How Eva became more confident with Successful Small Talk (in English AND her native language)

- Okay, hello everybody.

- باشه سلام به همگی

This is Christina from Speak English with Christina,

این کریستینا از Speak English with Christina است،

and today I have the great privilege to be with Eva

و امروز من این افتخار بزرگ را دارم که با Eva

who is in the Czech Republic

که در جمهوری چک است باشم

who just recently finished

و اخیراً

up the Successful Small Talk Booster program.

برنامه تقویت کننده گفتگوی کوچک موفق را به پایان رسانده است.

Eva thanks a lot for taking

ایوا از اینکه

some time to speak with me today.

امروز وقت گذاشتید و با من صحبت کردید بسیار سپاسگزارم.

Really glad to see you again

واقعا خوشحالم که دوباره شما را می بینم

and yeah, why don't you just introduce yourself

و بله، چرا خودتان را

to everyone watching the video.

به همه کسانی که ویدیو را تماشا می کنند معرفی نمی کنید.

- Hello, I'm Eva from Czech Republic

- سلام من اوا هستم از جمهوری چک

and I joined the program

و به این برنامه پیوستم

because first of all, I wanted

که اول از همه می خواستم

to give myself a little company gift,

یک هدیه شرکتی کوچک

as a Christmas gift.

به عنوان هدیه کریسمس به خودم بدهم.

(laughs)

- Yeah, which is, yeah, you know, lifelong learning.

(می خندد)

- بله، یعنی، بله، می دانید، یادگیری مادام العمر است.

That's fantastic.

این فوق العاده است.

- Yeah.

- آره

- Yeah.

- آره

- And yes, and the reason was

- و بله، و دلیلش این بود

that a small talk was always my problem.

که یک صحبت کوچک همیشه مشکل من بود.

- Um.

- ام

- I'm quite shy.

- من خیلی خجالتی هستم.

- Yeah.

- In my native language, it is a problem for me.

- آره

- در زبان مادری من برای من یک مشکل است.

- Um.

- ام

- And I can say that this program helped me,

- و می توانم بگویم که این برنامه به من کمک کرد،

not only improve my English skills,

نه تنها مهارت های انگلیسی ام را بهبود بخشید،

but really all the small talk skills.

بلکه واقعاً تمام مهارت های صحبت های کوچک را بهبود بخشید.

So I'm better now even in my native language,

بنابراین من در حال حاضر حتی در زبان مادری خود،

which is Czech.

که چک است، بهتر هستم.

And for example, if we have a family gathering,

و مثلا اگر جمع خانوادگی داشته باشیم

my husband has a big family.

شوهرم خانواده پرجمعیتی دارد.

- Ah-ha.

- آه ها.

- I usually had problems because I,

- من معمولاً مشکل داشتم، زیرا من،

with some people, I haven't met for some time.

با برخی افراد، مدتی است که ملاقات نکرده ام.

- Yeah.

- آره

- And I don't remember what I know,

- و آنچه را که می دانم،

what I should know.

آنچه را که باید بدانم، به یاد ندارم.

- Um, yes.

- اوم، بله.

- Then that no problem.

- پس مشکلی نیست.

So it helped me a lot, even in my language.

بنابراین حتی در زبانم خیلی به من کمک کرد .

- Even for your native language.

- حتی برای زبان مادری شما.

Yeah, because it's like, you know,

آره، چون مثل این است که، می‌دانی،

it's successful small talk.

صحبت‌های کوچک موفقی است.

And so of course, you've got the vocabulary,

و بنابراین مطمئناً، شما واژگان

and the cultural aspects in English,

و جنبه های فرهنگی را در زبان انگلیسی دارید،

but there's also like conversation strategies

اما راهبردها

and techniques, and you know,

و تکنیک های مکالمه نیز وجود دارد، و می دانید،

what could you say in this situation.

در این شرایط چه می توانید بگویید.

So no, I'm really happy to hear

بنابراین نه، من واقعا خوشحالم که می شنوم

that it helped you for your English

که به شما برای زبان انگلیسی

but also for your just small talk skills.

و همچنین برای مهارت های صحبت کوچک شما کمک کرده است.

- Yeah.

- آره

- You know, your own language as well.

- می دانی، زبان خودت را هم می دانی.

So tell me a little bit about, you know,

پس کمی در مورد، می دانید،

maybe you could tell us a little bit

شاید بتوانید کمی

about the experience of doing the program.

در مورد تجربه اجرای برنامه به ما بگویید.

Like, just what was it like for you?

مثلاً، فقط برای شما چطور بود؟

- Um-hum.

- اوم هوم

I was just wondering how the form would be.

من فقط داشتم فکر می کردم که فرم چگونه خواهد بود. من

I had no idea before.

قبلا هیچ ایده ای نداشتم.

- Yeah.

- آره

- I've never tried an Internet course before

- من قبلاً هرگز دوره اینترنت را امتحان نکرده بودم

and I was a little bit afraid.

و کمی ترس داشتم.

- Sure.

- مطمئن.

- If it could be good.

-اگه میتونست خوب باشه

- Yeah.

- آره

- And effective.

- و موثر

And I was very positively surprised.

و من خیلی مثبت تعجب کردم.

- Oh, great.

- اوه، عالی.

- It brought me a lot experience,

- برای من تجربه زیادی به ارمغان آورد،

a lot, it was really not something automatic,

خیلی، واقعاً چیزی خودکار نبود،

it was really like a real conversation

واقعاً شبیه یک مکالمه واقعی

with the teacher, with other people.

با معلم بود، با افراد دیگر.

- Um.

- ام

- And it was good the combination

- و ترکیب خوبی

to talking to other people.

برای صحبت با افراد دیگر بود.

When I have to somehow cope with a situation.

وقتی باید به نحوی با موقعیتی کنار بیایم.

- Um.

- ام

- Without help.

- بدون کمک.

And after, the teacher helps me.

و بعد از آن معلم به من کمک می کند.

- Right.

- درست.

It is a good combination, because,

این ترکیب خوبی است، زیرا،

for example, I, in the past

برای مثال، من، در گذشته

I had quite a good American teacher.

یک معلم آمریکایی کاملاً خوب داشتم.

- Um-hmm.

- اممم

- And video lessons.

- و درس های ویدئویی.

It was quite good.

خیلی خوب بود

I could say the teacher taught me a lot of things.

می توانم بگویم معلم چیزهای زیادی به من آموخت.

- Yeah.

- But she corrected me all the time.

- آره

- اما او همیشه مرا اصلاح می کرد.

And finally, I had to quit because

و بالاخره مجبور شدم ترک کنم چون

I couldn't make any progress anymore.

دیگر نمی توانستم پیشرفت کنم.

- Um, um-hmm.

- اوم، اوم

- So this combination is very good.

- پس این ترکیب خیلی خوب است.

- Yeah, yeah, it's, you know, and I think

- بله، بله، می دانید، و من فکر می کنم

that a lot of times, you know, students,

که بسیاری از مواقع، می دانید، دانش آموزان،

they always, you know, they ask,

آنها همیشه، می دانید، آنها می پرسند،

they're like is the teacher gonna correct me?

آنها مثل اینکه آیا معلم می خواهد مرا تصحیح کند؟

Is the teacher always gonna listen to me

آیا معلم همیشه به من گوش می دهد

and be there to correct me.

و برای تصحیح من وجود دارد؟

And then a lot of my, a lot of the programs

و سپس بسیاری از برنامه‌های من، بسیاری از برنامه‌هایی

that I do like the Fluency Club

که من انجام می‌دهم، باشگاه تسلط

or in this program also, yeah,

یا در این برنامه را دوست دارم، بله،

we try to have that mix of giving the students,

ما سعی می‌کنیم ترکیبی از

you know, enough correction to help them

اصلاحات کافی برای دانش‌آموزان داشته باشیم تا به آنها

to improve the quality of their English,

در بهبود کیفیت کمک کنیم. از زبان انگلیسی خود،

but also not be like so correcting all the time

اما اینطور نباشند که همیشه آنقدر تصحیح کنند

so that they can't, like you said,

که نتوانند، همانطور که شما گفتید، به

get used to you know, surviving in the situation

شما عادت کنند، در شرایطی که معلمی را ندارند زنده بمانند

and expressing their ideas when

و نظرات خود را بیان کنند. به

they don't have the teacher who's there

to tell them because like in the real world

آنها بگویید زیرا مانند دنیای واقعی

you don't always have a teacher there

همیشه معلمی ندارید که

to correct your mistakes and you have to,

اشتباهات شما را تصحیح کند و باید

you know, communicate with the language

با زبان

and the abilities that you've got.

و توانایی هایی که دارید ارتباط برقرار کنید.

So yeah it's, yeah it's good to have that mix,

بنابراین بله، بله، خوب است که این ترکیب را داشته باشید،

I think, of you know, letting you try it on your own

فکر می‌کنم، می‌دانید، به شما اجازه می‌دهد آن را به تنهایی امتحان کنید،

but also being there to help when necessary, yeah.

اما در صورت لزوم در آنجا هستید تا کمک کنید، بله.

- Exactly.

- دقیقا.

- Yeah, it's true.

- بله این حقیقت دارد.

Yeah, so maybe, you know, you said that you were shy

بله، پس شاید، می دانید، گفتید که خجالتی بودید، می دانید،

you know, making small talk

حرف های کوچک می زدید

and you didn't always know like what to say.

و همیشه نمی دانستید چه بگویید.

So what's the difference between

پس چه تفاوتی بین

before you joined the program and like now today.

قبل از پیوستن به برنامه و مانند امروز وجود دارد.

What's changed?

چه چیزی تغییر کرده است؟

- Um-hmm.

- اممم

During the first lesson, during the conversation,

در درس اول، در حین گفتگو،

I was sweating all the time.

تمام مدت عرق می کردم.

(laughs)

(می خندد)

- Scary.

- ترسناک.

- And now it is really better.

- و الان واقعا بهتر است.

I realize that I'm not the only person

من متوجه شدم که من تنها کسی نیستم

who has problems with small talk.

که با حرف های کوچک مشکل دارم.

- Um.

- ام

- And also with language, with comprehension.

- و همچنین با زبان، با درک. چیزی نیست

There is nothing, it is not bad when I ask again,

، بد نیست وقتی دوباره می پرسم،

even twice, that I say that I didn't understand.

حتی دو بار، می گویم متوجه نشدم.

- Yes.

- آره.

It is not a disaster.

فاجعه نیست.

- Exactly, yeah.

- دقیقا، آره.

It's part of communication, yeah.

این بخشی از ارتباطات است، بله.

- Yes, and also I realize

- بله، و همچنین متوجه هستم

that other people have problems, too.

که افراد دیگر نیز مشکلاتی دارند. می‌توانستم

I could see how they improve.

ببینم که چگونه بهبود می‌یابند.

I felt that I'm improving too.

احساس کردم که من هم در حال پیشرفت هستم.

- Um.

- ام

- It was quite pleasant, and also I realized

- خیلی خوشایند بود و همچنین متوجه شدم

that it is not bad to prepare a little bit

که بد نیست کمی

for a difficult situation.

برای یک موقعیت سخت آماده شوم.

Before I thought that small talk has to be always

قبل از این فکر می کردم که صحبت های کوچک همیشه باید

only improvisation, and that's not true.

فقط بداهه باشد، و این درست نیست.

From you, I got a very useful skeleton.

از شما یک اسکلت بسیار مفید گرفتم.

- Um

- ام

- The main, the basic points,

- نکات اصلی و اساسی

and I can build my improvisation on it.

و من می توانم بداهه پردازی ام را روی آن بنا کنم.

- Yeah.

- آره

- But I didn't have the skeleton before.

- اما من قبلا اسکلت نداشتم.

- Ah, yes.

- آه، بله. درست

It's just like you're going in and doing whatever.

مثل این است که شما وارد می شوید و هر کاری را انجام می دهید.

But, yeah, and it's true that, you know,

اما، بله، و درست است که، می دانید،

there's a difference between preparing

تفاوت وجود دارد بین آنقدر آماده کردن

so much that you memorize something

که چیزی را حفظ کنید

and then just going in, you know,

و سپس وارد شوید، می دانید،

improvising totally, but there's a nice middle ground,

کاملاً بداهه گویی، اما میانه خوبی وجود دارد،

let's say, of having some techniques

مثلاً داشتن چند تکنیک

and having some ideas in your head

و داشتن چند ایده در ذهن شماست،

but then being able to be very natural

اما می توانید بسیار طبیعی،

but also kind of structured and coherent

اما به نوعی ساختارمند و منسجم باشید،

because you've prepared, yeah, like you said,

زیرا آماده کرده اید، بله، همانطور که گفتید،

a little bit and that doesn't mean

کمی و این به این معنی نیست

that, you know, I think sometimes we think,

، می دانید، من گاهی اوقات فکر می کنم ما فکر می کنیم،

oh, if I want to be fluent in English

اوه، اگر می خواهم به زبان انگلیسی مسلط باشم،

I have to be able to do everything

باید بتوانم همه چیز را

with zero preparation and do it very well.

با آمادگی صفر انجام دهم و آن را خیلی خوب انجام دهم.

And in fact, no, often good communicators are the people

و در واقع، نه، اغلب افراد ارتباط‌دهنده خوب افرادی هستند

who have, like you said, these skeletons

که، همانطور که شما گفتید، این اسکلت‌ها

or these structures or frameworks

یا این ساختارها یا چارچوب‌ها را

in their head, and they can use them

در سر دارند، و می‌توانند از آنها برای

to, you know, make nice conversations

ایجاد مکالمات خوب استفاده کنند،

because they've got those techniques

زیرا آنها آن تکنیک‌ها را دارند.

and that's part of the, yeah,

و این بخشی از، بله،

part of being a good communicator, I would say, yeah.

بخشی از ارتباط خوب بودن است ، من می گویم، بله.

- Yes.

- آره.

- Right, great.

- درسته عالیه

So I guess maybe the final question would be,

بنابراین حدس می‌زنم شاید سوال نهایی این باشد، می‌دانید

you know, if someone's thinking

، اگر کسی

about the program and they're looking at it

به برنامه فکر می‌کند و به آن نگاه می‌کند

and they're kind of hesitating,

و به نوعی مردد است،

you know, what would you say to that person?

می‌دانید، به آن شخص چه می‌گویید؟

- The person who is indecisive?

- فردی که بلاتکلیف است؟

- Yeah, exactly, yeah.

-آره دقیقا آره

- Um hmm.

- اوم هوم

- If they're trying to decide, oh,

- اگر می خواهند تصمیم بگیرند، اوه،

I don't know if this is good,

نمی دانم این خوب است،

if this is me, does this work?

اگر این من هستم، آیا این کار می کند؟

- Um-hmm, um-hmm.

- اومممممممم

Ah, I don't know exactly

آه، من دقیقاً نمی دانم

because maybe it is very individual.

زیرا ممکن است بسیار فردی باشد.

- Um.

- ام

- But I was, yes, I was suspicious

- اما من، بله،

about Internet programs, that's true.

به برنامه های اینترنتی مشکوک بودم، درست است.

- Yeah.

- آره

- But after I saw some of your free videos--

- اما بعد از اینکه چند تا از ویدیوهای رایگان شما را دیدم --

- Um.

- ام.

- I was quite sure that I like your approach

- کاملا مطمئن بودم که رویکرد شما را دوست دارم

and that was the reason why I decided

و به همین دلیل تصمیم گرفتم

to try your, exactly your program.

برنامه شما را امتحان کنم.

- Um-hmm.

- اممم

- Because, and I don't know if it is my individual thing

- چون، و نمی‌دانم این موضوع فردی من است

or not, but I think that you have the gift

یا نه، اما فکر می‌کنم شما استعداد

to choose the important things.

انتخاب چیزهای مهم را دارید.

- Um.

- ام

- That can save me, in a similar situation.

- این می تواند من را در یک موقعیت مشابه نجات دهد.

- Okay.

- باشه.

- You don't go too much into detail

- شما زیاد وارد جزئیات نمی شوید

so it is not too difficult and it is still very useful.

بنابراین خیلی سخت نیست و هنوز هم بسیار مفید است.

- Um.

- ام

- And for somebody who is not sure,

- و برای کسی که مطمئن نیست،

I don't know, maybe there is something,

نمی‌دانم، شاید چیزی وجود داشته باشد،

some trial possibility or not, I don't know.

احتمال آزمایشی یا نه، نمی‌دانم.

- Yeah.

- آره

- I would take a minute just to try

- من فقط یک دقیقه وقت می گذارم تا

some of your videos first.

ابتدا برخی از ویدیوهای شما را امتحان کنم.

- Um-hmm.

- اممم

- And it was very,

- و خیلی هم بود،

I realize that I remember things

متوجه شدم که چیزهایی

from your videos very well.

از ویدیوهای شما را به خوبی به یاد دارم.

- Um.

- ام

- And so I told to myself, yes, that's the thing

- و بنابراین به خودم گفتم، بله، این موضوع است،

because I cannot so much time to study.

زیرا نمی توانم زمان زیادی برای مطالعه داشته باشم.

- Right.

- درست.

- But I want to have something what I can really use.

- اما من می خواهم چیزی داشته باشم که واقعاً بتوانم از آن استفاده کنم.

- Yeah, something that you know,

- بله، چیزی که می دانید،

you watch that you can learn it,

تماشا می کنید که می توانید آن را یاد بگیرید، می

you can practice it, and it's,

توانید آن را تمرین کنید، و همینطور است،

and then you can use it in your real life.

و سپس می توانید از آن در زندگی واقعی خود استفاده کنید.

Yeah, not something that's so long and complicated

بله، نه چیزی که آنقدر طولانی و پیچیده باشد

and maybe so in detail that it's too much detail,

و شاید آنقدر با جزئیات باشد که جزئیات بیش از حد باشد،

but just what you need to do well, yeah.

بلکه فقط چیزی است که باید به خوبی انجام دهید، بله.

- Yes.

- آره.

And also that really your tips

و همچنین اینکه واقعاً نکات

and your study materials are very closer to home.

و مواد مطالعه شما بسیار به خانه نزدیکتر است.

- Um.

- ام

- Very interesting, even amusing for me.

- بسیار جالب، حتی برای من سرگرم کننده است.

It was, it made me a lot of fun to prepare for the lessons.

این بود، آماده شدن برای درس ها برای من بسیار سرگرم کننده بود.

- Oh, great.

- اوه، عالی.

- I didn't have so much time

- من وقت زیادی نداشتم

but the tips were simply amusing

اما نکات به سادگی سرگرم کننده بود،

so I didn't force myself to study.

بنابراین خودم را مجبور به مطالعه نکردم.

- Okay, oh it's nice, oh that's nice, yeah.

- باشه، اوه خوبه، اوه خوبه، آره.

- So I found a new zest for learning.

- پس من ذوق جدیدی برای یادگیری پیدا کردم.

- Okay, well I'm very honored to, yeah,

- خوب، خوب، من بسیار مفتخرم که، بله،

to have contributed, because it's true that

مشارکت کردم، زیرا این درست است که

when it's fun and when we like it,

وقتی سرگرم کننده است و زمانی که ما آن را دوست داریم،

like we do it because we enjoy it,

دوست داریم این کار را انجام دهیم زیرا از آن لذت می بریم،

and not because we have to do it, you know.

نه به این دلیل که باید انجامش دهیم، می دانید .

- Yeah.

- آره

- Which is sometimes the case, I think,

- که گاهی اوقات اینطور است، فکر می کنم

in school people had to do English

در مدرسه مردم مجبور بودند زبان انگلیسی را انجام دهند

and they didn't enjoy it so much.

و آنقدرها از آن لذت نمی بردند.

- Yeah.

- Great, great.

- آره

- عالی عالی.

Okay, well thank you very much Eva for sharing

بسیار خوب، اوا از شما بسیار سپاسگزارم که

your experience, and like I said,

تجربه خود را به اشتراک گذاشتید، و همانطور که گفتم،

it was really great having you in the group.

حضور شما در گروه واقعا عالی بود.

Yeah, and I look forward maybe to seeing

بله، و من

you maybe in a future group, sure.

مشتاقانه منتظر هستم که شاید در یک گروه آینده شما را ببینم.

- Yes, thank you,

- بله، ممنون،

Thank you very much.

خیلی ممنون.

I'm really very happy that I joined your program

من واقعاً خیلی خوشحالم که به برنامه شما پیوستم

and I'm sure now I'm in a Fluency Club

و مطمئن هستم که اکنون در یک باشگاه روانی هستم

and I think I will try another program

و فکر می کنم

in the future after sometime.

بعد از مدتی برنامه دیگری را در آینده امتحان خواهم کرد.

- Okay, all right, thanks, Eva.

- باشه، باشه، ممنون، ایوا.