Learn the English Phrases "to run out of steam" and "to be steamed"

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، می خواستم به شما کمک کنم که

learn the English phrase to run out of steam.

عبارت انگلیسی run out of steam را یاد بگیرید.

When you run out of steam, it means you're really

وقتی بخارتان تمام می‌شود، به این معنی است که

tired after working for a long time or maybe hiking

بعد از مدت‌ها کار یا شاید پیاده‌روی در

all day or doing something that is a bit exhausting.

تمام روز یا انجام کاری که کمی طاقت‌فرسا است واقعاً خسته شده‌اید.

Yesterday I worked really long.

دیروز واقعا طولانی کار کردم.

I worked till it was really late last night

دیشب تا دیر وقت کار کردم

and I ran out of steam. At around 7:30

و تمام شد. حوالی ساعت 7:30

I thought, you know, I should just go in, have

فکر کردم، می‌دانی، باید بروم داخل،

a shower, maybe watch the Blue Jays game, because I

دوش بگیرم، شاید بازی Blue Jays را تماشا کنم، چون کم

was starting to get... I was just exhausted.

کم داشتم می‌گرفتم... فقط خسته شده بودم.

My muscles hurt.

ماهیچه هایم درد می کند.

I was laying blocks by the house.

داشتم بلوک‌ها را کنار خانه می‌کشیدم.

I'll show you that job when it's done.

وقتی کار تمام شد آن کار را به شما نشان خواهم داد.

But I definitely ran out of steam.

اما قطعا من تمام شده بودم.

So to run out of steam means to

بنابراین تمام شدن بخار به معنای

be out of energy, but usually because you

بی انرژی بودن است، اما معمولاً به این دلیل که کاری

did something that was physically exhausting.

انجام داده اید که از نظر فیزیکی خسته کننده بود.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

you today is to be steamed.

بخارپز شدن است.

When you're steamed, it simply means you're angry.

وقتی بخار می کنید، به سادگی به این معنی است که عصبانی هستید.

Like you could say, oh, I was late for work

همانطور که می توان گفت، اوه، من

five days in a row, my boss was steamed.

پنج روز متوالی سر کار دیر آمدم، رئیسم بخار شده بود.

It just means that your boss was really, really angry.

این فقط به این معنی است که رئیس شما واقعاً بسیار عصبانی بود.

When you say someone is steamed, it means they

وقتی می گویید کسی بخار شده است، به این معنی است که او از شما

are not happy and sometimes not happy with you.

خوشحال نیست و گاهی اوقات از شما راضی نیست.

So to review, to run out of steam means to

بنابراین مرور کردن، تمام شدن بخار به معنای

be tired or exhausted, to be physically and mentally just

خسته یا فرسوده بودن است، از نظر جسمی و ذهنی درست

done like you have no more energy left.

انجام می دهید که انگار دیگر انرژی ندارید.

And to be steamed simply means to be angry.

و بخار شدن صرفاً به معنای عصبانی شدن است.

Or maybe you eat your vegetables that way.

یا شاید شما سبزیجات خود را به این ترتیب می خورید.

The other day I ate steamed broccoli.

روز قبل کلم بروکلی بخارپز خوردم.

The broccoli was steamed.

کلم بروکلی بخارپز شد.

So obviously it has other meanings as well.

پس بدیهی است که معانی دیگری نیز دارد.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Vitor. Hello Bob.

این نظر از ویتور است. سلام باب

When you and Jen are at the market, do you

وقتی شما و جن در بازار هستید،

notice what kind of flowers people like the most?

متوجه می شوید که مردم چه نوع گلی را بیشتر دوست دارند؟

I mean, different strokes for different folks.

منظورم سکته های مختلف برای افراد مختلف است.

I don't think people will have preferences because

من فکر نمی کنم مردم ترجیحاتی داشته باشند زیرا

all the flowers you produce are beautiful.

همه گل هایی که تولید می کنید زیبا هستند.

You know, maybe it is good to know if

می دانید، شاید خوب باشد بدانید که آیا

one kind of flower is selling more than another.

یک نوع گل بیشتر از دیگری می فروشد.

Thank you, Bob.

ممنون باب

Mohd chirps in:

Mohd جیغ می‌زند:

I'm also wondering what their best seller is.

من هم می‌پرسم پرفروش‌ترین آنها چیست؟

Probably peonies and lizzies.

احتمالا گل صد تومانی و لیزی.

And then my response: It

و سپس پاسخ من:

changes as the season progresses.

با پیشرفت فصل تغییر می کند.

People love to see the bouquets

مردم دوست دارند ببینند دسته گل ها

slowly change week to week.

به آرامی هفته به هفته تغییر می کنند.

Like see different flowers in them.

مانند دیدن گل های مختلف در آنها.

If we had the exact same flowers every

اگر هر هفته دقیقاً همان گل ها را می داشتیم

week, people would get a bit bored.

، مردم کمی خسته می شدند.

So sunflowers all season long, but peonies,

بنابراین گلهای آفتابگردان در تمام فصل، اما گل صد تومانی،

then zinnias, then dahlias and then lisianthus

سپس زینیا، سپس گل محمدی و سپس لیزیانتوس

are how the season progresses and changes.

نحوه پیشرفت و تغییر فصل هستند.

So thanks Vitor for that comment.

بنابراین از ویتور برای آن نظر تشکر می کنم.

And yeah, so we do have flowers that kind

و بله، بنابراین ما گل هایی داریم که

of, as the season goes along, become more popular.

هر چه فصل می گذرد، محبوب تر می شوند.

And people do like variety.

و مردم تنوع را دوست دارند.

People do like to see different flowers.

مردم دوست دارند گل های مختلف را ببینند.

So at this point in time,

بنابراین در این برهه از زمان،

the Lizzies are starting to bloom.

لیزی ها شروع به شکوفه دادن می کنند.

The dahlias are actually starting to

گل محمدی در واقع

bloom at the same time.

در همان زمان شروع به شکوفه دادن می کند.

But the question is, which is the most popular?

اما سوال اینجاست که کدام محبوب ترین است؟

You know, variety is the most popular.

می دانید، تنوع محبوب ترین است.

People like to see different flowers from week to week.

مردم دوست دارند هفته به هفته گل های مختلف را ببینند.

They don't mind, like zinnias, lizzies dahlias.

آنها مانند زینیا، گل محمدی گل محمدی بدشان نمی آید.

They don't mind buying the same flower.

آنها بدشان نمی آید که همان گل را بخرند.

I think I just walked through

فکر می کنم

a spider web with the camera.

با دوربین از میان تار عنکبوت عبور کردم.

They don't mind buying the same flower for a few

آنها بدشان نمی آید که یک گل را برای چند

weeks, but not longer than three or four weeks.

هفته بخرند، اما نه بیشتر از سه یا چهار هفته.

And then they're, you know, we're humans.

و سپس آنها، می دانید، ما انسان هستیم.

We like to see new things.

ما دوست داریم چیزهای جدید ببینیم.

We like to experience new things.

ما دوست داریم چیزهای جدید را تجربه کنیم.

So certainly sunflowers, we just use all the time.

بنابراین مطمئناً از آفتابگردان استفاده می کنیم.

They're kind of like a mainstay.

آنها به نوعی مانند یک تکیه گاه هستند.

You would say it's a pretty common flower.

شما می گویید این یک گل بسیار معمولی است.

But throughout the rest of the season, people do

اما در بقیه فصل، مردم

like to see a little bit of variety and

دوست دارند کمی تنوع و

a little bit of change, especially towards the fall.

کمی تغییر را ببینند، به خصوص در پاییز.

They like to see more what we would call

آنها دوست دارند بیشتر آنچه را که ما

fall colors, colors like browns and deep oranges.

رنگ های پاییزی می نامیم، رنگ هایی مانند قهوه ای و نارنجی عمیق ببینند.

And the things you would see more closer to

و چیزهایی که بیشتر به

the fall, purples and yellows, maybe like a darker

پاییز می بینید، ارغوانی و زرد، شاید مانند

yellow, almost an orangey yellow becomes quite popular.

زرد تیره تر، تقریباً زرد نارنجی کاملاً محبوب شوند.

So.

And if you don't think there's brown flowers, well,

بنابراین.

و اگر فکر نمی‌کنید گل‌های قهوه‌ای وجود دارد، خوب،

right down here, I guess not quite brown.

همین پایین، حدس می‌زنم که کاملاً قهوه‌ای نباشد.

I'm not sure how you would describe that.

من مطمئن نیستم که چگونه آن را توصیف می کنید.

I'll have to ask Jen, but, yeah, all kinds of colors.

من باید از جن بپرسم، اما، بله، همه نوع رنگ.

All kinds of variety.

انواع و اقسام تنوع.

Anyways, thanks for watching this short English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس کوتاه انگلیسی سپاسگزاریم.

I'll see you in a couple days with another one. Bye.

چند روز دیگه با یکی دیگه میبینمت خداحافظ