Learn the English Phrases "on top of that" and "to top it all off"

In this English lesson

در این درس انگلیسی می‌خواستم به

I wanted to help you learn the English phrase,

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی

"On top of that".

"در بالای آن" را یاد بگیرید.

This is a phrase we use

این عبارتی است که

when we're talking about something

وقتی در مورد چیزی صحبت می کنیم

that's in addition to something else.

که علاوه بر چیز دیگری است استفاده می کنیم. می‌توانستم

I could say this,

این را بگویم:

"That I have to renew my license, and on top of that,

«اینکه باید گواهینامه‌ام را تمدید کنم و علاوه بر آن

I have to renew my license plates."

باید پلاک‌هایم را تمدید کنم».

So I've mentioned one thing

بنابراین من یک چیز را ذکر کردم

and then I've mentioned another thing that I have to do.

و سپس به چیز دیگری اشاره کردم که باید انجام دهم.

I could say this as well,

این را هم می‌توانم بگویم،

"I have to go to market today, and on top of that,

«امروز باید بروم بازار ، و علاوه بر آن، بعداً

I have to go and pick up one of my kids later."

باید بروم یکی از بچه‌هایم را بردارم».

So it's when you're talking about one thing

بنابراین زمانی است که شما در مورد یک چیز صحبت می کنید

and then there's another thing that also needs to happen.

و سپس چیز دیگری وجود دارد که باید اتفاق بیفتد.

So, I have to make this video, and on top of that,

بنابراین، من باید این ویدیو را بسازم، و علاوه بر آن،

I have to go in and edit the video.

باید وارد آن شوم و ویدیو را ویرایش کنم.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم،

is the phrase, "To top it all off."

عبارت «برای تکمیل همه چیز» است.

This is similar

این مشابه است

but this is the phrase we use

اما این عبارتی است که ما

just before mentioning the last thing, usually a bad thing.

درست قبل از ذکر آخرین مورد استفاده می کنیم، معمولاً یک چیز بد.

Here's a really good example.

در اینجا یک مثال واقعا خوب است. می‌توانم

I could say this,

این را بگویم،

"I was driving home with my car and I got a flat tire,

"من با ماشینم در حال رانندگی به خانه بودم و یک لاستیک پنچر کردم،

and then after I got it fixed, to top it all off,

و بعد از اینکه آن را تعمیر کردم، برای تمام کردن همه چیز،

I ended up running out of gas."

بنزینم تمام شد."

So, I mentioned one thing,

بنابراین، من به یک چیز اشاره کردم،

and then a really bad final thing.

و سپس یک چیز پایانی واقعا بد.

You could say this, you could say,

شما می توانید این را بگویید، می توانید بگویید:

"I'm scheduled to take an English test.

"من قرار است در آزمون انگلیسی شرکت کنم.

And when I went to take the English test, I failed the test.

و زمانی که برای شرکت در آزمون انگلیسی رفتم، در آزمون مردود شدم.

And to top it all off,

و در آخر،

I'm not allowed to take the test again for three months."

من تا سه ماه اجازه ندارم دوباره در آزمون شرکت کنم."

I don't know why that would be

نمی‌دانم چرا اینطوری می‌شود،

but maybe there's some sort of restriction.

اما شاید نوعی محدودیت وجود داشته باشد.

So, it's when you mention something that's kind of bad

بنابراین، زمانی که شما

after mentioning something else that's a little bit bad.

بعد از ذکر چیز دیگری به چیزی بد اشاره می کنید که کمی بد است.

So to review, when you say, "On top of that"

بنابراین برای مرور، هنگامی که می گویید "علاوه بر آن"

you're adding to a list of things that you're doing.

به لیستی از کارهایی که انجام می دهید اضافه می کنید. می

You know, I have to make this video,

دانید، من باید این ویدیو را بسازم

and on top of that, I have to go to market today.

و علاوه بر آن، امروز باید به بازار بروم.

So I'm mentioning two things I need to do,

بنابراین من دو چیز را ذکر می کنم که باید انجام دهم،

neither positive or negative.

نه مثبت و نه منفی.

But when we use the phrase "To top it all off"

اما هنگامی که از عبارت "برای تکمیل همه چیز" استفاده می کنیم،

we're usually talking about one negative thing

معمولاً در مورد یک اتفاق منفی صحبت می کنیم

that happened at the end of some other bad things.

که در پایان برخی چیزهای بد دیگر رخ داده است. می

You know, I went to work today

دانید، من امروز به سر کار رفتم

and students were really mean to me,

و دانشجویان واقعاً با من بد رفتار کردند،

and to top it all off,

و علاوه بر همه چیز،

my family was mean to me when I came home.

وقتی به خانه آمدم خانواده ام با من بد رفتار کردند.

By the way, neither of those things actually happened.

به هر حال، هیچ یک از این موارد واقعاً اتفاق نیفتاده است.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

I do have my comment today,

من امروز نظر خود را دارم،

not like the other day when I was doing the lesson

نه مثل روز دیگر که

at the spur of the moment.

در آن لحظه درس را انجام می دادم.

Here we go from Dmitry.

در اینجا از دیمیتری می رویم.

"Hey Mr. Bob, thanks for the lesson.

"هی آقای باب، متشکرم برای درس.

By the way, can we use squeeze in,

به هر حال، آیا می توانیم از squeeze in

in terms of taking a seat between two people

برای نشستن بین دو نفر

that sit really tight?

که واقعاً سفت می نشینند استفاده کنیم؟

I hope you understand what I meant.

امیدوارم منظورم را متوجه شده باشید.

Have a great day."

روز خوبی داشته باشید."

And my response, yes, you can.

و پاسخ من، بله، شما می توانید.

That is another way to use it.

راه دیگری برای استفاده از آن است.

Sometimes on the bus you have to squeeze in

گاهی اوقات در اتوبوس باید

between two people.

بین دو نفر فشار بیاورید.

Great example, Dmitry .

مثال عالی، دیمیتری.

So, this is from the previous lesson

بنابراین، این مربوط به درس قبلی است

where I talked about squeeze in and squeeze out,

که در مورد squeeze in and squeeze out صحبت کردم،

and those are both...

و اینها هر دو هستند...

Sorry, and that was another good additional meaning

ببخشید، و این یکی دیگر از معنای اضافی خوب

of squeeze in.

squeeze in بود.

So, as you can see,

بنابراین، همانطور که می بینید،

I'm back at home

من به خانه برگشتم

and I'm making a video at home for a change.

و در حال ساخت یک ویدیو در خانه برای تغییر هستم.

I have been making videos out and about.

من در حال ساختن ویدیوهای خارج از کشور بوده ام.

I will do more of those

من

as I am out and about a lot right now,

در حال حاضر کارهای بیشتری را در حالی که خارج از خانه هستم انجام خواهم داد،

but today is, kind of, a little bit of a crazy day.

اما امروز، به نوعی، یک روز دیوانه کننده است.

I make this video on a Thursday,

من این ویدیو رو پنجشنبه میزارم،

it's also market day.

روز بازار هم هست.

So it feels...

بنابراین احساس می کنم...

It's also the day

همچنین روزی است

where I speak with my French speaking partner.

که با شریک فرانسوی زبانم صحبت می کنم.

So, I feel like I'm squeezing in a lot of stuff today.

بنابراین، احساس می‌کنم امروز در حال فشردگی چیزهای زیادی هستم.

If I could use the phrase again.

اگر می توانستم دوباره از این عبارت استفاده کنم.

So, it's kind of silly that I make this video today.

بنابراین، یک جور احمقانه است که من امروز این ویدیو را می‌سازم.

It does fit.

مناسب است.

I mean, I'm not rushed or anything like that,

منظورم این است که من عجله ندارم یا چیزی شبیه به این،

but I think maybe I should make this video

اما فکر می کنم شاید باید این ویدیو را

late in the day on Wednesday,

در اواخر روز چهارشنبه بسازم،

because on Wednesdays I have lots of time right now.

زیرا چهارشنبه ها در حال حاضر زمان زیادی دارم.

So I don't know why I leave this video always to Thursday.

بنابراین نمی دانم چرا این ویدیو را همیشه به پنجشنبه می گذارم.

I should just make it on a Wednesday.

فقط یک چهارشنبه باید درستش کنم

Maybe I'll start doing that next week.

شاید هفته آینده این کار را شروع کنم.

You guys don't mind when I make the video.

بچه ها وقتی ویدیو رو میسازم ناراحت نمیشید.

You just like to have the video.

شما فقط دوست دارید ویدیو را داشته باشید.

Just leave, let me know in the comments.

فقط بگذارید، در نظرات به من اطلاع دهید.

You don't actually care

در واقع برای شما مهم نیست

if the video's made a couple days before you see it.

که ویدیو چند روز قبل از دیدن آن ساخته شده باشد.

I'm sure you just enjoy learning the phrases

مطمئنم از یادگیری عبارات

and seeing it.

و دیدن آن لذت می برید.

Anyways, I'm also back to my old camera.

به هر حال من هم به دوربین قبلی ام برگشتم.

I might use my phone a bit.

شاید کمی از گوشیم استفاده کنم.

I haven't decided yet.

هنوز تصمیم نگرفتم

I'm still trying to figure out

من هنوز در تلاشم تا بفهمم

how to get better audio when it's windy.

چگونه وقتی باد می‌وزد صدای بهتری دریافت کنم.

So, we'll see.

بنابراین، خواهیم دید.

Anyways, see you in a couple days

به هر حال، چند روز دیگر شما را

with another short English lesson. Bye.

با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم. خدا حافظ.