Listening, Vocabulary, Comprehension: Business English

[Whistles]

[سوت می کشد]

Hey.

هی.

Ha, ha, ha.

ها، ها، ها.

Laughter is the best medicine.

خنده بهترین دوا است.

Okay.

باشه.

Hi.

سلام.

James from engVid.

جیمز از engVid.

Today, we're going to work on medical words and phrases that people use in business and

امروز قصد داریم روی کلمات و عبارات پزشکی که مردم در مکالمات تجاری و

casual conversation.

معمولی استفاده می کنند کار کنیم.

What we're going to do is have a special lesson, or I have a special lesson for you.

کاری که ما می خواهیم انجام دهیم این است که یک درس ویژه داشته باشیم، یا من یک درس ویژه برای شما دارم.

We're going to work on your listening, okay?

ما روی لیسنینگ شما کار می کنیم، باشه؟

And that's this.

و این است.

Your listening, your vocabulary, and your comprehension.

گوش دادن، دایره لغات و درک شما.

And how am I going to do that?

و چگونه می خواهم این کار را انجام دهم؟

Well, we're going to start this video off with me not being here.

خوب، ما این ویدیو را با نبودن من شروع می کنیم.

I'll just be telling you a story, and you'll work on your listening.

من فقط یک داستان برای شما تعریف خواهم کرد و شما روی شنیدن خود کار خواهید کرد.

Listen for the words you don't know.

به کلماتی که نمی دانید گوش دهید.

When we come back, I will teach you the vocabulary that you probably don't know because I especially

وقتی برگردیم، واژگانی را به شما آموزش می دهم که احتمالاً نمی دانید زیرا من

picked it for you.

آن را مخصوصاً برای شما انتخاب کردم.

And then I'll disappear again and we'll work on comprehension by reading the story again

و سپس دوباره ناپدید می شوم و با خواندن دوباره داستان برای شما روی درک مطلب کار

for you to see what you understand and how much you comprehend.

می کنیم تا ببینید چه چیزی را می فهمید و چقدر درک می کنید.

Pretty cool, huh?

خیلی باحاله، نه؟

Okay.

باشه.

So, for this, we're going to require two things.

بنابراین، برای این، ما به دو چیز نیاز داریم.

One, please get a pen and paper if you can.

یکی، لطفا اگر می توانید یک قلم و کاغذ بیاورید.

If you can't, don't worry about it.

اگر نمی توانید، نگران آن نباشید.

Just pay attention to see what you don't know because, of course, I will be teaching the

فقط دقت کن ببین چی بلد نیستی چون البته لغات رو آموزش میدم

vocabulary.

.

And number two, I need you to be prepared because we're about to start.

و شماره دو، من به شما نیاز دارم که آماده باشید زیرا ما در حال شروع هستیم.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go.

بیا بریم.

Okay, guys.

باشه بچه ها

Yeah.

آره

A bit weird I'm not here, but you're listening to my voice.

کمی عجیب است که من اینجا نیستم، اما شما به صدای من گوش می دهید.

I asked you to do this specifically because when our eyes are closed or we can't see,

من از شما خواستم که این کار را به طور خاص انجام دهید زیرا وقتی چشمان ما بسته است یا نمی توانیم ببینیم،

we get to use our listening facilities and they work much better.

از امکانات شنوایی خود استفاده می کنیم و آنها بسیار بهتر عمل می کنند.

So, I'm going to start the story.

بنابراین، من قصد دارم داستان را شروع کنم.

Listen carefully.

با دقت گوش کن

Mr. E, get in here.

آقای E، وارد اینجا شوید.

Yes, boss.

بله رئیس.

Who's running the Washington operation?

چه کسی عملیات واشنگتن را اداره می کند؟

Donny T, sir.

دانی تی، قربان.

It's hemorrhaging more money than we can afford.

این باعث خونریزی بیشتر از پول ما می شود.

Yeah, you're right, boss.

آره، حق با شماست، رئیس.

We can't use a Band-Aid solution to solve this problem.

ما نمی توانیم از یک راه حل باند برای حل این مشکل استفاده کنیم.

What's your solution, Mr. E?

راه حل شما چیست آقای ای؟

Donny T needs to use a dose of strong medicine for the company or it'll be a DOA when November

Donny T باید از دوز داروی قوی برای شرکت استفاده کند وگرنه وقتی نوامبر فرا می رسد، یک DOA خواهد بود

comes around.

.

Okay.

باشه.

Talk to Donny T and I want you to check up on him by the end of the week.

با دانی تی صحبت کن و می‌خواهم او را تا پایان هفته بررسی کنی.

Okay, boss.

باشه رئیس

All righty.

همه درسته

And we're back.

و ما برگشتیم

So, we did the listening portion of our LVC class and now we're going to do the vocabulary

بنابراین، ما بخش شنیداری کلاس LVC خود را انجام دادیم و اکنون می‌خواهیم واژگان

and phrasal verbs and idioms.

و افعال و اصطلاحات را انجام دهیم.

Okay?

باشه؟

So, I'm going to explain them now and then afterwards we're going to - well, you'll be

بنابراین، من اکنون آنها را توضیح خواهم داد و پس از آن می‌خواهیم - خوب، شما

listening to the story again and see how much you can get for comprehension.

دوباره به داستان گوش خواهید داد و خواهید دید که چقدر می‌توانید برای درک مطلب به دست آورید.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

So, the first one we're going to do and the first word we talked about was "operation".

بنابراین، اولین کاری که قرار است انجام دهیم و اولین کلمه ای که در مورد آن صحبت کردیم «عملیات» بود.

Now, this is going to be a bit complicated, so I'm going to take my time on it.

حالا، این کمی پیچیده خواهد بود، بنابراین من وقتم را روی آن می گذارم.

The condition of functioning or being active, it just means doing something.

شرط کارکردن یا فعال بودن، فقط به معنای انجام کاری است.

So, when there's a business operation, it means they are active doing business.

بنابراین، وقتی یک عملیات تجاری وجود دارد، به این معنی است که آنها در حال انجام تجارت هستند.

A military operation, they are active with the military.

یک عملیات نظامی، آنها با ارتش فعال هستند.

Okay?

باشه؟

Now, when we talk about medicine, because I did say this is - or these are phrases,

اکنون، وقتی در مورد پزشکی صحبت می کنیم، چون من گفتم این است - یا اینها عبارات،

idioms, and vocabulary that are used in medicine, but people in business have adopted them or

اصطلاحات، و واژگانی هستند که در پزشکی استفاده می شوند، اما افراد در تجارت آنها را پذیرفته اند

taken them, I'm going to also tell you what it is in the medical sense, because who knows?

یا آنها را مصرف کرده اند، من همچنین به شما خواهم گفت که این به معنای پزشکی است، زیرا چه کسی می داند؟

Maybe you're watching some medical TV, right?

شاید در حال تماشای تلویزیون پزشکی هستید، درست است؟

So, that's surgery on a patient, and that's when the doctor is cutting the patient - and

بنابراین، این جراحی روی یک بیمار است، و آن زمانی است که دکتر در حال بریدن بیمار است - و

I'm not eating steak - they cut the patient open, maybe hard, so that's it.

من استیک نمی خورم - آنها بیمار را باز می کنند، شاید سخت، پس تمام است.

And you can see how these go together, because they're being active in surgery on the patient.

و شما می توانید ببینید که چگونه اینها با هم ترکیب می شوند، زیرا آنها در عمل جراحی بر روی بیمار فعال هستند.

Next one, "hemorrhage".

مورد بعدی، "خونریزی".

Now, hemoglobin - "hemo" is right there - blood.

اکنون، هموگلوبین - "همو" همانجاست - خون.

So, when you have a hemorrhage, it means the blood is being lost.

بنابراین، هنگامی که شما خونریزی دارید، به این معنی است که خون در حال از دست رفتن است.

It's usually from a blood vessel, and that might be complicated, so we'll just say something

معمولاً از یک رگ خونی است، و ممکن است پیچیده باشد، بنابراین ما فقط می گوییم چیزی

cuts you and a lot of blood is coming out, you're hemorrhaging.

شما را بریده و خون زیادی بیرون می آید، شما خونریزی می کنید.

But you can also hemorrhage inside the body, which means something breaks inside you and

اما شما همچنین می توانید در داخل بدن خونریزی کنید، به این معنی که چیزی در درون شما می شکند و

lots of blood is coming out, but not outside of your body, it's inside of you.

خون زیادی خارج می شود، اما نه خارج از بدن، بلکه در داخل شماست.

So, you might see something come out like that, and it's hemorrhaging.

بنابراین، ممکن است ببینید چیزی شبیه آن بیرون می آید، و خونریزی دارد.

Okay?

باشه؟

So, what does that mean?

بنابراین، این به چه معناست؟

Well, the blood isn't supposed to do that.

خب ، قرار نیست خون این کار را بکند.

It's supposed to stay where it is, so my blood goes here to my heart.

قرار است همان جا بماند که خونم به قلبم برود.

It shouldn't all come over here.

همه چیز نباید اینجا بیاید

That's a loss of blood, especially when it's a lot of...

این یعنی از دست دادن خون، مخصوصاً وقتی زیاد باشد

A lot of loss of blood, then we call it a hemorrhage.

... از دست دادن خون زیاد، پس ما به آن می گوییم خونریزی.

Now, when a company is losing money, they say they're hemorrhaging money.

حالا وقتی شرکتی ضرر می‌کند، می‌گویند که دارند پول‌شان را خونریزی می‌کنند.

Why you might say?

چرا ممکن است بگویید؟

Well, blood is one of the most important liquids in our body.

خوب، خون یکی از مهم ترین مایعات در بدن ما است.

If you lose a lot of blood, you will die.

اگر خون زیادی از دست بدهید، خواهید مرد.

If a company hemorrhages money, it will die.

اگر یک شرکت پول را خونریزی کند ، می میرد.

So, you can understand why they took this word from the medical profession, because

بنابراین، می توانید بفهمید که چرا آنها این کلمه را از حرفه پزشکی گرفته اند،

it makes sense.

زیرا منطقی است.

It's the lifeblood of a company, right?

این رگ حیات یک شرکت است، درست است؟

Life, blood, money.

زندگی، خون، پول.

Next, Band-Aid.

بعد، چسب زخم.

Band-Aid is a brand.

Band-Aid یک برند است.

It's like tissue, or sorry, Kleenex in Canada and America, Kleenex is the name of something

این مانند دستمال کاغذی است، یا متأسفم، کلینکس در کانادا و آمریکا، کلینکس نام چیزی است

you blow your nose in, but it's a company, it's not the product.

که بینی خود را در آن باد می کنید، اما این یک شرکت است، آن محصول نیست.

The product is a tissue.

محصول یک دستمال کاغذی است.

So, Band-Aid is this thing that you know, when you get a cut on your finger, you put

پس بندکشی این چیزی است که می دانید، وقتی در انگشت خود بریدگی می کنید،

it on your finger to stop the blood.

آن را روی انگشت خود می گذارید تا خون بند بیاید.

Now, it's not for big cuts, so if you have a...

حالا برای بریدگی های بزرگ نیست، پس اگر ...

Your arm is cut off, you can't use a Band-Aid.

دست شما بریده شده است، نمی توانید از چسب زخم استفاده کنید.

It's a temporary solution for a small cut.

این یک راه حل موقت برای یک برش کوچک است.

So, Band-Aid is a brand of bandage used to cover cuts.

بنابراین، Band-Aid یک نام تجاری بانداژ است که برای پوشاندن بریدگی ها استفاده می شود.

For business, a Band-Aid is a temporary solution.

برای کسب و کار، یک نوار چسب یک راه حل موقت است.

What that means is they have a problem, they don't know how to fix the problem yet, but

این بدان معناست که آنها مشکل دارند، آنها هنوز نمی دانند چگونه مشکل را برطرف کنند، اما فعلاً

they will do something small for now, so it won't be so bad.

کاری کوچک انجام می دهند، بنابراین آنقدرها هم بد نخواهد بود.

So, they call them Band-Aid solutions.

بنابراین، آنها آنها را راه حل های باند کمک می نامند.

And if you have a problem still with the word "solution", ah, look, it's our next word.

و اگر هنوز با کلمه "راه حل" مشکل دارید، آه، نگاه کنید، این کلمه بعدی ماست.

All right, so, in the hospital, a solution is a mixture, it's a liquid mixture where

بسیار خوب، بنابراین، در بیمارستان، یک محلول یک مخلوط است، این یک مخلوط مایع است که در

they put two things together to create something new.

آن دو چیز را با هم قرار می دهند تا چیز جدیدی ایجاد کنند.

Okay?

باشه؟

So, you got this and this.

بنابراین، شما این و این را دریافت کردید.

And I'm going to use the word "saline", so if somebody's a bit sick in the hospital and

و من از کلمه "سالین" استفاده خواهم کرد، بنابراین اگر کسی در بیمارستان کمی مریض باشد و

they...

Their blood...

آنها... خونش...

Their blood salt is low?

نمک خونش کم است؟

Well, you don't want to give them too much salt, that might kill them, and you don't

خوب، شما نمی خواهید نمک زیادی به آنها بدهید ، که ممکن است آنها را بکشد، و نمی

want to give them too much water, that might kill them, so they make a solution to solve

خواهید به آنها آب زیادی بدهید، که ممکن است آنها را بکشد، بنابراین آنها برای حل مشکل راه حلی

the problem.

ایجاد می کنند.

They mix salt and water so the person can get what they need.

آنها نمک و آب را مخلوط می کنند تا فرد بتواند آنچه را که نیاز دارد به دست آورد.

And this solves the problem or a difficult situation for the body.

و این مشکل یا شرایط سخت را برای بدن حل می کند.

Now, when we have a solution in business, it's a way of dealing with a difficult situation.

اکنون، زمانی که ما راه حلی در کسب و کار داریم، راهی برای مقابله با یک موقعیت دشوار است.

If you have a problem, that's okay, like I've got a zit, it's a small problem, not a problem,

اگر مشکلی دارید، اشکالی ندارد، مثل اینکه من یک zit دارم، این یک مشکل کوچک است، نه یک مشکل،

I don't need a solution for this.

من برای این مشکل نیازی به راه حل ندارم.

But when you need money because your business is hemorrhaging money, you need a solution.

اما زمانی که به پول نیاز دارید زیرا کسب و کار شما پول خونی است، به یک راه حل نیاز دارید.

It's a difficult situation and you need something to fix it.

شرایط سختی است و برای رفع آن نیاز به چیزی دارید.

Okay?

باشه؟

"Dose".

"دوز".

Well, a dose is a quantity of drug or medicine that is given at a specific time.

خوب، یک دوز مقداری دارو یا دارویی است که در یک زمان خاص داده می شود.

Well, when you go to your doctor and he gives you medicine, he might say to you or she might

خوب، وقتی پیش دکترت می‌روی و او به شما دارو می‌دهد، ممکن است به شما بگوید یا

say to you, "Take this medicine three times a day.

به شما بگوید : این دارو را روزی

Take two pills three times a day."

سه بار بخور، روزی سه بار دو قرص بخور.

So that's a quantity of medicine and they will tell you how much you need to take at

بنابراین این یک مقدار دارو است و آنها به شما می گویند که در چه زمان خاصی چقدر باید مصرف کنید

what specific time.

.

Okay?

باشه؟

So, if you need a dose of medicine in the business, you need to have some kind of medicine

بنابراین، اگر در تجارت به دوز دارو نیاز دارید، باید نوعی دارو

or solution that you have to use at a given time.

یا محلولی داشته باشید که باید در یک زمان معین از آن استفاده کنید.

Next, "D.O.A".

بعد، "D.O.A".

What's that?

آن چیست؟

"D.O.A" is an acRonniem for "dead on admittance" or "dead on arrival".

"D.O.A" مخفف "مرده در هنگام ورود" یا "مرده در هنگام ورود" است.

Well, not much more to explain to it, then.

خب، خیلی بیشتر از این برای توضیح دادن به آن، پس.

When you go to the hospital, if you're dead, they will say - well, because at hospitals

وقتی به بیمارستان می روید، اگر بمیرید، می گویند - خوب، چون در

you get admitted, right?

بیمارستان ها بستری می شوید، درست است؟

When you go to a hospital in North America, they admit you.

وقتی به بیمارستانی در آمریکای شمالی می روید، شما را پذیرش می کنند.

You don't just go in and go to a doctor.

شما فقط وارد و پیش دکتر نمی شوید.

You have to be admitted, let in.

شما باید پذیرش شوید، اجازه دهید وارد شوید.

So if they say "dead on admittance", it means you came in, they got the paperwork, and went,

پس اگر گفتند "مرده در هنگام پذیرش"، یعنی شما وارد شدید، آنها مدارک را گرفتند و

"Hm.

گفتند: "هوم

He's dead.

. او مرده است.

He was dead when he got here."

وقتی به اینجا رسید مرده بود."

Meaning, this is important for the hospital, you - they didn't do anything wrong.

به این معنی که این برای بیمارستان مهم است، شما - آنها کار اشتباهی انجام ندادند.

You were dead when you came, so they didn't kill you.

وقتی آمدی مرده بودی، پس تو را نکشتند.

Oh.

اوه

But in business, if something is dead on arrival, it means you never had a chance to get it

اما در تجارت، اگر چیزی در بدو ورود مرده باشد، به این معنی است که هرگز فرصتی برای انجام آن نداشته

done.

اید.

So, let's say you want to do a business deal with somebody, but they don't like it.

بنابراین، فرض کنید می خواهید با کسی معامله تجاری انجام دهید، اما او آن را دوست ندارد.

As soon as you mention it, they go, "Oh, no.

به محض اینکه شما به آن اشاره می کنید ، می گویند: "اوه، نه.

Sorry.

ببخشید.

We're not doing this.

ما این کار را نمی کنیم.

It's dead on arrival."

در بدو ورود مرده است."

They might not even let you speak.

حتی ممکن است به شما اجازه صحبت ندهند.

Maybe it's dead on arrival because I don't have the money to do the business with you.

شاید در بدو ورود مرده باشد چون من پولی ندارم که با شما کار کنم.

Or maybe they don't like the company you work for, so they say, "As long as that company's

یا شاید آنها شرکتی را که شما در آن کار می کنید دوست ندارند ، بنابراین می گویند: "تا زمانی که آن شرکت

working on the contract, this contract will be dead on arrival.

روی قرارداد کار می کند، این قرارداد در بدو ورود تمام می شود.

We'll never say yes to it."

ما هرگز به آن بله نخواهیم گفت."

Okay?

باشه؟

DOA.

DOA.

Now, I have two words, and they're similar.

حالا دو کلمه دارم که شبیه هم هستند.

Checkup, checkup.

چکاپ، چکاپ

Pronunciation's the same.

تلفظ هم همینطوره

They have a little different meaning, so I'll explain.

آنها معنای کمی متفاوت دارند، بنابراین من توضیح می دهم.

Checkup.

چکاپ.

This is a...

این یک ...

When it's one word together, it's a proper examination, usually medical.

وقتی یک کلمه با هم باشد ، یک معاینه مناسب است، معمولاً پزشکی.

You go for "a medical checkup", and the "a" or the "a" tells you it's a noun, so the word

شما برای "معاینه پزشکی" می روید، و "الف" یا "الف" به شما می گوید که یک اسم است، بنابراین این

is together to make it a checkup.

کلمه کنار هم قرار می گیرد تا آن را چکاپ کند.

I need a dental checkup next week.

من هفته آینده به معاینه دندان نیاز دارم.

Right?

درست؟

But when you have a separation between the two, it's a phrasal verb, and it means to

اما وقتی بین این دو جدایی دارید ، این یک فعل عبارتی است و به معنای

check on someone.

بررسی کسی است.

I need to check up on the situation, to check up on someone or something.

من باید وضعیت را بررسی کنم، کسی یا چیزی را بررسی کنم.

Right?

درست؟

So, if you take your car to a garage and it's broken, you might call the mechanic three

بنابراین، اگر ماشین خود را به گاراژ می‌برید و خراب است، ممکن است سه

hours later to check up on what's happening with the car, to check, to see and investigate

ساعت بعد با مکانیک تماس بگیرید تا اتفاقات ماشین را بررسی کند، ببیند و بررسی کند

what is happening.

که چه اتفاقی دارد می‌افتد.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

So, now we've done our listening part, you've got the vocabulary, we're going to do the

بنابراین، اکنون بخش شنیداری خود را انجام دادیم، شما واژگان را دارید، ما درک مطلب را انجام می دهیم

comprehension.

.

So, after I clap, I'm going to re-read the story for you, use your new vocabulary to

بنابراین، بعد از اینکه دست زدم، دوباره داستان را برای شما می خوانم، از دایره لغات جدید خود استفاده کنید تا

see how much of the story you understand, and of course, afterwards we'll have a test

ببینید چقدر از داستان را درک می کنید، و البته، پس از آن یک تست

to make sure you get full comprehension.

خواهیم داشت تا مطمئن شویم که شما کامل شده اید. درک مطلب.

You ready?

آماده ای؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Mr. E, get in here.

آقای E، وارد اینجا شوید.

Yes, boss.

بله رئیس.

Who's running the Washington operation?

چه کسی عملیات واشنگتن را اداره می کند؟

Donny T, sir.

دانی تی، قربان.

It's hemorrhaging more money than we can afford.

این باعث خونریزی بیشتر از پول ما می شود.

You're right, boss.

حق با شماست رئیس

We can't use a Band-Aid solution to solve this problem.

ما نمی توانیم از یک راه حل باند برای حل این مشکل استفاده کنیم.

What's your solution, Mr. E?

راه حل شما چیست آقای ای؟

Donny T needs to use a dose of strong medicine for the company, or it'll be a DOA when November

Donny T باید از دوز داروی قوی برای شرکت استفاده کند، وگرنه وقتی نوامبر فرا می رسد، یک DOA خواهد بود

comes around.

.

Okay.

باشه.

Talk to Donny T, and I want you to check up on him by the end of the week.

با دانی تی صحبت کن، و من می‌خواهم او را تا پایان هفته بررسی کنی.

Okay, boss.

باشه رئیس

All righty.

همه درسته

Okay, welcome back, and now that we've done our comprehension, how did you do?

خوب، خوش آمدید، و حالا که درک خود را انجام دادیم، شما چگونه کار کردید؟

Okay.

باشه.

Some of you were probably surprised that even though you didn't know every word because

برخی از شما احتمالاً تعجب کرده‌اید که حتی اگر همه کلمات را

I didn't do the whole story on the board, you have a very good understanding of what

نمی‌دانستید زیرا من کل داستان را روی تخته انجام ندادم ، درک بسیار خوبی از آنچه

you were listening to.

گوش می‌دادید دارید.

Now, that's the power of focused listening.

اکنون، این قدرت گوش دادن متمرکز است.

I've got other lessons like that, so check them out if you like this one.

من دروس دیگری از این دست دارم، پس اگر این یکی را دوست دارید، آنها را بررسی کنید.

And don't forget to give a "likes" up on it, right?

و فراموش نکنید که روی آن "لایک" بدهید، درست است؟

We're going to go to the board, and we'll do our tests, and we usually do a test, so

قرار است به تابلو برویم ، و تست هایمان را انجام می دهیم، و معمولاً یک تست انجام می دهیم، بنابراین

I'll do the test, your bonus material, and your homework, as always.

من مثل همیشه تست، مواد پاداش و تکالیف شما را انجام می دهم.

Ready?

آماده؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

So, the first one was, or is, the something was a success, and the woman got a new heart.

بنابراین، اولین چیزی بود، یا هست، چیزی موفقیت آمیز بود، و زن قلب جدیدی پیدا کرد.

What would that be?

آن چه خواهد بود؟

Correct, operation.

صحیح، عملیات

Look at that.

به آن نگاه کنید.

We discussed the business use of it, but now you actually know the medical one as well.

ما در مورد استفاده تجاری از آن بحث کردیم، اما اکنون شما در واقع یک مورد پزشکی را نیز می شناسید.

Not bad, right?

بد نیست، درست است؟

Okay, the next one, number two, the difficult problem has two possible what?

خوب، یکی بعدی، شماره دو، مشکل دشوار دو ممکن است چه؟

Has two possible solutions, right?

دو راه حل ممکن دارد، درست است؟

That's good.

خوبه.

Not bad.

بد نیست.

And number three, yeah, this one was a bit difficult, right?

و شماره سه، آره، این یکی کمی سخت بود، درست است؟

Well, not difficult, but you might have had to think about it.

خوب، سخت نیست، اما ممکن است مجبور شده باشید در مورد آن فکر کنید.

That's correct.

این درست است.

It's one word, because this is a medical checkup, it's the noun, not the phrasal verb.

این یک کلمه است، زیرا این یک معاینه پزشکی است ، این اسم است، نه فعل عبارتی.

And number four, Band-Aid.

و شماره چهار، چسب زخم.

Band-Aid solutions never work over the long period, right?

راه حل های چسب زخم هرگز در مدت طولانی کار نمی کنند، درست است؟

So, Band-Aid solutions never work over a long period.

بنابراین، راه حل های چسب زخم هرگز در یک دوره طولانی کار نمی کنند.

And number five, we've got two, so take your time, figure it out.

و شماره پنج، ما دو تا داریم، پس وقت بگذارید و آن را بفهمید.

The something of medicine he took was too high, and he something when he was admitted

مقدار دارویی که مصرف می کرد خیلی زیاد بود و وقتی در بیمارستان بستری شد یک چیزی

to the hospital.

.

Alright, well, we talked about when you get medicine at a certain time and a certain amount,

بسیار خوب، خوب، ما در مورد زمانی که دارو را در زمان مشخص و مقدار مشخصی دریافت می کنید، صحبت کردیم،

that would be your dose.

این دوز شما خواهد بود.

And next, he was admitted to the hospital, I helped you a little bit with that one, right?

و بعد، او در بیمارستان بستری شد، من کمی به شما کمک کردم، درست است؟

Yeah, that's right.

آره درست است.

Dead on arrival.

در بدو ورود مرده

Oh, it's too much medicine, it's not a good thing.

آخه دارو زیاده، چیز خوبی نیست.

Okay?

باشه؟

So, anyway, we've done this one, you got it, let's see what you got in your score.

بنابراین، به هر حال، ما این یکی را انجام دادیم، شما آن را دریافت کردید، بیایید ببینیم در نمره خود چه چیزی به دست آورده اید.

Okay, so now we're going to move to our bonus section, and I'll start off with triage.

خوب، حالا ما به بخش پاداش خود می رویم و من با تریاژ شروع می کنم.

Now, triage is to assign degrees of urgency to wounded people, and what does that mean?

حالا تریاژ این است که درجاتی از اضطرار را به مجروحان اختصاص دهیم و این به چه معناست؟

Well, when you have a situation in front of you, you need to know who should be first,

خوب، وقتی موقعیتی پیش روی شماست، باید بدانید چه کسی باید اول باشد،

and sometimes that depends on the severity, right?

و گاهی اوقات این به شدت بستگی دارد، درست است؟

Someone's got a little cut on their hand, it's different than losing your leg.

دست کسی کمی بریده شده، با از دست دادن پای تو فرق دارد.

So, you want to say, maybe this person needs more, so we should do more right now, and

بنابراین، شما می خواهید بگویید، شاید این شخص به چیزهای بیشتری نیاز دارد، بنابراین ما باید همین الان بیشتر کار کنیم، و

they need it right now, urgency.

آنها هم اکنون به آن نیاز دارند، فوریت.

When do you need it?

کی لازماش داری؟

The same thing can happen in a business.

همین اتفاق ممکن است در یک تجارت بیفتد.

So, you have - you've got a problem, a small problem in one part of the company, but the

بنابراین، شما دارید - شما یک مشکل دارید، یک مشکل کوچک در یک بخش از شرکت، اما

other part of the company is being sued, and you really should put money towards that to

از قسمت دیگر شرکت شکایت می شود، و شما واقعاً باید برای آن پول بگذارید تا

get rid of that before you put money towards that small problem.

از شر آن خلاص شوید قبل از اینکه پول بگذارید. نسبت به آن مشکل کوچک

So, in that case, what we're doing is we're looking at what do we need to do right now,

بنابراین، در آن صورت، کاری که ما انجام می‌دهیم این است که در حال بررسی این موضوع هستیم که در حال حاضر چه کاری باید انجام دهیم،

and who needs it the most, okay?

و چه کسی بیشتر به آن نیاز دارد، خوب؟

So, if we do - victims were triaged before going to the hospital, what we're saying is

بنابراین، اگر این کار را انجام دهیم - قربانیان قبل از رفتن به بیمارستان تریاژ شده اند، آنچه ما می گوییم این است

they're going, okay, this person has a heart attack, this person has a cut, they need a

که می روند، بسیار خوب، این شخص سکته قلبی دارد ، این شخص بریدگی دارد، آنها نیاز به

band-aid, they shouldn't be first in line, the heart attack person should go first.

چسب زخم دارند، آنها باید در صف اول نباش، فرد حمله قلبی باید اول برود.

And that's how they would triage them, figuring out who needs it, severity, and the urgency

و به این ترتیب آنها را تریاژ می‌کنند و می‌دانند چه کسی به آن نیاز دارد، شدت و

in which they need it.

فوریت آن.

Cool?

سرد؟

Alright.

بسيار خوب.

"DNR".

"DNR".

"Do not resuscitate".

"احیا نکن"

Okay.

باشه.

So, if someone puts a DNR on your file, usually you put it on, it means if the heart ceases

بنابراین، اگر شخصی یک DNR را روی پرونده شما قرار دهد، معمولاً شما آن را قرار می دهید، به این معنی است که اگر قلب

to function, brain or lungs, do not try to bring them back alive.

، مغز یا ریه ها از کار افتاد، سعی نکنید آنها را زنده برگردانید.

This happens for what we call "terminal patients".

این برای چیزی که ما "بیماران ترمینال" می نامیم اتفاق می افتد.

Some people will say, okay, if I'm in a serious accident and my brain doesn't work, don't

بعضی ها می گویند خوب، اگر تصادف شدیدی کردم و مغزم کار نکرد،

try to save me.

سعی نکنید من را نجات دهید.

So, don't pump my heart and everything, get me going, because I don't want to have brain

پس قلب و همه چیزم را تلمبه نکن، مرا به راه بیانداز، چون نمی خواهم آسیب مغزی داشته باشم

damage.

.

Some people actually request this, sometimes, I don't know if hospitals would do that, but

برخی از مردم واقعاً این درخواست را می‌کنند، گاهی اوقات، نمی‌دانم که آیا بیمارستان‌ها این کار را انجام می‌دهند یا خیر، اما

most of the time you see something like this, a DNR, the person will request it.

اغلب اوقات شما چیزی شبیه به این، یک DNR را می‌بینید، شخص آن را درخواست می‌کند.

Or the family will say, that person doesn't want to be resuscitated or brought back.

یا خانواده می گویند، آن شخص نمی خواهد احیا شود یا برگردد.

If they are going to be, we call it "vegetative state", no brain, or they won't be able to

اگر قرار است باشند، آن را "حالت نباتی" می نامیم ، بدون مغز، یا نمی

be functional, no arms or legs, paraplegic or quadrilegic.

توانند عملکردی داشته باشند، بدون دست یا پا، پاراپلژیک یا چهارگانه.

Quadrilegic, ah, I can speak English, yes I can.

Quadrilegic، آه، من می توانم انگلیسی صحبت کنم، بله می توانم.

So, they put a DNR on his career as a bit of a joke.

بنابراین، آنها یک DNR روی حرفه او به عنوان یک شوخی قرار دادند.

You do something really bad, Harvey Weinstein, and you go to jail, for instance, they might

شما کار خیلی بدی انجام می دهید، هاروی واینستین، و به زندان می روید، برای مثال، آنها ممکن است

say, yeah, your career's over, we're putting a DNR.

بگویند، بله، کار شما تمام شده است، ما یک DNR می گذاریم.

We're never going to hire you again, nobody in this industry will hire you, and that would

ما هرگز دوباره شما را استخدام نمی کنیم، هیچ کس در این صنعت شما را استخدام نخواهد کرد و این

be a DNR.

یک DNR خواهد بود.

So, be careful what you do, because you don't want that kind of thing on your career.

بنابراین، مراقب باشید که چه کاری انجام می دهید، زیرا نمی خواهید چنین چیزی در حرفه خود باشد.

So, that was our bonus.

بنابراین، این امتیاز ما بود.

You did a listening component, you did a vocabulary and phrase component, you did a comprehension,

شما یک جزء گوش دادن انجام دادید، یک جزء واژگان و عبارت را انجام دادید، یک درک مطلب

you did a lot of work, so you can tap yourself on the back, right?

انجام دادید، کارهای زیادی انجام دادید، بنابراین می توانید به پشت خود ضربه بزنید، درست است؟

And then we did a test to show you how much you actually learned from what you've got,

و سپس ما آزمایشی انجام دادیم تا به شما نشان دهیم که واقعاً چقدر از چیزهایی که به دست آورده‌اید یاد گرفته‌اید،

gave you a bit of a bonus, some extra words, and finally, your homework.

به شما یک امتیاز، چند کلمه اضافی و در نهایت، تکالیف خود را داده‌ایم.

And why are we giving you homework?

و چرا به شما تکلیف می دهیم؟

Because this is my thank you to you, as always.

چون این هم مثل همیشه از شما تشکر می کنم .

Thank you for paying attention, not paying attention, watching the video and staying

ممنون که توجه کردید، توجه نکردید ، ویدیو را تماشا کردید و

to the very end.

تا آخر ماندید.

What I'd like you to do for your homework today is fill in the blanks for these two.

کاری که من می خواهم امروز برای تکالیف خود انجام دهید این است که جای خالی این دو را پر کنید.

You can't put a something on a broken heart, what would that be?

شما نمی توانید چیزی را روی یک قلب شکسته قرار دهید، آن چه خواهد بود؟

And I have an annual dental something.

و من یک چیز دندانپزشکی سالانه دارم.

Now, for each one of these, I will give you 100 points.

حالا به ازای هر کدام از اینها 100 امتیاز به شما می دهم.

Put it in the comments below, either on YouTube or on an engVid or whatever platform you're

آن را در نظرات زیر، یا در YouTube یا در engVid یا هر پلتفرمی که

using.

استفاده می‌کنید، قرار دهید.

Students, often, as I said, they will give you thumbs up and thumbs down, and you can

دانش آموزان، اغلب، همانطور که گفتم، آنها به شما انگشت شست بالا و پایین می دهند و شما می توانید

figure out your score.

نمره خود را بفهمید.

So, before I go, I've got a quote for you, of course.

بنابراین، قبل از اینکه بروم ، البته یک نقل قول برای شما دارم.

And before I do the quote, please go to - to do the - for another test on this - www.eng,

و قبل از اینکه نقل قول را انجام دهم، لطفاً به - برای انجام - برای تست دیگری در این مورد - www.eng،

as in English, vid, as in video.com, where there'll be another test on this subject to

مانند انگلیسی، vid، مانند video.com، که در آن تست دیگری در مورد این موضوع برای

check your comprehension even further.

بررسی وضعیت شما وجود دارد، بروید. درک حتی بیشتر

Kind of good, no?

یه جورایی خوبه، نه؟

Not a bad deal.

معامله بدی نیست

And I'm going to end with a quote for you, okay?

و من با یک نقل قول برای شما پایان می دهم، باشه؟

Right?

درست؟

So - oh, don't forget to do subscription.

بنابراین - اوه، فراموش نکنید که اشتراک را انجام دهید.

Hit the notification bell and subscribe, and then any video I do will be brought to you.

زنگ اعلان را بزنید و سابسکرایب کنید و سپس هر ویدیویی که من انجام دهم برای شما آورده خواهد شد.

So, today's quote is "Patience is the best medicine".

بنابراین، نقل قول امروز "صبر بهترین دارو است".

This was brought by John Florio, he was a translator around the time of Shakespeare.

این را جان فلوریو آورد، او در زمان شکسپیر مترجم بود.

Okay?

باشه؟

So, if you think about it, patience - and I use this one for - you have the patience

بنابراین، اگر در مورد آن فکر کنید، صبر - و من از این یکی استفاده می کنم - شما حوصله دارید

to go through the lesson, and if you keep your patience and you maintain it, you'll

که درس را طی کنید، و اگر صبر خود را حفظ کنید و آن را حفظ کنید،

get the medicine.

دارو را دریافت خواهید کرد.

And medicine is supposed to do what?

و پزشکی قرار است چه کار کند؟

Make you better.

حال شما را بهتر کند.

You'll get better at English.

در زبان انگلیسی بهتر خواهید شد.

Anyway, you have a great day, and I'll see you soon enough.

به هر حال روز خوبی دارید و به زودی شما را می بینم.

Don't put no DNR on my career.

هیچ DNR در حرفه من قرار ندهید.

Ciao.

سیائو