Learn the English Phrases "past their prime" and "prime time"

In this English lesson, I wanted

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

to help you learn the English

شما کمک کنم که

phrase past their prime.

عبارت انگلیسی past their prime را یاد بگیرید.

When you say someone is past

وقتی می گویید کسی

their prime, it means they peaked

دوران اوج خود را سپری کرده است، به این معنی است که او در

at whatever they do well and now

هر کاری که به خوبی انجام می دهد به اوج خود رسیده است و اکنون

they aren't as good at it.

در آن خوب نیست.

We usually use this to talk about

ما معمولا از این برای صحبت در مورد

athletes, a professional athlete.

ورزشکاران، یک ورزشکار حرفه ای استفاده می کنیم.

Often when they are in their 30s,

اغلب وقتی در 30 سالگی هستند،

they start to not be as good

شروع می کنند به خوبی

at the sport as they used to be.

در ورزش مانند گذشته.

And then we might say when they're 35

و سپس ممکن است زمانی که آنها 35

or 36, that they are past their prime.

یا 36 ساله هستند، بگوییم که دوران اوج خود را پشت سر گذاشته اند.

It's not a nice phrase, is it?

جمله قشنگی نیست، درسته؟

I do not look forward to the day where

من منتظر روزی نیستم که

I'm teaching a class and some parent

کلاسی را تدریس کنم و یکی از والدین

says, Bob, that guy is past his prime,

بگوید، باب، آن پسر دوران اوج خود را پشت سر گذاشته است،

it's time for him to retire.

زمان بازنشستگی او فرا رسیده است.

I don't think I'm anywhere

فکر نمی‌کنم

close yet, but that would

هنوز به جایی نزدیک باشم، اما

not be a nice thing to hear.

شنیدن آن چیز خوبی نخواهد بود.

But often used to talk

اما اغلب

about professional athletes

در مورد ورزشکاران حرفه ای

when they're in their 30s.

زمانی که در 30 سالگی هستند صحبت می شود.

It's common to read a news article

خواندن یک مقاله خبری

or hear someone on TV say

یا شنیدن کسی در تلویزیون که می گوید از

that they are past their prime.

دوران اوج خود گذشته است معمول است.

Again, not very

باز هم نه خیلی

flattering, not very kind.

چاپلوس، نه خیلی مهربان.

The other phrase I wanted

عبارت دیگری که

to teach you today is prime time.

امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم، زمان اصلی است.

This is kind of an older phrase.

این یک جمله قدیمی تر است.

This refers to TV shows that are

این به برنامه های تلویزیونی اشاره دارد که

on between 8 and 10 or 7 and 11.

بین 8 و 10 یا 7 و 11 پخش می شوند.

There's a bit of a...

یک مقداری وجود دارد ...

There's a...

یک ...

There's a couple different ideas as

چند ایده متفاوت در

to what it means, but it means

مورد معنای آن وجود دارد، اما به معنای

the time where people normally,

زمانی است که افراد به طور معمول،

I guess, used to watch TV.

حدس می زنم، تلویزیون تماشا می کردند.

Now there's streaming and YouTube

اکنون پخش جریانی و یوتیوب

and all kinds of other

و انواع

things to do from 7 to 11.

کارهای دیگر از ساعت 7 تا 11 وجود دارد.

But prime time meant a TV show that was

اما زمان اصلی به معنای یک برنامه تلویزیونی بود که

on between 7 and 11 at night.

بین ساعت 7 تا 11 شب پخش می شد.

So for me it's usually

بنابراین برای من معمولا

game shows from 7 to 8.

نمایش های بازی از 7 تا 8 است.

So there's Wheel

بنابراین Wheel

of Fortune and Jeopardy.

of Fortune و Jeopardy وجود دارد.

And then at 8 o'clock I don't often

و سپس در ساعت 8

sit down to watch a TV show anymore.

دیگر اغلب برای تماشای یک برنامه تلویزیونی نمی نشینم.

I might watch a Blue Jays

من ممکن است یک بازی Blue Jays را تماشا کنم

game, but those are on

، اما

at prime time sometimes as well.

گاهی اوقات آن ها در ساعات پربیننده نیز فعال هستند. ساعت

They start at 7 or 7:30 at night.

7 یا 7:30 شب شروع می شود.

Anyways, prime time, the best time

به هر حال، زمان پربیننده، بهترین زمان

to get a lot

برای جذب

of viewers to watch something.

بینندگان زیادی برای تماشای چیزی است.

So it's a review.

بنابراین یک بررسی است.

When someone is past their prime, it

وقتی فردی از دوران اوج خود گذشته است، به این

means that they were good at something

معنی است که او در کاری خوب بوده

and now they're not as good at it

و حالا در آن کار خوب نیست،

because they're getting older, they've

زیرا در حال افزایش است،

peaked and now they're kind of going

اوج گرفته است و اکنون به نوعی در حال رفتن به

downhill.

سراشیبی است.

And then prime time would be any TV

و سپس زمان اصلی هر

show that's on between 8 and 10

برنامه تلویزیونی است که بین 8 و 10

or 7 and 11, whatever you choose.

یا 7 و 11 پخش می شود، هر چه که شما انتخاب کنید.

But hey, let's look at a comment

اما هی، بیایید به نظری

from a previous video.

از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from.

این نظر از.

Know that as for your example

بدانید که برای مثال شما

of the shirt with the hole in it, Bob,

از پیراهن با سوراخ، باب،

if it were one of your favorite

اگر یکی از پیراهن‌های مورد علاقه‌تان بود،

shirts, you could possibly wear

احتمالاً می‌توانید

a sweater over it in a pinch.

یک ژاکت را روی آن به‌خوبی بپوشید.

Assuming of course that the weather is

البته با این فرض که هوا

right for a sweater and how many holes

برای یک پلیور مناسب است و چند سوراخ

it has, how big they are and where.

دارد، چقدر بزرگ هستند و کجا هستند.

I know that was just an example and as

من می دانم که این فقط یک مثال بود و مثل

always, a really good one from you.

همیشه، یک نمونه واقعا خوب از شما.

Thank you so much, Bob.

خیلی ممنون باب

You're awesome in so many ways.

شما از بسیاری جهات عالی هستید.

Have a great day.

And my response, yeah,

روز خوبی داشته باشید.

و پاسخ من، بله،

I've done that from time to time.

من هر از گاهی این کار را انجام داده ام.

In fact, I'm doing it right now.

در واقع، من در حال حاضر این کار را انجام می دهم.

Yeah, I went and found what

بله، رفتم و

is my favorite shirt.

پیراهن مورد علاقه من را پیدا کردم.

It's too bad that shirts get.

خیلی بد است که پیراهن ها می گیرند.

The shirt is past its prime there.

پیراهن از اوج خود گذشته است.

I could use the example as well.

میتونم از مثال هم استفاده کنم

It's too bad when things get old.

خیلی بد است وقتی همه چیز قدیمی می شود.

This doesn't have holes

این سوراخ

in it, but it's actually.

در آن نیست، اما در واقع وجود دارد.

It's just starting to wear out

a little bit where you can't see.

در جاهایی که نمی توانید ببینید، تازه شروع به فرسودگی کرده است.

So I can't wear it unless

بنابراین من نمی توانم آن را بپوشم مگر اینکه

I wear a sweater or a top

یک ژاکت یا یک تاپ

like this over top of it.

مانند این را روی آن بپوشم.

So anyways, the lawn

بنابراین، به هر حال،

chairs are back out.

صندلی های چمن دوباره بیرون آمده اند.

You might have noticed that

شاید

in a previous video.

در ویدیوی قبلی متوجه این موضوع شده باشید.

We put them back out a week or two ago.

یکی دو هفته پیش آنها را دوباره بیرون گذاشتیم.

This has just become a beautiful spot

این به تازگی به یک مکان زیبا

to sit in the spring, summer and fall.

برای نشستن در بهار، تابستان و پاییز تبدیل شده است.

For Jen and I.

برای من و جن.

It's shady in the morning right now.

الان صبح تاریک است.

It's about 9am so it's nice.

ساعت حدود 9 صبح است پس خوب است.

We put them away for the winter

ما آنها را برای زمستان گذاشتیم

and now they're back.

و اکنون آنها برگشته اند.

We've also removed one row, one row of

ما همچنین یک ردیف، یک ردیف از

the little markers from the driveway.

نشانگرهای کوچک را از راهرو برداشته ایم.

We have to remove these at some point.

ما باید اینها را در مقطعی حذف کنیم.

The dogs were starting to knock

سگ ها شروع به کوبیدن

them over so it was time to.

آنها کردند، پس وقت آن رسیده بود.

To take them down.

برای پایین آوردن آنها.

There's one or two in here that

یکی دو مورد در اینجا وجود دارد که

you might say are.

ممکن است بگویید وجود دارد.

Oh, I think I put them away.

اوه، فکر می کنم آنها را کنار گذاشتم.

There's one that's past its prime.

یکی وجود دارد که از اوج خود گذشته است.

It's not in very good shape anymore

دیگر وضعیت چندان خوبی ندارد

and it's time for it to be retired.

و زمان بازنشستگی فرا رسیده است.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

We're having a beautiful

یک

spring day here.

روز زیبای بهاری را اینجا سپری می کنیم.

I hope you're having a nice

امیدوارم

day wherever you are and I'll

هر جا که هستید روز خوبی را سپری کرده باشید و

see you in a few days with

چند روز دیگر با

another short English lesson.

یک درس کوتاه انگلیسی دیگر شما را ببینم.

Bye.

خداحافظ