3 Common Problems in Learning English (+ how to solve them)

Doo, doo, doo, doo, doo, doo, doo.

.

Hey, what's up?

سلام چه خبر؟

Hi.

سلام.

James from engVid.

جیمز از engVid.

Do you know there are three mistakes you're making with your English right now?

آیا می دانید سه اشتباه در حال حاضر با زبان انگلیسی خود مرتکب می شوید؟

I have a special guest, and that's Mr. E's cousin, Dr. E, and he has the prescription

من یک مهمان ویژه دارم، آن هم پسر عموی آقای E، دکتر E، و او نسخه ای

for what ails you.

برای آنچه شما درگیر می کند دارد.

Let's go to the board.

بیایید به هیئت مدیره برویم.

So, generally put, there are three mistakes

بنابراین، به طور کلی، سه اشتباه وجود دارد که

we make, and if we do not make these mistakes,

ما مرتکب می شویم و اگر این اشتباهات را انجام ندهیم،

we can get to success.

می توانیم به موفقیت برسیم.

And that's what E's putting this cup here for, saying, "You can win.

و این همان چیزی است که E این جام را برای آن اینجا می گذارد و می گوید: "شما می توانید برنده شوید.

You can do it!"

می توانید آن را انجام دهید!"

All right.

خیلی خوب.

So, the first thing we talk about is fear of what?

بنابراین، اولین چیزی که در مورد آن صحبت می کنیم ترس از چه چیزی است؟

Making a mistake.

اشتباه کردن

People make mistakes, and they're afraid of making them because they think if they make

مردم مرتکب اشتباه می شوند و از انجام آن می ترسند زیرا فکر می کنند اگر

a mistake, there's something wrong with them or they won't get better.

اشتباهی انجام دهند مشکلی در آنها وجود دارد وگرنه بهتر نمی شوند.

Well, making mistakes is part of the learning process.

خب، اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است.

In fact, it's by making a mistake we try to find out how to fix it.

در واقع، با انجام یک اشتباه ما سعی می کنیم دریابیم که چگونه آن را برطرف کنیم.

Yeah?

آره؟

Making mistakes holds you back, or your fear of making a mistake holds you back.

اشتباه کردن شما را عقب نگه می دارد یا ترس از اشتباه کردن شما را عقب نگه می دارد.

It stops you from engaging to get the practice that's necessary to get better.

شما را از درگیر شدن برای به دست آوردن تمرینی که برای بهتر شدن لازم است باز می دارد.

We might ask, "This fear of making a mistake, where does it come from?"

ممکن است بپرسیم: "این ترس از اشتباه کردن، از کجا می آید؟"

Well, part of it is this complex thing we call grammar.

خوب، بخشی از آن چیز پیچیده ای است که ما به آن دستور زبان می گوییم.

Many people overthink grammar.

بسیاری از مردم بیش از حد به دستور زبان فکر می کنند.

What is the present perfect?

حال کامل چیست؟

What is the simple past?

گذشته ساده چیست؟

What is the present continuous?

حال استمراری چیست؟

What is the future perfect?

آینده کامل چیست؟

Oh, am I saying this story...

اوه، این داستان را می گویم...

This thing right?

این چیز درست است؟

Is it I was going home?

آیا من داشتم می رفتم خانه؟

I had...

I...

داشتم...

من...

I...

I had gone home?

من...

رفته بودم خونه؟

I don't know.

من نمی دانم.

I don't know.

Well, this leads to a confusion coming from the fear of making a mistake.

من نمی دانم.

خوب، این منجر به سردرگمی ناشی از ترس از اشتباه می شود.

They get so into trying to get the grammar

آن‌ها آنقدر تلاش می‌کنند که دستور زبان را

right that they close down, and that's something

درست بنویسند، و این چیزی است که

we want to avoid.

ما می‌خواهیم از آن اجتناب کنیم.

So, the first mistake is fear of making a mistake.

پس اولین اشتباه ترس از اشتباه است.

Right?

درست؟

Cool.

سرد.

The second mistake people make is it's with grammar.

دومین اشتباهی که مردم مرتکب می شوند این است که در گرامر است.

They overthink the grammar, thinking that if they try to get that grammar correct at

آنها به گرامر بیش از حد فکر می کنند و فکر می کنند که اگر سعی کنند آن گرامر را در

every time and all time, without making a mistake, that things will be good, but then

هر زمان و هر زمان و بدون اشتباه به درستی برسانند، همه چیز خوب می شود، اما پس از آن

they get overwhelmed, which means they have a lot of...

غرق می شوند، یعنی چیزهای زیادی دارند...

They feel a lot of difficulty or stress because

سختی یا استرس زیادی را احساس می‌کنند زیرا

they're not too sure if they've got the grammar

خیلی مطمئن نیستند که گرامر را

right, and grammar is a difficult thing to do.

درست گفته‌اند یا نه، و گرامر کار دشواری است.

So, now, because of this, they don't talk a lot, and that leads to lack of...

بنابراین، در حال حاضر، به این دلیل، آنها زیاد صحبت نمی کنند، و این منجر به عدم ...

A lack of consistent practice.

عدم تمرین مداوم می شود.

Because they're afraid of making a mistake, they try not to say anything; when they do,

چون از اشتباه کردن می ترسند، سعی می کنند چیزی نگویند. وقتی این کار را انجام می‌دهند، به

they overthink the grammar and they just avoid it altogether.

دستور زبان فکر می‌کنند و کلاً از آن اجتناب می‌کنند.

And then they say, "Well, tomorrow I will make up for it.

و بعد می گویند خوب فردا جبران می کنم

I will study so, so, so hard.

آنقدر درس می خوانم خیلی سخت می

I will study very, very hard."

خوانم خیلی خیلی سخت.

And they don't.

و آنها نمی کنند.

But then maybe they study next week for one

اما بعد شاید هفته بعد یک ساعت درس بخوانند

hour, and then they don't for a while because

و بعد مدتی نخوانند چون

they make that mistake, and they go, "Okay, I'm afraid I'll go off."

این اشتباه را می کنند و می گویند "باشه، می ترسم بروم."

And this circle, you notice it goes like this, it's just a spiral continues.

و این دایره، متوجه می شوید که به این شکل پیش می رود ، فقط یک مارپیچ ادامه دارد.

The lack of practice leads to a fear of making

فقدان تمرین منجر به ترس از

mistakes, leads to an overthinking of grammar,

اشتباه می شود، منجر به تفکر بیش از حد در دستور زبان می شود

which leads to a lack of consistent practice.

که منجر به عدم تمرین مداوم می شود.

You can see this, and that's why you were here.

شما می توانید این را ببینید و به همین دلیل اینجا بودید.

Right?

درست؟

These three mistakes are holding you back.

این سه اشتباه شما را عقب نگه می دارند.

So, what happens if we talk to Mr. E's cousin, Dr. E?

بنابراین، اگر با پسر عموی آقای E، دکتر E صحبت کنیم، چه اتفاقی می افتد؟

He's got that special thing there, right?

او چیز خاصی در آنجا دارد، درست است؟

Stethoscope, to listen to your heart, because

گوشی پزشکی، برای گوش دادن به قلب شما، زیرا

he knows in your heart, like the shadow, he

او در قلب شما می داند، مانند سایه، او

knows what...

می داند که چه ...

Comic book hero, go look him up.

قهرمان کتاب کمیک، بروید او را جستجو کنید.

The shadow knows what evil lurks in the hearts of men.

سایه می داند چه بدی در دل آدمیان نهفته است.

Well, Dr. E knows the fears that you have and how we can work on them.

خب، دکتر E می‌داند ترس‌های شما چیست و چگونه می‌توانیم روی آنها کار کنیم.

So, let's take a look at it.

بنابراین، اجازه دهید نگاهی به آن بیندازیم.

Okay, you've got a fear of making a mistake.

خوب، شما از اشتباه کردن می ترسید.

The first thing I told you about was just this.

اولین چیزی که به شما گفتم فقط این بود.

Mistakes.

اشتباهات.

That's where learning happens.

اینجاست که یادگیری اتفاق می افتد.

You make a mistake, you try and figure out

شما اشتباه می کنید، سعی می کنید بفهمید که چیست،

what that is, that curiosity, that work helps

آن کنجکاوی، آن کار به شما کمک می کند

you to understand in a deeper way.

تا به روشی عمیق تر بفهمید.

Your mistakes give you deeper understanding of whatever it is you're studying; English,

اشتباهات شما به شما درک عمیق تری از هر آنچه را که مطالعه می کنید، می دهد. زبان انگلیسی،

mathematics, computers, and going deeper in

ریاضیات، کامپیوتر و عمیق تر شدن در

that learning helps you to grow and get better,

این یادگیری به شما کمک می کند رشد کنید و بهتر شوید

and leads you on the path of success.

و شما را در مسیر موفقیت هدایت می کند.

Right?

درست؟

So, once you overcome the fear of making a mistake, going, "Listen, I'm going to make

بنابراین، هنگامی که بر ترس اشتباه کردن غلبه کردید، بگویید: "گوش کن، من

mistakes.

I don't speak this language.

اشتباه می کنم.

من به این زبان صحبت نمی کنم. این

It's not my first language."

زبان اول من نیست."

And I'll give you a little hint.

و من به شما یک راهنمایی کوچک می کنم.

Many Canadians, and Americans, and British people make mistakes.

بسیاری از کانادایی ها، آمریکایی ها و بریتانیایی ها اشتباه می کنند.

Watch our news.

اخبار ما را تماشا کنید

Some of the things they say, you're like,

برخی از چیزهایی که آنها می گویند، شما می گویید:

"That's not actually correct grammar, and these

"این در واقع دستور زبان درستی نیست، و این

are professionals being paid to speak."

افراد حرفه ای هستند که برای صحبت کردن پول می گیرند."

Right?

درست؟

So, if you're thinking about that, and these

بنابراین، اگر به این فکر می‌کنید، و این افراد

are professionals getting paid to speak and

حرفه‌ای هستند که برای صحبت کردن پول می‌گیرند و مرتکب

they're making mistakes, why are you so upset that you're making any?

اشتباه می‌شوند، چرا اینقدر ناراحت هستید که مرتکب می‌شوید؟

Hmm?

هوم؟

Okay.

باشه.

So, now we overcome making mistakes, you're like, "Okay, you know what?

بنابراین، اکنون ما بر اشتباهات غلبه می کنیم، شما می گویید: "خوب، می دانی چیست؟

I got it, James.

فهمیدم، جیمز.

You were Mr. E...

شما آقای ای بودید...

Or, sorry, Dr. E.R.

یا، متاسفم، دکتر E.R.

Wright.

Wright.

I'm going to make mistakes.

من اشتباه خواهم کرد.

I'm going to make mistakes."

من اشتباه می کنم.»

And you go, "Yeah, you're going to."

و شما می‌گویید: "آره، می‌خواهی."

Let's think about overthinking grammar, because

بیایید در مورد گرامر بیش از حد فکر کنیم ، زیرا فکر می

you think that's what's going to happen.

کنید این چیزی است که قرار است اتفاق بیفتد.

Right?

درست؟

But as I said, as you get over your fear of

اما همانطور که گفتم، با غلبه بر ترس از

making mistakes, you go deeper into learning.

اشتباه کردن، عمیق تر به یادگیری می روید. به همین دلیل،

Because of that, you understand more and you'll make more...

شما بیشتر متوجه می شوید و بیشتر خواهید ساخت...

Sorry.

متاسفم.

Less mistakes, naturally.

اشتباهات کمتر، طبیعی است.

See?

دیدن؟

I just learned I made a mistake, here.

تازه فهمیدم اشتباه کردم، اینجا.

Mistakes happens to the best of us.

اشتباهات برای بهترین ما اتفاق می افتد.

Not that I'm the best.

نه اینکه من بهترینم

All right.

خیلی خوب.

Let's look at overthinking grammar.

بیایید به گرامر بیش از حد فکر کنیم.

I said that was a problem.

گفتم مشکل داره

Overthinking.

Instead of worrying about grammar, what you want

بیش از حد فکر کردن

به جای نگرانی در مورد دستور زبان، کاری که می خواهید

to do is worry about-all right?-communication.

انجام دهید این است که نگران ارتباط باشید.

Subject-verb agreement.

توافق فاعل و فعل.

"I", sorry, "I have", "she has".

"من"، متاسفم، "من دارم"، "او دارد".

Making sure these things agree so there's clarity in when you're speaking.

اطمینان حاصل کنید که این چیزها مطابقت دارند تا هنگام صحبت کردن، وضوح وجود داشته باشد.

So, instead of worrying so much about, "Is my grammar actually perfect?"

بنابراین، به جای اینکه اینقدر نگران باشید، "آیا گرامر من واقعاً عالی است؟"

It's like, hey, just get some basics right.

این مانند، هی، فقط برخی از اصول اولیه را به درستی دریافت کنید.

Get your vocabulary working.

واژگان خود را به کار بگیرید.

Right?

درست؟

Basic communication.

ارتباط اولیه

If I want a drink, I might go at a bar, and

اگر نوشیدنی بخواهم، ممکن است به یک بار بروم، و

the bartender will go, "I didn't speak English,

متصدی بار می‌رود، "من انگلیسی صحبت نکردم،

but I communicated."

اما ارتباط برقرار کردم."

If you start working on the basics and worry

اگر شروع به کار روی اصول اولیه کنید و

about communicating to make sure people understand

نگران برقراری ارتباط باشید تا مطمئن شوید که مردم متوجه می شوند از

what pronoun you're using, what object you're

چه ضمیری استفاده می کنید، در مورد چه موضوعی

talking about, what action, like, "I eat food.

صحبت می کنید، چه عملی مانند "من غذا می خورم.

Yeah?"

Is it great?

آره؟"

عالیه؟ آیا

Is it perfect grammar?

گرامر کامل است؟

No.

نه

I'm like, yeah.

.

"I eating food now."

"الان غذا میخورم."

No.

It's not perfect.

نه

کامل نیست.

Who cares?

چه کسی اهمیت می دهد؟

I understand what you mean.

منظور شما را متوجه می شوم.

So, focus on communication rather than overthinking

بنابراین، به جای فکر کردن بیش از حد به

the grammar, and slowly as we go through not

دستور زبان، بر ارتباطات تمرکز کنید، و به آرامی با گذراندن

worrying about mistakes and understanding more, our communication will be more fluid.

نگران اشتباهات و درک بیشتر، ارتباطات ما روان تر خواهد شد.

It will flow better, and people will understand us.

جریان بهتری خواهد داشت و مردم ما را درک خواهند کرد.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

Next one we're going to do is this one, lack of consistent practice.

مورد بعدی که قرار است انجام دهیم این است، عدم تمرین مداوم.

We have lack of consistent practice for two reasons.

ما به دو دلیل فاقد تمرین ثابت هستیم.

I mentioned before by making mistakes and

قبلاً با اشتباه کردن و

worrying about our communication, that's why

نگرانی در مورد ارتباط خود اشاره کردم، به همین دلیل است که

sometimes we don't practice, we feel badly.

گاهی اوقات تمرین نمی کنیم، احساس بدی داریم.

Another is we have these really unrealistic expectations.

دیگری این است که ما این انتظارات واقعا غیر واقعی را داریم.

I'm going to come home tonight and study

من امشب میام خونه و

for one hour, and I shall study for one hour

یه ساعت درس میخونم و

every day for the next 30 days.

30 روز دیگه هر روز یه ساعت درس میخونم.

You know you're not going to do that.

میدونی که اینکارو نمیکنی

I know you're not going to do that, but what happens if we do this?

من می دانم که شما این کار را نمی کنید، اما اگر این کار را انجام دهیم چه اتفاقی می افتد؟

You set realistic goals.

اهداف واقع بینانه تعیین می کنید.

What do I mean?

منظورم چیست؟

Hey, study for 15 minutes.

سلام 15 دقیقه مطالعه کن

Study for five minutes every day.

هر روز پنج دقیقه مطالعه کنید. هر روز

Study for five minutes every day, and on the

به مدت پنج دقیقه مطالعه کنید ، و در

weekends you have some time, join a study

آخر هفته ها کمی وقت دارید، به یک گروه مطالعه بپیوندید که

group where you'll study for 20 minutes.

در آن به مدت 20 دقیقه مطالعه خواهید کرد.

Right?

If you make these realistic goals and they're

درست؟

اگر این اهداف واقع بینانه را تعیین کنید و

consistent, five minutes every day is better

ثابت باشند، هر روز پنج دقیقه بهتر

than one hour a week, believe it or not, because it's consistent.

از یک ساعت در هفته است، باور کنید یا نه، زیرا ثابت است.

It will help us not only get the confidence

این به ما کمک می کند نه تنها اعتماد به نفس غلبه بر اشتباهات را به دست آوریم،

to get over mistakes because we can see what

زیرا می توانیم به

we're doing on a regular basis instead of

جای اینکه ماهی

practicing once in a month and then expecting

یک بار تمرین کنیم و سپس انتظار

magic.

جادو را داشته باشیم، به طور مرتب کارهایی را که انجام می دهیم، ببینیم.

Right?

We can set realistic goals by saying I will study this much, I will study with a group

درست؟

ما می‌توانیم اهداف واقع‌بینانه‌ای تعیین کنیم که بگوییم من اینقدر مطالعه خواهم کرد، هفته‌ای یک بار با گروهی

of other people who are at my level once a

از افراد دیگر که در سطح من هستند مطالعه می‌کنم

week, and by doing this we will make progressive

و با این کار

steps or we'll progress forward in our language learning.

قدم‌های پیشرو برمی‌داریم یا در یادگیری زبان پیشرفت خواهیم کرد. .

And as we feel more confident, our fear of making mistakes will go down.

و همانطور که ما احساس اعتماد به نفس بیشتری می کنیم، ترس ما از اشتباه کردن کاهش می یابد.

We will be learning our grammar because we will be consistent in our practice, but our

ما دستور زبان خود را یاد می گیریم زیرا در تمرین خود ثابت خواهیم بود، اما

overthinking will stop because we're going to concentrate more on communicating with

تفکر بیش از حد ما متوقف می شود زیرا قرار است بیشتر روی برقراری ارتباط با

another person, so it becomes more of a natural thing and the grammar will come.

شخص دیگری تمرکز کنیم، بنابراین این امر طبیعی تر می شود و دستور زبان فرا می رسد.

And because of that consistent practice with

و به دلیل این تمرین مداوم با

other people, people can help correct us so

افراد دیگر، مردم می توانند به اصلاح ما کمک کنند تا مجبور

we don't have to overthink grammar, they will help us learn it.

نباشیم در گرامر زیاد فکر کنیم، آنها به ما کمک می کنند آن را یاد بگیریم.

So we can reverse this circle and say why

بنابراین می‌توانیم این دایره را معکوس کنیم و بگوییم چرا تمرین

don't we get consistent practice so we don't

مداوم انجام نمی‌دهیم تا مجبور به

have to overthink, and in doing so we will

فکر کردن بیش از حد نباشیم و با این کار

lose the fear of making mistakes and we will

ترس از اشتباه کردن را از دست خواهیم داد و

make a very rapid progress in our language learning.

در یادگیری زبان پیشرفت بسیار سریعی خواهیم داشت.

Dr. E, mistakes are part of the learning process, don't worry about it.

دکتر ای، اشتباهات بخشی از فرآیند یادگیری هستند، نگران نباشید.

In fact, embrace it, be happy.

در واقع آن را در آغوش بگیرید، شاد باشید.

If you're making mistakes, it means you're moving forward.

اگر اشتباه می کنید به این معنی است که در حال حرکت به جلو هستید.

The only people who don't make mistakes are dead people.

تنها افرادی که مرتکب اشتباه نمی شوند، افراد مرده هستند.

If you focus on communication, this is what

اگر روی ارتباط تمرکز می کنید ، این همان چیزی است که

you're learning the language for, to communicate.

زبان را برای برقراری ارتباط یاد می گیرید.

We don't communicate perfectly in our own languages, but we can work on communication

ما به طور کامل به زبان خودمان ارتباط برقرار نمی کنیم، اما می توانیم روی ارتباطات کار کنیم

and enhance what we have.

و آنچه را که داریم تقویت کنیم.

Enhance means make better, yeah?

افزایش یعنی بهتر شدن، آره؟

And finally, set realistic goals.

و در نهایت اهداف واقع بینانه تعیین کنید. قرار

You're not going to learn English in two weeks.

نیست تا دو هفته دیگر انگلیسی یاد بگیرید.

I should have made this video, "Learn English

من باید این ویدیو را می ساختم، "آموزش انگلیسی

in Two Hours, All the English", and there

در دو ساعت، تمام انگلیسی"، و

will be a lot of people clicking, like, "Yeah,

افراد زیادی کلیک می کنند، مانند "آره،

yeah, yeah, yeah, yeah, sure you can work

بله، بله، بله، بله، مطمئناً می توانید

in two hours if I put a tube or a wire in your head like Elon Musk once, and there,

در دو ساعت کار کنید اگر من یک بار مانند ایلان ماسک یک لوله یا یک سیم در سر شما گذاشتم، و در آنجا،

you can now know all English", but it doesn't work that way, it's not realistic.

اکنون می توانید تمام انگلیسی را بدانید، اما اینطوری کار نمی کند، واقع بینانه نیست.

Maybe in the year 2050, but right now, no.

شاید در سال 2050، اما در حال حاضر، نه.

But if we're realistic in our goals, we try

اما اگر در اهداف خود واقع بین باشیم، سعی کنیم

working with communication, we embrace mistakes,

با ارتباطات کار کنیم، اشتباهات را قبول کنیم،

we'll learn a lot faster than we think, and you too can be a success, righty?

خیلی سریعتر از آنچه فکر می کنیم یاد خواهیم گرفت، و شما هم می توانید موفق باشید، درست است؟

Anyway, thank you for watching this video.

به هر حال ممنون از تماشای این ویدیو.

What I'd like you to do is subscribe, right?

کاری که من می خواهم انجام دهید این است که مشترک شوید، درست است؟

Because we got a lot of people who watch, but not as many people subscribe, and a lot

زیرا ما افراد زیادی داریم که تماشا می‌کنند، اما نه به تعداد افراد مشترک، و بسیاری

of the people who watch, watch many videos.

از افرادی که تماشا می‌کنند، ویدیوهای زیادی را تماشا می‌کنند.

When you do, it helps us get higher up in

وقتی این کار را انجام می‌دهید، به ما کمک می‌کند تا در

the search engine so you can get more videos

موتور جستجو بالاتر شویم تا بتوانید ویدیوهای بیشتری را

from us on a regular basis.

به طور منظم از ما دریافت کنید.

I like that, that will help you with your consistent...

من آن را دوست دارم، که به شما در سازگاری شما کمک می کند...

Or am I?

یا من؟

Your consistent practice, right?

تمرین مداوم شما، درست است؟

More consistent videos from myself, not just

ویدیوهای منسجم تر از خودم، نه فقط

myself, other wonderful teachers at engVid,

خودم، دیگر معلمان فوق العاده در engVid،

and all you got to do is go put that subscribe button, okay?

و تنها کاری که باید انجام دهید این است که دکمه اشتراک را قرار دهید، خوب؟

Anyway, you have a wonderful night, day, lunch, whatever.

به هر حال، شب، روز، ناهار، هر چه که باشد، فوق العاده است.

Get to practicing, and I'll see you soon.

به تمرین بپرداز، به زودی می بینمت.

Ciao.

سیائو