Learn the English Phrases "all the rage" and "road rage"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase all the rage.

شما کمک کنم تا این عبارت انگلیسی را بیاموزید.

When something is all the rage, it means everyone

وقتی چیزی در همه جا خشمگین است، به این معنی است که همه آن را

is doing it or everyone is wearing it.

انجام می دهند یا همه آن را می پوشند.

In my world, people who are my age,

در دنیای من، افرادی که هم سن و سال من هستند،

it's all the rage to wear dad shoes.

پوشیدن کفش های بابا خیلی عجب است.

I'll put a picture here of what dad

من اینجا عکسی می‌گذارم که کفش‌های بابا چه

shoes look like, but they're all the rage.

شکلی هستند، اما این کفش‌ها بسیار خشمگین هستند.

But something funny happened because now those

اما اتفاق خنده‌داری افتاد زیرا اکنون آن

shoes are also popular with young people.

کفش‌ها بین جوانان نیز محبوب شده است.

So it's all the rage to wear New Balance shoes.

بنابراین پوشیدن کفش های New Balance بسیار هیجان انگیز است.

But it used to be a white pair of New

اما قبلاً یک جفت

Balance shoes was considered a pair of dad shoes, and

کفش سفید نیوبالنس به عنوان یک جفت کفش بابا در نظر گرفته می شد و

they were all the rage for people my age, but

برای افراد هم سن و سال من بسیار محبوب بود، اما

now they are for younger people, too.

اکنون برای افراد جوان تر نیز هستند.

So when something's all the

بنابراین، وقتی چیزی در همه جا

rage, it's very, very popular.

پرطرفدار است، بسیار بسیار محبوب است.

And then the term road rage.

و سپس اصطلاح خشم جاده.

I didn't experience any road rage on

من در

my way home from visiting Brent.

راه بازگشت به خانه از بازدید از برنت هیچ خشم جاده ای را تجربه نکردم.

I was on the highway for about ten or 11 hours.

حدود ده یا 11 ساعت در بزرگراه بودم.

It was quite a long drive and no one got angry with me.

رانندگی بسیار طولانی بود و کسی با من عصبانی نشد.

Road rage is when you cut someone off or when

خشم جاده زمانی است که ارتباط شخصی را قطع می کنید یا کاری

you do something to make another driver angry.

انجام می دهید که راننده دیگری را عصبانی کنید.

And then that anger that they

و سپس آن خشمی را که آنها

experience we call road rage.

تجربه می کنند، خشم جاده می نامیم.

So I myself did not get angry at

پس من خودم نه از کسی عصبانی شدم و

anyone, nor did anyone get angry at me.

نه کسی بر من عصبانی شد.

So there was no road rage on my trip.

بنابراین هیچ خشم جاده ای در سفر من وجود نداشت.

So to review when something's all the

بنابراین بررسی زمانی که چیزی در همه جا

rage, it means it's very, very popular.

مورد توجه است، به این معنی است که بسیار بسیار محبوب است.

And then let me think of

و سپس اجازه دهید به

something else that's all the rage.

چیز دیگری فکر کنم که همه چیز خشمگین است.

I imagine when they invented sunglasses many, many

تصور می‌کنم سال‌ها پیش، زمانی که عینک‌های آفتابی را اختراع کردند

years ago, they were all the rage.

، بسیار خشمگین بودند.

I imagine everyone was wearing sunglasses

تصور می کنم همه در

the year they were invented.

سالی که اختراع شدند عینک آفتابی می زدند.

And then road rage would simply be anger

و پس از آن خشم جاده ای به سادگی عصبانیتی است

that is taking place while you're driving.

که در حین رانندگی رخ می دهد.

Usually someone gets angry with you

معمولاً یک نفر با شما عصبانی می شود

and you call it road rage.

و شما آن را خشم جاده می نامید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Tammy.

این نظر از تامی است.

Tammy says you both look like twin brothers.

تامی می‌گوید هر دوی شما شبیه برادران دوقلو هستید.

Have a safe trip all the way to Canada.

سفری امن در تمام مسیر به کانادا داشته باشید.

Please take a coffee break if you like.

لطفا اگر دوست دارید یک قهوه استراحت کنید. از

Thank you both for this new video. And my response:

هر دوی شما برای این ویدیوی جدید متشکرم. و پاسخ من:

I stopped multiple times on the way back.

در راه بازگشت چندین بار توقف کردم.

I left really early, but as the day went

من خیلی زود رفتم، اما با گذشت روز

on, I found I needed breaks more often.

، متوجه شدم که بیشتر اوقات به استراحت نیاز دارم. با این

I still made good time, though, and was able

حال، هنوز وقت خوبی گذراندم و توانستم

to return the car rental before 05:00 p.m.

ماشین کرایه‌ای را قبل از ساعت 5 بعد از ظهر برگردانم.

that day.

آن روز.

So, Tammy, thanks for that comment.

بنابراین، تامی، از این نظر متشکرم.

And yes, I did take breaks, quite a few breaks.

و بله، من استراحت کردم، چند وقفه.

So I started.

بنابراین من شروع کردم.

For those of you that don't know, I was

برای کسانی از شما که نمی‌دانید، من در حال

visiting Brent and I left at 05:00 a.m.

بازدید از برنت بودم و ساعت 05:00 صبح

last week, Friday.

هفته گذشته، جمعه، آنجا را ترک کردم.

And I actually drove for some pretty long stretches.

و من در واقع برای مدت طولانی رانندگی کردم.

I drove from five till eight without stopping.

از پنج تا هشت بدون توقف رانندگی کردم.

Then I drove from eight till about noon, 1130 noon.

سپس از ساعت هشت تا نزدیک ظهر، ساعت 1130 ظهر رانندگی کردم.

Two really long stretches.

دو کشش واقعا طولانی

But after that I started to get a little bit,

اما بعد از آن کمی شروع به

not drowsy, but I just got physically tired.

خواب آلودگی کردم، اما فقط از نظر جسمی خسته شدم.

Like between you and me, I'll just tell you, my butt

مثل بین من و تو، فقط بهت میگم، باسنم

was getting sore from sitting in the car for so long.

از اینهمه نشستن تو ماشین درد میکرد.

So I started to stop like every

بنابراین مثل هر

hour or even less than every hour.

ساعت یا حتی کمتر از هر ساعت شروع به توقف کردم.

So I think I stopped at every

بنابراین فکر می کنم در هر ایستگاه

single rest stop in New York.

استراحت در نیویورک توقف کردم.

Well, no, I think every other. Okay.

خوب، نه، من فکر می کنم همه. باشه.

And I didn't always buy anything.

و من همیشه چیزی نمی خریدم.

And usually I just walked.

و معمولا من فقط راه می رفتم.

I probably looked kind of funny.

احتمالا یه جورایی خنده دار به نظر می رسیدم.

I was the guy doing loops at the rest stop.

من همان مردی بودم که در ایستگاه استراحت حلقه انجام می داد.

But hey, it's really good to be home.

اما هی، واقعاً خوب است که در خانه باشی. خیلی

It was nice too, because like I said, I

هم خوب بود، چون همانطور که گفتم،

was able to return the rental car and I

توانستم ماشین کرایه ای را برگردانم و

saved myself $30 by bringing it back the same

با بازگرداندن آن به

day I drove home instead of the next morning.

جای صبح روز بعد، همان روزی که به خانه رفتم، 30 دلار صرفه جویی کردم.

So that was kind of nice.

پس یه جورایی خوب بود

And what else was I going to say?

و دیگه چی میخواستم بگم؟

I was really tired the next day.

روز بعد واقعا خسته بودم.

It surprised me how simply sitting in a car

من را شگفت زده کرد که چقدر ساده نشستن در ماشین

and really doing nothing can be quite tiring.

و انجام هیچ کاری می تواند بسیار خسته کننده باشد.

So last week, let me get this

بنابراین، هفته گذشته، اجازه دهید

all straight, the days in my head.

همه اینها را روشن کنم، روزهایی که در ذهنم است.

Last week, Saturday, I didn't do much.

هفته گذشته، شنبه، من کار زیادی انجام ندادم.

I was pretty lazy.

من خیلی تنبل بودم

I just kind of...

من فقط یه جورایی...

I did go for a walk to kind of loosen up my legs again.

پیاده روی کردم تا دوباره پاهایم را شل کنم.

But yeah, it was a good drive back

اما بله، رانندگی خوبی بود

and I had a lot of fun.

و من خیلی لذت بردم.

So thanks again, Brent, if you're

بنابراین باز هم ممنون، برنت، اگر در حال

watching this for having me.

تماشای این هستید که من را دارید.

And I'll see all of you in a

و من همه شما را تا

few days with another short English lesson. Bye.

چند روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم. خدا حافظ.