How To Find Time To Improve Your English, With Pat Brans

Hi guys!

سلام بچه ها!

I’m Christina from Speak Better, Feel Great TV, the place to boost your English and boost

من کریستینا هستم از Speak Better, Feel Great TV، مکانی برای تقویت زبان انگلیسی و ارتقای

your career.

شغلتان.

Today we have a very special episode because we’re going to be talking with Pat Brans,

امروز یک قسمت بسیار ویژه داریم زیرا قرار است با پت برانز

who is an expert in time management.

که در مدیریت زمان متخصص است صحبت کنیم.

I know that for a lot of you the biggest problem that you have in learning English and reaching

من می دانم که برای بسیاری از شما بزرگترین مشکلی که در یادگیری زبان انگلیسی و رسیدن به

your goals in English is finding the time to do it.

اهداف خود در زبان انگلیسی دارید، یافتن زمان برای انجام آن است.

So that’s why today I’ve brought Pat on to Speak Better, Feel Great TV, and this is

بنابراین، به همین دلیل است که امروز پت را برای تلویزیون بهتر صحبت کن، احساس عالی کردم، و این

going to be a very different, a very special episode.

یک قسمت بسیار متفاوت و بسیار خاص خواهد بود .

It’s a little like an interview, a little like a chat.

این کمی شبیه یک مصاحبه است، کمی شبیه یک چت.

It’s very authentic, which means that it’s people like they really speak, so you hear

این بسیار معتبر است، به این معنی که مردم واقعاً صحبت می کنند، بنابراین

sometimes the sentences are not always complete, sometimes maybe is not so easy to follow,

گاهی اوقات می شنوید که جملات همیشه کامل نیستند، گاهی اوقات شاید به راحتی قابل دنبال کردن نباشد، به همین

which is also why that you’ll find the transcript in the notes below this episode, so that you

دلیل است که رونوشت را در یادداشت های زیر پیدا خواهید کرد. اپیزود، تا

can follow along and really benefit from all of the great advice that Pat has to give us.

بتوانید دنبال کنید و واقعاً از تمام توصیه های بزرگی که پت به ما می دهد بهره مند شوید.

Now, just to introduce Pat and to tell you a little bit about who he is and why he is

حالا، فقط برای معرفی پت و کمی در مورد اینکه او کیست و چرا او

a great guy to listen to.

مرد خوبی برای گوش دادن است، به شما بگویم.

Pat helps professionals to be more productive and to better manage their time.

پت به متخصصان کمک می کند تا بهره وری بیشتری داشته باشند و زمان خود را بهتر مدیریت کنند.

That’s his job.

این کار اوست

He’s written a book called “Master the Moment.

او کتابی به نام «استاد لحظه» نوشته است.

Fifty CEOs teach you the secrets to time management”.

پنجاه مدیر عامل به شما رازهای مدیریت زمان را می آموزند.

It’s a very good book.

کتاب بسیار خوبی است

I highly recommend it.

من آن را به شدت توصیه می کنم.

It’s written in English but it’s quite accessible, is quite easy to read if you have

به زبان انگلیسی نوشته شده است، اما کاملاً در دسترس است، اگر سطح متوسطی دارید، خواندن آن بسیار آسان است

an intermediate level.

.

So definitely check that out.

پس حتما آن را بررسی کنید.

I’ll put the link in the notes below the video as well.

لینک را در یادداشت های زیر ویدیو نیز قرار خواهم داد .

Now, Pat also teaches at the Grenoble École de Management and he’s helped busy CEOs

در حال حاضر، پت همچنین در مدرسه مدیریت گرنوبل تدریس می‌کند و به مدیران عامل

and corporate executives to find ways to manage their crazy, crazy schedules and to be more

و مدیران شرکت‌های پرمشغله کمک می‌کند تا راه‌هایی برای مدیریت برنامه‌های دیوانه‌کننده و دیوانه‌کننده‌شان بیابند و

productive.

بهره‌ورتر شوند.

He really takes productivity to another level and he’s gotta give you the secrets of the

او واقعاً بهره‌وری را به سطح دیگری می‌برد و باید اسرار

high achievers, because if he can help them, then he can definitely help you to find the

افراد موفق را به شما بدهد، زیرا اگر بتواند به آنها کمک کند، قطعاً می‌تواند به شما کمک کند تا

time to boost your English and boost your career.

زمانی را برای تقویت زبان انگلیسی خود و ارتقای شغل خود بیابید.

So, let’s go ahead and let’s get started and I’m just gonna let you to listen to

بنابراین، بیایید ادامه دهیم و شروع کنیم و من فقط به شما اجازه می دهم به

Pat and all of the fantastic advice that he’s got for you.

پت و همه توصیه های فوق العاده ای که او برای شما دارد گوش کنید.

- So, Pat, are you ready?

- خب، پت، آماده ای؟

- I’m ready.

- من آماده ام.

- Ok, great.

- باشه عالیه.

Ok, now first of all, Pat, how long have you been training people to manage their time

خوب، حالا اول از همه، پت، چه مدت است که افراد را آموزش می دهی تا زمان خود را مدیریت کنند

and be more productive?

و بهره وری بیشتری داشته باشند؟

- It’s been about five years.

- حدود پنج سال گذشته است.

- OK, right.

- باشه درسته.

Five years.

پنج سال.

And what characteristics do you often see in people who need to manage their time?

و اغلب چه ویژگی هایی را در افرادی می بینید که باید زمان خود را مدیریت کنند؟

- Well, that’s interesting, because the people who need to master time the most usually

- خب، این جالب است، زیرا افرادی که بیشتر به زمان نیاز دارند معمولاً

think they’re managing their time well.

فکر می کنند که زمان خود را به خوبی مدیریت می کنند.

If I asked 19-year-olds: “do you think you need some help with time management?”, they

اگر از نوجوانان 19 ساله بپرسم: "آیا فکر می کنید برای مدیریت زمان به کمک نیاز دارید؟"، آنها می

say “no, I’m fine, I can manage my time well.

گویند "نه، من خوبم، می توانم زمانم را به خوبی مدیریت کنم."

If you ask the busiest people in the world who are very clearly good time managers, like

اگر از پرمشغله ترین افراد جهان که به وضوح مدیران زمان خوبی هستند، مانند

CEOs, “do you manage time well?”

مدیران عامل، بپرسید «آیا زمان را به خوبی مدیریت می کنید؟»

“Well maybe I do, but I need to improve it”, so the people that need it the most

"خوب شاید انجام دهم، اما باید آن را بهبود بخشم "، بنابراین افرادی که بیشتر به آن نیاز دارند

don’t think they need it the most.

فکر نمی کنند که بیشتر به آن نیاز دارند.

- OK.

- خوب.

So, basically, if someone thinks they are good at managing their time, they probably

بنابراین، اساساً، اگر کسی فکر می کند که در مدیریت زمان خود خوب است، احتمالاً به

need help.

کمک نیاز دارد.

- Right, because you never do - there’s always an improvement you can make and it’s

- درست است، زیرا شما هرگز انجام نمی دهید - همیشه پیشرفتی وجود دارد که می توانید ایجاد کنید و این چیزی است که

something you should be conscious of - just simply - one of the things I found that was

باید از آن آگاه باشید - به سادگی - یکی از چیزهایی که

common about the people I interviewed, very good time managers, well, it’s that they

در مورد افرادی که با آنها مصاحبه کردم رایج بود، مدیران وقت بسیار خوب، خوب، این است که آنها

are always working on getting better.

همیشه برای بهتر شدن کار می کنند.

- OK, just trying to find a way to optimize and to find five extra minutes in the day,

- خوب، فقط سعی می کنم راهی برای بهینه سازی پیدا کنم و پنج دقیقه اضافی در روز پیدا کنم،

something, to just get better, in fact.

چیزی که در واقع بهتر شود.

- Right.

- درست.

- Yeah.

- آره

And what’s their biggest problem, generally?

و به طور کلی بزرگترین مشکل آنها چیست؟

- Well, I don’t think time management is necessarily finding time in the day and organizing.

- خب، من فکر نمی‌کنم مدیریت زمان لزوماً به معنای یافتن زمان در روز و سازماندهی باشد.

I find it more a question of attitude, that is when you think about managing time is all

من این را بیشتر یک مسئله نگرش می دانم، یعنی زمانی که فکر می کنید مدیریت زمان در

about actually achieving your goals, so if you don’t set the right set of goals and

واقع دستیابی به اهدافتان است، بنابراین اگر مجموعه درستی از اهداف را تعیین نکنید و به

you don’t achieve your goals, then your wasting your time.

اهداف خود نرسیدید، آن وقت است که هدف خود را تلف می کنید. زمان.

If you are achieving your goals, then you are doing it right.

اگر به اهداف خود می رسید، پس آن را درست انجام می دهید.

- Ok, yeah, that makes sense.

- خوب، آره، منطقی است.

It’s not about finding that extra five minutes, it’s about knowing how to use the time that

این در مورد یافتن آن پنج دقیقه اضافی نیست، بلکه در مورد این است که بدانید چگونه از زمانی که در اختیار

you have in the most productive and the best way for your objectives.

دارید به بهره‌ورترین و بهترین روش برای اهداف خود استفاده کنید.

- Well, I mean, all that is very natural, what is really important is you set your goals

- خب، منظورم این است که همه چیز بسیار طبیعی است، آنچه واقعاً مهم است این است که اهداف خود را

in a way that is really consistent with what you want and you manage your attitude and

به گونه ای تنظیم کنید که واقعاً با آنچه می خواهید مطابقت داشته باشد و نگرش خود را مدیریت کنید و

then a lot of it just comes into place.

سپس بسیاری از آن ها در جای خود قرار می گیرند.

You have bad days and good days, and there are a few techniques like manage your to-do

شما روزهای بد و روزهای خوبی دارید، و چند تکنیک مانند مدیریت

lists and things like that, but other than that it’s a lot about your attitude.

لیست کارهایتان و مواردی از این دست وجود دارد، اما به غیر از آن، خیلی به نگرش شما بستگی دارد.

- OK, right, right, so yes.

- باشه، درسته، پس بله.

Are you saying, for example, someone who starts the day and they said: “Oh, I have so many

مثلاً می‌گویید کسی که روز را شروع می‌کند و می‌گوید: «اوه، من خیلی

things to do.

کار دارم.

I’m not gonna have time”, that’s going to happen, they’re not going to have time.

من وقت ندارم»، این اتفاق خواهد افتاد، آنها وقت نخواهند داشت.

- Well, that’s a whole different problem, that’s one of the biggest problems in time

- خب، این یک مشکل کاملاً متفاوت است، این یکی از بزرگترین مشکلات در

management, people feel they are overwhelmed.

مدیریت زمان است، مردم احساس می کنند که غرق شده اند.

And in fact they are using not.

و در واقع آنها استفاده نمی کنند.

What it is, is that they think they have to do everything at once and they are thinking

چیزی که هست این است که آنها فکر می کنند باید همه کارها را یکجا انجام دهند و

about all the different things they have to do at once, rather than writing down what

به جای اینکه کارهایی را که من می خواهم انجام دهم را بنویسند به همه کارهای مختلفی که باید انجام دهند در یک لحظه فکر می کنند

are the things I am trying to do.

.

Don’t even think about it except - think about the one thing you working on now.

حتی به آن فکر نکنید جز - به چیزی که اکنون روی آن کار می کنید فکر کنید.

Do two or three things you gonna do during that day, don’t try to think about all the

دو یا سه کاری را که قرار است در آن روز انجام دهید انجام دهید ، سعی نکنید به همه

different goals.

اهداف مختلف فکر کنید.

- OK.

- خوب.

So it’s not - it’s not necessarily the problem that they have too many things to

بنابراین اینطور نیست - لزوماً مشکل این نیست که آنها کارهای زیادی برای

do, it’s that they’re trying to do too many things at one time.

انجام دادن دارند، بلکه این است که آنها سعی می کنند چندین کار را همزمان انجام دهند.

- No, they are trying to think about too many things at one time.

- نه، آنها سعی می کنند در یک زمان به چیزهای زیادی فکر کنند.

Even if they know what they are doing, they feel like - it is like that psychological

حتی اگر بدانند دارند چه کار می‌کنند، احساس می‌کنند - مثل آن

experiment where they throw 10 balls to somebody and they’re not even going to catch one.

آزمایش روان‌شناختی است که در آن 10 توپ را به سمت کسی پرتاب می‌کنند و حتی نمی‌خواهند یکی را بگیرند.

So if he thinks that you got all these things out there, if you can write them down, if

بنابراین، اگر او فکر می‌کند که شما همه این چیزها را به دست آورده‌اید، اگر می‌توانید آنها را یادداشت کنید، اگر

you have a system to write them down, then you don’t have to think about them anymore.

سیستمی برای نوشتن آنها دارید، دیگر لازم نیست به آنها فکر کنید. می

You know, that’s what you are trying to do, more or less, when you are thinking about

دانید، این همان کاری است که کم و بیش وقتی به

them, and you worry about them.

آنها فکر می کنید و نگران آنها هستید، سعی می کنید انجام دهید.

You worry about things, but just worry about one thing at a time.

شما نگران چیزهایی هستید، اما فقط نگران یک چیز در یک زمان هستید.

- OK.

- خوب.

That makes sense because it frees up your mind to really focus and then you just do

این منطقی است زیرا ذهن شما را آزاد می کند تا واقعاً تمرکز کند و سپس فقط کارهایی را انجام می دهید

the things that you focus on.

که روی آنها تمرکز می کنید.

- Exactly.

- دقیقا.

- OK, that makes sense.

- باشه، منطقی است.

So people, they need to focus on one thing at a time, so that their energy can really

بنابراین مردم، آنها باید در یک زمان روی یک چیز تمرکز کنند ، تا انرژی آنها واقعاً

go to achieving that one specific goal.

برای دستیابی به یک هدف خاص صرف شود.

In this way they don’t become overwhelmed.

به این ترتیب آنها غرق نمی شوند.

So if someone comes to you, for example, and they say, Pat, I really want to improve my

بنابراین، اگر کسی مثلاً به شما مراجعه کند و بگوید، پت، من واقعاً می خواهم انگلیسی خود را تقویت کنم

English because I need it for my job but I just don’t have the time, I got too much

زیرا برای کارم به آن نیاز دارم، اما فقط وقت ندارم، کار زیادی دارم

work, I’ve got kids, I’ve got family, I don’t have time, what do you say to this

، من دارم بچه ها من خانواده دارم وقت ندارم به این آدم چی میگی

person?

؟

- Well, I think again that it is mostly about your attitude, and one of the things that

- خوب، من دوباره فکر می کنم که بیشتر به نگرش شما مربوط می شود، و یکی از چیزهایی که

causes people to procrastinate - this is a good French word, a new French word for it

باعث می شود مردم به تعویق بیفتند - این یک کلمه فرانسوی خوب است، یک کلمه فرانسوی جدید برای آن

has been in the French dictionary for about four years – procrastination means that

حدود چهار سال است که در فرهنگ لغت فرانسوی وجود دارد - اهمال کاری. به این معنی است که

you don’t do things that are important, you put them off or you don’t finish them.

شما کارهای مهم را انجام نمی دهید، آنها را به تعویق می اندازید یا آنها را تمام نمی کنید.

Now, one of the problems, one of the reasons people procrastinate is that they didn’t

اکنون، یکی از مشکلات، یکی از دلایلی که مردم به تعویق می اندازند این است که کاری را که

chose what they’re doing.

انجام می دهند انتخاب نکرده اند.

They do it because they feel somebody else wants them to do it.

آنها این کار را انجام می دهند زیرا احساس می کنند شخص دیگری از آنها می خواهد این کار را انجام دهند.

They feel coerced, and coercion can take several forms, it can take the form of a reward, that

آنها احساس می‌کنند اجبار شده‌اند، و اجبار می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، می‌تواند به شکل پاداش باشد، به این

means, I’m doing it because somebody’s gonna give me a lot if I do it, or I’m doing

معنی که من این کار را انجام می‌دهم زیرا اگر کسی این کار را انجام دهم، چیزهای زیادی به من می‌دهد، یا من آن را انجام می‌دهم

it because – the negative side – I’m doing it because somebody’s gonna punish

چون - منفی طرف - من این کار را انجام می دهم زیرا

me if I don’t do it, right?

اگر این کار را نکنم، کسی مرا مجازات می کند، درست است؟

So either way, you wind up by not doing it or you do it poorly because you don’t feel

بنابراین در هر صورت، با انجام ندادن آن به پایان می‌رسید یا آن را ضعیف انجام می‌دهید زیرا احساس نمی‌کنید

you chose it.

آن را انتخاب کرده‌اید.

- Okay, right… - …and that is one of the biggest reason

- باشه، درسته... - ...و این یکی از بزرگترین دلایل

for procrastination…

اهمال کاری است... - ...

- …Because it’s not coming from you, it’s not your desire to do it…

چون از طرف شما نیست، تمایل شما به انجامش نیست...

- Exactly.

- دقیقا.

And the other one is – the other reason people procrastinate is that they’re doing

و یکی دیگر این است که - دلیل دیگری که مردم این کار را به تعویق می اندازند این است که آنها این کار را انجام می دهند

it because they think it says something about their self-worth, they are trying to prove

زیرا فکر می کنند چیزی در مورد ارزش خود آنها می گوید، آنها سعی می کنند

something, they are trying to say “I’m gonna do this because I am the smartest kid

چیزی را ثابت کنند، آنها سعی می کنند بگویند "من این کار را انجام می دهم زیرا من باهوش ترین بچه

in class”.

کلاس هستم.»

For example, there is a test on Friday and this smart kid in the class goes and gets

مثلا جمعه امتحان داره و این بچه باهوش کلاس میره

drunk on Thursday.

پنج شنبه مست میشه.

Why did he do that he does it?

چرا او این کار را کرد؟

He does it because he is self-handicapping, because he’s not really sure if he is really

او این کار را به این دلیل انجام می دهد که خود معلول است، زیرا او واقعاً مطمئن نیست که آیا واقعاً

the smartest kid in the class, he wants to give himself a handicap.

باهوش ترین بچه کلاس است یا خیر، او می خواهد برای خود معلولیت ایجاد کند.

So unconsciously, he goes and gets drunk, so that if he fails the test or doesn’t

بنابراین ناخودآگاه می رود و مست می شود، به طوری که اگر در آزمون مردود شد یا

do absolutely the best in the test, he will say “oh, but I was drunk”.

در آزمون کاملاً بهترین نتیجه را نداشت، بگوید "اوه، اما من مست بودم".

And so, there’s things that play tricks on you mind if you’re doing something to

و بنابراین، اگر کاری برای خودنمایی انجام می دهید، چیزهایی وجود دارد که ذهن شما را

show off, right?

فریب می دهد، درست است؟

But if you are doing it because it’s something you can learn or you have to do or follow

اما اگر این کار را انجام می دهید زیرا چیزی است که می توانید یاد بگیرید یا باید مراحل را انجام دهید یا دنبال کنید،

steps, that’s the best attitude to have.

این بهترین نگرش است.

So, what I would say to people trying to learn English: Evaluate why you want to learn English,

بنابراین، آنچه من به افرادی که سعی در یادگیری زبان انگلیسی دارند می گویم: ارزیابی کنید که چرا می خواهید انگلیسی یاد بگیرید،

what are the obstacles you see?

چه موانعی می بینید؟

A lot of French people have problems, they’re a bit complexed about learning English as

بسیاری از فرانسوی ها مشکلاتی دارند، آنها در مورد یادگیری زبان انگلیسی کمی پیچیده هستند،

if it was something that other people could do but they can’t do…

گویی این کاری است که دیگران می توانند انجام دهند اما نمی توانند انجام دهند ...

- Right, yeah, exactly, they always say yet, the French people know we’re terrible in

- درست است، بله، دقیقا، آنها همیشه می گویند هنوز، مردم فرانسه می دانند. ما در انگلیسی وحشتناک هستیم

English… but it’s –they’re like every other nationality…

... اما اینطور است - آنها مانند هر ملیت دیگری هستند ...

- Exactly.

- دقیقاً.

So you simply - it’s simply something you learn a little every day and that’s it.

بنابراین شما به سادگی - این چیزی است که هر روز کمی یاد می گیرید و بس.

- That’s an interesting idea then, so for example, you know, a lot of people they say

- پس این یک ایده جالب است، برای مثال، می دانید، بسیاری از مردم می گویند

“oh no, les français on est nul en anglais”, it’s almost like they’re they’re giving

"اوه نه، les français on est nul en anglais"، تقریباً مثل این است که

themselves a justification for, you know, if they’re not happy with their level, it’s

خودشان را توجیه می کنند. ، اگر از سطح خود راضی نیستند،

like justifying that by saying, “oh no, it’s because I’m French and bad luck for

مثل این است که با گفتن "اوه نه، دلیلش این است که من فرانسوی هستم و برای

me, I just can’t, I’m incapable of learning English”.

من بدشانسی است، فقط نمی توانم، من قادر به یادگیری زبان انگلیسی نیستم" توجیه می کنند.

But in fact no, it’s - they have to really be willing to make the mistakes, to be wrong

اما در واقع نه، اینطور است - آنها باید واقعاً مایل به انجام اشتباهات، اشتباه کردن

and to go about it as a learning experience.

و انجام آن به عنوان یک تجربه یادگیری باشند.

Ok.

خوب.

So, in fact, one of the big important things to finding the time to reach your goals in

بنابراین، در واقع، یکی از مهمترین چیزهای مهم برای یافتن زمان برای رسیدن به اهداف خود در

learning English it’s to fix objectives.

یادگیری زبان انگلیسی، تعیین اهداف است.

So, for someone who wants to learn English but they don’t have time, how important

بنابراین، برای کسی که می‌خواهد انگلیسی یاد بگیرد اما وقت ندارد،

is it to fix those objectives, how is that going to help them?

رفع این اهداف چقدر مهم است، چگونه می‌تواند به آنها کمک کند؟

- Well, first of all you said you have to evaluate why you wanna learn English, right?

- خب، اول از همه شما گفتید باید ارزیابی کنید که چرا می خواهید انگلیسی یاد بگیرید، درست است؟

And then you can set - I would recommend studying short-term objectives.

و سپس می توانید تعیین کنید - من مطالعه اهداف کوتاه مدت را توصیه می کنم.

- Ok can you give some examples?

- باشه میشه چند مثال بزنی؟

- Yeah.

- آره

Well, you could say work on learning the 500 most used words.

خوب، می توانید بگویید روی یادگیری 500 کلمه پرکاربرد کار کنید.

- OK, right.

- باشه درسته.

Keep it kind - maybe even smaller than 500 maybe, say, this year I wanna learn 500…

مهربان باشید - شاید حتی کوچکتر از 500 شاید، مثلاً، امسال می خواهم 500 یاد بگیرم ...

- You can find this list online, the 1000 words most used in English language and learn

- می توانید این لیست را به صورت آنلاین پیدا کنید، 1000 کلمه ای که در زبان انگلیسی بیشتر استفاده می شود و

everyone of them, that’s not a secret, for example, something like that.

همه آنها را یاد بگیرید، این یک راز نیست، برای مثال، یه چیزی شبیه اون.

Or you say that you wanna work by written skills, you just cut it up into chunks…

یا می گویید که می خواهید با مهارت های نوشتاری کار کنید، فقط آن را تکه تکه کنید...

- OK.

- باشه.

So, yeah, small objectives, mini objectives.

بنابراین، آره، اهداف کوچک، اهداف کوچک.

OK, sure, sure, yes, …so that’s really good advice.

خوب، مطمئنا، مطمئنا، بله، ... پس این واقعاً توصیه خوبی است.

I think that’s the way that - when I have a big project to work on that’s - I look

فکر می کنم این روشی است که - وقتی پروژه بزرگی برای کار روی آن دارم - به این می اندیشم که

at how can I divide it, and even if the project lasts three months then I have I know what

چگونه می توانم آن را تقسیم کنم، و حتی اگر پروژه سه ماه طول بکشد، می دانم که

I’m doing each week to make it manageable in fact.

هر هفته چه کاری انجام می دهم تا آن را انجام دهم. در واقع قابل مدیریت

Because if I have this giant project like learning a language, that’s an impossible

چون اگر من این پروژه غول‌پیکر مانند یادگیری زبان را داشته باشم، این یک

objective, you have to do it in small bits, yeah.

هدف غیرممکن است، شما باید آن را در بخش‌های کوچک انجام دهید، بله.

OK, now, what about another case, someone who starts a program to, for example, improve

خوب، حالا، یک مورد دیگر چه می شود، کسی که برنامه ای را شروع می کند تا مثلاً

their English and everything goes fine for a few days or a few weeks, but then they just

انگلیسی خود را بهبود بخشد و همه چیز برای چند روز یا چند هفته خوب پیش می رود، اما بعداً آنها را

abandon.

رها می کنند.

Is there anything that you can give to these people to help them stay with their program

آیا چیزی وجود دارد که می توانید به این افراد بدهید تا به آنها کمک کنید تا در برنامه خود باقی بمانند

and stay with their objectives?

و اهداف خود را حفظ کنند؟

- Well, again, they have to re-evaluate why they’re doing it.

- خوب، دوباره، آنها باید دوباره ارزیابی کنند که چرا این کار را انجام می دهند.

Are they doing it because they think it’s their parents that want them to do it?

آیا آنها این کار را به این دلیل انجام می دهند که فکر می کنند این والدینشان هستند که از آنها می خواهند این کار را انجام دهند؟

Or they think it is because the employer wants them to do it?

یا فکر می کنند به این دلیل است که کارفرما از آنها می خواهد این کار را انجام دهند؟

Or are they doing it because they really want to do it?

یا آنها این کار را به این دلیل انجام می دهند که واقعاً می خواهند این کار را انجام دهند؟

Intrinsically, they like doing it.

ذاتاً دوست دارند این کار را انجام دهند.

They think it’s a good idea.

آنها فکر می کنند این ایده خوبی است.

They have to be honest about why you’re doing what you do.

آنها باید صادق باشند که چرا کاری را که انجام می دهید انجام می دهید.

That’s the number one thing.

این نکته شماره یک است.

Because you’re gonna snap-back, if you can tune in what you wanna do, then you will get

از آنجا که شما به سرعت به عقب برگردید، اگر بتوانید کاری را که می خواهید انجام دهید تنظیم کنید،

it done.

آن را انجام خواهید داد.

- OK, yes.

- باشه، قبوله.

So they really -I mean, yeah-, they really have to want it for themselves not just because

بنابراین آنها واقعاً -یعنی بله-، آنها واقعاً باید آن را برای خودشان بخواهند نه فقط به این دلیل که

the boss wants them to or, OK that makes sense, okay?

رئیس از آنها می خواهد یا، خوب منطقی است، خوب؟

And then, finally, just to finish up for today, to close, what’s the one best piece of advice

و سپس، در نهایت، فقط برای پایان دادن به امروز، برای پایان دادن به، بهترین توصیه ای

that you would give to someone who is motivated, they know that they want to learn English

که می توانید به کسی بدهید که با انگیزه است، آنها می دانند که می خواهند انگلیسی را

for themselves, but they just feel like they can’t find the time?

برای خودشان یاد بگیرند، اما فقط احساس می کنند که می توانند زمان را پیدا نمی کنی؟

What do you say to this poor person?

به این بیچاره چی میگی؟

- Well, I would say, one very easy tip is to start using the top five list, OK.

- خوب، من می گویم، یک نکته بسیار آسان این است که شروع به استفاده از لیست پنج برتر کنید، خوب.

Five is a number of things you can think about pretty easily during the day, right?

پنج، تعدادی از چیزهایی است که می توانید به راحتی در طول روز به آنها فکر کنید، درست است؟

- Top five list, you mean five things on your to-do list.

- لیست پنج برتر، منظور شما پنج چیز در لیست کارهایتان است.

- Yeah, maybe.

- آره، شاید.

It doesn’t actually be specific actions, it can also be just a subject area, so you

این در واقع اقدامات خاصی نیست، بلکه می تواند فقط یک حوزه موضوعی باشد، بنابراین شما می

say, work on English, that’s number one; go run, it’s number two; number three is

گویید، روی انگلیسی کار کنید، این شماره یک است. برو بدو، شماره دو است؛ شماره سه این است که

to spend time with my son, something like that, five things like that, and you put them

با پسرم وقت بگذرانم، چیزی شبیه به آن، پنج چیز مانند آن، و شما آنها را بگذارید

– no more than five, it can be fewer than five, and those are the five most important

- پنج تا بیشتر نیست، ممکن است کمتر از پنج باشد، و اینها پنج

things for you that day, and it doesn’t mean to do it right away, it just means you

چیز مهم برای شما در آن روز هستند، و به این معنی نیست که فوراً این کار را انجام دهید، فقط به این معناست که

put it on the list in a sheet and put it in your pocket, and during the day you pull that

آن را در یک برگه در لیست قرار دهید و در جیب خود بگذارید، و در طول روز آن ورق را می کشید

sheet and remind yourself what was I trying to do today.

و به خود یادآوری می کنید که من امروز سعی کردم چه کار کنم.

And don’t beat yourself up over not accomplishing in things in that list, because you won’t.

و خود را به خاطر انجام ندادن چیزهای موجود در آن لیست مورد ضرب و شتم قرار ندهید، زیرا این کار را نخواهید کرد.

There’s a lot of times you want to accomplish everything.

خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که می‌خواهید همه چیز را انجام دهید.

So, during the day you got different things to do, you can remember what is it that you

بنابراین، در طول روز کارهای مختلفی برای انجام دادن دارید، می توانید به یاد بیاورید که

really want to do, what is important to you.

واقعاً چه کاری می خواهید انجام دهید، چه چیزی برای شما مهم است.

That’s it.

خودشه.

- That’s a really good idea.

- واقعا ایده خوبی است.

Instead of making like a to do list of your tasks for that day, you think what do I want

به جای اینکه فهرستی از وظایف خود برای آن روز تهیه کنید، فکر می کنید

to do before the day finishes and you keep that very short, very manageable list, just

قبل از تمام شدن روز چه کاری می خواهم انجام دهم و آن لیست بسیار کوتاه و بسیار قابل مدیریت را نگه می دارید، فقط در

with you all day and look at it to remind yourself: “I need to do these things to

تمام روز با شما همراه باشید و به آن نگاه کنید تا به خودتان یادآوری کنید. : "من باید این کارها را انجام دهم تا

have a good day”.

روز خوبی داشته باشم".

That’s good advice, that’s really good advice and I like the idea of putting work

این توصیه خوبی است، این واقعاً توصیه خوبی است و من ایده کار کردن

on my English, that’s a very good piece of advice.

در مورد انگلیسی خود را دوست دارم، این یک توصیه بسیار خوب است .

- That’s right.

- درست است.

- OK, so thank you so very much, Pat, for talking to the people at the Speak Better,

- باشه، پس خیلی ازت ممنونم، پت، برای صحبت با مردم در انجمن Speak Better,

Feel Great community.

Feel Great.

I’m sure that they are going to have a lot of good ideas, a lot of good advice from this

من مطمئن هستم که آنها ایده های خوب زیادی خواهند داشت، توصیه های بسیار خوبی از این

video and for you guys out at Speak Better, Feel Great, if you found these tips interesting

ویدیو و برای شما بچه ها در Speak Better, Feel Great، اگر این نکات برای شما جالب بود

and if you want to really find a lot more tips and to really go deep with this time

و اگر می خواهید واقعاً پیدا کنید، مطمئن هستم. نکات بسیار بیشتر و برای عمیق تر شدن با این

management, I really do recommend Pat’s book “Master the Moment.

مدیریت زمان، من واقعاً کتاب پت "استاد لحظه" را توصیه می کنم.

Fifty CEO’s teach you the secrets of time management”.

پنجاه مدیر عامل به شما اسرار مدیریت زمان را می آموزد .

It’s a really great book, it’s very accessible if you’ve got an intermediate level of English

این کتاب واقعا عالی است، اگر سطح متوسطی از زبان انگلیسی داشته باشید، بسیار در دسترس است

and I’ll send you a link in the notes below this video, so that you can look at the book

و من یک لینک در یادداشت های زیر این ویدیو برای شما می فرستم، تا بتوانید به کتاب نگاه کنید

and check that out because it’s very much worth the investment for you, for your objectives,

و آن را بررسی کنید زیرا بسیار زیاد است. ارزش سرمایه گذاری برای شما، برای اهداف،

your time and for your English as well.

زمان و همچنین برای زبان انگلیسی شما را دارد.

So, thanks a lot, Pat, for talking to us today and else will send some people over to see

بنابراین، بسیار متشکرم، پت، که امروز با ما صحبت کردید و

you if they need some real help with their time management.

اگر به کمک واقعی برای مدیریت زمان خود نیاز داشتند، برخی از افراد را برای دیدن شما می فرستد .

- OK, thank you Chris.

- باشه، ممنون کریس.

- All right, thanks a lot, Pat.

- باشه، خیلی ممنون، پت.

Bye And so, that’s all for today.

خداحافظ و بنابراین، این همه برای امروز است.

I hope that you found Pat’s advise and his information very interesting and especially

امیدوارم توصیه پت و اطلاعات او برای شما بسیار جالب و به ویژه

very useful to help you to fix your goals, to manage your time and to really just feel

بسیار مفید بوده باشد تا به شما کمک کند تا اهداف خود را تعیین کنید، زمان خود را مدیریت کنید و واقعاً احساس

good about improving your English.

خوبی نسبت به بهبود زبان انگلیسی خود داشته باشید.

Now, before we finish, I would love to hear from you.

حالا، قبل از اینکه کار را تمام کنیم، دوست دارم از شما بشنوم.

Today’s video it was all about time management and objectives but, what about you?

ویدیوی امروز همه چیز در مورد مدیریت زمان و اهداف بود، اما، شما چطور؟

How do you manage your time?

چگونه زمان خود را مدیریت می کنید؟ از

What techniques or what tools do you use to manage your busy day and your crazy schedule?

چه تکنیک ها یا ابزارهایی برای مدیریت روز شلوغ و برنامه دیوانه وار خود استفاده می کنید؟

I have my own tools and I’m sure you have yours and I would love to hear about them

من ابزارهای خود را دارم و مطمئن هستم که شما ابزارهای خود را دارید و من دوست دارم در مورد آنها بشنوم،

so, in the comments below, share your tips, share your techniques and everyone in the

بنابراین، در نظرات زیر، نکات خود را به اشتراک بگذارید، تکنیک های خود را به اشتراک بگذارید و همه افراد در

Speak Better, Feel Great community, I’m sure that you can help them and I’m sure

انجمن Speak Better, Feel Great، مطمئنم که می توانید به آنها کمک کنید و من مطمئن هستم که

you can get lots of good ideas as well.

می توانید ایده های خوب زیادی نیز دریافت کنید.

So thanks a lot for watching this interview, I would love your feedback and I will see

بنابراین از تماشای این مصاحبه بسیار سپاسگزارم، من از بازخورد شما خوشحال خواهم شد و

you next time on the next Speak Better, Feel Great video.

دفعه بعد شما را در ویدیوی بعدی Speak Better, Feel Great خواهم دید.

Thanks!

با تشکر!

See you next time!

بعدا می بینمت!