Learn the English Phrases "to eye something" and "to have an eye for something"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase to eye something.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی to eye something را یاد بگیرید.

When you eye something, it means you look

وقتی به چیزی نگاه می کنید، به این معنی است که

at it usually because you want it.

معمولاً به این دلیل که آن را می خواهید به آن نگاه می کنید.

It can have other meanings as well, but usually

می تواند معانی دیگری نیز داشته باشد، اما معمولا

when I eye something, it means I want it.

وقتی به چیزی نگاه می کنم، به این معنی است که آن را می خواهم.

If I'm sitting in a room and there are

اگر در اتاقی نشسته باشم و در

cookies on a plate, I will eye the cookies

یک بشقاب کلوچه وجود داشته باشد،

while I'm talking to people because I'm thinking, hmm, those

وقتی با مردم صحبت می کنم به کلوچه ها نگاه می کنم زیرا فکر می کنم، هوم، آن ها

look yummy and I want to eat one.

خوشمزه به نظر می رسند و می خواهم یکی بخورم.

So I will eye the cookies.

بنابراین من به کوکی ها نگاه خواهم کرد.

This happens sometimes at school as well.

این اتفاق گاهی در مدرسه نیز می افتد.

Sometimes we're having a staff meeting and there will be

گاهی اوقات ما در حال برگزاری یک جلسه کارکنان هستیم و

treats for us to eat when we have our coffee

هنگام استراحت قهوه برایمان خوراکی هایی برای خوردن وجود دارد

break and I will eye them during the meeting.

و من در طول جلسه به آنها نگاه خواهم کرد.

I'll think, do I want a cookie or

من فکر می کنم، آیا من یک کلوچه یا

a doughnut when we have our coffee break.

یک دونات می خواهم زمانی که ما استراحت قهوه خود را.

So when you eye something, it means you look at it.

بنابراین وقتی به چیزی نگاه می کنید، به این معنی است که به آن نگاه می کنید.

Now, the second phrase is to have an

حال عبارت دوم این است که

eye for something, and it's slightly different.

به چیزی چشم داشته باشید و کمی متفاوت است.

And I think I explained this one in a previous video.

و فکر می کنم این مورد را در ویدیوی قبلی توضیح داده ام.

When you have an eye for something,

وقتی به چیزی توجه دارید، به این

it means you're good at it.

معنی است که در آن مهارت دارید.

And we're usually talking about something visual.

و ما معمولاً در مورد چیزی بصری صحبت می کنیم.

Some people have an eye for home decorating.

برخی از افراد به دکوراسیون منزل توجه دارند.

Some people are just really good at choosing paint

برخی از افراد در انتخاب

colors and making a room look really good.

رنگ های رنگ و زیبا جلوه دادن یک اتاق بسیار خوب هستند.

They have an eye for it.

چشم به آن دارند.

As I said in my previous explanation of this phrase,

همانطور که در توضیح قبلی ام در مورد این عبارت گفتم،

I think Jen has a real eye for making bouquets.

فکر می کنم جن چشم واقعی برای ساخت دسته گل دارد.

She knows what flowers to put together and how many

او می‌داند چه گل‌هایی را کنار هم بگذارد و چه تعداد

of each flower and what colors look really good together.

از هر گل و چه رنگ‌هایی با هم واقعاً خوب به نظر می‌رسند.

She has an eye for it.

او به آن چشم دارد.

So when you have an eye for something, it means

بنابراین وقتی به چیزی توجه می کنید، به این معنی است که

you're good at something, but it's usually something visual.

در چیزی خوب هستید، اما معمولاً چیزی بصری است.

You have an eye for decorating a room.

شما به تزئین اتاق توجه دارید.

You have an eye for making bouquets.

شما به ساختن دسته گل علاقه دارید.

You might have a real eye for something like art.

شما ممکن است یک چشم واقعی به چیزی مانند هنر داشته باشید.

You might use that phrase as well.

ممکن است از این عبارت نیز استفاده کنید.

So to review to eye something means to

بنابراین بررسی برای چشم پوشی به چیزی به معنای

look at it because you want it.

نگاه کردن به آن است زیرا شما آن را می خواهید.

And to have an eye for something means to be

و چشم داشتن به چیزی به معنای

really good at something visual, something that people can see.

خوب بودن در چیزی بصری است، چیزی که مردم می توانند ببینند.

But anyways, let's look at a phrase from a previous, uh...

اما به هر حال، اجازه دهید به یک عبارت از یک قبلی نگاه کنیم، اوه...

let's look at a comment from a previous video.

اجازه دهید به یک نظر از یک ویدیو قبلی نگاه کنیم.

This is from Mohd Ags. Back to where it all started.

این از Mohd Ags است. بازگشت به جایی که همه چیز شروع شد.

Under the backdoor of your van on

زیر درب پشتی ون خود در

a rainy day after seven full years

یک روز بارانی پس از هفت سال کامل

Learn English with Bob the

یادگیری زبان انگلیسی با باب

Canadian has come full circle.

کانادایی به دور کامل رسیده است.

Good phrase by the way.

اتفاقا جمله خوبیه

Man, so many amazing memories came flooding back to me.

مرد، بسیاری از خاطرات شگفت انگیز به من بازگشت.

Very cool. My response.

خیلی باحاله پاسخ من.

Yes, except this time I actually got really wet.

بله، با این تفاوت که این بار واقعاً خیس شدم.

When I went back to work, a

وقتی به سر کار برگشتم،

few people gave me a funny look.

چند نفر نگاه خنده‌داری به من انداختند.

I guess I should start to carry an

حدس می‌زنم باید در بهار شروع به حمل

umbrella with my video gear in the spring.

چتر با وسایل ویدئویی خود کنم.

So that's something I don't do. By the way, Mohd.

پس این کاری است که من انجام نمی دهم. اتفاقا محد.

Thanks for the comment.

ممنون بابت نظرتان.

I don't carry an umbrella with me.

من چتر با خودم حمل نمی کنم.

I should start doing that.

من باید این کار را شروع کنم.

I think it's really common in

من فکر می کنم در

Britain to carry an umbrella.

بریتانیا حمل چتر واقعا رایج است. من

In Canada, umbrellas actually aren't that common, I think,

فکر می کنم در کانادا، چتر در واقع چندان رایج نیست،

because we're just used to if it's bad weather,

زیرا ما عادت کرده ایم اگر هوای بد باشد،

you just get in your car as quickly as

شما فقط در اسرع وقت سوار ماشین خود شوید

possible and then you get into your house or

و سپس وارد خانه خود شوید یا

get into your building at work as quickly as

در محل کار وارد ساختمان خود شوید. در اسرع وقت

possible and just try to avoid the weather.

و فقط سعی کنید از آب و هوا جلوگیری کنید.

Maybe Canadians don't walk as much as they should and

شاید کانادایی‌ها آنطور که باید راه نمی‌روند و

so we don't tend to always have umbrellas with us.

بنابراین ما تمایل نداریم همیشه چتر همراه خود داشته باشیم.

What was I going to talk about today?

امروز قرار بود در مورد چی صحبت کنم؟

It is spring break for me.

برای من تعطیلات بهاری است.

As you watch this, I'm making

همانطور که شما این را تماشا می کنید، من

this video on a Thursday evening.

این ویدیو را در یک عصر پنجشنبه می سازم.

I just finished my last day of

من تازه آخرین روز کاری ام را تمام کردم

work and I am now on break.

و الان در تعطیلات هستم.

So it's Friday.

پس جمعه است

If you're watching this, that's when

اگر در حال تماشای این هستید، در آن زمان

this video will come out.

این ویدیو منتشر می شود.

My first day of spring break.

اولین روز تعطیلات بهاری من

I'm really looking forward to it.

من واقعا منتظر آن هستم.

Some people go away during spring break.

برخی از افراد در تعطیلات بهار از بین می روند.

Jen and I will be going away for a

من و جن برای

couple of days, but most of spring break we

چند روز می رویم، اما بیشتر تعطیلات بهاری

will probably spend time with our kids.

احتمالاً با بچه هایمان وقت می گذرانیم.

We'll probably do things with our kids.

احتمالاً با بچه هایمان کارهایی انجام خواهیم داد.

We'll probably do a few chores around the farm.

احتمالاً چند کار در اطراف مزرعه انجام خواهیم داد.

We'll probably take a crack at getting all

ما احتمالاً در انجام تمام

our paperwork done for the business, our tax

کارهای اداری خود برای کسب و کار،

paperwork and all that kind of stuff.

اسناد مالیاتی و همه چیزهای دیگر دچار مشکل خواهیم شد.

But mostly I just won't work.

اما بیشتر من فقط کار نمی کنم.

Like I won't do any schoolwork for

مثل اینکه برای

the next week and a day.

هفته و یک روز آینده هیچ تکلیف مدرسه ای را انجام نخواهم داد.

I will intentionally not do any schoolwork just so that

من عمداً هیچ تکلیف مدرسه ای را انجام نمی دهم فقط برای اینکه

I have a bit of a mental break from that.

کمی از آن فاصله ذهنی داشته باشم.

I'm having a good semester.

ترم خوبی دارم

I'm all caught up on all my

من درگیر تمام

grading and everything, so that's fun.

نمره‌دهی‌ام و همه چیز هستم، پس این سرگرم کننده است.

And I'm going to enjoy the spring

و

break by not working on schoolwork.

با کار نکردن روی تکالیف مدرسه از تعطیلات بهاری لذت خواهم برد.

Should be really fun.

باید واقعا سرگرم کننده باشد

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'll see you in a couple of

یکی دو

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خدا حافظ.