Learn the English Phrases TO STAY PUT and TO STAY OVER

In this English lesson,

در این درس انگلیسی

I wanted to help you learn the English phrase to stay put.

می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی to stay put را یاد بگیرید.

When you stay put, it means you stay in one location,

وقتی در جای خود می مانید به این معنی است که در یک مکان می مانید

and you don't move.

و حرکت نمی کنید.

I'm using this phrase,

من از این عبارت استفاده می کنم،

because I heard it while I was watching the news last night.

زیرا آن را هنگام تماشای اخبار دیشب شنیدم.

They said that the truckers in Ottawa

آنها گفتند که کامیون داران در

are going to stay put until their demands are met.

اتاوا تا زمانی که خواسته هایشان برآورده نشود، در جای خود خواهند ماند.

So you could just use the verb stay,

بنابراین می‌توانید فقط از فعل ماندن استفاده کنید،

like you could say they're going to stay

مثل اینکه می‌توانید بگویید

until their demands are met.

تا زمانی که خواسته‌هایشان برآورده شود، می‌مانند.

But when you say stay put,

اما وقتی می گویید در جای خود بمانید

and, it emphasizes the meaning just a little bit more.

، و فقط کمی بیشتر بر معنی تأکید می کند .

Sometimes when you have little children or pets,

گاهی اوقات وقتی بچه‌های کوچک یا حیوانات خانگی

you want them to stay put while you do something.

دارید، می‌خواهید در حین انجام کاری در جای خود بمانند.

You don't want them to crawl around,

شما نمی خواهید آنها به اطراف بخزند،

or move, or in the case of an animal,

یا حرکت کنند، یا در مورد یک حیوان،

interfere with what you're doing.

در کاری که شما انجام می دهید دخالت کنند.

So you're like, you just need to stay put.

بنابراین شما فقط باید سر جای خود بمانید.

Sometimes I say that to Oscar.

گاهی این را به اسکار می گویم.

I'll say, Oscar, just stay put for a minute.

من می گویم، اسکار، فقط یک دقیقه بمان.

I'm going to get you a treat.

من می روم برای شما یک خوراکی بیاورم.

So, to stay put means to just stay in one location.

بنابراین، ماندن به معنای ماندن در یک مکان است.

The other verb or phrase I wanted to teach you today

فعل یا عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the verb to stay over.

، فعل ماندن است.

Now this simply means to sleep at someone's house.

حالا این به معنای خوابیدن در خانه کسی است.

Sometimes our kids will go visit a friend,

گاهی بچه‌های ما به دیدن یک دوست

and sometimes they will stay over.

می‌روند و گاهی می‌مانند.

That means they're going to sleep at their friend's house.

یعنی قراره خونه دوستشون بخوابن.

Jen's parents actually live far away,

پدر و مادر جن در واقع دور زندگی می کنند،

and sometimes when we drive there,

و گاهی اوقات زمانی که ما به آنجا رانندگی می کنیم،

it's such a long distance that we might stay over.

آنقدر مسافت طولانی است که ممکن است در آنجا بمانیم.

So when you stay over,

بنابراین وقتی در خانه می مانید،

it simply means that you sleep at someone's house

به سادگی به این معنی است که شب را در خانه کسی می خوابید

for the night.

.

Sorry, it's a little windy out here,

با عرض پوزش، اینجا کمی باد می‌وزد،

and it's a bit distracting, but let's review.

و کمی حواس‌پرت کننده است، اما اجازه دهید مرور کنیم.

To stay put means to stay in one spot, and to not move.

ماندن یعنی در یک نقطه ماندن و حرکت نکردن.

And to stay over means to sleep at someone's house

و ماندن به معنای خوابیدن در خانه کسی

for a night, like, it's been a while actually.

برای یک شب است، مثلاً در واقع مدتی گذشته است.

We haven't stayed over at Jen's parents' place for a while,

ما مدتی است که در خانه والدین جن نمی‌مانیم،

mostly because of COVID.

بیشتر به دلیل کووید.

When we visit, it's usually really quick,

وقتی بازدید می کنیم، معمولاً خیلی سریع است

and we usually stay outside.

و معمولاً بیرون می مانیم.

Anyways, let's look at a comment from a previous video.

به هر حال، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Mohammad.

این نظر از محمد است.

Thank you, teacher Bob, for the videos.

با تشکر از شما، معلم باب، برای ویدیوها.

I have a question.

من یک سوال دارم.

Where do you collect the phrases from?

عبارات را از کجا جمع آوری می کنید؟

And I responded by saying this.

و من با گفتن این جمله پاسخ دادم.

I listen throughout the day.

من در طول روز گوش می دهم.

And when I hear someone use a phrase,

و وقتی می شنوم که کسی از عبارتی استفاده می کند،

I make a mental note to create a lesson about it.

یادداشتی ذهنی می نویسم تا در مورد آن درسی ایجاد کنم.

I usually then search for another phrase

من معمولاً سپس عبارت دیگری را جستجو می

that uses a similar word.

کنم که از یک کلمه مشابه استفاده می کند.

And you'll notice that today, right?

و امروز متوجه آن خواهید شد، درست است؟

I taught the phrase to stay put,

من عبارت ماندن را آموزش

and then I looked for another phrase

دادم و بعد دنبال عبارت دیگری

with the word stay in it, or the word put,

با کلمه ماندن در آن یا کلمه put گشتم

just so that you have a little bit of connection

تا کمی بین این دو ارتباط برقرار شود

between the two.

.

But thanks, Mohammad, for that comment.

ولی ممنون محمد بابت این نظر

Yes, I do teach English lessons

بله، من درس‌های انگلیسی را تدریس می‌کنم

that are very, very relevant, if I do say so myself.

که بسیار بسیار مرتبط هستند، البته اگر خودم بگویم.

I am on the lookout all day

من تمام روز مواظب

when I have conversations with other people,

هستم وقتی با دیگران صحبت می کنم،

when I watch the news, whoa, I'm falling in the snow again.

وقتی اخبار را تماشا می کنم، وای، دوباره در برف می افتم.

When I watch the news, when I hear students talking,

وقتی اخبار را تماشا می‌کنم، وقتی صحبت‌های دانش‌آموزان

or colleagues talking, when I hear a unique English phrase,

یا همکاران را می‌شنوم، وقتی یک عبارت انگلیسی منحصربه‌فرد را می‌شنوم،

I usually take a moment, to use the phrase from yesterday,

معمولاً یک لحظه وقت می‌گذارم، برای استفاده از عبارت دیروز،

I take a moment to make a mental note.

یک لحظه وقت می‌گذارم تا یک یادداشت ذهنی ایجاد کنم.

Sometimes I actually do write it down though,

گاهی اوقات من واقعاً آن را یادداشت می کنم،

or I email myself.

یا برای خودم ایمیل می زنم.

Do you ever do that to remind yourself of something?

آیا تا به حال برای یادآوری چیزی این کار را انجام می دهید؟

Email yourself.

به خودتان ایمیل بزنید.

And then I will make a little lesson on it.

و سپس یک درس کوچک در مورد آن خواهم ساخت.

And then I do usually look for another phrase

و سپس معمولاً به دنبال عبارت دیگری می گردم

that is somewhat related, either using the same words,

که تا حدودی مرتبط باشد، یا از همان کلمات استفاده می کند،

or maybe even has a similar meaning or connection.

یا حتی ممکن است معنی یا ارتباط مشابهی داشته باشد.

So anyways, if you're wondering why I'm hiding all the time

بنابراین به هر حال، اگر تعجب می‌کنید که چرا

by buildings when I make my videos lately,

اخیراً وقتی ویدیوهایم را می‌سازم همیشه کنار ساختمان‌ها پنهان می‌شوم،

I don't know if you've noticed that,

نمی‌دانم متوجه این موضوع شده‌اید یا نه، به

it's because it's super windy out.

این دلیل است که هوا فوق‌العاده می‌وزد.

Maybe you can't quite see it.

شاید شما نمی توانید آن را کاملا ببینید.

Maybe you can hear it a little bit,

شاید بتوانید کمی آن را بشنوید

but when I walk out into the wind,

، اما وقتی به سمت باد می روم،

it tends to make the audio really, really bad.

صدا را واقعاً بسیار بد می کند.

So now I'm in the wind.

بنابراین اکنون من در باد هستم.

You can't see my hair blowing,

شما نمی توانید موهای من را در حال وزیدن ببینید،

because well, I'm not gonna mention,

زیرا خوب، من اشاره

I have short hair now for a reason,

نمی کنم، من الان به دلایلی موهای کوتاه

but I think I mentioned that too many times

دارم، اما فکر می کنم

in the last video.

در ویدیوی آخر بارها به آن اشاره کردم.

Let me get back here where I am sheltered from the wind.

بگذار به اینجا برگردم، جایی که از باد در امان هستم.

It's been really windy lately.

این اواخر واقعا باد می آمد.

In fact, today it's gonna go up to 10 degrees.

در واقع، امروز تا 10 درجه بالا می رود.

Everything's going to melt,

همه چیز ذوب می شود

and then tomorrow it's going down to minus 10,

و فردا به منفی 10 می رسد

and we're having a snowstorm.

و ما در حال طوفان برف هستیم.

That's the way the weather is, bye.

هوا همینطوره، خداحافظ.