Learn the English Phrases "to fly off the shelves" and "to sell like hotcakes"

In this English lesson

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English phrase “to fly off the shelves”.

من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی “to fly off the shelves” را یاد بگیرید.

If you are in a store and they are selling something, maybe it's on sale

اگر در یک فروشگاه هستید و آنها چیزی را می فروشند ، شاید در فروش است

and people are just grabbing it and buying it as fast as they can,

و مردم فقط آن را می گیرند و با حداکثر سرعت ممکن آن را می خرند،

we would say that that product is flying off the shelves.

می گوییم که آن محصول از قفسه ها خارج می شود.

Sometimes at market we bring a certain kind of flower

گاهی اوقات در بازار نوع خاصی از گل را می آوریم

that people really like and it will just fly off the shelves.

که مردم واقعاً آن را دوست دارند و فقط از قفسه ها پرواز می کند.

So the phrase to fly off the shelves simply means when something sells

بنابراین عبارت پرواز کردن از قفسه ها به سادگی به این معنی است که چیزی

really, really quickly at a market or in a store or in a shop.

واقعاً، واقعاً به سرعت در یک بازار یا در یک فروشگاه یا یک مغازه به فروش می رسد.

We're really happy when our flowers fly off the shelves.

وقتی گل هایمان از قفسه ها می پرند واقعا خوشحال می شویم.

It's a nice feeling when there's people lined up to buy them.

احساس خوبی است وقتی افرادی برای خرید آنها صف کشیده اند.

The other phrase I want to teach you today is the phrase “to sell like hotcakes”.

عبارت دیگری که امروز می‌خواهم به شما یاد بدهم، عبارت «فروش مثل کیک داغ» است.

Now, you should go and watch Brent's video.

حالا شما باید بروید و ویدیوی برنت را ببینید .

I'll put a link up here or here. I don't know where it goes.

لینکش رو اینجا یا اینجا میذارم نمی دانم کجا می رود.

Brent talked about this the other day in one of his short lessons.

برنت روز گذشته در یکی از درس های کوتاه خود در این مورد صحبت کرد.

He went to buy air conditioners and they were selling like hotcakes.

رفته بود کولر بخرد و مثل کیک هات می فروختند.

In English

when we say that something is selling like hotcakes, it means the same thing.

در زبان انگلیسی

وقتی می گوییم چیزی مانند هات کیک در حال فروش است ، به همین معنی است.

It means something is selling really, really quickly.

این بدان معنی است که چیزی واقعاً، واقعاً سریع فروخته می شود.

And by the way,

و به هر حال،

you'll have to go listen to Brent's lesson to find out what a hotcake is.

شما باید بروید به درس برنت گوش دهید تا بفهمید کیک داغ چیست.

It might not be what you're expecting.

ممکن است آن چیزی نباشد که شما انتظار دارید.

I'm not going to tell you here.

من اینجا به شما نمی گویم.

Anyways so there's a link somewhere, or there will be in the description as well.

به هر حال بنابراین پیوندی در جایی وجود دارد، یا در توضیحات نیز وجود خواهد داشت.

So to review when something flies off the shelves,

بنابراین، بررسی زمانی که چیزی از قفسه ها خارج می شود، به این

it means it's selling really, really quickly.

معنی است که واقعاً، واقعاً سریع فروخته می شود.

And when something sells like hotcakes, it means the same thing.

و وقتی چیزی مانند کیک داغ به فروش می رسد، به همان معنی است.

It means that it is selling really, really quickly.

این بدان معنی است که واقعاً بسیار سریع فروخته می شود.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

I have the comment right here.

من نظر را همینجا دارم

I'm at school...

when I print the comments at school...

من در مدرسه هستم ...

وقتی نظرات را در مدرسه چاپ می کنم ...

or I'm at school today...

یا امروز در مدرسه هستم ...

they come out really big and in color.

آنها واقعاً بزرگ و رنگی می شوند.

So here we go.

پس بزن که بریم.

From Write Winter: Is the meaning of “to take a load off” the same as “to

از Write Winter: آیا معنای " بار برداشتن" همان "

let my hair down”?

ریزش مو" است؟

And my response? They are related, but slightly different.

و پاسخ من؟ آنها مرتبط هستند، اما کمی متفاوت هستند.

“to take a load off” makes me think of someone sitting on a couch and relaxing.

"برداشتن بار" باعث می شود به کسی فکر کنم که روی مبل نشسته و در حال استراحت است.

“to let your hair down” makes me think of someone dancing and having fun.

"ریز کردن موهایت" باعث می شود به کسی فکر کنم که می رقصد و سرگرم می شود.

So yeah, they both mean

بنابراین بله، هر دوی آنها به معنای

to not work, to do something that's not work.

کار نکردن، انجام کاری است که کار نمی کند.

But one has an element of relaxing to it.

اما یک عنصر آرامش بخشی در آن وجود دارد.

One means, you know,

یکی به این معنی است که می دانید،

you're just going to take a nap or sit on the couch and watch some sports.

شما فقط می خواهید چرت بزنید یا روی مبل بنشینید و ورزش تماشا کنید.

And the other one means

و دیگری به این معنی است

that you're going to do something fun, something that's not work.

که شما قرار است یک کار سرگرم کننده انجام دهید، کاری که کارساز نیست.

Anyways, I'm out here today going for a little walk.

به هر حال، من امروز اینجا هستم و کمی پیاده روی می کنم.

I thought I would come back to this bridge.

فکر کردم دوباره به این پل برگردم.

This is kind of a fun place to make a video.

این یک نوع مکان سرگرم کننده برای ساخت یک ویدیو است.

And I usually come here at the beginning of the school year to make a video.

و من معمولا در ابتدای سال تحصیلی به اینجا می آیم تا یک ویدیو بسازم.

I think I did it last year as well.

فکر کنم پارسال هم انجامش دادم.

Hello!

You're not in the video.

سلام!

شما در ویدیو نیستید.

I'm videotaping myself.

دارم از خودم فیلم میگیرم

But it's a nice place, as you remember,

اما جای خوبی است، همانطور که یادتان هست،

because sometimes the water is running,

زیرا گاهی آب جاری است،

sometimes it's dry.

گاهی اوقات خشک است.

But today you can see that there is water and it has this beautiful

اما امروز می بینید که آب هست و این صدای زیبا را دارد

sound.

I like the sound of water.

.

من صدای آب را دوست دارم.

You can see as well, you can see some water running down there.

شما همچنین می توانید ببینید، می توانید مقداری آب را ببینید که در آن پایین جریان دارد.

It's just a beautiful place to come.

این فقط یک مکان زیبا برای آمدن است.

So I thought I would show it to you again.

بنابراین فکر کردم دوباره آن را به شما نشان دهم.

I might make my Wednesdays with Bob video here as well.

من ممکن است چهارشنبه های خود را با ویدیوی باب در اینجا نیز بسازم.

In just a few minutes.

فقط در چند دقیقه. امروز

There are a lot of people out and about today, but for some reason,

افراد زیادی بیرون و اطراف هستند، اما بنا به دلایلی،

when I started recording, they all disappeared.

وقتی ضبط را شروع کردم، همه ناپدید شدند.

I thought you were going to be able to watch people walk behind me.

فکر می کردم می تونی راه رفتن مردم رو پشت سرم تماشا کنی.

There's people out walking their dogs.

افرادی هستند که سگ هایشان را پیاده روی می کنند.

There's people just out for a stroll.

افرادی هستند که فقط برای قدم زدن بیرون هستند.

I saw a few people with strollers, strollers,

من چند نفر را دیدم که با کالسکه، کالسکه،

a small little thing you push with wheels that you put your kids or babies in.

یک چیز کوچک کوچک را با چرخ هایی که بچه ها یا نوزادان خود را در آن قرار می دهید، فشار می دهید.

I'll put a picture over here.

من یک عکس را اینجا می گذارم.

It's just a fun morning.

فقط یک صبح سرگرم کننده است.

People running, people jogging.

مردم در حال دویدن، مردم دویدن.

So even though it's a Monday morning, people are out here having fun.

بنابراین با وجود اینکه صبح روز دوشنبه است، مردم در اینجا در حال تفریح ​​هستند.

I'm not sure why they're not all at work.

من مطمئن نیستم که چرا همه آنها سر کار نیستند.

I'm sure they have jobs, but who knows?

من مطمئن هستم که آنها شغل دارند، اما چه کسی می داند؟

It's not all fun and games in Canada.

این همه سرگرمی و بازی در کانادا نیست.

Anyways, the bridge, a nice little footpath and the great outdoors.

به هر حال، پل، یک مسیر پیاده روی کوچک زیبا و فضای باز عالی.

Another nice view of Canada.

نمای زیبای دیگر از کانادا.

Thanks for watching this little English lesson.

از تماشای این درس کوچک انگلیسی سپاسگزاریم .

I'll see you in a few days with another one. Bye.

چند روز دیگه با یکی دیگه میبینمت خدا حافظ.