, Ezekiel was like "it's about time you got here. I've been waiting here for four hours."

اینجا رسیدم، حزقیال چنین گفت: "وقت آن است که به اینجا بیایی. من چهار ساعت است که اینجا منتظرم."

Right? I said "don't worry. Let me get some coffee. It's on me." Now if you remember the definitions,

درست؟ گفتم "نگران نباش. بذار یه قهوه بیارم . مال منه." حالا اگر تعاریف را به خاطر دارید،

go back through them. You'll go through what I explained for each one, and even though

به آنها برگردید. شما آنچه را که برای هر کدام توضیح دادم مرور خواهید کرد، و حتی اگر

this is the second story, you'll go "I understand. This makes sense now." And it's all using

این داستان دوم است، به "من متوجه شدم. این الان منطقی است." و همه اینها با استفاده از

"it's" and how we use "it's" in phrases and idioms to convey an idea to say one thing is related

"it's" و نحوه استفاده از "it's" در عبارات و اصطلاحات برای انتقال یک ایده برای گفتن یک چیز مربوط

to another, right? "It" is the thing we're talking about and how it's related. Cool, you like that?

به چیز دیگر است، درست است؟ "این" چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم و چگونگی ارتباط آن. باحال، دوست داری؟

Great. Anyway, it's about time I go. Sorry about that.

عالی. به هر حال وقت رفتنم است از این بابت متاسفم.

You know, if you do come back, of course it'll be on us. It's on the house because, you know, it's free.

می‌دانی، اگر برگردی، مطمئناً به عهده ما خواهد بود. این در خانه است، زیرا، می دانید، رایگان است.

Free, engVid. But where is it free? Let me see.

رایگان، engVid. اما کجا رایگان است؟ بذار ببینم.

Good thing you're here because the early bird gets the worm because if you weren't here, you know, the website gets busy,

خوب است که اینجا هستید زیرا پرنده اولیه کرم را می گیرد زیرا اگر شما اینجا نبودید، می دانید، وب سایت شلوغ می شود،

you know. Make sure you're early. Then you'll have to wait in line like the other people. But come to

می دانید. مطمئن شوید که زود هستید. سپس شما باید مانند بقیه افراد در صف منتظر بمانید. اما بیایید

www.eng, as in English,

www.eng، مانند انگلیسی،

vid, as in video, dot com.

vid، مانند ویدیو، دات کام.

Alright? No hairy situations there. And we're happy to teach you. Anyway, like I said, it's about

بسيار خوب؟ هیچ موقعیت مویی وجود ندارد. و ما خوشحالیم که به شما آموزش می دهیم. به هر حال، همانطور که گفتم،

time I go. Have a good day. See you soon.

زمان رفتن فرا رسیده است. روز خوبی داشته باشید . به زودی میبینمت.