Learn the English Phrases "a textbook example" and "to set a bad example"

In this English lesson, I wanted

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

to help you learn the English phrase

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

a textbook example.

a textbook را یاد بگیرید.

When something is a textbook

وقتی چیزی نمونه کتاب درسی است

example, it's something

،

in real life that could have

در زندگی واقعی چیزی است که

been in a textbook, maybe.

شاید در یک کتاب درسی باشد.

Let me explain a little bit better.

بگذارید کمی بهتر توضیح دهم.

A textbook is a book you use in

کتاب درسی کتابی است که در

school to learn new things.

مدرسه برای یادگیری چیزهای جدید از آن استفاده می کنید.

And a textbook example is

و مثال کتاب درسی

something that happens in real life

چیزی است که در زندگی واقعی اتفاق می افتد

that maybe could have been taught

که شاید بتوان آن را

in a textbook, but we

در یک کتاب درسی آموزش داد، اما ما

sometimes use it in a funny way.

گاهی اوقات از آن به شکلی خنده دار استفاده می کنیم.

Here's a good example.

در اینجا یک مثال خوب است.

If you're watching a football game

اگر در حال تماشای یک بازی فوتبال

or what I call soccer, and there's

یا چیزی که من آن را فوتبال می‌نامید، هستید و

a corner kick and the person kicks

یک ضربه کرنر وجود دارد و شخص به

it and the ball bends nicely and

آن ضربه می‌زند و توپ به خوبی خم می‌شود و

goes right into the top far corner

درست به گوشه دور بالای

of the net, we would say, that's a

تور می‌رود، ما می‌گوییم، این یک

textbook example of how to do a

نمونه کتاب درسی است که چگونه یک

corner kick.

ضربه کرنر انجام دهیم.

That's how,

if there was a textbook that taught

به این ترتیب،

اگر یک کتاب درسی وجود داشت که به شما یاد می داد

you how to kick the ball,

چگونه به توپ ضربه بزنید،

that's what they would teach you.

این چیزی است که آنها به شما یاد می دادند.

To kick it in a way where it bends

برای ضربه زدن به آن به گونه ای که خم شود

and hooks right above the goalie or

و درست بالای دروازه بان یا

goaltender and goes into the net.

دروازه بان قلاب شود و به داخل تور برود.

That would be a textbook example.

این یک نمونه کتاب درسی خواهد بود.

So the other phrase I wanted to teach

بنابراین عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم این است که

you today is to set a bad example.

الگوی بدی قرار دهم.

Now, if I was to wear jeans to school

حالا، اگر بخواهم در مدرسه شلوار جین بپوشم

or really old shirts with holes in

یا پیراهن‌های قدیمی با سوراخ‌هایی روی

them, that would be a bad example.

آن‌ها، مثال بدی خواهد بود. من

I would be setting

a bad example for the students.

الگوی بدی برای دانش آموزان خواهم بود.

When we have students in school

وقتی دانش‌آموزانی در مدرسه داریم

that don't behave, that sets a bad

که رفتاری ندارند، این

example for the other students.

الگوی بدی برای دانش‌آموزان دیگر است.

They might think because that

آنها ممکن است فکر کنند چون آن

one student is misbehaving,

یک دانش آموز بد رفتار می کند،

they can misbehave as well.

آنها نیز می توانند بد رفتار کنند.

So when you set a bad example,

بنابراین وقتی مثال بدی می‌زنید،

you do something that encourages

کاری انجام می‌دهید که

other people to do the same,

دیگران را تشویق می‌کند تا همین کار را انجام دهند،

even though it's a bad thing.

حتی اگر این کار بدی باشد.

If I speed in my van,

اگر با ون سرعت می‌گیرم،

I would be setting a bad example

الگوی بدی

for my own children.

برای فرزندانم خواهم بود.

So to review a textbook example is

بنابراین مرور یک نمونه کتاب درسی

like something that happens

مانند چیزی است که

in real life that's done so well.

در زندگی واقعی اتفاق می افتد و به خوبی انجام شده است.

You think, oh, they could.

شما فکر می کنید، اوه، آنها می توانند.

If they taught this.

اگر این را یاد دادند.

This is how they would

اینطوری

teach it in a textbook.

در کتاب درسی تدریس می کردند.

A textbook example.

نمونه کتاب درسی

And to set a bad example

و مثال بد به

simply means to do something

سادگی به معنای انجام کاری است

that encourages other people

که افراد دیگر را

to do that bad thing as well.

نیز به انجام آن کار بد تشویق می کند.

But, hey, let's look at a comment

اما، هی، بیایید به نظری

from a previous video.

از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from the paper

این نظر از کاغذی است که

got all crumpled in my pocket.

همه در جیب من مچاله شده است.

I've been a number of places

من چند جا

between school and here.

بین مدرسه و اینجا بوده ام.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

From Bryce.

از برایس. از

It's nice to see you, Unc Bob,

دیدنت خوشحالم، Unc Bob،

which is short for uncle.

که مخفف دایی است.

And my response, it's good

و پاسخ من این است که خوب است که

to be back in action.

دوباره وارد عمل شده ام.

So, Bryce, thank you for that.

بنابراین، برایس، از شما متشکرم.

I picked that one because I always

من آن یکی را انتخاب کردم زیرا همیشه

giggle a little bit because

کمی می خندم زیرا

in some places in the world

در بعضی جاهای دنیا

I'm apparently known as Uncle Bob.

ظاهراً من را با نام عمو باب می شناسند.

In some Asian countries, I think

در برخی از کشورهای آسیایی، من فکر می کنم

it is what we call an honorific.

این چیزی است که ما به آن افتخار می گوییم.

It's a term we use when

این اصطلاحی است که وقتی به

we respect someone.

کسی احترام می گذاریم استفاده می کنیم.

We might call them uncle, even though

ممکن است آنها را عمو خطاب کنیم، حتی اگر از

they aren't technically our uncle.

نظر فنی عموی ما نیستند.

So I'll take it.

پس من آن را می گیرم.

If you guys want to call me Uncle Bob

اگر می خواهید من را عمو باب صدا بزنید

at some point, that's fine.

، خوب است.

I have the gray hair to be

من موهای خاکستری دارم تا

like an old wise uncle,

مثل یک عموی عاقل پیر باشم،

so we'll go with that.

پس با آن پیش می رویم.

Where am I today?

من امروز کجا هستم؟

I'm getting water.

دارم آب می گیرم

Some of you have been

برخی از شما

here before with me.

قبلاً اینجا با من بوده اید.

This is the place where I come

اینجا جایی است که من می آیم

to fill my water jugs.

تا کوزه های [ __ ] را پر کنم.

I've already filled them.

من قبلا آنها را پر کرده ام.

You can see here that it says

اینجا می بینید که می گوید

small container fill station.

ایستگاه پرکن کانتینر کوچک.

Please push and pull handle slowly.

لطفاً دسته را به آرامی فشار داده و بکشید.

Although they've replaced it

اگرچه

with a switch now. And then

الان آن را با سوئیچ جایگزین کرده اند. و سپس می

you can read that if you want

توانید بخوانید که اگر می خواهید

to take the time, hit pause.

وقت بگذارید، مکث را فشار دهید.

And then also, they don't

و همچنین،

like it when people hook a hose

وقتی مردم شیلنگ را

up directly to the tap.

مستقیماً به شیر وصل می کنند، دوست ندارند.

So that's where I am today.

بنابراین من امروز اینجا هستم.

I just filled the jugs.

من فقط کوزه ها را پر کردم.

And so we have a little bit

و بنابراین ما

of drinking water again

for the rest of the week.

برای بقیه هفته دوباره کمی آب آشامیدنی داریم.

We don't drink as much

ما

in the in the late winter, early

در اواخر زمستان و اوایل

spring as we do in the summer.

بهار به اندازه تابستان نمی نوشیم.

But it is important.

اما مهم است.

The water we have at home is

آبی که در خانه داریم

not really good to drink.

واقعا برای نوشیدن خوب نیست.

It's in the cistern.

در مخزن است.

We do keep it clean enough

ما آن را

for showers and for

برای دوش گرفتن و برای

doing dishes and stuff.

شستن ظروف و چیزهای دیگر به اندازه کافی تمیز نگه می داریم.

But it's probably not good

اما احتمالا

to drink that water.

نوشیدن آن آب خوب نیست.

I don't know if any of you

من نمی دانم که آیا یکی از شما

live out in the country.

در خارج از کشور زندگی می کند یا خیر.

You probably know

احتمالاً می دانید که در

what I'm talking about.

مورد چه چیزی صحبت می کنم.

And this is just the municipal area.

و این فقط منطقه شهرداری است.

Oh, where does the water come from?

اوه، آب از کجا می آید؟

I forgot to mention that part.

یادم رفت بگم اون قسمت

The water comes

آب

from the water tower way over there.

از راه برج آب آن طرف می آید.

That big white concrete tower.

آن برج بتنی سفید بزرگ

That is where our water comes from.

آب ما از آنجا می آید.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'll see you in another...

in a couple days with

چند روز دیگر با یک

another short English lesson.

درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.

Bye.

خداحافظ