Learn the English Terms "double whammy" and "double double"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی می خواستم به

you learn the English term double whammy.

شما کمک کنم که اصطلاح انگلیسی double whammy را یاد بگیرید.

When we say something is a double whammy, it

وقتی می گوییم چیزی دوبار است،

means two bad things happened right in a row.

یعنی دو اتفاق بد پشت سر هم اتفاق افتاده است.

And I have a good example for you.

و من یک مثال خوب برای شما دارم.

I was really busy at work, and then when I

من واقعاً سر کار شلوغ بودم و بعد از اینکه

was done being busy at work, I got sick.

مشغول کارم تمام شد، مریض شدم.

I got a stuffed up nose and a sore throat.

بینی گرفتم و گلو درد گرفتم

It was a double whammy.

این یک ضربه مضاعف بود.

If you haven't noticed, there hasn't been any

اگر دقت نکرده اید،

English lessons on this channel for a couple

of weeks because of that double whammy.

به خاطر آن هجمه مضاعف، چند هفته است که هیچ درس انگلیسی در این کانال وجود ندارد.

Because I was really busy at work and

چون واقعا سرم شلوغ بود و

then I got a little bit sick.

بعد کمی مریض شدم.

And it's kind of hard to make English

و

lessons when you have a sore throat.

وقتی گلو درد دارید، آموزش زبان انگلیسی سخت است.

I tend to get sore throats quite a bit,

من فکر می‌کنم که معمولاً گلودرد دارم

I think, because I talk for a living.

، زیرا برای امرار معاش صحبت می‌کنم.

But anyways, a double whammy.

اما به هر حال، یک ضربه مضاعف.

Two bad things that happen in a row.

دو اتفاق بد پشت سر هم می افتد.

And then the second term, which I

و سپس ترم دوم که

think I've taught before, is double double.

فکر می کنم قبلاً تدریس کرده ام دو برابر است.

This is a Canadian term.

این یک اصطلاح کانادایی است.

This is a way to order coffee if you want

اگر

two scoops of sugar and two creams in it.

دو پیمانه شکر و دو تا خامه در آن می خواهید، می توانید قهوه سفارش دهید.

So I guess two shots of cream.

بنابراین حدس می زنم دو شات کرم.

I'm not sure how they put the cream in, but if you

من مطمئن نیستم که چگونه خامه را در آن ریخته اند، اما اگر

drive through a Canadian coffee shop, drive thru and say, I'll have

از طریق یک کافی شاپ کانادایی رانندگی کنید و بگویید، من

a large double double, it means you want a large coffee and

یک دوبل بزرگ می خورم، به این معنی است که شما یک قهوه بزرگ می خواهید و

you want two sugars and two creams in it.

دو شکر و دو شکر می خواهید. کرم های موجود در آن

I don't actually like double doubles.

من در واقع دوتایی را دوست ندارم.

They're too sweet.

خیلی شیرین هستند

So to review, a double whammy is when

بنابراین برای مرور، یک ضربه مضاعف زمانی است که

two bad things happen in a row.

دو اتفاق بد پشت سر هم اتفاق می افتد.

Like the example I gave.

مثل مثالی که زدم.

I was busy and then I was sick.

سرم شلوغ بود و بعد مریض شدم.

A double whammy and a double double.

دوتایی و دوتایی.

By the way, you can use it as a noun.

به هر حال، شما می توانید آن را به عنوان یک اسم استفاده کنید.

You can just say, can I have a double double?

شما فقط می توانید بگویید، آیا می توانم یک دوتایی داشته باشم؟

It means you want a coffee

یعنی یک قهوه

with two creams and two sugars.

با دو خامه و دو شکر می خواهید.

Very sweet, very rich.

بسیار شیرین، بسیار غنی.

Hey, I don't actually have a

سلام، من در واقع

comment from a previous video

نظری از ویدیوی قبلی

ready to go.

آماده ندارم.

I'm a little behind and I'm slowly

من کمی عقب مانده ام و کم کم دارم

getting back into this YouTube thing.

به این موضوع یوتیوب باز می گردم.

I wasn't super sick, but sick enough

من خیلی بیمار نبودم، اما آنقدر مریض بودم

that I couldn't get anything done.

که نتوانستم کاری انجام دهم.

It was a little bit annoying, but

کمی آزاردهنده بود، اما

hey, that's the way life goes sometimes.

هی، گاهی اوقات زندگی اینگونه می گذرد.

As Jen always says, when you're sick, you're sick.

همانطور که جن همیشه می گوید، وقتی بیمار هستید، بیمار هستید.

There's nothing you can do about it.

هیچ کاری نمی توانید در مورد آن انجام دهید.

It's not your fault.

تقصیر تو نیست

It's just something that happens to us all.

این فقط چیزی است که برای همه ما اتفاق می افتد.

I think, though, it's pretty normal for teachers

با این حال، فکر می‌کنم

to get sick at the beginning of October.

مریض شدن معلمان در ابتدای اکتبر کاملاً طبیعی است.

We spend most of our summer by ourselves.

ما بیشتر تابستان خود را تنها می گذرانیم.

We spend most of our summer with family and friends

بیشتر تابستان خود را کمی با خانواده و دوستان می گذرانیم

a little bit, but then we go back to school

، اما بعد از آن به مدرسه برمی گردیم

and there's, like, all kinds of people around us.

و همه جور آدمی در اطراف ما هستند.

I see over 100 people every day.

من هر روز بیش از 100 نفر را می بینم.

There's almost 350 people in our building.

تقریباً 350 نفر در ساختمان ما هستند.

So it's not surprising that teachers get

بنابراین جای تعجب نیست که معلمان

sick at the beginning of October.

در ابتدای اکتبر بیمار شوند.

And then the second reason is because we

و سپس دلیل دوم این است که ما از

use our voices so much, you naturally get

صدای خود بسیار استفاده می کنیم، شما طبیعتاً

a bit of a sore throat just because,

کمی گلو درد می گیرید فقط به این دلیل که،

just from use, because you're talking so much.

فقط از استفاده، به این دلیل که زیاد صحبت می کنید.

And then I think what happens is it...

و بعد فکر می کنم اتفاقی که می افتد این است...

it's easier to get sick when that happens.

وقتی این اتفاق می افتد مریض شدن راحت تر است. به

So anyways, what was I going to talk about today?

هر حال، امروز قرار بود در مورد چه چیزی صحبت کنم؟

It is starting to feel like fall.

شروع به احساس پاییز می کند.

You can actually see, I'm not sure if Jen wants to

شما در واقع می توانید ببینید، من مطمئن نیستم که جن بخواهد

be in the video, but in the distance you can see

در ویدیو حضور داشته باشد یا خیر، اما در دوردست می توانید ببینید

that things are a little more brown than they are green.

که چیزها کمی قهوه ای تر از سبز هستند.

By the way, you have to look

ضمناً

in the distance to see the brown.

برای دیدن رنگ قهوه ای باید به دوردست ها نگاه کنید.

Everything here is actually quite luscious.

همه چیز اینجا در واقع کاملاً لذیذ است.

Is that the word? Luscious?

این کلمه است؟ خوش طعم؟

I'll have to look that up. Lush.

من باید آن را جستجو کنم. سرسبز.

That's the word I was looking for, quite lush.

این کلمه ای است که من به دنبال آن بودم، بسیار سرسبز.

Lush just has a slightly different meaning.

Lush فقط معنای کمی متفاوت دارد.

It's quite lush.

کاملا سرسبز است.

Everything's still quite green, but you can tell

همه چیز هنوز کاملا سبز است، اما می توان گفت که

it's almost time to start wearing a jacket.

تقریباً زمان پوشیدن ژاکت فرا رسیده است.

It's that time of year where it's like,

آن موقع از سال است که انگار،

oh, what do I wear in the morning?

اوه، صبح چه بپوشم؟

Do I step outside and see what it's like?

برم بیرون ببینم چطوره؟

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

Sorry that I haven't been replying to comments.

متاسفم که به نظرات پاسخ نداده ام.

I'll start on this video and I'll see you in

من از این ویدیو شروع می کنم و شما را در

the next video and I will reply to a comment.

ویدیوی بعدی می بینم و به یک نظر پاسخ خواهم داد.

I hope you're all having a good day.

امیدوارم همگی روز خوبی داشته باشید

I hope you learned a lot of English without

امیدوارم بدون من زبان انگلیسی زیادی یاد گرفته باشید

me while I was taking a little bit of

در حالی که من کمی استراحت می کردم

a break to start to feel better.

تا احساس بهتری داشته باشم.

Anyways, see you in a couple

به هر حال، چند

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم. خداحافظ