Learn the English Phrases "in the dark" and "a shot in the dark"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase in the dark.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را در تاریکی یاد بگیرید.

When you are in the dark, it

وقتی در تاریکی هستید، به این

means you don't know about something.

معنی است که از چیزی خبر ندارید.

I use this example a lot, but if someone

من از این مثال زیاد استفاده می کنم، اما اگر کسی

was planning a surprise party for me, they would

برای من یک مهمانی غافلگیرکننده برنامه ریزی می کرد، می

want to keep me in the dark.

خواست مرا در تاریکی نگه دارد.

They would want to make sure that

آنها می خواهند مطمئن شوند که

I don't know about the party.

من از مهمانی اطلاعی ندارم.

If they were planning like a surprise birthday party,

اگر آنها مثل یک جشن تولد غافلگیرکننده برنامه ریزی می کردند،

they would all talk amongst themselves, but they would

همه با هم صحبت می کردند، اما

try to keep me in the dark.

سعی می کردند مرا در تاریکی نگه دارند.

Sometimes governments do this as well.

گاهی دولت ها هم این کار را می کنند.

They do things that they know the citizens won't like,

آنها کارهایی را انجام می دهند که می دانند شهروندان آن را دوست ندارند،

but they try to keep them in the dark.

اما سعی می کنند آنها را در تاریکی نگه دارند.

They don't let the press or the newspapers know, and they

آنها اجازه نمی دهند مطبوعات و روزنامه ها بدانند و

try to make sure people don't know what's going on.

سعی می کنند مطمئن شوند که مردم نمی دانند چه خبر است.

They keep them in the dark.

آنها را در تاریکی نگه می دارند.

Not a very good thing.

چیز خیلی خوبی نیست

The other phrase I wanted to teach you

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

today is a shot in the dark.

شلیک در تاریکی است.

Now, a shot in the dark is simply a guess.

اکنون، یک عکس در تاریکی به سادگی یک حدس است.

If you were to say to me what's 10 times 11 and I

اگر بخواهید به من بگویید 10 ضربدر 11 است و من

didn't know the answer, I might say, it's shot in the dark.

جواب آن را نمی دانستم، شاید بگویم در تاریکی شلیک شده است.

It's probably around 110 or something like that.

احتمالاً حدود 110 یا چیزی شبیه به آن است.

Anyways, a shot in the dark, that's a bad example.

به هر حال، شلیک در تاریکی، این مثال بدی است.

A shot in the dark is a guess.

شلیک در تاریکی یک حدس است.

If you were to ask me how many English lessons have I

اگر بخواهید از من بپرسید که چند درس انگلیسی

made, I would say, and it's just a shot in the dark.

ساخته ام، می گویم و این فقط یک تیر در تاریکی است.

At least over a thousand.

حداقل بیش از هزار.

Maybe close to 2000 if you combine the two channels.

اگر این دو کانال را با هم ترکیب کنید شاید نزدیک به 2000 باشد.

But that's just a shot in the dark.

اما این فقط یک عکس در تاریکی است.

That's just a guess because I

این فقط یک حدس است زیرا من

don't know the actual answer.

پاسخ واقعی را نمی دانم.

So to review, when you are in the

بنابراین برای مرور، وقتی در تاریکی هستید

dark, it means you don't know about something.

، به این معنی است که از چیزی اطلاع ندارید.

It means other people know, but you don't know.

یعنی دیگران می دانند، اما شما نمی دانید.

And a shot in the dark

و یک عکس در تاریکی

is simply a guess about something.

به سادگی یک حدس در مورد چیزی است.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Klopcyna.

این نظر از Klopcyna است.

Dear Bob, do your students know

باب عزیز، آیا دانش آموزان شما می دانند که

you are a successful YouTuber?

شما یک یوتیوبر موفق هستید؟

Do they watch your videos?

آیا آنها ویدیوهای شما را تماشا می کنند؟

This question's come up before my response.

این سوال قبل از پاسخ من مطرح شده است.

Most do know, but few watch them.

بیشتر آنها می دانند، اما تعداد کمی آنها را تماشا می کنند.

I think when they find out, it's cool and unique.

من فکر می کنم وقتی آنها متوجه می شوند، جالب و منحصر به فرد است.

But after a while it's just a normal thing.

اما بعد از مدتی این فقط یک چیز عادی است.

Yeah, once.

آره یه بار

Thanks, Klopcyna, for that comment.

با تشکر، کلوپسینا، برای آن نظر.

Once I'm their teacher and I start assigning homework

وقتی معلم آنها هستم و شروع به تعیین تکالیف می کنم

and I start checking their homework and doing all

و شروع به بررسی تکالیف آنها می کنم و تمام

the things that teachers normally do, like telling them

کارهایی را که معلمان معمولاً انجام می دهند انجام می دهم، مانند اینکه به آنها بگویم که از

to stop running in the hallway.

دویدن در راهرو دست بردارند.

I think they forget that I'm a YouTuber

فکر می‌کنم آنها فراموش کرده‌اند که من یک یوتیوب‌بر هستم

and that I'm doing quite well on YouTube.

و در یوتیوب عملکرد خوبی دارم.

So yes, most of them know I think

بنابراین بله، بیشتر آنها می‌دانند که فکر می‌کنم

most of them think it's pretty cool.

بیشتر آنها فکر می‌کنند که خیلی جالب است.

But the other thing I would say is this

اما نکته دیگری که می‌توانم بگویم این است که این

YouTube isn't as big a deal for them as

یوتیوب به اندازه

some of the other social media apps they use.

برخی از برنامه‌های رسانه اجتماعی دیگر که استفاده می‌کنند برای آنها مهم نیست.

I don't consider YouTube necessarily a

من یوتیوب را لزوماً یک

pure social media app or platform.

برنامه یا پلتفرم رسانه اجتماعی خالص نمی دانم.

I mostly use YouTube to learn new

من بیشتر از یوتیوب برای یادگیری

things and obviously to teach things.

چیزهای جدید و مشخصاً برای آموزش چیزها استفاده می کنم.

But for my students, I think it's a

اما برای دانش‌آموزان من، فکر می‌کنم که

little more of the like TikTok, Snapchat, BeReal.

کمی بیشتر شبیه TikTok، Snapchat، BeReal است.

All of those kinds of things

همه این نوع چیزها

are more important in their lives.

در زندگی آنها مهمتر است.

So yeah. Do they know? Yes.

پس آره آیا آنها می دانند؟ بله

Do they care?

آیا آنها اهمیت می دهند؟

Maybe a little bit.

شاید کمی.

I don't know.

من نمی دانم.

It doesn't really matter to me.

واقعا برای من مهم نیست.

I just hope that they learn something from

فقط امیدوارم

me in the classes that I teach. So hey.

در کلاس هایی که تدریس می کنم چیزی از من یاد بگیرند. پس هی

Yep, it continues.

بله ادامه دارد

Once again, I was not going to talk about

یک بار دیگر قصد نداشتم در مورد

the weather, but yeah, it's a little warmer

آب و هوا صحبت کنم، اما بله، همانطور که می بینید کمی گرمتر است،

as you can see, I'm able to be outside without a

من می توانم بدون

winter hat or gloves, but it's still definitely winter.

کلاه یا دستکش زمستانی بیرون باشم، اما هنوز مطمئناً زمستان است.

I haven't had to clean the driveway again.

من مجبور نبودم دوباره راهرو را تمیز کنم.

I think what I miss the most is the sun.

فکر می کنم چیزی که بیشتر از همه دلم برای خورشید تنگ شده است.

Like you can kind of see it up there behind the clouds.

مثل اینکه می توانید آن را در پشت ابرها ببینید.

But I'm looking forward to

اما من مشتاقانه منتظر

not necessarily warmer weather.

هوای نه لزوما گرمتر هستم.

I don't mind if it stays a little bit cold.

اگر کمی سرد بماند اشکالی ندارد.

I think I'm looking forward to

فکر می کنم مشتاقانه منتظر

just a little more sunshine.

آفتاب کمی بیشتر هستم.

I've been taking my vitamin D pill every day because I'm

من هر روز قرص ویتامین D خود را مصرف می کنم زیرا

not sure I'm getting enough vitamin D from the sun.

مطمئن نیستم که ویتامین D کافی از نور خورشید دریافت می کنم.

So anyways, still winter here,

بنابراین به هر حال، هنوز اینجا زمستان است،

still February, still living life.

هنوز فوریه، هنوز زندگی زنده.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'll see you in a few

چند

days with another short English lesson. Bye.

روز دیگه با یه درس کوتاه انگلیسی دیگه میبینمت. خداحافظ