Learn the English Saying "Two can play that game!" and the term "two-faced"

In this English lesson, I wanted to help you learn

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم

the English saying, two can play at that game.

ضرب المثل انگلیسی را یاد بگیرید، دو نفر می‌توانند در آن بازی بازی کنند.

This is a phrase we use when someone does

این عبارتی است که وقتی کسی کاری انجام می دهد،

something, maybe not a nice thing, and you think

شاید کار خوبی نباشد، استفاده می کنیم، و با خود فکر می کنید،

to yourself, hmm, two can play at that game.

هوم، دو نفر می توانند در آن بازی بازی کنند.

And then you do something similar.

و سپس شما کاری مشابه انجام می دهید.

Let's say you're playing a game

فرض کنید در حال بازی

of hockey and it's non contact.

هاکی هستید و این بازی غیر تماسی است.

That's when you're not supposed to

آن وقت است که قرار نیست

check or hit each other.

همدیگر را چک کنید یا ضربه بزنید.

And then someone checks you a little bit, you could

و بعد یک نفر کمی شما را چک می کند، می توانید

think to yourself, hmm, two can play at that game.

با خود فکر کنید، هوم، دو نفر می توانند در آن بازی بازی کنند.

And then you start to hit or

و سپس شروع به ضربه زدن یا

check the other player as well.

چک کردن بازیکن دیگر می کنید.

And this doesn't have to just happen in sports.

و این نباید فقط در ورزش اتفاق بیفتد.

Maybe at work, someone starts doing something

شاید در محل کار، شخصی شروع به انجام کاری کند

to get their work done quicker.

تا کارش سریعتر انجام شود.

Maybe they're cheating a little bit or something, and you

شاید آنها کمی تقلب می کنند یا چیزی، و شما

can think, hmm, two can play at that game.

می توانید فکر کنید، هوم، دو نفر می توانند در آن بازی بازی کنند.

And then you start to do a similar thing.

و سپس شروع به انجام یک کار مشابه می کنید.

So you also have an advantage.

پس شما هم یک مزیت دارید.

The other phrase I wanted to teach you today is, well,

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم، خوب،

not a phrase, but term is the term two faced.

یک عبارت نیست، اما اصطلاح، اصطلاح دو رو است.

When someone is two faced, it means sometimes when

وقتی کسی دو رو است، به این معنی است که گاهی اوقات وقتی

you talk to them, they're nice, but then sometimes

با او صحبت می‌کنید، او خوب است، اما گاهی اوقات

they talk to other people, and maybe you hear

با دیگران صحبت می‌کند، و شاید بشنوید که

them not being nice to you.

با شما مهربان نیستند.

So when someone's two faced, it's like they're nice to you

بنابراین وقتی دو نفر یک نفر رو به رو می‌شوند، مثل این است که

when you talk to them, but, you know, when they talk

وقتی با او صحبت می‌کنید با شما خوب هستند، اما می‌دانید، وقتی با

to other people, they don't speak kindly of you.

دیگران صحبت می‌کنند، با مهربانی در مورد شما صحبت نمی‌کنند.

So they're kind of two faced, right?

بنابراین آنها به نوعی دو رو هستند، درست است؟

They have a nice face when they're talking

وقتی با شما صحبت می کنند چهره خوبی دارند

to you, and then they have a mean

و

face when they're talking to other people.

وقتی با دیگران صحبت می کنند چهره بدی دارند.

They're two faced.

آنها دو رو هستند

So to review, two can play at that

بنابراین برای بررسی، دو نفر می توانند در آن

game is usually not something you say.

بازی بازی کنند معمولا چیزی نیست که شما بگویید. این

It's kind of something you think like,

چیزی است که شما فکر می کنید،

hmm, two can play at that game...

هوم، دو نفر می توانند در آن بازی بازی کنند...

And then you start to do what

و سپس شروع به انجام کاری می کنید که

the other person was doing to you.

طرف مقابل با شما انجام می داد.

And then if someone is two faced, it simply

و سپس اگر کسی دو رو باشد، به سادگی به این

means that they kind of have two personalities.

معنی است که آنها به نوعی دارای دو شخصیت هستند.

They're nice to you when you're talking to them.

وقتی با آنها صحبت می کنید با شما خوب هستند.

And then later you might hear from

و بعداً ممکن است از

someone that they were saying really mean

کسی بشنوید که آنها واقعاً

things about you because they're two faced.

چیزهای بدی در مورد شما می‌گویند، زیرا آنها دو رو هستند.

But, hey, let's look at a

اما، هی، بیایید به

comment from a previous video.

نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This is from June.

این از ژوئن است.

This is true here in Korea, too, especially during

این در اینجا در کره نیز صادق است، به خصوص در

the rainy season, super humid, sticky and muggy.

فصل بارانی، بسیار مرطوب، چسبنده و گل آلود.

And my response, hot and muggy are

و پاسخ من، داغ و ماگی

two of my least favorite words.

دو کلمه ای هستند که کمتر مورد علاقه من هستند.

So that comment from June.

پس آن نظر از ژوئن.

Thank you, June.

با تشکر از شما، ژوئن.

Is in response to the video last week where I

در پاسخ به ویدیوی هفته گذشته است که در آن

talked about how hot and muggy it was here.

صحبت کردم که اینجا چقدر گرم و بد بود.

It was definitely hot and muggy.

مطمئناً گرم و گل آلود بود.

I don't like hot and muggy.

من داغ و ماگ را دوست ندارم.

I love this.

من عاشق اینم.

It's just raining a little bit.

فقط یه کم بارون میاد

It's about 23 degrees celsius out here.

اینجا حدود 23 درجه سانتیگراد است.

I probably should go in in a

bit before my camera gets too wet.

قبل از اینکه دوربینم خیلی خیس شود، احتمالاً باید کمی داخل شوم.

But it's just a beautiful day.

اما فقط یک روز زیباست.

I love being able to show

من دوست دارم بتوانم

you things like these zinnias.

چیزهایی مانند این زینیاها را به شما نشان دهم.

I'll give you a spin around view.

من به شما نگاهی به اطراف می دهم.

We are just experiencing a really

ما فقط

nice year on the farm.

سال خوبی را در مزرعه تجربه می کنیم.

Things are just growing really well.

همه چیز واقعاً خوب رشد می کند.

A lot of it is because, of

بسیاری از آن‌ها به این دلیل است که،

course, Jen really knows what she's doing.

البته، جن واقعاً می‌داند که دارد چه می‌کند.

She's a really good farmer.

او واقعاً کشاورز خوبی است.

She's a really good grower.

او یک پرورش دهنده واقعا خوب است.

But also because it just rains a lot.

اما همچنین به این دلیل که فقط باران زیادی می بارد.

And plants really like rain,

و گیاهان واقعاً باران را دوست دارند،

they just grow really well.

آنها به خوبی رشد می کنند.

So the zinnias are just abundant.

بنابراین زینیاها به وفور یافت می شوند.

When you say something is abundant,

وقتی می گویید چیزی فراوان است، تعداد

there's just lots of them.

آنها زیاد است.

And the leaves are a really nice green color.

و برگها واقعاً رنگ سبز خوبی دارند.

We can tell from the color of

از رنگ برگ ها می توان تشخیص داد که

the leaves when a plant is healthy.

گیاه چه زمانی سالم است.

So we are just experiencing a really, really

بنابراین ما فقط یک

beautiful, nice year here on the farm.

سال واقعاً زیبا و خوب را اینجا در مزرعه تجربه می کنیم.

We're very thankful.

ما بسیار سپاسگزاریم.

Some years it.

چند سال آن را باران

It doesn't rain as much and I have to irrigate a lot.

زیاد نمی بارد و باید زیاد آبیاری کنم.

So I've had more time to do things I want

بنابراین زمان بیشتری برای انجام کارهایی که می خواهم انجام دهم داشته ام،

to do because I haven't had to irrigate as much.

زیرا مجبور به آبیاری زیاد نبوده ام.

And then the other thing that has allowed me to have a

و بعد از آن چیز دیگری که به من اجازه می دهد

bit more time to do other things on the farm is that

زمان بیشتری برای انجام کارهای دیگر در مزرعه داشته باشم این است که

I don't have to drive my kids to work anymore.

دیگر مجبور نیستم بچه هایم را به سر کار ببرم.

The two kids I have who have part

دو بچه ای که من دارم و

time jobs both have their license now.

شغل پاره وقت دارند هر دو مجوزشان را دارند.

So I don't have to bring either of them to work or pick

بنابراین من مجبور نیستم هر یک از آنها را به محل کار بیاورم یا

either of them up, which was different than a year ago, a year

آنها را انتخاب کنم، که با یک سال قبل، یک سال

and a half, or a year and a month ago in July.

و نیم یا یک سال و یک ماه پیش در جولای متفاوت بود.

I was bringing kids to work all the time.

من همیشه بچه ها را سر کار می آوردم.

Now I don't have to.

حالا من مجبور نیستم.

Anyways, thanks for watching. I'll see you in a few

به هر حال از تماشای شما متشکرم چند

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگه با یه درس کوتاه انگلیسی دیگه میبینمت. خدا حافظ.