English Vocabulary - TRACT words - contract, subtract, abstract, and more!

Hmm. She's very attractive. I'd like to contract something from her. Oops. Hi. James from IGVED.

هوم اون خیلی جذابه من می خواهم با او قرارداد ببندم. اوه سلام. جیمز از IGVED.

Just looking at the paper and I saw this girl. Magnifique. She was very attractive. Maybe

فقط به کاغذ نگاه کردم و این دختر را دیدم. بزرگنمایی. او بسیار جذاب بود. شاید

too attractive because I probably would contract something from her if I got to kiss her. But

خیلی جذاب باشد، زیرا اگر بخواهم او را ببوسم، احتمالاً چیزی از او عقد می کنم. اما

here's what I want to work on. You heard me say contract. You heard me say attract. And

اینجا چیزی است که می خواهم روی آن کار کنم. شنیدی که گفتم قرارداد. شنیدی که گفتم جذب کن. و

I know a lot of you already know the word attractive, which means you tell it in something

من می دانم که بسیاری از شما قبلاً کلمه جذاب را می دانید، به این معنی که آن را در چیزی

that makes you like it. Contract, you know, it's paper, right? You write a contract for

می گویید که باعث می شود آن را دوست داشته باشید. قرارداد، می دانید ، کاغذ است، درست است؟ شما یک قرارداد برای

services or business. But how about we start looking at why these words have this meaning

خدمات یا تجارت می نویسید. اما در مورد اینکه چرا این کلمات این معنی را دارند شروع کنیم

and look at the root. OK. And the root today, when we go today's vocabulary pyramid, mid,

و به ریشه نگاه کنیم. خوب. و ریشه امروز، وقتی به هرم واژگان امروزی می رویم، mid,

mid, mid, mid, mid. Right. Here we go. So I'm going to put vocab, vocab pyramid. Yes,

mid, mid, mid, mid. درست. در اینجا ما می رویم. بنابراین من می خواهم vocab، هرم vocab را قرار دهم. بله،

it's another vocabulary pyramid brought to you by Mr. E and his exploratory team. OK,

این هرم واژگان دیگری است که توسط آقای E و تیم کاوشگرش برای شما آورده شده است. خوب،

we go into the Mr. E, the mysteries of English. You like that? I like it, too. OK, so he's

ما به مستر E، اسرار انگلیسی می رویم. شما آن را دوست دارید؟ من هم آن را دوست دارم. خوب،

got his trusty magnifying glass. I want to take a look. So Mr. E inspired me to do an

پس او ذره بین قابل اعتماد خود را دارد. من می خواهم نگاهی بیندازم. بنابراین آقای E به من الهام داد تا یک

abstract painting. I tried to extract the exact thing that attracted women to him. So

نقاشی انتزاعی انجام دهم. سعی کردم دقیقاً همان چیزی را که زنان را جذب او می کرد استخراج کنم. بنابراین

I began to subtract all the things that would detract from the real him. Before I could

شروع کردم به کم کردن همه چیزهایی که از او واقعی می کاهد. قبل از اینکه بتوانم

complete it, I contracted the cold and lost all traction on it. Right. So some of you

آن را کامل کنم، سرما خوردم و تمام کشش آن را از دست دادم. درست. بنابراین، برخی از شما

right now are going, "What the buh?" Because you don't know what this is about. That's

در حال حاضر می‌گویید: "چته؟" چون نمیدونی این در مورد چیه این کاری است

what we're going to do today. We're going to take tract, which if you notice up here,

که امروز می خواهیم انجام دهیم. تراکت می گیریم که اگر اینجا متوجه شدید،

it says tract equals pull or draw. Tract, pull. OK, you know, pull. Here's you. You

می گوید تراکت برابر است با کشش یا کشیدن. تراکت، بکش. باشه، میدونی بکش. این شما هستید. شما

pull. Pull. Pull towards you. OK. Draw is similar to tract. Why? Because in English,

بکشید. کشیدن. به سمت خود بکشید. خوب. قرعه کشی شبیه تراکت است. چرا؟ چون در زبان انگلیسی،

I'm sure some of you have seen these in your bedroom, a little thing like this. Your underwear

من مطمئن هستم که برخی از شما اینها را در اتاق خواب خود دیده اید ، یک چیز کوچک مانند این. لباس زیرت

is in there. You must pull or draw. The thing is called a draw, right, because you pull

اونجا هست شما باید بکشید یا بکشید. چیزی به نام قرعه کشی است، درست است، زیرا آن را می

it to open it. Now, when you go to the bank, you make withdrawals, right? Take the money

کشید تا باز شود. الان وقتی میری بانک برداشت میکنی درسته؟ پول را

out. All right. And it's like pulling. So they have a similar meaning. It's a little

بردارید خیلی خوب. و مثل کشیدن است. پس معنای مشابهی دارند.

different sometimes when we say draw, as in withdrawal, because it's not pulling the money

گاهی اوقات وقتی می گوییم قرعه کشی، مثل برداشت، کمی فرق می کند، چون پول را بیرون نمی کشد

out, but it's like taking it to you or bringing it, or if you draw water. We'll do draw another

، بلکه مثل این است که آن را برایت ببرم یا بیاوری ، یا اگر آب بکشی. ما یک

time in another vocabulary pyramid, OK? So for right now, we know tract means pull, which

بار دیگر در هرم واژگان دیگری ترسیم می کنیم، خوب؟ بنابراین در حال حاضر، ما می دانیم که تراکت به معنای کشش است،

is similar to draw in English. OK. So Mr. E inspired me to draw an abstract painting.

که در زبان انگلیسی شبیه کشیدن است. خوب. بنابراین آقای E به من الهام داد تا یک نقاشی انتزاعی بکشم.

Well, we know, well, we know tract means draw. So what does ab mean? Notice I put the S over

خوب می دانیم خوب می دانیم تراکت یعنی قرعه کشی. پس ab به چه معناست؟ توجه کنید که S را در اینجا قرار داده‌ام

here, because really what we're looking at is here, the ab. Ab in English-- actually,

، زیرا واقعاً آنچه ما به آن نگاه می‌کنیم اینجا است، ab. Ab به انگلیسی-- در واقع،

let me try that. OK. It means away from. So when we say abstract, we're saying this. We're

اجازه دهید آن را امتحان کنم. خوب. یعنی دوری از. بنابراین وقتی می گوییم انتزاعی، این را می گوییم. ما می

saying why. Well, in an abstract painting, what happens is you take reality, and you

گوییم چرا. خوب، در یک نقاشی انتزاعی، اتفاقی که می افتد این است که شما واقعیت را می گیرید و

kind of move away from the reality a bit, like I'm moving away from you. See how I'm

کمی از واقعیت دور می شوید، مثل اینکه من از شما دور می شوم. ببینید چگونه

going further and further away? So sometimes when people look at a picture, they're like,

دارم دورتر و دورتر می شوم؟ بنابراین گاهی اوقات وقتی مردم به یک عکس نگاه می کنند، می گویند،

how is this a horse? How is that a horse? I don't get it. I'm not paying a million dollars

این یک اسب چگونه است؟ اون اسب چطوره؟ من آن را نمی فهمم. من یک میلیون دلار

for that. Well, then the artist will go, well, you do not understand. I am taking the concept

برای آن پرداخت نمی کنم. خوب، پس هنرمند می رود، خوب، شما نمی فهمید. من

of a horse. I have abstracted or drawn away from the horse's eye and the horse's happy

از مفهوم اسب استفاده می کنم. من از چشم اسب و دهان شاد اسب

mouth from the running. OK. So you're like, how does that horse go to this? Well, they

از دویدن انتزاع یا دور شده ام. خوب. پس شما می گویید، آن اسب چگونه به این سمت می رود؟ خوب، آنها

abstract. They draw away, like drawing a bow for bow and arrow, from reality. So you get

انتزاعی هستند. آنها مانند ترسیم کمان در برابر تیر و کمان از واقعیت دور می شوند. بنابراین شما

a picture, a general idea, as opposed to concrete. OK. So that's why we say abstract. So we know

یک تصویر، یک ایده کلی، بر خلاف بتن دریافت می کنید. خوب. پس به همین دلیل است که می گوییم انتزاعی. بنابراین ما

this one, this painting is not going to be like real life picture of Mr. E. It'll be

این یکی را می دانیم، این نقاشی قرار نیست شبیه عکس واقعی آقای E باشد.

something interesting. In fact, the picture that was finished was this. Totally different.

چیز جالبی خواهد بود. در واقع تصویری که تمام شد این بود. کاملا متفاوت

But they were saying he's a happy guy. Abstract, right? Looks nothing like Mr. E. OK. So that's

اما آنها می گفتند که او پسر خوشحالی است. چکیده، درست است؟ هیچ شباهتی به آقای E ندارد. پس

the first thing, what you draw away. Now we look at the next one, extract. And by the

این اولین چیزی است که شما از آن دور می کنید. اکنون به مورد بعدی، استخراج نگاه می کنیم. و به

way, when you look at the vocabulary pyramid, you're going to see me do a lot of these over

هر حال، وقتی به هرم واژگان نگاه می کنید، خواهید دید که من بسیاری از این کارها را بارها و بارها انجام می دهم

and over again. This is done on purpose. To remember something, there's two ways to remember

. این کار به عمد انجام می شود. برای به خاطر سپردن چیزی، دو راه برای به خاطر سپردن

something. Or there are two ways to remember something. Number one is repeated over and

چیزی وجود دارد. یا دو راه برای به خاطر سپردن چیزی وجود دارد. شماره یک بارها و بارها و بارها تکرار می شود

over and over. And you get the point. Over again. Or instant focus. In my class, I do

. و نکته را متوجه شدید. دوباره یا فوکوس فوری در کلاسم، من

something really nasty. Every once in a while, I get some new student who doesn't want to

واقعاً کار زشتی انجام می دهم. هر چند وقت یکبار دانش آموز جدیدی پیدا می کنم که نمی خواهد

learn something. And what I say is I can teach you two ways. The very first way, and you'll

چیزی یاد بگیرد. و آنچه من می گویم این است که می توانم دو راه را به شما آموزش دهم. راه اول، و

never forget. Or the long way, which is a little longer. Actually, it's longer, but

هرگز فراموش نخواهید کرد. یا راه طولانی که کمی طولانی تر است. در واقع، طولانی تر است،

you'll never forget. Usually, they always go, "Give me the quick way, teacher, because

اما هرگز فراموش نخواهید کرد. معمولا همیشه می گویند استاد راه سریع را به من بدهید که

I am so smart." So I take a lighter, and I usually turn it on. Then I tell them put their

من خیلی باهوشم. بنابراین من یک فندک می گیرم و معمولاً آن را روشن می کنم. بعد به آنها می گویم دستشان را بگذار

hand here. Then I-- actually, I lie. I usually tell them put their hand here. Then I put

اینجا. سپس من -- در واقع، دروغ می گویم. من معمولا به آنها می گویم دست خود را اینجا بگذارید. سپس

the lighter here. Within five seconds, they pull their hand away. Then I go, "OK, put

فندک را اینجا گذاشتم. در عرض پنج ثانیه، دست خود را کنار می کشند. بعد من می گویم: "باشه،

your hand there." They go, "No!" And I go, "You learned. Two seconds." Unfortunately,

دستت را بگذار آنجا." آنها می گویند: "نه!" و من می گویم: "تو یاد گرفتی. دو ثانیه." متأسفانه،

unless you repeat, and I'm not able to put a lighter on your hand so I can burn you,

مگر اینکه تکرار کنید، و من نتوانم فندکی روی دستتان بگذارم تا بتوانم شما را بسوزانم،

what happens is I need to do repetition. So each video you're going to learn, you'll notice

اتفاقی که می افتد این است که باید تکرار کنم. بنابراین هر ویدیویی که قرار است یاد بگیرید،

at the beginning, there'll be weird concepts or abstract concepts. But after a while, by

در ابتدا متوجه خواهید شد، مفاهیم عجیب و غریب یا مفاهیم انتزاعی وجود خواهد داشت . اما بعد از مدتی

the time you do five or six of these, you're going to automatically go, "Hey, away from.

، زمانی که پنج یا شش مورد از اینها را انجام دهید، به طور خودکار می‌گویید: "هی، دور از.

Hey, out of. Hey, away from." In a different form. "Hey, under." And you'll just know.

هی، از. هی، دور از." به شکلی متفاوت "هی، زیر." و شما فقط می دانید.

And you'll start noticing when you start reading things, you'll also notice that when you start

و هنگامی که شروع به خواندن مطالب می کنید متوجه خواهید شد، همچنین زمانی که شروع به نگاه کردن روی کاغذ می کنید متوجه این موضوع خواهید شد

looking on paper. Cool, huh? So don't go, "Oh, I've heard this before." Study. Got it?

. باحال، ها؟ پس نگویید: "اوه، من قبلاً این را شنیده ام." مطالعه. فهمیدم؟

This is for you. So when you're finished, you'll never do this again. Cool? Anyway,

مال شماست. بنابراین وقتی کارتان تمام شد، دیگر هرگز این کار را انجام نخواهید داد. سرد؟ به هر حال

back to the work. We've gone and abstracted too much from it already.

برگردیم سر کار. ما قبلاً رفته ایم و خیلی از آن انتزاع کرده ایم.

So next one we're looking at is "extract." "Extract." Well, what does "ex" mean? Well,

بنابراین مورد بعدی که ما به آن نگاه می کنیم "عصاره" است. "استخراج کردن." خوب، "سابق" به چه معناست؟ خب،

some of you are divorced. Sorry. Some of you have jobs. Sorry, sorry. And some of you are

بعضی از شما طلاق گرفته اید. متاسف. برخی از شما شغل دارید. متاسفم متاسفم. و برخی از شما

ex-baseball players who used to use drugs. So "ex" means -- what does "ex" mean? "Ex"

بازیکنان سابق بیسبال هستید که مواد مخدر مصرف می کردید. بنابراین "ex" یعنی -- "ex" به چه معناست؟ "Ex"

equals "out of." So you're out of the marriage, out of a job, and out of a professional, lucrative

برابر است با "out of." بنابراین شما از ازدواج ، شغل و شغل حرفه ای و پرسود

career because you're an idiot and took steroids. "Lucrative" means to make lots of money or

خارج شده اید زیرا احمق هستید و استروئید مصرف می کنید. "پرسود" به معنای پول زیاد به دست آوردن یا

can make money. Shame on you. Okay? So "out of." So we got "extract." So "extract" would

می تواند پول درآورد. شرم بر شما. باشه؟ بنابراین "خارج از." بنابراین ما "عصاره" را دریافت کردیم. بنابراین "عصاره

be "pull out of" or "draw out of." So when you extract something, you take something

" "کشیدن از" یا "کشیدن از" خواهد بود. بنابراین وقتی چیزی را استخراج می کنید، چیزی

out of it or you draw it out. So "extract" equals "to draw out of." So when you extract

را از آن بیرون می آورید یا آن را بیرون می آورید. بنابراین «استخراج» برابر است با «از بیرون کشیدن». بنابراین وقتی

something from a plant, you draw it out of the plant. You can't physically pull. You

چیزی از گیاه استخراج می کنید، آن را از گیاه بیرون می آورید. شما نمی توانید از نظر فیزیکی بکشید. شما

can't do that. So you draw it out. Okay? So we had an abstract painting. I tried to extract

نمی توانید این کار را انجام دهید. پس شما آن را بیرون بکشید. باشه؟ بنابراین ما یک نقاشی انتزاعی داشتیم. سعی کردم

the exact thing that attracted him. Attracted him. Most of you go, "I know what 'attract'

دقیقاً چیزی را که او را جذب می کرد استخراج کنم. او را جذب کرد. بسیاری از شما می گویید، "من می دانم "جذب"

means, man. I know what it means." I'm going to give you a little lesson on "attract" because

یعنی چه، مرد. من قصد دارم به شما یک درس کوچک در مورد "جذب" بدهم زیرا

you're right. You are right. Okay? Because "at" -- I bet you didn't know this. Notice

حق با شماست. حق با شماست. باشه؟ چون "at" -- شرط می بندم شما این را نمی دانستید. توجه کنید

how there's a double "t" because we have "tract." Or that really is -- I bet you didn't know

که چگونه یک "t" دوتایی وجود دارد زیرا ما "tract" داریم. یا واقعاً اینطور است -- شرط می بندم که نمی دانستید

this was "ab." When "ab" hits certain constants at certain times, what they do is we double

این "ab" است. هنگامی که "ab" در زمان های خاصی به ثابت های خاصی برخورد می کند، کاری که آنها انجام می دهند این است که ما

the constant and drop the "b." So what you have here is -- it's really, really weird

ثابت را دو برابر می کنیم و "b" را رها می کنیم. بنابراین آنچه شما در اینجا دارید این است - واقعاً، واقعاً عجیب

is this. That's really hard to say in English, so we just say, "Forget it." What we're going

است. گفتن این به انگلیسی واقعاً سخت است، بنابراین ما فقط می گوییم "فراموشش کن". کاری که

to do is get rid of the "b," double the "t," and then we have "attract." Why attract? Well,

می‌خواهیم انجام دهیم این است که از شر «b»، دو برابر «t» خلاص شویم و سپس «جذب» داشته باشیم. چرا جذب؟ خوب،

think about it. "Tract" means pull. "At" means away from. When you're attracted to something,

در مورد آن فکر کنید. «تراکت» به معنای کشش است. «در» به معنای دوری از. وقتی به چیزی جذب

it pulls your attention away from anything else. If you're attracted to, say, a lovely

می شوید، توجه شما را از هر چیز دیگری دور می کند . مثلاً اگر جذب یک

senorita, you're walking down the road, got to go to work, got to go to work, ooh, ooh.

سنوریتای دوست‌داشتنی شده‌اید، در جاده راه می‌روید، باید به سر کار بروید، باید به سر کار بروید، اوه، اوه.

Your attention has been taken from work to the lovely senorita going that way. Your attention

توجه شما از محل کار به سنوریتای دوست داشتنی که به آن سمت می رود جلب شده است. توجه شما

has been taken away, right? So "attraction." So "attract" means "ab." We know what does

از بین رفته است، درست است؟ بنابراین "جاذبه". پس «جذب» به معنای «اب» است. ما می دانیم که

"ab" mean. What does it mean? You did it two seconds ago. Abstract. That's right. Away

"ab" به چه معناست. چه مفهومی داره؟ دو ثانیه پیش انجامش دادی چکیده. درست است. دور

from. And you've just learned a little rule about "ab," right? Sometimes when you see

از. و شما به تازگی یک قانون کوچک در مورد "ab" یاد گرفته اید، درست است؟ گاهی اوقات وقتی

a double constant with an "a" in front, it's really "ab," which means away from. Cool?

یک ثابت دوگانه با یک "a" در جلو می بینید، در واقع "ab" است که به معنای دور شدن از. سرد؟

So "attract." To draw. So to draw attention. To pull it towards you. To pull the attention

پس "جذب" کشیدن. بنابراین برای جلب توجه. تا آن را به سمت خود بکشد. برای جلب توجه

from something to you or whatever you're looking at. To draw attention, and we put the word

از چیزی به سمت خود یا هر چیزی که به آن نگاه می کنید. برای جلب توجه، کلمه

"towards." Right? There's our "draw," right? And when we say "away from," we say away from

"به سمت" را قرار می دهیم. درست؟ "قرعه کشی" ما وجود دارد، درست است؟ و وقتی می گوییم «دور از»، دوری از

something else towards something else. Cool? So "attract." That's why you say to a lovely

چیز دیگری را به سوی چیز دیگری می گوییم. سرد؟ پس "جذب" به همین دلیل است که به یک خانم جوان دوست داشتنی می گویید

young lady, "You are attractive. You get my attention from everything else." All right?

: "تو جذاب هستی. توجه من را از هر چیز دیگری جلب می کنی." خیلی خوب؟

Ladies, you can say the same thing about men. In fact, you can write to me and say, "James,

خانم ها، شما می توانید همین جمله را در مورد مردان بگویید. در واقع، شما می توانید برای من نامه بنویسید و بگویید: "جیمز،

I find you attractive, and you attract me from learning English," or "detract." I'll

من تو را جذاب می دانم و تو مرا از یادگیری زبان انگلیسی جذب می کنی" یا "کم کردن".

get to that later. That's another word. Next. So we've got "attractive." "Who attracted

بعداً به آن خواهم رسید. این یک کلمه دیگر است. بعد. بنابراین ما "جذاب" داریم. چه کسی

him to women?" So, "So I began to subtract all." Now, if you've done this before, "sub"

او را جذب زنان کرد؟ بنابراین، "پس من شروع به کم کردن همه کردم." اکنون، اگر قبلاً این کار را انجام داده اید، "sub

is easy because that's one of the first things you learn. Subway. Food. International now.

" آسان است زیرا این یکی از اولین چیزهایی است که یاد می گیرید. مترو. غذا. اکنون بین المللی

But "subtract" is mathematical principle. "Subtract" means to take away from. Okay?

اما «تفریق» یک اصل ریاضی است. «تفریق» به معنای برداشتن از. باشه؟

And why do we take it away? Well, "sub" means what? Under. Now, some of you have done this

و چرا آن را برداریم؟ خوب، "sub" یعنی چه؟ زیر. اکنون، برخی از شما قبلاً این کار را انجام داده

before. I heard you. Yeah, that's right. Below. And beneath. Right? And when we subtract something...

اید. صدایت را شنیدم آره درست است. در زیر. و در زیر. درست؟ و وقتی چیزی را کم می کنیم...

Okay? When we subtract something, we throw it underneath. Right? And we put "put." "Put,"

باشه؟ وقتی چیزی را کم می کنیم، آن را به زیر می اندازیم. درست؟ و ما "قرار" را قرار می دهیم. «بگذار»

or I say, "pull," or "draw," or... In this case, we're taking it and drawing it beneath

یا می‌گویم «کشش» یا «کشیدن» یا... در این مورد، آن را می‌گیریم و آن را

the attention. So when you're subtracting, you're taking it away, so it goes away from

زیر نظر می‌کشیم. بنابراین زمانی که شما کم می کنید، آن را از بین می برید، بنابراین از توجه من دور می شود

my attention, so I'm only focusing on what's left. But when we do subtraction, we pull

، بنابراین من فقط روی آنچه باقی مانده است تمرکز می کنم. اما وقتی تفریق را انجام می دهیم،

it under and then take it away. So an example would be four, right? You have four minus

آن را به زیر می کشیم و سپس برمی داریم. بنابراین یک مثال چهار خواهد بود، درست است؟ چهار منهای

two. I can't do it, so you pull it underneath and put minus two equals two. Yeah? Cool.

دو دارید. من نمی توانم این کار را انجام دهم، بنابراین شما آن را از زیر بکشید و منهای دو برابر دو قرار دهید. آره؟ سرد.

That's actually subtraction. Both things. So let's look at the next one. So we subtract

این در واقع تفریق است. هر دو چیز. پس بیایید به مورد بعدی نگاه کنیم. بنابراین

all the things that we detract. What does "de" mean? "De" is funny, because "de" as

همه چیزهایی را که کم می کنیم کم می کنیم. "د" به چه معناست؟ "د" خنده دار است، زیرا "د"

in "descend" means either "down," or another one that means "away from." Similar to "ab."

مانند "نزول" به معنای "پایین" است یا معنای دیگری به معنای "دور از". مشابه «ab».

But "ab" doesn't have a "down" meaning, so that's why we use it, because sometimes we

اما «آب» معنای «پایین» ندارد، به همین دلیل است که از آن استفاده می کنیم، زیرا گاهی به

mean "de" as in "down," and sometimes we mean "away from." Okay? So when you detract from

معنای «د» در «پایین» است و گاهی به معنای «دور از» است. باشه؟ بنابراین وقتی از

something, you pull the attention away from. Right? So you pull away from. So if you want

چیزی کم می‌کنید، توجه را از آن دور می‌کنید. درست؟ پس از آن دور می شوید. پس اگر می خواهی

to detract attention from, I don't know, your big butt, your enormous ass. Sorry, you can't

توجه را از باسن بزرگت، الاغ بزرگت، منحرف کنی . متاسفم، شما نمی

see mine. Here it is. There. Good shot. I hope you looked. It's gone. Okay? But maybe you

توانید مال من را ببینید. ایناهاش. آنجا. شوت خوب امیدوارم نگاه کرده باشید آن رفته. باشه؟ اما شاید شما

have a really big bum. Little legs and a really big bum. Okay? You want to detract attention

واقعاً یک ادم بزرگ دارید. پاهای کوچولو و ادم واقعا بزرگ. باشه؟ شما می خواهید توجه را

from that. Take people's eyes away from it. Okay? All right? So that was "detract." So

از آن منحرف کنید. چشم مردم را از آن دور کن. باشه؟ خیلی خوب؟ پس این "کم کردن" بود. بنابراین

we go from "detract" down to "contract." Most of you think "contract" is a piece of

ما از "کم کردن" به "قرارداد" می رویم. اکثر شما فکر می کنید "قرارداد" یک تکه

paper. Well, it's not. To "contract" something, because "con" means -- and this is the important

کاغذ است. خوب، اینطور نیست. "قرارداد دادن" چیزی، زیرا "کن" به معنای -- و این مهم

thing -- "con" means this. I feel like Mr. Rogers. Did you hear that little voice? Girls

است -- "کن" به این معنی است. احساس می کنم مثل آقای راجرز هستم. آن صدای کوچک را شنیدی؟ دختران

and boys? It's "with" and "together." That's right. You're so good. You're so good. Okay?

و پسران؟ این "با" و "با هم" است. درست است. تو خیلی خوبی. تو خیلی خوبی. باشه؟

With or together. And "tract" means what? Pull. So in this case, think with "with." Okay?

با یا با هم. و «تراکت» یعنی چه؟ کشیدن. بنابراین در این مورد، با "با" فکر کنید. باشه؟

And think "draw." And as I said, "pull." You pull a disease into yourself. So you draw

و به "قرعه کشی" فکر کنید. و همانطور که گفتم، "کشش". شما یک بیماری را به درون خود می کشید.

it in. It's not that you want to. You've contracted it. So it's part of you. It comes together

بنابراین شما آن را به داخل بکشید. شما آن را قرارداد. پس بخشی از شماست.

with you, and it's drawn in. All right? That's why you contract a cold. Right? You don't

با شما همراه می شود، و به داخل کشیده می شود. باشه؟ به همین دلیل سرما خورده اید. درست؟ شما

draw a contract, like, "I will be officially sick for seven days." No. What happens is,

قرارداد نمی بندید، مثلاً «من رسماً هفت روز مریض خواهم بود». نه. اتفاقی که می افتد این است که

you talk to somebody, and you contract it. It's drawn into you from them, and it makes

شما با کسی صحبت می کنید و آن را منعقد می کنید. از آنها به درون شما کشیده می شود و

you sick. You cannot contract cancer. You can contract a virus. You can contract the

شما را بیمار می کند. شما نمی توانید به سرطان مبتلا شوید. می توانید به ویروس مبتلا شوید. شما می توانید باکتری را منقبض کنید

bacteria, because it's drawn into your body. Cool, no? All right. There you go. Contract.

، زیرا به بدن شما کشیده می شود. باحال، نه؟ خیلی خوب. شما بروید. قرارداد.

With or together. Next. Oh, we're not at the piece de resistance, but we kind of are. We're

با یا با هم. بعد. اوه، ما در قطعه مقاومت نیستیم، اما به نوعی هستیم. ما

at the last one. Traction. Traction. What does that mean, traction? Well, "tion" usually

در آخرین مورد هستیم کشش. کشش. کشش یعنی چی؟ خوب، "tion" معمولاً

means noun. All right? So when we talk about having traction, here's the funny thing. It's

به معنای اسم است. خیلی خوب؟ بنابراین وقتی در مورد داشتن کشش صحبت می کنیم ، نکته خنده دار اینجاست.

-- all right? And with movement, when we say it's movement, it's based on pulling or drawing.

همه چیز درست است؟ و با حرکت، وقتی می گوییم حرکت است، بر اساس کشیدن یا کشیدن است.

Because when you get traction, let's say you have -- okay, you've got a car. I never said

چون وقتی کشش دارید، فرض کنید که دارید -- باشه، شما یک ماشین دارید. من هرگز

I was an artiste. Have you seen The Worm? Okay? Your car -- sorry, man. I'm a terrible

نگفتم هنرمند هستم. کرم را دیدی؟ باشه؟ ماشین شما -- متاسفم، مرد. من یک کشو وحشتناک هستم

drawer. Your car can't -- if this is ice here, your car can't move. It can't get traction.

. ماشین شما نمی تواند -- اگر اینجا یخ است، ماشین شما نمی تواند حرکت کند. نمی تواند کشش پیدا کند.

What it needs to do is pull, be able to pull to gain movement. So when we talk about this,

کاری که باید انجام دهد این است که بکشد، بتواند برای به دست آوردن حرکت بکشد. بنابراین وقتی در مورد این موضوع صحبت می کنیم،

you need to pull to gain some kind of movement. You need some kind of traction, the ability

برای به دست آوردن نوعی حرکت باید بکشید. شما به نوعی کشش، توانایی گرفتن نیاز دارید

to grip. Okay? Now, traction is what you need here for that kind of movement of pulling

. باشه؟ اکنون، کشش چیزی است که در اینجا برای آن نوع حرکت کشیدن

or drawing on. So in this case, let's go through the story again and see if we've got it right.

یا کشیدن به آن نیاز دارید. بنابراین در این مورد، اجازه دهید دوباره داستان را مرور کنیم و ببینیم که آیا آن را درست متوجه شده ایم یا خیر.

Mr. E inspired me to do an abstract painting, one that's not based totally on reality. I

آقای E از من الهام گرفت تا یک نقاشی انتزاعی انجام دهم، نقاشی که کاملاً بر اساس واقعیت نیست.

tried to extract -- extract, pull. Now, another word for extract is if you have bad teeth,

سعی کردم استخراج کنم -- استخراج کنم، بکشم. حالا یک کلمه دیگر برای کشیدن دندان این است که اگر دندان بدی دارید،

I'll extract them and pull them out. Pull, the exact thing that attracted him, draws

آنها را بیرون می کشم و می کشم. کشش ، دقیقا همان چیزی که او را به خود جلب کرد،

attention. Remember? Drawing attention of women to him. So I began to subtract. Remember?

توجه را به خود جلب می کند. یاد آوردن؟ جلب توجه زنان به او. بنابراین شروع به تفریق کردم. یاد آوردن؟

Pull and take away all the things from attention, put it underneath, get rid of them. So only

همه چیزها را از توجه بکشید و دور کنید ، زیر آن بگذارید، از شر آنها خلاص شوید. بنابراین فقط

what's -- substance is left. The things that would detract, right, take your attention

چیزی که -- ماده باقی می ماند. چیزهایی که می‌توانند توجه شما

away from the real him. So what would be left is just him, which would be one skinny little

را از او واقعی دور کنند. پس چیزی که باقی می ماند فقط اوست، که یک کرم کوچک لاغر خواهد بود

worm. That's Mr. E without anything on him. It's not very attractive, is it? Okay? Before

. این آقای E بدون هیچ چیزی روی اوست. خیلی جذاب نیست، درسته؟ باشه؟ قبل از

I could complete it, I contracted -- caught, I drew into myself germs, disease, right?

اینکه بتوانم آن را کامل کنم، گرفتار شدم - گرفتار شدم، میکروب‌ها، بیماری‌ها را به درون خودم کشیدم، درست است؟

And I lost all traction on it, so no movement. I lost the ability to make that contact to

و تمام کشش روی آن را از دست دادم، بنابراین هیچ حرکتی نداشتم. من توانایی برقراری آن تماس را از دست دادم

be able to pull to draw myself forward. So there was no tract on the project. Okay? So

تا بتوانم خود را به جلو بکشم. بنابراین هیچ تراکتی در این پروژه وجود نداشت. باشه؟ پس

you got the story? Here's a quick question. If I lost traction on it, did I finish it

داستان را فهمیدی؟ در اینجا یک سوال سریع وجود دارد. اگه کشش رو از دست دادم تمومش کردم

or not? Think ice, think car. Does a car move if it's on ice? Okay? So that's the story.

یا نه؟ به یخ فکر کن، ماشین فکر کن. اگر ماشین روی یخ باشد حرکت می کند؟ باشه؟ پس داستان همین است.

That's all I got to say. I don't have a contract to do any more work here. I don't want you

این تمام چیزی است که باید بگویم. من قراردادی ندارم که اینجا کار دیگری انجام دهم.

detracted from the work you're supposed to be doing and give you any more abstract nonsense

نمی‌خواهم از کاری که قرار است انجام دهید کم کنید و مزخرفات انتزاعی بیشتری به شما بدهم

and talk about it. I believe you're attracted to the lessons in the pyramid because you've

و در مورد آن صحبت کنید. من معتقدم چون اینجا بوده‌اید جذب درس‌های هرم شده‌اید

been here, but I want you to extract the lesson I'm trying to teach here. Okay? I think that's

، اما می‌خواهم درسی را که می‌خواهم اینجا تدریس کنم، استخراج کنید. باشه؟ فکر می کنم همین

it. I think we got a lot of traction in what we were trying to do here, and now I've got

است. فکر می‌کنم در کاری که می‌خواستیم اینجا انجام دهیم، کشش زیادی داشتیم و اکنون

to move on. And you've got to get some traction and get to this place here. WWW dot. No abstract

باید ادامه دهم. و شما باید کمی کشش داشته باشید و به این مکان در اینجا برسید. نقطه WWW. اینجا چکیده وجود ندارد

here. Maybe I'll do a print symbol. That's abstract. See? Ing, as in English, vid. Now

. شاید یک نماد چاپی انجام دهم. این انتزاعی است. دیدن؟ Ing، همانطور که در انگلیسی، vid. حالا

see abstract? Because it used to be ing vid. Now it's abstract here. Dot com, where you

چکیده را ببینید؟ چون قبلا ing vid بود. حالا اینجا انتزاعی است. دات کام، جایی که می

can learn about tract and other things. I mean, grammar, vocabulary, conversation, meeting

توانید در مورد تراکت و چیزهای دیگر بیاموزید. منظورم دستور زبان، واژگان، گفتگو، ملاقات با

women. I didn't say that. I didn't say that. Other subjects in English, and we're happy

زنان است. من این را نگفتم. من این را نگفتم. سایر موضوعات به زبان انگلیسی و ما خوشحالیم

to teach you. Okay? So go to EngVid.com. Come learn our vocabulary pyramid and the other

که به شما آموزش می دهیم. باشه؟ بنابراین به EngVid.com بروید. بیا هرم واژگان ما و چیزهای دیگری

things we have available. Have a good day. I'm out. See you.

را که در دسترس داریم یاد بگیر. روز خوبی داشته باشید. من بیرونم. به امید دیدار.