Learn the English Phrases "a clean slate" and "clean as a whistle"

In this

English lesson I wanted to help you learn the English phrase “a clean slate”.

در این

درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی "a clean slate" را یاد بگیرید.

When you start something with a clean slate, it means it's brand new

وقتی کاری را با یک لوح تمیز شروع می کنید، به این معنی است که کاملاً جدید است

and no one's aware of you or the mistakes you've made in the past.

و هیچکس از شما یا اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده اید آگاه نیست.

Let's say you have a job and you quit.

بیایید بگوییم شما یک شغل دارید و ترک می کنید.

When you start your new job, you would start with a clean slate.

وقتی کار جدید خود را شروع می کنید، با یک لوح تمیز شروع می کنید.

No one at the new job knows that you've made mistakes in the past.

هیچ کس در شغل جدید نمی داند که شما در گذشته اشتباه کرده اید.

I know you guys haven't made mistakes, but you would start with a clean slate.

من می دانم که شما بچه ها اشتباه نکرده اید، اما باید با یک لوح تمیز شروع کنید.

No one would know any of the problems or things that you've done wrong in the past.

هیچ کس هیچ یک از مشکلات یا کارهایی که شما در گذشته اشتباه کرده اید را نمی داند.

I actually get to do this every semester.

من در واقع هر ترم این کار را انجام می دهم.

So twice a year I get to start my classes with a clean slate

بنابراین، دو بار در سال می‌توانم کلاس‌هایم را با یک جدول کامل شروع کنم،

because our semesters are about four and a half months long,

زیرا ترم‌های ما حدود چهار ماه و نیم،

close to five months long.

نزدیک به پنج ماه است.

At the end,

the students leave and I get new students and I start with a clean slate.

در پایان

دانش‌آموزان می‌روند و من شاگردان جدید می‌گیرم و با یک لوح تمیز شروع می‌کنم.

So I'm looking forward to that in a couple of weeks to start with a clean slate.

بنابراین من مشتاقانه منتظر آن هستم که در چند هفته آینده با یک لوح تمیز شروع کنم.

The other phrase I wanted to teach you today is the phrase clean as a whistle.

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم عبارت clean as a whistle است.

So at our school we have a janitor.

بنابراین در مدرسه ما یک سرایدار داریم.

We also call that person a custodian.

ما به آن شخص قیم هم می گوییم.

And their job is to clean the school.

و وظیفه آنها نظافت مدرسه است.

Right now, my classroom is clean as a whistle.

در حال حاضر کلاس من مثل یک سوت تمیز است.

I walked by the other day and I noticed that they had cleaned the carpets.

یک روز رفتم و متوجه شدم که فرش ها را تمیز کرده اند.

They had had a professional carpet cleaner come in.

آنها یک قالیشویی حرفه ای وارد کرده بودند.

So my classroom is clean as a whistle.

بنابراین کلاس من مثل یک سوت تمیز است.

I don't have any video to show you.

من هیچ ویدیویی ندارم که به شما نشان دهم.

I'll be at school next week and I'll maybe do a lesson there.

هفته آینده در مدرسه خواهم بود و شاید در آنجا درس بخوانم.

The carpets are clean, the walls are clean.

فرش ها تمیز هستند، دیوارها تمیز هستند. در

There's actually not even any desks in the room.

واقع حتی هیچ میز در اتاق وجود ندارد.

So it just looks very empty and definitely clean as a whistle.

بنابراین بسیار خالی به نظر می رسد و قطعاً به عنوان یک سوت تمیز است.

So this simply means that something is as clean as it possibly can be.

بنابراین این به سادگی به این معنی است که چیزی تا آنجا که ممکن است تمیز است.

I don't know why it's clean as a whistle.

نمی دونم چرا مثل سوت تمیزه.

I don't know the origin of the phrase, but to review

من اصل این عبارت را نمی‌دانم، اما بررسی

when you start something with a clean slate,

زمانی که کاری را با لوح کامل شروع می‌کنید،

it means that you're starting new and no one knows anything about your past

به این معنی است که شما در حال شروع جدیدی هستید و هیچ‌کس چیزی در مورد گذشته

or things you've done before.

یا کارهایی که قبلا انجام داده‌اید نمی‌داند.

And when you say something is clean as a whistle, well,

و وقتی می گویید چیزی به عنوان یک سوت تمیز است، خوب،

you don't have to whistle when you say it.

لازم نیست وقتی آن را می گویید سوت بزنید.

It just simply means that it's really, really clean.

این فقط به این معنی است که واقعاً تمیز است.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from

این نظر از طرف

I'm just going to say KA,

من است که فقط می خواهم بگویم KA،

I am enjoying watching Bob struggle with technology and my response, Haha.

من از تماشای مبارزه باب با تکنولوژی و پاسخ من لذت می برم، هاها.

Yep. It's the best way to learn.

بله این بهترین راه برای یادگیری است.

Dive in and figure things out.

شیرجه بزنید و چیزها را بفهمید.

So yeah, in my last video I was struggling a little bit with my new gimbal, new

بنابراین بله، در آخرین ویدیوی من کمی با گیمبال جدید،

camera, new gimbal, and I think that is definitely

دوربین جدید، گیمبال جدیدم مشکل داشتم و فکر می کنم این قطعا

the best way to learn

بهترین راه برای یادگیری

new things. Just dive in.

چیزهای جدید است. فقط شیرجه بزنید.

If you have never had an English conversation with someone,

اگر تا به حال با کسی مکالمه انگلیسی نداشته اید،

just schedule one, Go on Preply or one of those other sites and book one.

فقط یک مکالمه را برنامه ریزی کنید، به Preply یا یکی از آن سایت های دیگر بروید و یکی را رزرو کنید.

Just dive in.

فقط شیرجه بزنید.

I always think struggling with something new is the best way to figure it out.

من همیشه فکر می کنم مبارزه با چیز جدید بهترین راه برای کشف آن است.

So I would say do that.

بنابراین من می گویم این کار را انجام دهید.

I do that with technology all the time.

من همیشه این کار را با فناوری انجام می دهم.

I see something that I think might be useful.

من چیزی می بینم که فکر می کنم ممکن است مفید باشد.

I buy it and then I struggle for a few days to figure it out.

من آن را می خرم و سپس چند روز برای کشف آن تلاش می کنم.

But here's my secret.

اما این راز من است. در طول تابستان تا جایی که می توانم

I learn as much new stuff as I can during the summer.

چیزهای جدید یاد می گیرم .

I don't know for those of you that have been around a while,

من نمی‌دانم برای کسانی از شما که مدتی بوده‌اند،

you might have recognized this.

ممکن است این را تشخیص داده باشید.

I learn a lot of new things in the summer, and then I get into a routine for

من در تابستان چیزهای جدید زیادی یاد می گیرم، و سپس

about nine or ten months during the school year, school year here on YouTube.

در طول سال تحصیلی، سال تحصیلی اینجا در یوتیوب، حدود نه یا ده ماه در یک روال عادی قرار می گیرم.

So I don't often try to learn new things

بنابراین زمانی که مشغول تدریس هستم اغلب سعی نمی کنم چیزهای جدیدی یاد بگیرم

when I'm when I'm busy teaching.

.

Then it's just routine.

سپس این فقط یک روال است.

I try to do the same thing every day.

سعی می کنم هر روز همین کار را انجام دهم.

Let me see my time here.

اجازه دهید زمانم را اینجا ببینم.

Oh, I got like 30 seconds left. Awesome.

اوه، حدود 30 ثانیه مونده. عالی.

Hey, I have never seen it so lush here.

هی، من هرگز اینجا را به این سرسبز ندیده بودم.

I've talked a lot about the rain, and

من در مورد باران زیاد صحبت کرده ام و در

I've talked about it in a negative way, but it also has positive results.

مورد آن منفی صحبت کرده ام، اما نتایج مثبتی هم دارد.

This tree here isn't doing well, though.

هر چند این درخت اینجا خوب نیست.

Maybe it was too wet.

شاید خیلی خیس بود

But behind me, I have never seen this many leaves on our trees.

اما پشت سرم، هرگز به این تعداد برگ روی درختانمان ندیده بودم. یه

It's kind of cool.

جورایی باحاله

I think fall will be beautiful this year because of all the rain we had

فکر می‌کنم پاییز امسال زیبا خواهد بود به خاطر این همه بارانی که ما داشتیم

and how happy most of the trees are except this little one.

و شادی بسیاری از درختان به جز این کوچک.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

See you in a few days with another short English lesson. Bye.

چند روز دیگر شما را با یک درس کوتاه دیگر انگلیسی می بینم. خدا حافظ.