Learn the English Phrases "to push through" and "to push it too far"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، من می‌خواستم به

you learn the English phrase to push through.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی to push through را یاد بگیرید.

This past weekend, Jen was sick and I was a

آخر هفته گذشته، جن مریض بود و من

little bit sick, but I decided to push through.

کمی مریض بودم، اما تصمیم گرفتم ادامه دهم.

I took one day off work and I probably went back to

من یک روز از کار مرخصی گرفتم و احتمالاً

work one day too early because I decided to push through.

یک روز خیلی زود به سر کار برگشتم، زیرا تصمیم گرفتم این کار را ادامه دهم.

When you push through, it means you do

وقتی از پس آن بر می‌آیید، به این معنی است که

something when you're not quite strong enough or

زمانی کاری را انجام می‌دهید که به اندازه کافی قوی نیستید یا

have enough energy to do it.

انرژی کافی برای انجام آن ندارید.

When you're training for a sport, when you're lifting

وقتی برای یک ورزش تمرین می‌کنید، وقتی

weights the last 10 or 11 times you do

10 یا 11 بار آخر

the weight, you might have to push through.

وزنه را بلند می‌کنید، ممکن است مجبور شوید آن را انجام دهید.

You have to give a little extra energy.

شما باید کمی انرژی اضافی بدهید.

And sometimes when you're sick, you just decide

و گاهی اوقات وقتی مریض هستید، فقط تصمیم می گیرید

to go to work and push through.

که به سر کار بروید و تلاش کنید.

And sometimes that's a bad idea.

و گاهی اوقات این یک ایده بد است.

It actually led to me not getting as much

این در واقع منجر به این شد که من

work done as I wanted to this week.

در این هفته آنقدر که می‌خواستم کار انجام ندهم.

So to push through simply means to kind of

بنابراین فشار دادن به سادگی به این معنی است که به نوعی

just dig deep, find the energy somewhere to do

فقط عمیقاً حفاری کنید، انرژی را در جایی برای انجام کاری پیدا کنید،

something maybe you don't have the energy for or

شاید انرژی لازم برای انجام آن را ندارید یا

you're just a little bit too sick to do.

فقط کمی بیمار هستید.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase to push it too far.

عبارت است که بیش از حد آن را فشار دهید.

This is what happens when you push through.

این همان چیزی است که زمانی که شما از آن عبور می کنید اتفاق می افتد.

Sometimes you push it too far.

گاهی اوقات شما آن را بیش از حد فشار می آورید.

Let's say this past week, if I had done everything that

فرض کنید این هفته گذشته، اگر هر کاری که

I wanted to do, I probably would have lost my voice.

می‌خواستم انجام می‌دادم، احتمالاً صدایم را از دست می‌دادم.

I would have pushed it too far.

من آن را بیش از حد فشار می آوردم.

When you push it too far, sometimes

وقتی بیش از حد به آن فشار می آورید، گاهی اوقات

things go wrong or sometimes things break.

همه چیز اشتباه می شود یا گاهی اوقات همه چیز خراب می شود.

Let's say your car is making a funny noise and you're

فرض کنید ماشین شما صدای خنده‌داری می‌دهد و شما می‌گویید، یکی

like, I'll get that fixed in a week or two.

دو هفته دیگر آن را برطرف می‌کنم.

Maybe you are going to push it too far and

شاید بخواهید بیش از حد آن را فشار دهید و

the whole car is just going to stop working.

کل ماشین از کار بیفتد.

So to review, to push through means to

بنابراین مرور کردن، فشار دادن به معنای

find the energy somewhere to do something even

یافتن انرژی در جایی برای انجام کاری است، حتی

though you don't have the energy for it.

اگر انرژی آن را ندارید.

Or maybe you're a bit sick or

یا شاید کمی بیمار هستید یا

you just don't have the enthusiasm.

فقط اشتیاق ندارید.

You just decide to push through.

شما فقط تصمیم می گیرید که جلو بروید.

And to push it too far means to simply keep

و جلو بردن بیش از حد آن به معنای ادامه دادن به

doing something or keep using something beyond when you should

انجام کاری یا ادامه استفاده از چیزی فراتر از زمانی است که باید

have stopped or gotten that thing fixed, or if it's

آن چیز را متوقف می کردید یا آن را اصلاح می کردید، یا اگر

like your throat looked at by a doctor.

مانند گلوی شما توسط پزشک است. به

Anyways, I feel great now

هر حال الان حس خوبی دارم

by the way. I took the hood

. من کاپوت را

off because can you hear the.

برداشتم چون صدای آن را می شنوید.

I just thought it was probably making

من فقط فکر کردم که احتمالا

a funny sound with the microphone.

با میکروفون صدای خنده داری می دهد.

But hey, let's look at a comment

اما هی، بیایید به نظری

from from a previous video from Brent.

از یک ویدیوی قبلی از برنت نگاه کنیم.

From American English with this guy or with Brent.

از انگلیسی آمریکایی با این پسر یا با برنت.

Oh, very cool.

اوه خیلی باحاله

Your students are allowed to leave campus during lunch.

دانشجویان شما مجاز به ترک دانشگاه در هنگام ناهار هستند.

Not true for my students.

برای شاگردانم درست نیست

They are stuck bringing a lunch

آنها در آوردن ناهار

from home or eating school lunch.

از خانه یا خوردن ناهار مدرسه گیر کرده اند.

Thankfully, our school lunches are edible.

خوشبختانه، ناهار مدرسه ما خوراکی است.

And then Konstantin, who does the same job

و سپس کنستانتین، که همان کار

as Brent as I, as Brent and I. Same here, Brent.

برنت را با من انجام می دهد، به عنوان برنت و من. همین جا، برنت.

Our school students can leave school only if we

دانش آموزان مدرسه ما فقط در صورتی می توانند مدرسه را ترک کنند که ما

have written or phone permission from their parents.

اجازه کتبی یا تلفنی از والدین آنها داشته باشیم.

And then my response, it's age related here.

و سپس پاسخ من، اینجا مربوط به سن است.

The lower grades must stay at school.

نمرات پایین تر باید در مدرسه بمانند.

The older grades, grade 11 and 12,

کلاس های بالاتر، کلاس 11 و 12،

are allowed to go to town.

مجاز به رفتن به شهر هستند.

So my school is in a town, but it's

بنابراین مدرسه من در یک شهر است، اما

on the edge of town and sometimes we refer

در حاشیه شهر است و گاهی اوقات ما

to the center of town as the town.

مرکز شهر را به عنوان شهر یاد می کنیم.

But thanks, Brent and Konstantin, for giving me a

اما متشکرم، برنت و کنستانتین، که به من

bit more insight into how your schools work.

بینش بیشتری در مورد نحوه کار مدارس شما دادید.

Yes, our older students are allowed to go.

بله، دانش آموزان بزرگتر ما اجازه رفتن دارند.

In Canada when you are in grade 11,

در کانادا وقتی در کلاس 11 هستید،

or what the Americans would probably call junior

یا چیزی که آمریکایی ها احتمالاً

year or the 11th grade, that's usually the

سال اول یا یازدهم می نامند، معمولاً

year where you get your driver's license.

سالی است که گواهینامه رانندگی خود را دریافت می کنید.

At some point you get your learner's permit

در برخی مواقع شما مجوز زبان آموز

or beginners around grade 10 into grade 11.

یا مبتدیان را در حدود کلاس 10 به کلاس 11 می گیرید.

And some students in grade 11 right around

و برخی از دانش آموزان کلاس 11 همین

now are starting to get their driver's license.

الان شروع به گرفتن گواهینامه رانندگی خود می کنند.

So their age, I think age 16 and then 8 months.

بنابراین سن آنها، من فکر می کنم 16 و سپس 8 ماه.

If you went to driver's education school at age 16

اگر در سن 16 سال و 8 ماهگی به مدرسه آموزش رانندگی رفتید

years and 8 months, you can get your driver's license.

، می توانید گواهینامه رانندگی خود را دریافت کنید.

So that's when we usually start to see students in

بنابراین در آن زمان است که ما معمولا شروع به دیدن دانش آموزان

grade 11 starting to go to town for lunch.

کلاس 11 می کنیم که برای ناهار به شهر می روند.

So but anyways, does it say almost four minutes already.

بنابراین، اما به هر حال، آیا تقریباً چهار دقیقه از قبل می گوید.

Have I lost track of how to make these lessons

آیا مسیر ساخت این درس ها

and keep them contained into a certain amount of time?

و نگه داشتن آنها را در مدت زمان مشخصی از دست داده ام؟

Possibly.

احتمالا.

Anyways, thanks for being here. Thanks for watching.

به هر حال، ممنون که اینجا هستید. ممنون که تماشا کردید

I'll be back in a few days with

من چند روز دیگر با یک

another short English lesson and I'm feeling great.

درس کوتاه انگلیسی دیگر برمی گردم و حالم عالی است.

I'll see you at the live stream as well.

من شما را در پخش زنده نیز می بینم.

If you're watching this before 7:30am Eastern Standard Time on

اگر این را قبل از ساعت 7:30 صبح جمعه به وقت استاندارد شرقی تماشا می‌کنید

a Friday, I'll see you in just a bit. Bye.

، تا مدتی دیگر شما را می‌بینم. خداحافظ