Explaining to a client their idea is bad

- Hi there, I'm your English coach Christina,

- سلام، من کریستینا مربی انگلیسی شما هستم

and welcome to Speak English with Christina,

و به Speak English با کریستینا خوش آمدید،

where you'll learn American culture and business know-how

جایی که فرهنگ آمریکایی و دانش تجاری را یاد خواهید گرفت تا

to become confident in English.

به زبان انگلیسی اعتماد کنید.

In our professional life, we know it's important to speak

در زندگی حرفه ای ما می دانیم که مهم است که

our mind, so that our clients get the results they want.

نظر خود را بیان کنیم تا مشتریان ما به نتایجی که می خواهند برسند.

After all, your clients value your expertise,

از این گذشته، مشتریان شما برای تخصص شما ارزش قائل هستند

and they pay you for your opinion, right?

و برای نظر شما به شما پول می دهند، درست است؟

But, what happens when your client has an idea

اما، چه اتفاقی می افتد وقتی مشتری شما ایده ای

that's quite, well, terrible?

کاملاً وحشتناک دارد؟

Do you give the client your honest opinion?

آیا نظر صادقانه خود را به مشتری می دهید؟

On the one hand you wanna be a team player,

از یک طرف شما می خواهید یک بازیکن تیم باشید،

but on the other hand you understand that your client

اما از طرف دیگر می دانید که مشتری شما

pays you for your professional insight and experience.

برای بینش و تجربه حرفه ای شما به شما پول می دهد .

They deserve to hear the truth.

آنها سزاوار شنیدن حقیقت هستند.

In this episode we'll explore ways that you can let

در این قسمت راه‌هایی را بررسی می‌کنیم که می‌توانید

your client know in a diplomatic way, that something

به روش دیپلماتیک به مشتری خود بفهمانید که چیزی

is a bad idea or won't work.

ایده بدی است یا کار نمی‌کند. به

This way you can keep your job, keep your clients,

این ترتیب می توانید شغل خود را حفظ کنید ، مشتریان خود را حفظ کنید

and not hurt anyone's feelings; let's go.

و به احساسات کسی آسیب نرسانید. بیا بریم.

(upbeat rock music)

(موسیقی شاد راک)

One of the most effective techniques

یکی از موثرترین تکنیک ها

in diplomatic communication can be to use humor

در ارتباطات دیپلماتیک می تواند استفاده از طنز

and informal language.

و زبان غیر رسمی باشد.

Sometimes when you're trying to get a point across

گاهی اوقات وقتی سعی می‌کنید نکته‌ای را

to explain something, it may come off as condescending

برای توضیح چیزی بیان کنید،

or snobbish if you sound very, very formal.

اگر خیلی، خیلی رسمی به نظر بیایید، ممکن است تحقیرآمیز یا تحقیرآمیز به نظر برسد.

Informal language, even sometimes a little slang,

زبان غیر رسمی، حتی گاهی اوقات کمی عامیانه،

can ease the tension of challenging conversations.

می تواند تنش مکالمات چالش برانگیز را کاهش دهد.

Telling your client that their idea is bad

اینکه به مشتری خود بگویید ایده آنها بد است،

is just one example of how a deep understanding

تنها نمونه ای از چگونگی درک عمیق

of real American English can help.

انگلیسی واقعی آمریکایی است.

In my Master Real American English program

در برنامه My Real Real American English،

students unlock the keys of how to speak spontaneously

دانشجویان کلیدهای نحوه صحبت خود به خود

in English and use English appropriately

به انگلیسی و استفاده مناسب از انگلیسی

to improve their business relationships.

برای بهبود روابط تجاری خود را باز می کنند.

This three month course is personally tailored

این دوره سه ماهه شخصاً متناسب

to your skill level and is a terrific way to build

با سطح مهارت شما طراحی شده است و راهی عالی برای ایجاد

your confidence, boost your communication skills,

اعتماد به نفس، تقویت مهارت های ارتباطی

and help you use more correct English so that

و کمک به شما در استفاده صحیح تر از زبان انگلیسی است تا

your conversations are more relaxed, more authentic,

مکالمات شما آرام تر، معتبرتر باشد

and you feel better.

و احساس بهتری داشته باشید.

For more information about this program,

برای اطلاعات بیشتر در مورد این برنامه، به

go ahead and click on the link below in the show notes.

ادامه مطلب بروید و روی لینک زیر در یادداشت های نمایش کلیک کنید.

(upbeat jazz music)

(موسیقی جاز خوش‌بینانه)

You want your client to be happy,

شما می‌خواهید مشتری‌تان خوشحال باشد،

and you know that they're paying good money

و می‌دانید که آنها پول خوبی می‌پردازند

to get results, so let's say that you manage

تا نتیجه بگیرند، بنابراین فرض کنید

the marketing efforts for a luxury shoe company.

تلاش‌های بازاریابی یک شرکت کفش‌های لوکس را مدیریت می‌کنید.

Your client tells you that they have a great new logo

مشتری شما به شما می گوید که یک لوگوی جدید

and a name for their brand, and this is the idea.

و عالی برای برند خود دارد و این ایده است.

(comical trumpet music)

(موسیقی ترومپت طنز)

And your gut tells you that this is probably not

و دلتان به شما می گوید که احتمالاً این

the right approach to marketing luxury footwear

رویکرد درستی برای بازاریابی کفش های لوکس

to sophisticated women, how do you respond?

برای زنان پیچیده نیست، چگونه پاسخ می دهید؟

(upbeat jazz music)

(موسیقی جاز شاد)

First of all, never say "you're wrong",

اول از همه، هرگز نگویید "تو اشتباه می کنی"

or "that's a bad idea".

یا "این ایده بدی است".

If you start with the negatives, or if you tell

اگر با نکات منفی شروع کنید، یا اگر به

your client that they're wrong, they don't like

مشتری خود بگویید که اشتباه می کند،

that message, it creates a negative emotion,

آن پیام را دوست ندارد، این یک احساس منفی ایجاد می کند،

negative energy that they associate with you.

انرژی منفی که آنها با شما مرتبط می کنند.

And they will just cover their ears,

و آنها فقط گوش های خود را می پوشانند،

maybe not literally, and just be like,

شاید نه به معنای واقعی کلمه، و فقط مانند،

blah, blah, blah, blah, blah, blah, blah,

بل، بل، بل، بل، بل، بلا، بلا، بلا، بله، بله، بلا، بلا،

blah, blah, blah, blah, blah,

بله،

they don't want to listen to that message.

نمی خواهند به آن گوش دهند. پیام

In other words, they won't also listen to what you say next.

به عبارت دیگر، آنها همچنین به آنچه شما می گویید گوش نمی دهند.

So, first try to find something that you like

بنابراین، ابتدا سعی کنید چیزی را که دوست دارید

about the idea; are there any strong points?

در مورد ایده پیدا کنید. آیا نقاط قوتی وجود دارد؟

Maybe they had a great attitude?

شاید آنها نگرش عالی داشتند؟

But identify the positives in order to give them

اما نکات مثبت را شناسایی کنید تا

that first positive emotion.

اولین احساس مثبت را به آنها بدهید.

(upbeat jazz music)

(موسیقی جاز شاد)

Is there anything about their idea that you like?

آیا چیزی در مورد ایده آنها وجود دارد که دوست داشته باشید؟ در

If so you can let your client know.

این صورت می توانید به مشتری خود اطلاع دهید.

For example, you could say, "for the choice of colors,

به عنوان مثال، می توانید بگویید: "برای انتخاب رنگ،

fluorescent pink is definitely eye-catching."

صورتی فلورسنت قطعا چشم نواز است."

Or, "it's great that you have so many ambitions

یا، "خیلی خوب است که شما برای این پروژه جاه طلبی های زیادی دارید

for this project".

".

Or, "about your suggestion to use cat videos

یا، "در مورد پیشنهاد شما برای استفاده از ویدیوهای گربه

"for the marketing promotion, well it's true

"برای تبلیغات بازاریابی ، خوب این درست است

that everyone does love cat videos".

که همه عاشق ویدیوهای گربه هستند".

Or, well, maybe there isn't

یا، خوب، شاید

anything positive about your client's idea.

هیچ چیز مثبتی در مورد ایده مشتری شما وجود نداشته باشد.

And if that's the case, well, start off by expressing

و اگر چنین است، خوب ، با بیان اینکه

how much you appreciate their suggestion.

چقدر از پیشنهاد آنها قدردانی می کنید، شروع کنید.

For example, "well, I appreciate that you are so proactive,

برای مثال، "خب، من از اینکه شما بسیار فعال هستید

and you took the initiative to design that."

و ابتکار عمل برای طراحی آن را به عهده گرفتید، قدردانی می کنم."

Or, "you know, you did a great job

یا، "می دانید، کار بزرگی انجام دادید که

putting this together."

این را جمع آوری کردید.

Or, "you know, I'm glad that we can really work

یا، "می دانید، من خوشحالم که ما واقعاً می توانیم

"as a team to find solutions, I've got some great ideas

"به عنوان یک تیم برای یافتن راه حل ها کار کنیم، من ایده های خوبی دارم تا

to build on what you've already got."

بر اساس آنچه قبلاً به دست آورده اید بسازیم."

These phrases can make your client feel good

این عبارات می تواند باعث شود مشتری شما

about their contributions, and about

نسبت به مشارکت و

your working relationship.

رابطه کاری شما احساس خوبی داشته باشد.

And by starting with a positive phrase you can soften

و با شروع با یک عبارت مثبت، می توانید

the blow when you express your professional opinion

هنگام ابراز نظر حرفه ای خود

about why their idea is bad.

در مورد اینکه چرا ایده آنها بد است، ضربه را کاهش دهید.

(upbeat jazz music)

(موسیقی جاز شاد)

The phrase "I think" is not very effective

عبارت "من فکر می کنم"

when diplomatically telling your client

زمانی که به طور دیپلماتیک به مشتری خود بگویید

that their idea isn't very good.

که ایده آنها خیلی خوب نیست، خیلی مؤثر نیست.

Remember, your client hired you for your professional

به یاد داشته باشید که مشتری شما را برای تجربه حرفه ای و

experience, your expertise.

تخصص شما استخدام کرده است.

This is the perfect opportunity to share with your client

این فرصت عالی برای به اشتراک گذاشتن

the reasons why their idea may not achieve

دلایل عدم دستیابی ایده آنها به

the desired results, and show them

نتایج دلخواه با مشتری است و به آنها نشان دهید

that you are the expert.

که شما متخصص هستید.

For example, this is a magical phrase, "in my experience."

به عنوان مثال، این یک عبارت جادویی است ، "در تجربه من."

"In my experience, the luxury footwear audience

«طبق تجربه من، مخاطبان کفش‌های لوکس از

"appreciates refined craftsmanship.

مهارت‌های حرفه‌ای قدردانی می‌کنند.

"Another client launched their luxury handbag brand

مشتری دیگری برند کیف دستی لوکس خود را

"using a similar cat video approach, and they did not

"با استفاده از رویکرد ویدئویی مشابه گربه راه اندازی کرد ، و آنها

"achieve those results that they wanted.

"به نتایجی که می خواستند دست پیدا نکردند.

People thought it was cheap."

مردم فکر می کردند ارزان است."

And this is a great opportunity to mention any high profile

و این یک فرصت عالی برای ذکر هر

clients that you've worked with in the past,

مشتری با سابقه ای است که در گذشته با آنها کار کرده اید،

it adds credibility.

این به اعتبار می افزاید. با

Name dropping, this reminds your client that

حذف نام، این به مشتری شما یادآوری می کند که

your credibility and your expertise were good enough

اعتبار و تخصص شما

for someone who is top of the line,

برای فردی که در صدر خط است به اندازه کافی خوب بوده است

and they'll remember that's why they hired you.

و آنها به خاطر خواهند آورد که به همین دلیل شما را استخدام کرده اند.

For example, "in my experience working with Ralph Lauren,"

برای مثال، «طبق تجربه‌ای که با رالف لورن کار می‌کنم»، آنها می‌گویند،

then they're like, wow, that person is good enough

وای، آن شخص به اندازه کافی

for Ralph Lauren, I'm really gonna listen to them.

برای رالف لورن خوب است، من واقعاً به آنها گوش خواهم داد.

(upbeat jazz music)

(موسیقی جاز خوش‌بینانه)

Another way to politely tell a client

راه دیگری برای گفتن مودبانه به مشتری

that their idea isn't very good is to use industry data.

که ایده‌اش خیلی خوب نیست، استفاده از داده‌های صنعت است.

This phrase is very good,

این عبارت بسیار خوب است،

"the current best practice is."

"بهترین روش فعلی است."

Again, this shows that you are up to date

باز هم، این نشان می دهد که شما

on what is happening in your field of expertise.

در مورد آنچه در زمینه تخصصی خود اتفاق می افتد به روز هستید.

For example, "the current best practice is to convey

به عنوان مثال، " بهترین روش فعلی این است که

"a sense of timelessness and refined style

"احساس بی زمانی و سبک پالایش شده

"in luxury footwear.

" را در کفش های لوکس منتقل کنیم

"Just take a look at the latest industry data

"that demonstrates how a different approach

may help us target more customers."

.

Do you see how these two phrases, "in my experience"

آیا می بینید که چگونه این دو عبارت، "در تجربه من"

and "the current best practice," can help you

و "بهترین عملکرد فعلی" می توانند به شما کمک کنند

to diplomatically explain why an idea isn't very good?

تا به طور دیپلماتیک توضیح دهید که چرا یک ایده خیلی خوب نیست؟

You aren't telling your client that you disagree,

شما به مشتری خود نمی گویید که موافق نیستید،

or you personally just don't like their idea,

یا شخصاً ایده آنها را دوست ندارید، بلکه به

you're telling them why they might not

آنها می گویید که چرا ممکن است

achieve their goals with their idea based on

با ایده خود بر اساس

your professional experience, and your knowledge

تجربه حرفه ای شما و دانش شما

of data, industry data, sorry, and trends.

از داده ها، صنعت به اهداف خود نرسند. داده ها، متاسفم، و روندها

(upbeat jazz music)

(موسیقی جاز خوش‌بینانه)

And if your client insists on moving forward

و اگر مشتری شما اصرار دارد که

with their idea and you strongly disagree,

ایده خود را پیش ببرد و شما به شدت مخالف هستید،

you always have a choice.

همیشه یک انتخاب دارید.

You can continue with their idea and test their results,

می توانید ایده آنها را ادامه دهید و نتایج آنها را آزمایش کنید،

and perhaps with more data then you can persuade

و شاید با داده های بیشتر بتوانید

your client that another idea may work better.

مشتری خود را متقاعد کنید که ایده دیگری ممکن است بهتر عمل کند.

And of course, it's possible that their terrible idea

و البته این امکان وجود دارد که ایده وحشتناک آنها

will be successful.

موفق باشد.

You have to test it.

باید تستش کنی

Or, you can politely terminate the relationship.

یا می توانید مودبانه رابطه را خاتمه دهید.

And this is best done in writing to formalize the agreement.

و این بهتر است به صورت کتبی برای رسمی شدن توافق انجام شود.

But of course, it's also fair to give your client

اما البته، منصفانه است که شخصاً به مشتری خود

a warning in person.

هشدار دهید.

For example, "I wanna be honest with you,

به عنوان مثال، "من می خواهم با شما صادق باشم،

"after considering all of the aspects of this project,

" پس از در نظر گرفتن تمام جنبه های این پروژه،

"I feel like our company is not the best

"من احساس می کنم شرکت ما بهترین نیست

"to serve your needs, but I would be happy

" برای پاسخگویی به نیازهای شما، اما خوشحال می شوم

to refer you to someone better suited for you."

شما را به شخصی مناسب تر معرفی کنم. برای شما."

And if your client is professional and you did enjoy

و اگر مشتری شما حرفه ای است و از

working with them, then you can recommend another expert,

کار با آنها لذت می برید، می توانید متخصص دیگری

or another company that your client may consider hiring.

یا شرکت دیگری را توصیه کنید که مشتری شما ممکن است استخدام کند

Doing so is both considerate and good business practice.

And in the end, this allows you to focus your energy

. این به شما این امکان را می دهد که انرژی خود را

on the clients that you actually work well with.

بر روی مشتریانی متمرکز کنید که واقعاً با آنها کار می کنید.

(upbeat jazz music)

(موسیقی جاز شاد)

Now, what about you?

حالا، شما

Have you ever been in a situation where you told

a client that their idea wasn't very good?

چطور؟

If so, share it in the comments, and tell us

بنابراین، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید ، و به ما بگویید که از

what words or phrases did you use to diplomatically

چه کلمات یا عباراتی برای

explain why the idea was bad.

توضیح دیپلماتیک چرا ایده بد استفاده کرده اید.

And what was the result?

و نتیجه چه بوده است؟

I would love to hear your story.

من دوست دارم داستان شما را بشنوم.

And if you're a busy professional who needs to level up

و اگر یک حرفه ای مشغول هستید که باید

your fluency, but you find it difficult

تسلط خود را بالا ببرد، اما

to do it alone, let me help you

انجام آن به تنهایی برای شما دشوار است، اجازه دهید من به شما کمک کنم شما

with Master Real American English.

با استاد واقعی انگلیسی آمریکایی.

It's my three month coaching program

این برنامه سه ماهه مربیگری من است

in which my team and I empower you to express yourself

که در آن من و تیمم به شما قدرت می دهیم تا خود را

fluently and naturally so that people focus

روان و طبیعی بیان کنید تا مردم

on your professional skills and your expertise

بر مهارت های حرفه ای و تخصص شما تمرکز کنند

not on your level of English.

نه بر سطح زبان انگلیسی شما.

And for more information click on the link below

و برای کسب اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک کنید

where you can apply to join this program today.

تا بتوانید همین امروز برای عضویت در این برنامه اقدام کنید.

Thank you so much for learning

از اینکه

with Speak English with Christina,

با کریستینا با Speak English یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم

and I'll see you next time.

و دفعه بعد شما را می بینم.