Why you need structured practice to advance your English

- The other day I got a comment from Doritos Embolorado

- روز گذشته نظری از دوریتوس امبولورادو دریافت کردم

who asked me, "I'm thinking about studying French.

که از من پرسید: "من به مطالعه فرانسه فکر می کنم.

"How easy is that?

"چقدر آسان است؟

"How long did it take you to get to intermediate level?"

"چقدر طول کشید تا به سطح متوسط ​​برسید؟"

Now maybe you're wondering why is he asking about French.

حالا شاید تعجب کنید که چرا او در مورد فرانسه سوال می کند.

Speak English with Christina is about speaking English.

صحبت کردن به زبان انگلیسی با کریستینا در مورد صحبت کردن به زبان انگلیسی است.

Of course it is, but I also speak fluent French

البته که اینطور است، اما من همچنین به زبان فرانسوی مسلط صحبت می کنم

and I love learning languages

و عاشق یادگیری زبان

and figuring out how to help your brain learn better.

و یافتن چگونگی کمک به مغزتان برای یادگیری بهتر هستم.

Now, I'm Christina and you're watching Speak English

اکنون، من کریستینا هستم و شما در حال تماشای Speak English

with Christina, the place to boost your English,

with Christina هستید، مکانی برای تقویت زبان انگلیسی،

boost your career, and your confidence

تقویت حرفه و اعتماد به نفس شما

so that you can have the life you love.

تا بتوانید زندگی مورد علاقه خود را داشته باشید.

Today we're gonna look at what it takes

امروز می‌خواهیم ببینیم که برای

to reach the level in English

رسیدن به سطحی در زبان انگلیسی

that you want to have based on what

که می‌خواهید بر اساس

I learned from learning French.

آموخته‌های من از زبان فرانسه، چه چیزی لازم است، بررسی کنیم. بیا

Let's go.

بریم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Let me tell you a little bit about how

اجازه دهید کمی در مورد چگونگی

I got to a fluent level in French.

رسیدن به سطح روان در زبان فرانسه برایتان بگویم.

Way back in 2003, I came to France to do

در سال 2003، من برای انجام

a study abroad program

یک برنامه تحصیلی در خارج از کشور به فرانسه آمدم

and I was super happy

و بسیار خوشحال بودم

because I thought, finally I'm going to immerse

زیرا فکر می کردم بالاخره می خواهم

myself in the language.

در این زبان غرق شوم.

I'm just going to absorb the language with no problems

من فقط زبان را بدون مشکل جذب می کنم

and I'll be fluent in no time.

و در کوتاه ترین زمان به آن مسلط خواهم بود. می‌دانی

You know, I thought I won't need any

، فکر می‌کردم

more boring grammar lessons,

دیگر نیازی به درس گرامر خسته‌کننده،

no more fake, slow audio dialogues,

دیالوگ‌های صوتی جعلی و آهسته ندارم،

and I wouldn't have to wait until had someone

و نباید منتظر بمانم تا کسی باشد که زبان

to practice my French with

فرانسه‌ام را با او تمرین کنم،

because I would just be surrounded by the language.

زیرا فقط با زبان احاطه می‌شوم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

And, yeah, pretty soon I got comfortable saying,

و، بله، خیلی زود راحت شدم،

you know, typical phrases like,

عبارات معمولی مانند،

"Can I have a baguette, please,"

"می توانم یک باگت داشته باشم، لطفا"

or, "I'm sorry, can you speak more slowly.

یا، "متاسفم، می توانید آهسته تر صحبت کنید.

"My French is not very good."

" نه خیلی خوب."

I was really happy about that

because I could interact with native speakers

in a very real, every day way,

but I quickly realize, like,

when I was speaking with my French friends

and they were speaking normally between themselves,

I just couldn't control the speed of the conversation.

من فقط نمی توانستم سرعت مکالمه را کنترل کنم.

It felt like they were speaking so fast.

احساس می کردم آنها خیلی سریع صحبت می کنند.

I couldn't control the topics of conversation.

من نمی توانستم موضوعات گفتگو را کنترل کنم.

I just got lost really quickly

فقط خیلی سریع گم شدم

and all that confidence that I had developed

و آن همه اعتماد به نفسی که

in those first few weeks, it just crashed.

در آن چند هفته اول ایجاد کرده بودم. فقط خراب شد

And, like, I was in these conversations

و مثل اینکه من در این مکالمات بودم

and I just wished that real-life conversations

و فقط آرزو می کردم که مکالمات واقعی

could have subtitles, you know,

می توانستند زیرنویس داشته باشند، می دانید،

like when you're watching a movie.

مثل زمانی که شما در حال تماشای یک فیلم هستید،

Of course, I smiled and I laughed, ha, ha, ha, ha,

البته من لبخند زدم و خندیدم، ها، ها، ها، ها،

and I pretended to understand,

و من وانمود کردم که می فهمم،

but really deep down I just felt like

اما واقعا در اعماق وجودم احساس می کردم که هرگز

I'll never get this.

این را نخواهم گرفت.

I'll never to be able to just have

تا بتوانیم

a normal life in a different language.

به زبانی دیگر زندگی عادی داشته باشیم. می‌دانی

You know, I just kind of hoped that no one noticed

، من فقط امیدوار بودم که هیچ‌کس متوجه نشود که

how lost I felt.

چقدر احساس گمشده‌ام را دارم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

So, I realized that just living in the country

بنابراین، متوجه شدم که فقط زندگی در کشور باعث

does not make you automatically become fluent.

نمی شود که شما به طور خودکار مسلط شوید.

I realized, like, I needed some kind of help,

متوجه شدم که به نوعی به کمک،

some kind of structure.

نوعی ساختار نیاز دارم.

So what did I do?

پس من چه کار کردم؟

I had a French friend and fortunately

من یک دوست فرانسوی داشتم و خوشبختانه

this friend had lived in England before

این دوست قبلاً در انگلیس زندگی می کرد،

so he understood how hard it was

بنابراین او فهمید که چقدر سخت است که

to fit in in a different language,

با زبان دیگری جا بیفتم،

to understand, to get the jokes,

درک کنم، جوک ها را بفهمم،

and so I could ask him,

و بنابراین می توانم از او بپرسم،

I could feel comfortable asking him

می توانم احساس راحتی کنم که از او بپرسم.

to explain the jokes in the conversations

برای توضیح لطیفه ها در مکالمات

when I didn't understand,

وقتی متوجه نشدم،

to, you know, point out the cultural references

به ارجاعات فرهنگی

that I didn't have, the colloquial expressions,

که نداشتم، عبارات محاوره ای اشاره کنم

and if I had a question about something in the language,

و اگر در مورد چیزی در زبان سوالی داشتم،

I felt comfortable asking so that I could just get

احساس راحتی می کردم. پرسیدن تا بتوانم

the answer and learn quickly.

جواب را بگیرم و سریع یاد بگیرم. به این

That's kind of how I realized

ترتیب متوجه شدم

that, you know, when you want to get to a specific level

که، می‌دانید، وقتی می‌خواهید به سطح خاصی برسید،

you often need someone to help you and to guide you

اغلب به کسی نیاز دارید که به شما کمک کند و شما را راهنمایی کند

so that you can start seeing a lot more progress

تا بتوانید با سرعت بیشتری پیشرفت‌های بیشتری را مشاهده کنید

a lot faster.

.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

And then after about, you know, three,

و بعد از حدود سه،

four, six months or so I realized

چهار، شش ماه یا بیشتر فهمیدم

that I could make friends,

که می‌توانم دوستانی پیدا کنم،

I could have a normal life in a different language,

می‌توانم یک زندگی عادی به زبان دیگری داشته باشم،

and I even got my first job.

و حتی اولین کارم را پیدا کردم.

Like, when I was going to that job,

مثلاً زمانی که به آن کار می رفتم،

now it wasn't a great job.

حالا کار خوبی نبود.

It was teaching English as a language assistant

آموزش زبان انگلیسی به عنوان دستیار زبان

in a high school and I realized I didn't want

در دبیرستان بود و متوجه شدم که نمی‌خواهم به

to teach high school students.

دانش‌آموزان دبیرستانی آموزش دهم.

I was so proud of myself

من خیلی به خودم افتخار می‌کردم

'cause I was like, wow, I've gone to another country,

، چون انگار به کشور دیگری رفته‌ام،

I'm in another language,

به زبان دیگری هستم،

and I'm, like, having a normal life.

و یک زندگی عادی دارم.

I was just kind of really proud of myself in that moment

من در آن لحظه واقعاً به خودم افتخار می‌کردم،

because, you know, a few years earlier I never would

زیرا، می‌دانید، چند سال قبل هرگز

have imagined that something like that would be possible

تصور نمی‌کردم که چنین چیزی ممکن است

and it's definitely possible.

و قطعاً ممکن است.

You know, you can do it.

میدونی، تو میتونی انجامش بدی

(upbeat music)

(موسیقی شاد) می

You know, maybe your objective is not to go

دانید، شاید هدف شما این باشد که نروید

and to live in the country, and that's fine.

و در کشور زندگی کنید، و این خوب است.

But if your objective is to get to the level

اما اگر هدف شما رسیدن به سطحی

of English where you feel confident,

از زبان انگلیسی است که در آن احساس اعتماد به نفس داشته باشید،

where you feel comfortable,

جایی که احساس راحتی کنید،

maybe where you can get a job

شاید جایی که بتوانید شغلی پیدا کنید

that requires a good level of English,

که به سطح خوبی از زبان انگلیسی نیاز دارد،

let me share with you some of the things

اجازه دهید برخی از چیزهایی را

that I learned about having a system in place

که در مورد آن یاد گرفتم با شما به اشتراک بگذارم. داشتن یک سیستم

to help you get there faster.

برای کمک به شما برای رسیدن سریعتر به آنجا.

So, the first thing was about grammar.

بنابراین، اولین چیز در مورد گرامر بود.

Grammar's complicated.

گرامر پیچیده است

You know, French grammar is complicated.

می دانید، دستور زبان فرانسه پیچیده است.

English grammar is complicated.

دستور زبان انگلیسی پیچیده است.

I'm sure you know that.

من مطمئن هستم که شما این را می دانید.

There's all of these nuances.

همه این تفاوت های ظریف وجود دارد.

There's things like phrasal verbs

چیزهایی مانند افعال عبارتی

and crazy verb tenses.

و زمان افعال دیوانه وجود دارد.

You know, just an example.

میدونی فقط یه مثال

Like past simple, present perfect simple.

مانند گذشته ساده، حال کامل ساده.

Which one do you use.

شما از کدامیک استفاده می کنید.

Then also the question of,

سپس این سوال نیز مطرح می شود که

well, what if I make a mistake?

اگر اشتباه کنم چه می شود؟

Is it really a problem?

واقعا مشکل داره؟

What do I really absolutely need to learn

واقعاً چه چیزی را باید بیاموزم

and what is okay if I don't do it perfectly?

و اگر آن را کامل انجام ندهم چه چیزی اشکالی ندارد؟

That's where it is really helpful

اینجاست که

to just have someone that you can ask

داشتن کسی که بتوانید

your questions to and get a super clear answer.

سؤالات خود را از او بپرسید و پاسخی فوق العاده واضح دریافت کنید واقعاً مفید است.

What about real vocabulary?

در مورد واژگان واقعی چطور؟

Like real, every day colloquial vocabulary?

مثل واژگان عامیانه واقعی، هر روز ؟

Yes, some of it you can pick up in conversations.

بله، برخی از آن‌ها را می‌توانید در مکالمات دریافت کنید. می

You know, you're watching movies

دانید، شما در حال تماشای فیلم هستید

or you're having a conversation

یا در حال گفتگو

with maybe your American colleague

با شاید همکار آمریکایی خود هستید

and you can kind of get some of the vocabulary,

و می توانید تا حدودی از واژگان استفاده کنید،

but often in those situation,

اما اغلب در آن شرایط،

what happens is you hear it,

آنچه اتفاق می افتد این است که آن را می شنوید،

you understand maybe in the context,

شاید در زمینه آن متوجه می شوید. ،

but then you forget that vocabulary.

اما بعد آن واژگان را فراموش می کنید.

So you really need something that's more structured

بنابراین شما واقعاً به چیزی نیاز دارید که ساختارمندتر باشد

that's gonna give you the opportunities to pick up

که به شما فرصتی بدهد تا

that vocabulary but also some kind of structure

آن واژگان را انتخاب کنید، اما همچنین به نوعی ساختار

to help you really learn that vocabulary.

برای کمک به شما برای یادگیری واقعی آن واژگان.

Practicing it in conversation,

تمرین آن در مکالمه،

having someone to point out the most important expressions

داشتن کسی که به مهمترین عبارات اشاره کند

and to explain those typically colloquial expressions.

و آن عبارات معمولی محاوره ای را توضیح دهد.

Just one example.

فقط یک مثال

This is in a conversation in my online course

این در یک مکالمه در دوره آنلاین من،

Understand Real American English.

Understand Real American English است.

You'll hear the expression,

شما این بیان را خواهید شنید،

she got something up under her contact.

او چیزی را تحت تماس خود دریافت کرد.

And I'll repeat that slower.

و آهسته تر تکرار می کنم.

She got something up under her contact.

او چیزی را تحت تماس خود دریافت کرد.

You might be thinking, what on earth?

ممکن است فکر کنید، چه خبر؟

She got, okay, get, I don't understand

او فهمید، باشه، بگیر، من نمیفهمم

what get means in this situation.

در این شرایط دریافت یعنی چه.

Something, okay.

یه چیزی باشه

Up, under.

بالا، زیر

So up and under?

پس بالا و پایین؟

What?

چی؟

Her contact.

تماس او

Like contact someone?

دوست دارید با کسی تماس بگیرید؟

Huh? What?

متعجب؟ چی؟

That's just one sentence in a conversation

این فقط یک جمله در یک مکالمه است

that you would hear and, you know,

که می شنوید و می دانید، می

you can Google that and maybe search for it

توانید آن را در گوگل جستجو کنید و شاید آن را جستجو کنید

and maybe you'll find it,

و شاید آن را پیدا کنید،

but maybe not.

اما شاید نه.

If you do find it,

اگر آن را پیدا کردید،

how do you know if it's correct?

چگونه متوجه می شوید که درست است؟

How can you trust that answer?

چگونه می توان به این پاسخ اعتماد کرد؟

Again, that's where it comes in handy

باز هم، اینجاست که

to have some kind of structure

داشتن ساختاری مفید است

that you can trust,

که بتوانید به آن اعتماد کنید،

whether it's a course, a teacher, whatever.

خواه یک دوره آموزشی باشد، چه معلمی، یا هر چیز دیگری.

And, of course, pronunciation.

و البته تلفظ.

This is a big one and here's a little secret for you.

این یک راز بزرگ است و در اینجا یک راز کوچک برای شما وجود دارد.

Nobody will ever correct

هیچ کس هرگز

your pronunciation in a conversation.

تلفظ شما را در یک مکالمه اصلاح نمی کند. برای مثال،

If you're speaking with your American colleagues,

اگر با همکاران آمریکایی خود صحبت می کنید

for example, and you're making mistakes

و

in your pronunciation,

در تلفظ خود اشتباه می کنید،

there's a pretty good chance

احتمال زیادی وجود دارد

that they're not gonna correct you.

که آنها شما را اصلاح نکنند.

Why?

چرا؟

Because we think it's rude

از آنجایی که فکر می‌کنیم

to correct someone's pronunciation

if we can maybe try to understand them,

اگر بتوانیم سعی کنیم او را بفهمیم، تصحیح تلفظ او بی‌ادب است،

so we'll try to understand.

بنابراین سعی می‌کنیم بفهمیم.

We might pretend that we understand

ممکن است وانمود کنیم که می فهمیم

or, you know, we might kind of politely get out

یا، می دانید، ممکن است مودبانه

of the conversation.

از مکالمه خارج شویم.

This is not the best way, you know,

می دانید، این بهترین راه

for us Americans to manage that situation,

برای ما آمریکایی ها برای مدیریت این وضعیت نیست،

but the reason that we do that

اما دلیل اینکه ما این کار را می کنیم این است

is because, you know, we don't want

که، می دانید، نمی خواهیم کاری کنیم که

to make you feel embarrassed.

شما احساس خجالت کنید.

We don't want to be rude by correcting your English.

ما نمی خواهیم با تصحیح انگلیسی شما بی ادب باشیم.

You've already done, made the effort

شما قبلاً انجام داده اید، تلاش کرده اید

to learn the language.

زبان را یاد بگیرید.

We're not gonna correct you because that's like saying

ما شما را تصحیح نمی کنیم زیرا این مانند این است که بگوییم

you're not good enough

شما به اندازه کافی خوب نیستید

and that's not generally the message

و این پیامی نیست که می

we want to give to someone when we're in a conversation.

خواهیم در هنگام مکالمه به کسی بدهیم.

So people will not correct you in a conversation,

بنابراین مردم شما را در یک مکالمه،

in a normally, every day conversation.

در یک مکالمه معمولی و روزانه اصلاح نمی کنند.

Just an example.

فقط یک مثال.

I had a friend who went to live in the US for a year

من دوستی داشتم که یک سال برای زندگی در آمریکا رفت

and he was always pronouncing the word smashed potatoes,

و همیشه کلمه سیب زمینی خرد شده را تلفظ می کرد،

so you know in reality it's mashed potatoes,

پس می دانید که در واقع این پوره سیب زمینی است،

but he was always saying smashed instead of mashed.

اما او همیشه به جای پوره می گفت له شده.

He said this for like a year in,

او این را به مدت یک سال در

you know, his host family, when he went to a restaurant,

خانواده میزبانش گفت، زمانی که به یک رستوران،

maybe at the company cafeteria.

شاید در کافه تریا شرکت می رفت.

He was always saying smashed potatoes.

همیشه می گفت سیب زمینی له شده.

Then one day he just noticed at the restaurant

سپس یک روز در رستوران متوجه شد

when the waiter repeated the order back

که گارسون سفارش را تکرار کرد

and said, "Okay, so you want mashed potatoes,"

و گفت: "باشه، پس تو پوره سیب زمینی می خواهی"،

he heard it and he said,

او آن را شنید و گفت:

"Holy crap, for like 10 months I've been saying

"حذف مقدس، 10 ماه است که می گویم

"smashed potatoes and no one has ever corrected me."

" سیب زمینی له کرد و هیچ کس تا به حال من را اصلاح نکرده است."

He, like, he just kinda felt like

او، مثل

that frustration of, "Why did no one ever correct me?"

این، احساس ناامیدی داشت، "چرا هیچکس من را اصلاح نکرد؟"

Because we don't.

زیرا ما این کار را نمی کنیم.

Again, so this is where it can really be helpful

مفید است

to have someone who is there

که کسی آنجا باشد

and whose job it is to correct you.

و وظیفه اش اصلاح شماست.

Just from that example,

فقط از آن مثال، می

you know, the pronunciation of E-D in the past simple verbs,

دانید، تلفظ E-D در افعال ساده گذشته،

like that's tricky.

مانند آن، مشکل است.

There's three different pronunciations

سه تلفظ مختلف وجود دارد که

all for the same spelling.

همگی برای املای یکسانی هستند. می

How do you know which one?

دانید کدام یک را؟

You need somebody to ask.

(upbeat music)

So, the moral of the story here

is that, you know, if you want to get

to the level of English that you want,

you're gonna need a structured approach.

رویکرد.

Like, it could be a course.

مثلاً می‌تواند یک دوره باشد. می‌تواند

It can be a speaking program.

یک برنامه سخنرانی باشد. می‌تواند

It could be a teacher or a coach.

یک معلم یا مربی باشد.

Whatever.

هر چه باشد.

But having that structure is gonna help you

اما داشتن آن ساختار به شما کمک می کند تا

to reach your goal faster and to feel more confident

سریعتر به هدف خود برسید و

about what you're learning.

نسبت به آنچه یاد می گیرید احساس اطمینان بیشتری کنید.

Also, you know, learning with others,

همچنین، می دانید، یادگیری با دیگران،

like, we humans, we are social animals.

مانند، ما انسان ها، ما حیوانات اجتماعی هستیم.

We love having that interaction.

ما عاشق داشتن این تعامل هستیم.

It's more emotional which means we learn it better

احساسی‌تر است، به این معنی که ما آن را بهتر یاد می‌گیریم

and it sticks in your brain much better

و بسیار بهتر در مغز شما می‌ماند،

because you've got that emotion connected

زیرا شما آن احساس را

with the learning experience.

با تجربه یادگیری مرتبط کرده‌اید.

Now, I would love to hear from you guys

حالا، من دوست دارم از شما بچه ها

in the comments down below.

در نظرات زیر بشنوم. در حال حاضر

What level of English do you currently have

چه سطحی از زبان انگلیسی دارید

and how did you get there?

و چگونه به آنجا رسیدید؟

Share your best tips with us in the comments.

بهترین نکات خود را در نظرات با ما در میان بگذارید.

You'll see that the people here

خواهید دید که افراد اینجا

in the Speak English With Christina community

در انجمن Speak English With Christina بسیار

are awesome.

عالی هستند.

You'll learn so much from them.

شما از آنها چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.

So be sure also to add your comment

بنابراین حتما نظر خود را نیز اضافه کنید

and also to read the comments

و همچنین نظرات

of the other people in the community.

سایر افراد جامعه را نیز بخوانید.

If this is your first time here,

اگر اولین باری است که اینجا هستید،

please go ahead and subscribe.

لطفاً ادامه دهید و مشترک شوید.

You'll get lessons that are all about boosting

شما دروسی دریافت خواهید کرد که تماماً در مورد تقویت

your English, boosting your career,

زبان انگلیسی، تقویت شغل

and boosting your confidence

و اعتماد به نفس شما هستند

so that you can have the life that you want.

تا بتوانید زندگی مورد نظر خود را داشته باشید.

All right you guys, thank you for learning English with me

خیلی خب بچه ها، ممنون که با من انگلیسی یاد گرفتید

and I'll see you next time.

و دفعه بعد شما را می بینم.