Learn the English Phrases "in a jiffy" and "before you know it"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، من می‌خواستم به

you learn the English phrase in a jiffy.

شما کمک کنم که این عبارت انگلیسی را در یک لحظه یاد بگیرید.

This simply means that something

این به سادگی به این معنی است که چیزی

happens very, very quickly.

خیلی خیلی سریع اتفاق می افتد.

It's an older phrase.

یک عبارت قدیمی تر است.

I don't actually use it that often anymore.

من در واقع دیگر آن را اغلب استفاده نمی کنم.

But I did hear my mom use it the other day.

اما من شنیدم که مادرم روز گذشته از آن استفاده کرد.

She said she was going to be back in a jiffy.

او گفت که قرار است به سرعت برگردد.

We were playing a board game and she went

داشتیم رومیزی بازی میکردیم و اون رفت

to get something out of her purse and she

تا یه چیزی از کیفش در بیاره و

said, oh, I'll be back in a jiffy.

گفت: اوه، من برمیگردم.

So it is something that is

بنابراین چیزی است که

still used, but maybe by older people.

هنوز استفاده می شود، اما شاید توسط افراد مسن تر.

If you're watching an older movie or an older tv

اگر در حال تماشای یک فیلم قدیمی یا یک برنامه تلویزیونی قدیمی هستید

show, you might hear the phrase in a jiffy.

، ممکن است این عبارت را در یک لحظه بشنوید.

When someone talks about doing

وقتی کسی در مورد انجام

something really, really quickly.

کاری واقعاً خیلی سریع صحبت می کند.

The second phrase I wanted to teach you today is the

دومین عبارتی که امروز می خواستم به شما یاد بدهم عبارت است،

phrase, before you know it, this means the same thing.

قبل از اینکه بدانید، این به همین معنی است.

To do something very, very quickly.

برای انجام کاری خیلی خیلی سریع.

The other day I was at the garage

روز دیگر در گاراژ بودم

and I needed a new windshield wiper.

و به یک برف پاک کن جدید نیاز داشتم.

And you know what?

میدونی چیه؟

Before you know it, they're done installing that.

قبل از اینکه متوجه شوید، نصب آن تمام شده است.

They do it very, very quickly.

آنها این کار را بسیار بسیار سریع انجام می دهند.

I actually went to talk to the mechanic, and the

من در واقع رفتم تا با مکانیک صحبت کنم و

other mechanic installed the wiper before I knew it.

مکانیک دیگر قبل از اینکه بدانم برف پاک کن را نصب کرد.

So I got to change the tense here a little bit.

بنابراین باید زمان اینجا را کمی تغییر دهم.

But he popped the old one off

اما قدیم را کنار زد

and he put the new one on.

و جدید را پوشید.

Sometimes I do it myself, but with my blue

گاهی اوقات من خودم این کار را انجام می دهم، اما با ون آبی ام

van, it's not as easy as you would think.

، آنقدرها هم که فکر می کنید آسان نیست.

So sometimes I just have the mechanic do that

بنابراین گاهی اوقات من فقط از مکانیک می خواهم که این کار را

for me, even though it's an easy job.

برای من انجام دهد، حتی اگر کار آسانی باشد.

So to review, when you do something in a jiffy, it

بنابراین برای مرور، وقتی کاری را در یک لحظه انجام می دهید، به این

means you do it very, very quickly or almost instantly.

معنی است که آن را خیلی، خیلی سریع یا تقریباً آنی انجام می دهید.

And if someone does something before you

و اگر کسی کاری را قبل از اینکه شما متوجه شوید انجام دهد

know it, it means the same thing.

، به همان معنی است.

When you're in a restaurant, sometimes you

وقتی در رستوران هستید، گاهی

order food and before you know it,

غذا سفارش می دهید و قبل از اینکه متوجه شوید،

the server comes back with the food.

سرور با غذا برمی گردد.

That's always nice.

این همیشه خوب است.

A colleague of mine went to a restaurant a few

یکی از همکارانم چند روز پیش به رستورانی رفت

days ago and waited 2 hours for his food.

و 2 ساعت منتظر غذایش ماند.

That's definitely not quick at all.

این قطعاً اصلاً سریع نیست.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Denis.

این نظر از دنیس است.

I miss the old days when I could learn English

دلم برای روزهای قدیم تنگ شده که می‌توانستم انگلیسی را

with short lessons and then the little, few dots at

با درس‌های کوتاه یاد بگیرم و سپس با چند نقطه در

the end and then my response, I'm back.

پایان و سپس پاسخم، برگشتم.

Yeah, thanks, Denis, for that comment.

بله، متشکرم، دنیس، برای آن نظر.

It's been a while, hasn't it?

مدتی است، نه؟

It has been a while since I have

مدتی است که

made little short lessons on this channel.

در این کانال دروس کوتاه کوتاهی ساخته ام.

And many of you have told me before,

و بسیاری از شما قبلاً به من گفته‌اید،

don't apologize when you take a break.

وقتی استراحت می‌کنید عذرخواهی نکنید.

But I do feel a little bit bad.

اما کمی احساس بدی دارم

But it's nice to be back at it.

اما خوب است که به آن بازگردم.

It's nice to be doing it again.

خوب است که دوباره آن را انجام می دهم.

It's nice to come outside on a rainy December day.

بیرون آمدن در یک روز بارانی دسامبر خوب است. یه

It's kind of strange.

جورایی عجیبه

And to make a little lesson for you

و یه درس کوچولو براتون درست کنم

and teach you a couple of phrases.

و چند تا جمله بهتون یاد بدم.

My plan is to keep going from now on.

برنامه من این است که از این به بعد ادامه دهم.

I think that I have started doing everything again.

فکر می کنم دوباره شروع کردم به انجام همه کارها.

I've done live streams again.

من دوباره پخش زنده انجام دادم.

I've started walking quite regularly again.

من دوباره شروع کردم به پیاده روی کاملا منظم.

I'm caught up on all my schoolwork, and I think

من درگیر تمام کارهای مدرسه ام هستم و فکر می کنم

it's time for this channel to start rolling again.

زمان آن رسیده که این کانال دوباره شروع به کار کند.

So you'll get a lesson today.

بنابراین امروز یک درس خواهید گرفت.

It's Friday today that you're watching this.

امروز جمعه است که شما این را تماشا می کنید.

I'm making it on a Thursday, by the way.

اتفاقا من پنجشنبه درست میکنم

And as well, next week, Wednesday, and Friday.

و همینطور هفته آینده، چهارشنبه و جمعه.

For the foreseeable future, you

برای آینده قابل پیش‌بینی،

should be seeing lessons. Hey.

باید درس‌هایی را ببینید. سلام.

Yeah, so no snow.

آره پس برف نیس

If you've been watching my other videos, you've

اگر ویدیوهای دیگر من را تماشا کرده باشید،

seen that we did get snow one day.

دیده اید که یک روز برف باریدیم.

That was kind of nice.

یه جورایی قشنگ بود

But we're kind of in this zone right now.

اما ما در حال حاضر به نوعی در این منطقه هستیم.

It's flooding.

داره سیل میاد

It's December 28 today, and the river is flooded.

امروز 28 دسامبر است و رودخانه طغیان شده است.

In fact, way over there, I have a nice field of wheat.

در واقع، من یک مزرعه خوب گندم دارم.

And there were Canadian geese

و غازهای کانادایی بودند که

eating my wheat this morning. I didn't like that.

امروز صبح گندم من را می خوردند. من آن را دوست نداشتم. می

I was about to go out there with

خواستم با

Walter and Oscar to chase them away.

والتر و اسکار بیرون بروم تا آنها را بدرقه کنم.

But, yeah, it's just that kind of year.

اما، آره، فقط همین سال است.

I can show you this direction as well.

من می توانم این جهت را نیز به شما نشان دهم.

If you watch my videos a lot, you'll realize that the

اگر ویدیوهای من را زیاد تماشا کنید، متوجه می شوید که

river is quite swollen and it has jumped its banks.

رودخانه کاملاً متورم شده است و از کناره های خود پریده است.

And so we're looking at a little bit of flooding.

و بنابراین ما به کمی سیل نگاه می کنیم.

Anyways, if you want to see Oscar, apparently

به هر حال، اگر می خواهید اسکار را ببینید، ظاهراً

I pushed the wrong button there 'cause I

من دکمه را اشتباه فشار دادم، زیرا

haven't done this for so long.

مدت زیادی است که این کار را انجام نداده ام.

If you want to see the dogs, come on, boys.

اگر می خواهید سگ ها را ببینید، بیایید، پسران.

Come on, pups.

بیا توله ها بیا

Come on. Come on.

دیگه. بیا دیگه.

So there's Walter, and Oscar is

بنابراین والتر وجود دارد، و اسکار

like, I think he's running away.

مانند این است که فکر می کنم او در حال فرار است.

Hey, Oscar.

هی اسکار

Come on, pup.

بیا توله سگ

Oh, I just got a huge lick on

اوه، من فقط یک لیس بزرگ روی

my hand from this dog down here. Hi, Walter.

دستم از این سگ این پایین گرفتم. سلام والتر

How you doing?

حال شما چطور است؟

He's trying to lick...

سعی می کند لیس بزند...

He tried to lick the camera there.

سعی کرد دوربین را آنجا لیس بزند.

Anyways, see you in a couple of

به هر حال، یکی دو

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خدا حافظ.