Learn the English Phrases "above and beyond" and "beyond compare"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase above and beyond.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی بالا و بالاتر را یاد بگیرید.

When you go above and beyond, it means

وقتی فراتر می روید، به این معنی است که

you do a really, really good job.

کار واقعاً بسیار خوبی انجام می دهید.

If at work, my boss said to me,

اگر در محل کار، رئیسم به من گفت،

Bob, can you work on this project?

باب، می‌توانی روی این پروژه کار کنی؟

And if I worked on it for like, ten or 12

و اگر من ده یا 12

hours a day, seven days a week, for three weeks, he

ساعت در روز، هفت روز در هفته، به مدت سه هفته روی آن کار می‌کردم، او

might say, wow, you really went above and beyond.

ممکن است بگوید، وای، شما واقعاً فراتر رفتید.

You did more than I was expecting you to do.

تو بیشتر از چیزی که من انتظار داشتم انجام دادی.

Maybe you're studying for English, and you, one week

شاید شما برای انگلیسی مطالعه می کنید و یک هفته

you decide instead of studying 30 minutes a day,

تصمیم می گیرید به جای 30 دقیقه مطالعه در روز،

you're going to study for 2 hours a day.

2 ساعت در روز مطالعه کنید.

You would then be going above and beyond.

در آن صورت شما می توانید از آن بالاتر و فراتر بروید.

You're doing more than you

شما بیشتر از چیزی که

expected even yourself to do.

حتی خودتان انتظار داشتید انجام می دهید.

The second phrase I wanted to teach

دومین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

you today is the phrase beyond compare.

عبارتی است که قابل مقایسه نیست.

When something is beyond compare,

وقتی چیزی فراتر از مقایسه است، به این

it means it's just awesome.

معنی است که فقط عالی است.

My sister makes really good desserts,

خواهر من دسرهای بسیار خوبی درست می کند

and they are beyond compare.

و آنها قابل مقایسه نیستند.

It basically means that no one else I

این اساساً به این معنی است که هیچ کس دیگری که من می

know makes desserts that are as good as

شناسم دسرهایی به خوبی

the desserts that my sister makes.

دسرهایی که خواهرم درست می کند درست نمی کند.

That was a little bit of a tongue twister.

این یک کمی پیچش زبان بود.

So when something is beyond compare,

بنابراین وقتی چیزی فراتر از مقایسه است، به این

it means it's like the best.

معنی است که مانند بهترین است.

It's like the best version of whatever it is that

این مانند بهترین نسخه از هر کاری است که

you're doing or eating or whatever you are not comparing.

انجام می دهید یا می خورید یا هر چیزی که مقایسه نمی کنید.

So to review, when you go above and beyond, you

بنابراین برای مرور، وقتی فراتر از آن می روید،

do more than what people are expecting you to do,

بیشتر از آنچه مردم از شما انتظار دارند،

or even more than what you're expecting yourself to do.

یا حتی بیشتر از آنچه از خودتان انتظار دارید انجام می دهید.

You go above and beyond.

شما بالاتر و فراتر می روید.

And when something is beyond compare,

و وقتی چیزی فراتر از مقایسه است،

it simply means that it's awesome.

به سادگی به این معنی است که عالی است.

That's.

یعنی.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from...

این نظر از ...

I'm laughing because it's very early in the morning and

می خندم چون صبح خیلی زوده و یه

I kind of lost track of what I was doing.

جورایی از کاری که می کردم گم شدم.

But hey, let's look at a comment from Silvia.

اما هی، بیایید به نظر سیلویا نگاه کنیم.

Hope you have a fantastic time at the market.

امیدوارم لحظات فوق العاده ای را در بازار داشته باشید.

The peonies are just gorgeous.

گل صد تومانی ها فقط زیبا هستند.

And it's incredible to think about all the hard

و فکر کردن به تمام

work that goes into growing those beautiful flowers.

کارهای سختی که برای پرورش آن گل های زیبا انجام می شود، باور نکردنی است.

Jen's dedication is truly remarkable, by the way.

به هر حال، فداکاری جن واقعاً قابل توجه است.

Here in Argentina, we do have personal days, and it

اینجا در آرژانتین، ما روزهای شخصی داریم و این

depends on the jobs and the contract you sign.

به شغل و قراردادی که امضا می‌کنید بستگی دارد.

And then my response, personal days

و سپس پاسخ من، روزهای شخصی

are something new for me.

چیز جدیدی برای من است.

We only started to have them a few years ago.

ما فقط چند سال پیش شروع به داشتن آنها کردیم.

Sometimes I feel guilty taking one, but

گاهی اوقات احساس گناه می کنم که یکی را می گیرم، اما

hey, it's in the contract now.

هی، الان در قرارداد است.

So, yes, a couple things to respond there to Silvia.

بنابراین، بله، چند چیز برای پاسخ به سیلویا وجود دارد.

The market was good.

بازار خوب بود

That was already a week ago now, almost.

تقریباً یک هفته پیش بود.

But yes, the market was awesome. We did well.

اما بله، بازار فوق العاده بود. ما خوب کار کردیم.

We really, really enjoyed it.

ما واقعاً از آن لذت بردیم.

And about personal days, yeah, that is

و در مورد روزهای شخصی، بله، این

something very, very new for me.

برای من چیز بسیار بسیار جدیدی است.

Personal days didn't exist till about six

روزهای شخصی تا حدود شش

or seven years ago where I work.

یا هفت سال پیش که من در آن کار می کردم وجود نداشت.

So it still feels a little funny saying to my boss,

بنابراین هنوز هم کمی خنده دار است که به رئیسم بگویم،

hey, can I take a day off next week, Thursday?

هی، آیا می توانم هفته آینده، پنجشنبه، یک روز مرخصی بگیرم؟

And then the boss just says, okay,

و سپس رئیس فقط می گوید، خوب،

you have one personal day left.

یک روز شخصی باقی مانده است.

It's no problem.

مشکلی نیست.

But, hey, here I am walking on the path

اما، هی، اینجا من در مسیری

that I created so that we can get down

که خودم ایجاد کردم قدم می زنم تا بتوانیم

to the river every year in our field.

هر سال در مزرعه خود به رودخانه فرود بیاییم.

If I turn, you can see where I am on the property.

اگر بچرخم، می توانید ببینید که در کجای ملک هستم.

The house and barn are up there.

خانه و انبار آن بالاست.

But every year we try to mow a path down

اما هر سال سعی می‌کنیم مسیری را

to the river so that we can come down here

به سمت رودخانه ببریم تا بتوانیم

with the dogs, or we can come down here with

با سگ‌ها به اینجا بیاییم یا

the kayaks when we bring the kayaks to the river.

وقتی کایاک‌ها را به رودخانه می‌آوریم با کایاک‌ها از اینجا پایین بیاییم.

And it's just a little easier

و این فقط کمی ساده تر

than walking through the deep grass.

از راه رفتن در میان چمن های عمیق است.

So I'm just kind of giving you a sense of

بنابراین من فقط به نوعی به شما این حس را می‌دهم که

what it's like for me to walk down to the

پیاده‌روی به سمت

river on, like, a Saturday afternoon or a Sunday afternoon.

رودخانه چگونه است، مثلاً بعدازظهر شنبه یا یکشنبه.

It's just nice to have the grass nice and short.

خوب است که چمن زیبا و کوتاه باشد.

And then we usually also mow this area down here.

و سپس ما معمولاً این منطقه را نیز در اینجا می چینیم.

It's a little brown now, but it will green up again.

حالا کمی قهوه ای است، اما دوباره سبز می شود.

I think I cut the grass a little short,

فکر می کنم علف ها را کمی کوتاه کرده ام

and the river is a little shallow right now.

و رودخانه در حال حاضر کمی کم عمق است.

Usually there's water here, but today there's mud.

معمولاً اینجا آب است، اما امروز گل و لای است.

So that's the area that I mow.

پس این همان منطقه ای است که من درو می کنم.

It's kind of fun because I use

این یک نوع سرگرم کننده است زیرا من از

my son's lawnmower to do it.

ماشین چمن زنی پسرم برای انجام این کار استفاده می کنم.

He has a really good lawnmower.

او یک ماشین چمن زنی واقعا خوب دارد.

And then I think you can probably see.

و بعد فکر می کنم احتمالاً می توانید ببینید.

Here comes Walter.

اینجا والتر می آید.

Oh, he didn't go in the water.

اوه او در آب نرفت.

Usually he just runs straight out and goes swimming.

معمولاً او مستقیماً بیرون می دود و شنا می کند.

That's another reason why we have this.

این دلیل دیگری است که ما این را داریم.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'll see you with another short

English lesson in a few days. Bye.

چند روز دیگه با یه درس کوتاه انگلیسی دیگه میبینمت. خدا حافظ.