How to talk about sports in English

The people of Gotham. Sorry. James from EngVid. I just saw the new Batman movie, so depending

مردم گاتهام متاسف. جیمز از EngVid. من تازه فیلم جدید بتمن را دیدم، بنابراین بسته

on when you see this, you might recognize this voice or think I've gone crazy, but I

به اینکه چه زمانی این را ببینید، ممکن است این صدا را تشخیص دهید یا فکر کنید من دیوانه شده ام، اما من

haven't. And today, what I'd like us to work on, because I want to, you know, it's you

این کار را نکردم. و امروز، چیزی که دوست دارم روی آن کار کنیم، چون می‌خواهم، می‌دانی، این

and I. We're always together, right? So you and I, I want us to work on something about

من و تو هستیم. ما همیشه با هم هستیم، درست است؟ بنابراین من و شما، می‌خواهیم روی چیزی درباره بازی کار کنیم

playing. Right now, you might hear a little bit of music, because in Toronto, we have

. در حال حاضر، ممکن است کمی موسیقی بشنوید، زیرا در تورنتو،

a festival. It's called Catabana. Or if I recall rightly now, it's the Toronto Dominion

جشنواره ای داریم. به آن کاتابانا می گویند. یا اگر الان درست به خاطر بیاورم، جشنواره Dominion Caribbean Toronto است

Caribbean Festival. But what the most important thing you have to remember is they play music.

. اما مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که آنها موسیقی پخش می کنند.

Often students, well, you know, often we make mistakes, right, when we speak and we're learning

اغلب دانش‌آموزان، خوب، می‌دانید، اغلب ما اشتباه می‌کنیم ، درست است، وقتی صحبت می‌کنیم و در حال یادگیری

English. We use some things incorrectly. So today, I want to talk about what do you like

زبان انگلیسی هستیم. ما از بعضی چیزها اشتباه استفاده می کنیم. بنابراین امروز می خواهم در مورد آنچه دوست

to do. And what I mean by that is playing. Often when we do things, we play sports and

دارید انجام دهید صحبت کنم. و منظور من از آن بازی کردن است. اغلب وقتی کارها را انجام می دهیم، ورزش می کنیم و چه

whatnot. "Whatnot" in English just means whatever, okay? But a lot of students make a mistake

چیز دیگری. "Whatnot" در انگلیسی فقط به معنای هر چیزی است، خوب؟ اما بسیاری از دانش آموزان اشتباه

because they think play in English is the same as in their language. Or you might think

می کنند زیرا فکر می کنند بازی به زبان انگلیسی مانند زبان آنهاست. یا ممکن است فکر کنید

play is the same in your language. But in English, we have several different words for

بازی در زبان شما یکسان است. اما در انگلیسی، ما چندین کلمه مختلف برای

kind of playing, okay? So I want to go over that today. And I hope you'll be, you know,

نوع بازی داریم، خوب؟ بنابراین من می خواهم امروز به آن بپردازم. و امیدوارم که باشید، می دانید،

you'll learn a lot and you'll be very clear when you're done. So let's go to the board.

چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت و وقتی کارتان تمام شد، کاملا واضح خواهید بود . پس بیایید به هیئت مدیره برویم.

So what do you like to play? I erased it. But play is here, because play in English

پس دوست داری چی بازی کنی؟ پاکش کردم اما بازی اینجاست، زیرا play در انگلیسی

means play games or sports. These are usually fun activities. I'm having fun. It's not serious,

به معنای انجام بازی یا ورزش است. اینها معمولاً فعالیت های سرگرم کننده هستند. دارم خوش می گذرونم. جدی نیست،

okay? So when I play, I play sports. Some of you play soccer. Sorry, soccer in North

باشه؟ بنابراین وقتی بازی می کنم، ورزش می کنم. بعضی از شما فوتبال بازی می کنید. متأسفم، فوتبال در آمریکای

American is what you would call football, footyball with the leg, right? Kick, all right?

شمالی چیزی است که شما آن را فوتبال، فوتبال با پا می نامید، درست است؟ لگد، باشه؟

So soccer or baseball, especially if you're Japanese. And I think in Mexico, you play

بنابراین فوتبال یا بیسبال، به خصوص اگر ژاپنی هستید. و من فکر می کنم در مکزیک، شما بیسبال بازی می کنید

baseball. But we play baseball. It means to have fun in the activity, not be serious.

. اما ما بیسبال بازی می کنیم. این به معنای سرگرم شدن در فعالیت است نه جدی بودن.

We also play other games. So sports, I play sports. I play games. These games are things

بازی های دیگری هم انجام می دهیم. بنابراین ورزش، من ورزش می کنم. من بازی میکنم. این بازی ها چیزهایی

like chess, right? Or some people play cards, solitaire. So you play a game for fun, okay?

مثل شطرنج هستند، درست است؟ یا بعضی ها ورق بازی می کنند، بازی یک نفره. پس برای سرگرمی بازی می کنی، باشه؟

Now it's the 21st century. Many of you play video games, right? Call of Duty, where you

اکنون قرن 21 است. بسیاری از شما بازی های ویدیویی انجام می دهید، درست است؟ Call of Duty، جایی که می

get to pretend to be a soldier. You're playing, yes? So I've got StarCraft, Call of Duty,

توانید وانمود کنید که یک سرباز هستید. داری بازی می کنی، بله؟ بنابراین من StarCraft، Call of Duty،

Portal. Some of you might be DDR. Yeah, if you're from those countries, you'll go, "Oh,

Portal را دارم. برخی از شما ممکن است DDR باشید. بله، اگر از آن کشورها هستید، می‌گویید: "اوه،

DDR, fun." It's a game, something you play to have fun, okay? So that's why we say "play".

DDR، سرگرم کننده." این یک بازی است، چیزی که برای تفریح ​​انجام می دهید، باشه؟ پس به همین دلیل است که می گوییم «بازی».

Now, the opposite of "play" is to actually "compete". "Compete" is a verb to mean to

حال، نقطه مقابل «بازی» در واقع «رقابت» است. "رقابت" فعل به معنای

do, to find a winner. It's and can be fun, but what we do is it's serious, okay? It's

انجام دادن، یافتن برنده است. این می تواند سرگرم کننده باشد، اما کاری که ما انجام می دهیم این است که جدی است، خوب؟

much more serious. It's not just you and a friend going outside and kicking a ball and

خیلی جدی تره فقط شما و یکی از دوستانتان نیستید که بیرون بروید و به یک توپ لگد

running and laughing. You're serious because you train. Now, we have words up here, and

بزنید و بدوید و بخندید. شما جدی هستید چون تمرین می کنید. اکنون، ما در اینجا کلمات داریم، و

I'll explain "train" in a second. But opposite of "playing" is "competing". That is when

من "قطار" را در یک ثانیه توضیح خواهم داد. اما مقابل «بازی» «رقابت» است. آن وقت است که

one or more people are working hard to see who is the best person. Now, in this case,

یک یا چند نفر سخت کار می کنند تا ببینند بهترین فرد کیست. حالا در این مورد

we have two things. When we compete, we either have "amateur" or "professional". An amateur

دو چیز داریم. وقتی مسابقه می دهیم یا «آماتور» داریم یا «حرفه ای».

is someone who does the sport, like the Olympics. Right now, it's 2012, but we have an Olympics.

آماتور کسی است که این ورزش را انجام می دهد، مانند المپیک. در حال حاضر، سال 2012 است، اما ما یک المپیک داریم.

There are many people across the world competing to see which country has the best athletes,

افراد زیادی در سراسر جهان برای دیدن بهترین ورزشکاران در کدام کشور با هم رقابت می کنند

and an athlete is a person who practices sports. So they're physically -- body is strong, okay?

و ورزشکار فردی است که ورزش می کند. بنابراین آنها از نظر فیزیکی هستند - بدن قوی است، خوب؟

Now, those are "amateur". They don't get any money, no money. So "amateur" can mean you

حالا اینها "آماتور" هستند. نه پولی می گیرند، نه پولی. بنابراین "آماتور" می تواند به این معنی باشد که شما

are a high, high level in sport, but you do not get money. Sometimes, you pay to play.

در ورزش سطح بالایی دارید، اما پولی دریافت نمی کنید. گاهی اوقات برای بازی کردن پول می دهید.

So you pay to play. "Professional" sports are different. Maybe you've heard of Michael

بنابراین برای بازی کردن پول پرداخت می کنید. ورزش "حرفه ای" متفاوت است. شاید نام مایکل جردن را شنیده باشید

Jordan. Maybe. Okay? Or you've heard of David Beckham. Yes. Or Mike Tyson. That's really

. شاید. باشه؟ یا نام دیوید بکهام را شنیده اید. آره. یا مایک تایسون این واقعا

old, okay? But if you've heard of those, they're professional. They get money. So when people

قدیمی است، خوب؟ اما اگر نام آنها را شنیده اید، حرفه ای هستند. پول می گیرند. بنابراین وقتی

aren't playing, if they are high level, we call them "amateur" athletes, or we say "professional",

مردم بازی نمی‌کنند، اگر سطح بالایی داشته باشند، به آنها ورزشکاران آماتور می‌گوییم، یا می‌گوییم «حرفه‌ای»،

their money is in.

پول آن‌ها موجود است

Now, how do you get to go from playing to competing? Well, you have to train. "Train"?

. خب باید تمرین کنی "قطار - تعلیم دادن"؟

Yeah. A lot of students go, "I play -- I -- you know, I -- I practice soccer." And we're like,

آره بسیاری از دانش‌آموزان می‌گویند: "من بازی می‌کنم -- می‌دانی، من -- فوتبال تمرین می‌کنم." و ما می گوییم،

"What does that mean?" It means nothing to us, because for us, you're either playing

"این به چه معناست؟" این برای ما معنی ندارد ، زیرا برای ما، شما یا بازی می کنید

or competing, and the difference between the two is training. What do I mean by "training"?

یا مسابقه می دهید و تفاوت این دو در تمرین است. منظور من از "آموزش" چیست؟

Well, "training", you need to get -- to go from playing to compete, you need to be stronger.

خوب، "تمرین"، شما باید کسب کنید -- برای رفتن از بازی به رقابت، باید قوی تر باشید.

Strong, okay? Because "train" means work hard. "I train. I work hard." And one way to train

قوی، باشه؟ زیرا «قطار» به معنای سخت کوشی است. "من تمرین می کنم. سخت کار می کنم." و یکی از راه های

is to run, right? You run. That gets your cardio. "Cardio" means heart. Your heart and

تمرین دویدن است، درست است؟ تو بدو این کاردیوی شما را به ارمغان می آورد. «کاردیو» به معنای قلب است. قلب

your lungs get stronger. They get better, so you can do more work. So you train to do

و ریه های شما قوی تر می شوند. آنها بهتر می شوند، بنابراین می توانید کارهای بیشتری انجام دهید. پس برای انجام کارهای بیشتر تمرین می کنید

more work, okay? Now, sometimes at your work -- at your job, you train, because you can

، خوب؟ اکنون، گاهی اوقات در محل کارتان -- در محل کارتان، تمرین می کنید، زیرا می توانید

do more work. Wow, sports and work, yeah? Okay. Now, "strong" -- "strong" -- "fuerte"

کارهای بیشتری انجام دهید. عجب ورزش و کار، آره؟ باشه. اکنون، "قوی" -- "قوی" -- "fuerte"

in Spanish. No muscle. I have nothing. That's why I wear big shirts, okay? But when you

در اسپانیایی. بدون عضله من چیزی ندارم. به همین دلیل است که من پیراهن های بزرگ می پوشم، باشه؟ اما وقتی

get strong, you work out, lift weights. Sorry. Okay? You work out to get strong. And "flexible"?

قوی می شوید، ورزش می کنید، وزنه بردارید. متاسف. باشه؟ شما برای قوی شدن تمرین می کنید. و "انعطاف پذیر"؟

Yes? You can bend and move. So we train to get strong, fast, and flexible, and we must

آره؟ می توانید خم شوید و حرکت کنید. بنابراین ما تمرین می کنیم تا قوی، سریع و انعطاف پذیر شویم و باید

work hard. So if you want to go from playing to competing, you must train. But if you train

سخت کار کنیم. بنابراین اگر می خواهید از بازی به مسابقه بروید، باید تمرین کنید. اما اگر تمرین

and you don't practice, you won't be very good. So we need to practice. What do you

کنید و تمرین نکنید، خیلی خوب نخواهید بود . پس باید تمرین کنیم.

mean? Well, practicing -- we practice to get better skills. Actually, first, we practice

منظورت چیه؟ خوب، تمرین -- ما تمرین می کنیم تا مهارت های بهتری کسب کنیم. در واقع، ابتدا

to learn skills. You learn to do something, and you keep practicing it so you can make

برای یادگیری مهارت ها تمرین می کنیم. شما یاد می گیرید که کاری را انجام دهید و به تمرین آن ادامه می دهید تا بتوانید

it automatic. That means you don't have to think. And then we keep practicing to make

آن را خودکار کنید. یعنی لازم نیست فکر کنی و سپس به تمرین ادامه می دهیم

the skills even better, okay? So if you want to learn how to do karate, you have to do

تا مهارت ها را حتی بهتر کنیم، خوب؟ بنابراین اگر می خواهید کاراته را یاد بگیرید، باید این کار را

this many, many times. First, you go, "Why not?" And then you practice until your hand

چندین و چند بار انجام دهید. ابتدا می‌گویید: «چرا که نه؟» و بعد تمرین می کنی تا

is straight, and you go, "Ah, okay." Then better. Yes, you need to practice to learn

دستت صاف شود و می گویی: "اوه، باشه." بعد بهتر بله، برای یادگیری

new skills -- 100% new -- and get better at those skills.

مهارت‌های جدید - 100% جدید - و بهتر شدن در آن مهارت‌ها، باید تمرین کنید.

And finally, we say "study." What is studying? Well, different things. For instance, games

و در نهایت می گوییم «مطالعه». درس خواندن چیست؟ خب چیزهای مختلف به عنوان مثال، بازی‌ها

-- you'll notice I said games and sports you play. But if you need to get a special, special

-- متوجه خواهید شد که گفتم بازی‌ها و ورزش‌هایی که انجام می‌دهید. اما اگر نیاز به یک مهارت خاص و ویژه دارید

skill which requires lots of work, and usually that includes more of your mind, we talk about

که به کار زیادی نیاز دارد و معمولاً بیشتر ذهن شما را در بر می گیرد، ما در مورد مطالعه صحبت می کنیم

studying because you study martial arts. Study. You do practice to get better, but you study.

زیرا شما هنرهای رزمی می خوانید. مطالعه. شما برای بهتر شدن تمرین می کنید، اما مطالعه می کنید.

You do not play martial arts. And martial arts include karate, Muay Thai, and MMA, whatever.

شما هنرهای رزمی بازی نمی کنید. و هنرهای رزمی شامل کاراته، موی تای و MMA است.

So we study martial arts. We also study, like in school, for music and art. For example,

بنابراین ما هنرهای رزمی می خوانیم. ما هم مثل مدرسه برای موسیقی و هنر درس می خوانیم. به عنوان مثال

the piano -- you study. It is physical because you use your hands, but it is mental because

، پیانو -- شما مطالعه می کنید. جسمی است زیرا از دستان خود استفاده می کنید، اما ذهنی است زیرا

you use your mind. So we must study. You must study ideas, and then you can practice to

از ذهن خود استفاده می کنید. پس باید مطالعه کنیم شما باید ایده ها را مطالعه کنید، و سپس می توانید برای

get better, okay? If you get very good, you can compete as an amateur or a professional.

بهتر شدن تمرین کنید، خوب؟ اگر خیلی خوب شوید، می توانید به عنوان یک آماتور یا حرفه ای رقابت کنید.

Training is required, which means working very hard. But if you don't want to work hard

آموزش لازم است، یعنی کار بسیار سخت. اما اگر نمی خواهید سخت کار کنید

and you just want it to be fun, just play. Playing is fun.

و فقط می خواهید سرگرم کننده باشد، فقط بازی کنید. بازی کردن سرگرم کننده است.

So this is what I said, "What would you like to do?" Mr. E -- I'm sorry, I almost forgot

بنابراین این همان چیزی است که من گفتم: "دوست داری چه کار کنی؟" آقای E -- متاسفم، تقریباً فراموش کردم

-- he's been trying to play soccer, but the ball's a little too big for him, you know?

-- او سعی می کرد فوتبال بازی کند، اما توپ برای او کمی بزرگ است، می دانید؟

But it's his world. It's his world. But if you want to learn more about his world and

اما دنیای اوست دنیای اوست اما اگر می‌خواهید درباره دنیای او بیشتر بدانید و

you want to get better -- and I would like to see you again because, you know, we work

می‌خواهید بهتر شوید - و من دوست دارم دوباره شما را ببینم زیرا، می‌دانید، ما به

well together, I think, yeah? Okay? I would like you to go to, well, www. -- yes, I still

خوبی با هم کار می‌کنیم، فکر می‌کنم، بله؟ باشه؟ از شما می خواهم به www. -- بله، هنوز هم

say it -- www.engvid.com, where you can complete the quiz that comes with this and learn more

آن را می گویم -- www.engvid.com، جایی که می توانید مسابقه ای را که همراه با این است تکمیل کنید و

about what you'd like to do. We've got grammar. We've got vocabulary. We've got slang. We've

در مورد کارهایی که می خواهید انجام دهید بیشتر بدانید. ما دستور زبان داریم ما دایره لغات داریم ما زبان عامیانه داریم

got idioms. We've got understanding. Well, you get the idea. Come on back. We'll play

ما اصطلاحاتی داریم ما تفاهم داریم خوبه، تو ایده ای داری. بیا برگرد کمی دیگر بازی می کنیم

some more, okay? Bye.

، باشه؟ خدا حافظ.