Learn the English Terms ELBOW GREASE and ELBOW ROOM

In this English lesson,

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English term, elbow grease.

می خواستم به شما در یادگیری اصطلاح انگلیسی elbow grease کمک کنم.

Now, this is your elbow

حالا این آرنج شماست

and grease is a lubricant

و گریس روان کننده ای است

that you put on machinery

که روی ماشین آلات می گذارید

so that when metal moves against metal,

تا وقتی فلز در مقابل فلز حرکت می

it's nice and slippery.

کند خوب و لغزنده باشد.

But elbow grease,

اما گریس آرنج

the term elbow grease simply means

، اصطلاح گریس آرنج به سادگی به معنای

hard work that you do by hand.

کار سختی است که با دست انجام می دهید.

Maybe you've bought an old car

شاید یک ماشین قدیمی خریده اید

and it's a little bit rusty,

و کمی زنگ زده است

and you wanna kind of sand all the rust out

و می خواهید همه زنگ ها را

with sandpaper and paint it.

با سمباده بشویید و رنگ کنید.

You could say,

می توانید بگویید،

oh, it just needs a little bit of elbow grease.

اوه، فقط به کمی روغن آرنج نیاز دارد.

Maybe you've bought something that needs to be fixed up.

شاید چیزی خریده اید که باید تعمیر شود.

Maybe you bought an old machine from someone

شاید شما یک ماشین قدیمی از کسی خریده اید

and it just needs a new belt or a new pulley

و فقط به یک تسمه جدید یا یک قرقره جدید

or a little bit of electrical work.

یا کمی برق کاری نیاز دارد.

You could say, it just needs a little bit of elbow grease

می توانید بگویید، فقط به کمی گریس آرنج نیاز دارد

and it will be working again.

و دوباره کار خواهد کرد.

So again, there's no such thing as grease

بنابراین باز هم چیزی به نام گریس وجود ندارد

that you put on your elbows.

که روی آرنج خود می زنید.

It's simply a term that means to work hard on something,

این به سادگی اصطلاحی است که به معنای کار سخت روی چیزی است،

usually with your hands.

معمولاً با دستان خود.

The other term I wanted to teach you today

اصطلاح دیگری که امروز می خواستم به شما یاد

is the term elbow room.

بدهم اصطلاح اتاق آرنج است.

So elbow room is simply the amount of room.

بنابراین اتاق آرنج به سادگی مقدار اتاق است.

that you have around you.

که در اطراف خود دارید

We almost always use this in the negative.

ما تقریبا همیشه از این به صورت منفی استفاده می کنیم.

We say things like, oh, I was on an airplane the other day,

ما چیزهایی می گوییم، اوه، من روز پیش در هواپیما بودم،

and it was really squishy,

و واقعاً شلوغ بود،

there wasn't very much elbow room.

فضای زیادی برای آرنج وجود نداشت.

Or I went to the mall to do some shopping

یا برای خرید به مرکز خرید رفتم

and there were so many people there.

و جمعیت زیادی آنجا بودند.

There wasn't hardly any elbow room.

تقریباً جایی برای آرنج وجود نداشت.

So elbow room is simply the room that you have around you.

بنابراین اتاق آرنج به سادگی همان اتاقی است که شما در اطراف خود دارید.

I guess because you can't move your elbows,

حدس می‌زنم چون نمی‌توانید آرنج‌هایتان را حرکت دهید،

you don't have a lot of elbow room.

فضای آرنج زیادی ندارید.

So to review, elbow grease is simply hard work.

بنابراین برای مرور، گریس آرنج کار سختی است.

If you just work hard on some things,

اگر فقط روی بعضی چیزها سخت کار کنید،

you can get them working again,

می توانید آنها را دوباره به کار بیاندازید،

or they can just do better than what they're doing before

یا فقط با کمی چربی آرنج می توانند بهتر از کاری که قبلا انجام می دادند، انجام دهند

with just a little bit of elbow grease.

.

We even use this for cleaning.

ما حتی از این برای تمیز کردن استفاده می کنیم.

If your dishes are really dirty,

اگر ظروف شما واقعا کثیف هستند،

with a little bit of elbow grease,

با کمی چربی آرنج،

you can get them clean again.

می توانید دوباره آنها را تمیز کنید.

With a little bit of hard physical labor.

با کمی کار سخت بدنی.

And elbow room is simply the amount of room

و اتاق آرنج به سادگی مقدار

you have around you.

فضایی است که در اطراف خود دارید.

Usually used in the negative. (chuckles)

معمولاً به صورت منفی استفاده می شود. (می خندد)

If you wonder why it seems like I'm speaking fast,

اگر تعجب می کنید که چرا به نظر می رسد که من تند صحبت می کنم

it started raining, for some reason.

، به دلایلی باران شروع به باریدن کرد.

So I will try to slow down.

بنابراین سعی می کنم سرعتم را کم کنم.

Hey, let's look at a comment from a previous video.

سلام، اجازه دهید به یک نظر از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

Is that too slow?

آیا این خیلی کند است؟

This comment is from Andres Padrón.

این نظر از آندرس پادرون است.

And the comment is, thank you, Mr. Bob.

و نظر این است، متشکرم، آقای باب.

I like the introduction.

من مقدمه را دوست دارم.

That's upside down, isn't it?

این وارونه است، اینطور نیست؟

Yeah, in the previous lesson,

بله، در درس قبل،

I had my little paper upside down.

من کاغذ کوچکم را وارونه کرده بودم.

I was wondering,

داشتم فکر

what happens at the farm when the winter arrives?

می کردم وقتی زمستان فرا می رسد در مزرعه چه اتفاقی می افتد ؟

Does the winter stop the growing

آیا زمستان جلوی

of all kinds of flowers and wheat?

رشد انواع گل و گندم را می گیرد؟

Or is there still something that the farm can produce

یا هنوز چیزی وجود دارد که مزرعه بتواند

in the heavy Canadian winter?

در زمستان سنگین کانادا تولید کند؟

And my response is winter is a time to relax

و پاسخ من این است که زمستان زمانی است برای استراحت

and watch the snow fly on the farm.

و تماشای پرواز برف در مزرعه.

It is a nice change of pace.

این یک تغییر سرعت خوب است.

So yes.

درنتیجه بله.

Yes or no, I don't know how to say this.

بله یا نه، نمی دانم چگونه این را بگویم.

No, we do not grow anything on the farm in the summer.

نه، ما در تابستان چیزی در مزرعه نمی کاریم.

I guess I could say,

حدس می‌زنم می‌توانم بگویم،

no, I'll stick with no.

نه، به نه می‌مانم.

No, we don't grow anything on the farm in the summer.

نه، ما در تابستان چیزی در مزرعه نمی کاریم.

In the summer, in the winter.

در تابستان، در زمستان.

Now I'm speaking so quickly

الان آنقدر سریع صحبت

I'm not even answering the question properly.

می‌کنم که حتی جواب سوال را درست نمی‌دهم.

No, we don't grow anything on the farm in the winter.

نه، ما در زمستان چیزی در مزرعه نمی کاریم.

The winter is definitely a time

زمستان قطعا زمانی است

where we take a little bit of time to relax.

که ما کمی برای استراحت وقت می گذاریم.

Now I still go to work, I still teach every day.

الان هنوز سر کار می روم، هنوز هم هر روز تدریس می کنم.

I still make YouTube videos,

من هنوز هم ویدیوهای یوتیوب می‌سازم،

but definitely winter is a time where the farm is at rest.

اما مطمئناً زمستان زمانی است که مزرعه در آن استراحت می‌کند.

And Jen gets to rest a little bit as well.

و جن نیز کمی استراحت می کند.

Jen actually puts in really long hours right now.

جن در واقع در حال حاضر ساعت های بسیار طولانی را پشت سر می گذارد.

The month of August and the month of September

ماه آگوست و ماه سپتامبر ماه

are very, very busy months on the flower farm.

های بسیار بسیار شلوغی در مزرعه گل هستند.

I should have done this video out in the flower field.

من باید این ویدیو را در زمین گل انجام می دادم.

But I think you've seen enough of it.

اما من فکر می کنم شما به اندازه کافی آن را دیده اید.

She's very busy.

خیلی سرش شلوغه

So she looks forward

بنابراین او مشتاقانه منتظر است

to about the middle of October, end of October,

تا اواسط اکتبر، پایان اکتبر،

when she can relax a little bit

زمانی که بتواند کمی استراحت کند

and just kind of watch the snow fly outside

و به نوعی پرواز برف را در خارج از خانه

as winter begins.

با شروع زمستان تماشا کند.

It makes it a little challenging for me though,

اگرچه ساختن ویدیوهای یوتیوب در زمستان برای من کمی چالش برانگیز است

to make YouTube videos in the winter.

.

There are days where it's simply too windy,

روزهایی هستند که خیلی باد می‌وزد،

simply too snowy.

خیلی هم برفی.

Sometimes there's a blizzard.

گاهی اوقات یک کولاک وجود دارد.

It's just really hard to get outside.

فقط بیرون رفتن خیلی سخته

And I actually, every once in a while,

و من در واقع، هر چند وقت یکبار،

wonder why I do that.

تعجب می کنم که چرا این کار را انجام می دهم.

Why I make videos outside?

چرا در خارج از خانه فیلم می سازم؟

And then I see everyone's comments

و بعد نظرات همه را می بینم

about how much they like it,

که چقدر آن را دوست دارند،

and I do like going outside, too.

و من هم دوست دارم بیرون بروم.

Anyways, thanks for watching this little English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس کوچک انگلیسی متشکرم.

I'll see you in a couple of days with another one, bye.

یکی دو روز دیگه با یکی دیگه میبینمت، خداحافظ.