Learn the English Terms "spaced out" and "space cadet"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، من می‌خواستم به

you learn the English term spaced out.

شما کمک کنم که اصطلاح انگلیسی فاصله‌گذاری شده را یاد بگیرید.

Now you can have things spaced out.

اکنون می توانید چیزها را با فاصله از هم جدا کنید.

You can see these trees here are spaced out.

شما می توانید ببینید که این درختان در اینجا فاصله دارند.

When Jen and I planted those willow trees years

وقتی جن و من سال ها پیش آن درختان بید را کاشتیم

ago, I think they're about three paces apart.

، فکر می کنم حدود سه قدم از هم فاصله دارند.

We spaced them out.

آنها را از هم جدا کردیم.

You can also see along my driveway here the little markers

همچنین می‌توانید در امتداد راهروی من در اینجا نشانگرهای کوچک را ببینید

so people don't drive in the snow are spaced out.

تا مردم در برف رانندگی نکنند.

But when you say someone is spaced out,

اما وقتی می گویید یک نفر فاصله گرفته است، به

it means that they're not paying attention.

این معنی است که او توجه نمی کند.

It means that things are happening in the world

یعنی چیزهایی در دنیا در حال رخ دادن است

and they are not aware of what's happening.

و آنها از آنچه در حال رخ دادن است آگاه نیستند.

They're kind of thinking about other things.

آنها به نوعی به چیزهای دیگری فکر می کنند.

They're a little bit spaced out.

آنها کمی فاصله دارند. پس

So two meanings.

دو معنا.

One meaning that things are set out in an

یکی به این معناست که همه چیز به طور

orderly fashion the same distance from each other.

منظم و در فاصله یکسان از یکدیگر تنظیم شده است.

When we put plates on the table, they're spaced out.

وقتی بشقاب‌ها را روی میز قرار می‌دهیم، با فاصله از هم قرار می‌گیرند.

And then it can also mean kind of daydreaming

و سپس می تواند به معنای رویاپردازی

a lot and not really knowing what's going on.

زیاد باشد و واقعاً ندانم چه اتفاقی دارد می افتد.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the term space cadet.

اصطلاح کادت فضایی است.

This isn't used a lot anymore, but you might

این دیگر زیاد استفاده نمی شود، اما ممکن است

hear it in an older tv show or movie.

آن را در یک برنامه تلویزیونی یا فیلم قدیمی بشنوید.

When you say someone is a space

وقتی می گویید کسی یک کادت فضایی است

cadet, it means that they again aren't

، به این معنی است که او

really aware of what's happening around them.

واقعاً از آنچه در اطرافش می گذرد آگاه نیست.

A student who's sitting at the back of class

دانش آموزی که پشت کلاس نشسته است

and doesn't know there's a test or quiz that

و نمی داند در آن روز آزمون یا مسابقه ای وجود دارد،

day could be called a space cadet.

می توان آن را یک دانش آموز فضایی نامید.

Oh, that person's such a space cadet

اوه، آن شخص آنقدر دانشجوی فضایی است که

they never know what's going on.

هرگز نمی‌دانند چه خبر است.

So to review, when things

بنابراین برای مرور، وقتی چیزها با

are spaced out, they're orderly.

هم فاصله دارند، منظم هستند.

When a person is spaced out, they are not orderly.

وقتی فردی از هم فاصله می گیرد، منظم نیست.

They're kind of disoriented and

آنها به نوعی سرگردان هستند و

unaware of what's going on.

از آنچه در حال وقوع است بی اطلاع هستند.

And if you call someone a space

و اگر کسی را کادت فضایی خطاب کنید

cadet, it simply means that they don't...

، به سادگی به این معنی است که او این کار را نمی‌کند...

they're not really aware of

او واقعاً از

what's happening around them.

آنچه در اطرافش می‌گذرد آگاه نیست.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from MRfisheri.

این نظر از MRfisheri است.

Nice sunglasses, coach Bob.

عینک آفتابی خوب، مربی باب.

And then my reply.

و سپس پاسخ من

Thanks, I like them too.

ممنون من هم دوستشون دارم

So these sunglasses have lasted a while.

بنابراین این عینک آفتابی مدتی دوام آورده است.

I'm quite happy that I haven't lost them.

من خیلی خوشحالم که آنها را از دست نداده ام.

I haven't sat on them.

من روی آنها ننشسته ام

Sometimes I leave sunglasses on the

گاهی عینک آفتابی را روی

seat in my van. Again,

صندلی ون می گذارم. باز هم

as all of you know, I buy

همانطور که می دانید من

cheap sunglasses from the dollar store.

از فروشگاه دلار عینک آفتابی ارزان می خرم.

So I'm just very happy that these have lasted so

بنابراین من بسیار خوشحالم که اینها اینقدر دوام آورده اند

long and they work well on days like this.

و در چنین روزهایی خوب کار می کنند.

This would have been a great day for an eclipse.

این یک روز عالی برای ماه گرفتگی بود.

Unfortunately it was a little cloudy yesterday.

متاسفانه دیروز کمی ابری بود.

Today it's just

امروز فقط

bright sun.

آفتاب روشن است.

It's a beautiful day.

روز زیبایی است.

You can see I'm outside in my short sleeved shirt.

می بینید که من با پیراهن آستین کوتاهم بیرون هستم.

So that is a big change from a few weeks ago.

بنابراین این یک تغییر بزرگ نسبت به چند هفته پیش است.

It's definitely... feels like we're jumping ahead

مطمئناً... احساس می کنیم

to summer instead of having spring.

به جای داشتن بهار، به سمت تابستان می پریم.

So hopefully it cools off a bit now, but it

بنابراین امیدوارم اکنون کمی خنک شود، اما

is nice to feel the sun on my skin.

حس کردن خورشید بر روی پوستم خوب است.

It's nice to be outside and just enjoy the day.

بیرون بودن و لذت بردن از روز خوب است.

Jen is loving it because she's getting lots of

جن آن را دوست دارد زیرا

work done on the flower farm and I will

کارهای زیادی در مزرعه گل انجام می دهد و من

be helping her as well a little bit.

نیز کمی به او کمک خواهم کرد.

Anyways, as I was mentioning in my other video, my busy

به هر حال، همانطور که در ویدیوی دیگرم اشاره کردم، زمان شلوغی من

time was last week and a little bit of this week.

هفته گذشته و کمی از این هفته بود.

It's slowly coming to an end and

کم کم داره به پایان میرسه و

hopefully life just goes back to normal.

امیدوارم زندگی به روال عادی بازگردد.

I did notice this though.

هرچند من متوجه این موضوع شدم.

One of my kids must have put

یکی از بچه های من باید

extra weights on the basketball net.

وزنه های اضافی روی تور بسکتبال گذاشته باشد.

The basketball net fell over a few weeks ago, in

تور بسکتبال چند هفته پیش در

the wind and it's not quite a circle anymore.

باد افتاد و دیگر دایره نیست.

I'll have to straighten that out when summer comes and

وقتی تابستان فرا می رسد و به

it looks like in order to prevent that from happening,

نظر می رسد برای جلوگیری از این اتفاق باید آن را صاف کنم،

this bottom is filled with sand so it should be

این کف پر از شن است بنابراین باید به اندازه

heavy enough to prevent it from falling over.

کافی سنگین باشد که از افتادن آن جلوگیری کند.

But perhaps....

اما شاید ....

Well, it was really windy.

خوب، واقعا باد بود.

I don't see any damage other

من هیچ آسیبی غیر

than the bend like nothing's broken.

از خمش نمی بینم که هیچ چیز شکسته نیست. پس

So that's good. Yep.

این خوب است. بله

So I'll just have to straighten that out in the

بنابراین من فقط باید آن را در

summer when I'm more in farm work mode.

تابستان که بیشتر در حالت کار مزرعه هستم، درست کنم.

The basketball net counts as part of the farm.

تور بسکتبال به عنوان بخشی از مزرعه محسوب می شود.

Anyways, thanks for watching. See you in a couple days

به هر حال از تماشای شما متشکرم چند روز دیگر

with another short English lesson. Bye.

با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خدا حافظ.