Learn the English Phrases "to dilly-dally around" and "to ask around"

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase

می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

"to dilly-dally around."

«to dilly-dally around» را یاد بگیرید.

Now, this is an older phrase,

حالا این یک جمله قدیمی تر است

and you won't hear it very much anymore,

و دیگر زیاد آن را نمی شنوید،

but my mom said it the other day.

اما مامان من آن روز را گفت.

My mom said that when she goes down for lunch,

مامانم می گفت وقتی برای ناهار می رود،

she lives in an old age home,

در خانه سالمندان زندگی می کند، دور

she doesn't dilly-dally around.

و برش نمی زند.

She just goes down as quickly as possible,

او فقط در اسرع وقت پایین می‌رود،

because if she dilly-dallies around,

زیرا اگر

she doesn't get there in time,

او به‌موقع به آنجا می‌رسد،

and she doesn't get the good food, or something like that.

غذای خوب یا چیزی شبیه به آن را دریافت نمی‌کند.

So hopefully you can understand

بنابراین امیدواریم بتوانید درک کنید

that to dilly-dally around means to not move quickly.

که دور زدن به این معنی است که سریع حرکت نکنید.

It means to just kind of be lazy for a bit

این بدان معناست که فقط کمی تنبل باشید

or not in a hurry.

یا عجله نکنید.

Jen and I don't often dilly-dally around

من و جن معمولاً

when it's market day.

وقتی روز بازار است، دور و بر دل‌بازی نمی‌کنیم.

We usually load the van and Jen gets there

ما معمولا ون را بار می کنیم و جن

as quickly as possible.

در اسرع وقت به آنجا می رسد.

When my workday ends, I don't dilly-dally around

وقتی روز کاری من به پایان می رسد،

on market day.

در روز بازار دلسرد نمی شوم.

I usually get there as quickly as I can

من معمولاً هرچه سریعتر به آنجا می رسم

to help Jen sell flowers.

تا به جن در فروش گل کمک کنم.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase "to ask around."

عبارت «پرسش از اطراف» است.

When you ask around it means you need to know something,

وقتی از اطراف می پرسی به این معنی است که باید چیزی را بدانی،

and you ask a whole bunch of different people about it.

و از یک دسته کامل از افراد مختلف در مورد آن می پرسی.

So you go and maybe you ask your neighbor,

پس تو برو و شاید از همسایه ات بپرسی،

maybe you ask your other neighbor.

شاید از همسایه دیگرت بپرسی.

Maybe you ask a relative.

شاید از یکی از اقوام بپرسید.

If I was at market again and if someone said,

اگر دوباره در بازار بودم و کسی می گفت:

"Is someone here selling garlic?"

"کسی اینجا سیر می فروشد؟"

I might say, "I don't know,

ممکن است بگویم، "نمی‌دانم،

"but if you ask around, maybe you'll find someone who is."

"اما اگر از اطراف بپرسی، شاید کسی را پیدا کنی که هست.

So it just means to ask a whole bunch of different people.

So to review, "to dilly-dally around" means to be lazy,

" اطراف" یعنی تنبل بودن،

to not be in a hurry, to be in no rush

عجله نکردن، عجله نکردن

to do something or get somewhere,

برای انجام کاری یا رسیدن به جایی،

and "to ask around" simply means you have a question

و "پرسیدن از اطراف" به سادگی به این معنی است که شما یک سوال دارید

and you just ask a whole bunch of different people.

و فقط از یک سری افراد مختلف می پرسید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

هی، بیایید به یک نظر از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

I'm not sure if I'm framed the way I normally am.

من مطمئن نیستم که آیا من در قاب معمولی هستم یا نه.

Maybe that's a little bit more normal.

شاید این کمی عادی تر باشد.

It's taking some getting used to here.

کمی طول می کشد تا به اینجا عادت کنم.

This comment is from Patrick.

این نظر از پاتریک است.

"I enjoy lessons like this,

من از درس‌هایی مانند این لذت می‌برم،

where phrases like 'back up to speed' pop out naturally.

جایی که عباراتی مانند «با سرعت بالا» به طور طبیعی ظاهر می‌شوند.

"My students enjoy them too."

دانش آموزان من نیز از آنها لذت می برند."

And my response, "That's why I like the last two minutes

و پاسخ من، "به همین دلیل است که من دو دقیقه آخر

of each lesson, because even I don't know

هر درس را دوست دارم، زیرا حتی خود من نمی دانم

"what I'm going to say.

"چه خواهم گفت.

"It's very natural."

"خیلی طبیعی است."

Yeah, I haven't at any point sworn

بله، من هیچ وقت

in a video though, have I,

در یک ویدیو سوگند نخورده ام،

so that's pretty good.

اما این خیلی خوب است.

But hey, I wanted to show you something interesting

اما هی، من می خواستم چیز جالبی را

about this time of year.

در مورد این زمان از سال به شما نشان دهم.

If you look down here,

اگر اینجا را به پایین نگاه کنید،

you'll see the grass is turning yellow,

می بینید که چمن ها در حال زرد شدن هستند،

and these flowers over here

و این گل های اینجا

definitely are saying that it is fall.

قطعاً می گویند که پاییز است.

They're definitely saying that it's not summer anymore.

قطعاً می گویند که دیگر تابستان نیست.

But if we go over here,

اما اگر به اینجا برویم، یک

it's kind of interesting, these dahlias,

جورهایی جالب است، این گل محمدی،

let's spin you around again,

بیایید دوباره شما را بچرخانیم،

these dahlias are going strong we would say.

این گل محمدی قوی می شود.

In fact, they're doing so well

در واقع، آنها آنقدر خوب کار می کنند

that we aren't even harvesting all of them anymore

که ما دیگر حتی همه آنها را برداشت نمی کنیم

to sell them.

تا آنها را بفروشیم.

By the way, we usually don't harvest them

به هر حال، ما معمولاً

when they're this big.

وقتی آنها به این بزرگی هستند آنها را برداشت نمی کنیم.

We usually harvest them when they're like this,

ما معمولاً آنها را زمانی برداشت می‌کنیم که این‌طور،

or like this, or like these over here.

یا این‌طور، یا این‌ها اینجا هستند.

But definitely, the dahlias are going strong and doing well.

اما قطعا، گل محمدی قوی هستند و عملکرد خوبی دارند.

There's another phrase that just popped out,

عبارت دیگری وجود دارد که به تازگی ظاهر شد،

and Jen and I are still harvesting and selling.

و من و جن هنوز در حال برداشت و فروش هستیم. یه

It's kind of odd.

جورایی عجیبه

It's almost the middle of October

تقریباً اواسط اکتبر است

and we are still harvesting flowers and selling them,

و ما هنوز در حال برداشت گل و فروش آنها هستیم،

so that's nice,

پس خوب است،

'cause the year was a little weird earlier.

زیرا سال کمی زودتر از آن عجیب بود.

We also have things like this

ما هم چنین چیزهایی داریم

that were ready a little bit too late.

که کمی دیر آماده شد.

This is a variety of broom corn,

این یکی از انواع ذرت جارویی است

and you can see it's a little bit green.

و می بینید که کمی سبز است.

We like it when it is more,

ما آن را دوست داریم وقتی بیشتر است،

let me see if I can find one, more like this.

بگذار ببینم می توانم یکی پیدا کنم، بیشتر شبیه به این.

And we didn't have a lot of this ready

و ما مقدار زیادی از این را

for the last market last week.

برای آخرین بازار هفته گذشته آماده نکردیم.

By the way, in this lesson,

اتفاقاً در این درس

I mentioned the farmer's market a couple of times.

یکی دو بار به بازار کشاورز اشاره کردم.

It is now over.

اکنون تمام شده است.

It's Thursday today, this is the first Thursday

امروز پنجشنبه است، این اولین پنج شنبه

in a long time where I'm home at this time of day

بعد از مدت هاست که من در این ساعت از روز در خانه هستم

and able to make an English lesson.

و می توانم یک درس انگلیسی بسازم.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I hope you're having a nice day.

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید

I'll see you in a few days

with another short English lesson, bye.

چند روز دیگر

با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت، خداحافظ.