Meaning of A BIT MUCH - A Really Short English Lesson with Subtitles

So in English when you describe something as being a bit much what you are saying is

بنابراین در زبان انگلیسی وقتی چیزی را کمی زیاد توصیف می کنید که می گویید این است

that you find it to be excessive, usually in the negative sense of the word.

که آن را بیش از حد می بینید، معمولاً به معنای منفی کلمه.

Maybe you remember being in school and you may have found all of the rules a bit much.

شاید به یاد داشته باشید که در مدرسه بوده اید و ممکن است همه قوانین را کمی پیدا کرده باشید.

Maybe there were too many rules for your liking and you would, you would have described that

شاید قوانین زیادی برای دوست داشتن شما وجود داشته باشد و شما این کار را انجام می دادید، آن را طوری توصیف

as that you thought it was a bit much.

می کردید که فکر می کردید کمی زیاد است.

You can also use this to describe people.

شما همچنین می توانید از این برای توصیف افراد استفاده کنید.

You could say that somebody is a bit much.

می توان گفت که یک نفر کمی زیاد است.

You might have a friend who talks a lot when you have a conversation.

ممکن است دوستی داشته باشید که هنگام مکالمه زیاد صحبت کند.

Maybe when you have a conversation they talk more than you do and you could say that you

شاید وقتی مکالمه ای دارید، بیشتر از شما صحبت می کنند و می توانید بگویید که

think that person is a bit much.

فکر می کنید آن شخص کمی زیاد است.

You could say when you have a conversation with them they are a bit much.

وقتی با آنها صحبت می کنید می توانید بگویید که کمی زیاد هستند.

And basically what you're saying is that they're talking a little too much.

و اساساً آنچه شما می گویید این است که آنها کمی بیش از حد صحبت می کنند.

They're a little bit overwhelming when you have a conversation.

وقتی مکالمه ای دارید، آنها کمی طاقت فرسا هستند.

So we have the saying, "a bit much", you can also say that someone is too much.

پس ضرب المثل "کمی زیاد" را داریم، شما همچنین می توانید بگویید که فلانی زیاد است.

You might have a friend or someone you know who, they're just so excited and they're so

ممکن است دوست یا کسی را داشته باشید که می‌شناسید ، آن‌قدر هیجان‌زده هستند و آنقدر

energetic and they talk so much when you're with them you could say that they are too

پرانرژی هستند و وقتی با او هستید آنقدر صحبت می‌کنند که می‌توانید بگویید خیلی

much.

زیاد است.

You could just say, you know my friend Joe, he is too much sometimes.

شما فقط می توانید بگویید، دوست من جو را می شناسید، او گاهی اوقات زیاده روی می کند.

He is just a little bit overwhelming and he talks way too much.

او فقط کمی خسته کننده است و بیش از حد صحبت می کند.

Anyways.

به هر حال.

Bob the Canadian here.

باب کانادایی اینجا

Hopefully those definitions helped you just a little bit.

امیدوارم این تعاریف فقط کمی به شما کمک کرده باشد.

Have a good day.

روز خوبی داشته باشید.