Learn the English Phrases "You're seeing things!" and "Seeing is believing!"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase you're seeing things.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی you're seeing things را یاد بگیرید.

We say this to someone when they describe something

ما این را به کسی می‌گوییم که چیزی را توصیف می‌کند

and you find it really hard to believe.

و باورش برای شما سخت است.

If we were driving along and Jen said,

اگر در حال رانندگی بودیم و جن می گفت،

I just saw 50 airplanes in the sky,

من فقط 50 هواپیما را در آسمان دیدم،

I'd probably say, ah you're seeing things.

احتمالاً می گویم آه شما چیزهایی می بینید.

It's all in your imagination.

این همه در تخیل شماست.

I don't believe what you are saying.

من حرف شما را باور نمی کنم.

If Jen phoned me and said, hey, come

اگر جن به من زنگ می‌زد و می‌گفت، هی،

to Tim Hortons right now, donuts are free,

همین الان به تیم هورتونز بیا، دونات‌ها رایگان هستند،

I would say, oh, you're seeing things.

می‌گفتم، اوه، تو داری چیزهایی می‌بینی.

Basically what I'm saying is, I don't believe you.

اساساً چیزی که من می گویم این است که شما را باور نمی کنم.

The other phrase I wanted to teach you

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

today is the phrase seeing is believing.

عبارت دیدن باور کردن است.

If I said to you that the A W is the

اگر من به شما بگویم که A W

best place to eat hamburgers and you said, no, I don't

بهترین مکان برای خوردن همبرگر است و شما می‌گویید، نه، من

believe it, and you actually came there, you might say that

این را باور نمی‌کنم، و در واقع به آنجا آمدید، ممکن است بگویید که

you now believe me because seeing is believing.

اکنون به من باور دارید زیرا دیدن یعنی باور کردن.

Sorry, that's a bad example.

ببخشید، مثال بدی است.

Because probably when you taste it

زیرا احتمالاً وقتی طعم آن را بچشید

that you will believe me.

مرا باور خواهید کرد.

Let me think of a better example.

بگذارید مثال بهتری بیاندیشم.

Let's say if I said the A and W

فرض کنید اگر گفتم A و W

has the best window decorations in the entire town.

بهترین تزئینات پنجره را در کل شهر دارد.

By the way, I'm standing in

اتفاقا من

front of the A W restaurant.

جلوی رستوران A W ایستاده ام.

If I said they have the best

اگر بگویم آنها بهترین

window decorations, you might say, nah.

تزئینات پنجره را دارند، ممکن است بگویید نه.

And then if you actually came there,

و سپس اگر واقعاً به آنجا می آمدی،

I would say, seeing is believing.

می گفتم، دیدن، باور کردن است.

So when you actually see it,

بنابراین وقتی واقعاً آن را می بینید،

then you believe what I said.

آنگاه به آنچه گفتم باور می کنید.

So to review, if you tell someone you're

بنابراین برای مرور، اگر به کسی بگویید که

seeing things, it means you're telling them you

چیزهایی را می بینید، به این معنی است که به او می گویید

don't believe what they say they are seeing.

آنچه را که می گوید باور نمی کنید که می بیند.

And if you say seeing is believing, it

و اگر می گویید دیدن یعنی باور کردن، به این

means that when you actually see something for

معنی است که وقتی واقعاً چیزی را برای خود می بینید

yourself, then you believe that it is true.

، پس باور می کنید که درست است.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Denis.

این نظر از دنیس است.

Thanks a lot for the lesson, Bob.

خیلی ممنون بابت درس، باب.

The Great Lakes region is an incredible place.

منطقه دریاچه های بزرگ مکانی باورنکردنی است.

Have you had a chance to visit them all?

آیا فرصتی برای بازدید از همه آنها داشته اید؟

And my response, I have not visited Lake

و پاسخ من، من از دریاچه سوپریور بازدید نکرده ام

Superior, but I have visited the other four.

، اما از چهار دریاچه دیگر بازدید کرده ام.

Someday Jen and I will make a

روزی من و جن

trip way up north to see it.

برای دیدن آن به شمال سفر خواهیم کرد.

So thanks, Denis, for that comment.

بنابراین، دنیس، برای آن نظر متشکرم.

Yeah, Lake Superior is pretty far away.

آره، دریاچه سوپریور خیلی دور است.

I have not seen Lake Superior.

من دریاچه سوپریور را ندیده ام.

Let me just move this camera a

اجازه دهید این دوربین را کمی حرکت دهم

little bit so it's in the center.

تا در مرکز قرار گیرد.

It's a little bit of a drive.

کمی درایو است.

I know that other teachers from my school have

می‌دانم که معلمان دیگر مدرسه‌ام در

been that far north, either for a camping trip

این دور از شمال بوده‌اند، یا برای یک سفر کمپینگ

or if we have student athletes or if we

یا اگر دانش‌آموز ورزشکار داریم یا اگر

have a team that does really, really well.

تیمی داریم که واقعاً خوب عمل می‌کند.

Sometimes we have to go way up north

گاهی

to play other schools in the provincial championships.

برای بازی با مدارس دیگر در مسابقات قهرمانی استان باید راه شمال را طی کنیم.

So I know some teachers have been that far north and they

بنابراین می دانم که برخی از معلمان آنقدر شمال بوده اند و

have experienced that. It is a busy day here in town.

آن را تجربه کرده اند. اینجا در شهر یک روز شلوغ است.

I'm not sure if you can tell.

من مطمئن نیستم که بتوانید بگویید.

The other thing is it's extremely bright out today.

نکته دیگر این است که امروز بسیار روشن است.

I'm always surprised at how bright

من همیشه از اینکه

the winter sun can be.

خورشید زمستانی چقدر می تواند درخشان باشد تعجب می کنم.

I think it has a little bit to do with

فکر می کنم کمی به این ربط دارد

the fact that the air is thinner in the winter.

که هوا در زمستان رقیق تر است.

That would be my guess, that in the

این حدس من است که در

winter the air in the sky is thinner.

زمستان هوا در آسمان رقیق تر است.

And so you get this.

و بنابراین شما این را دریافت می کنید.

I'll just put it in the camera for a sec.

من فقط برای یک ثانیه آن را در دوربین قرار می دهم.

This extremely bright sunshine in the

این آفتاب بسیار روشن در

winter, but I'll take it.

زمستان، اما من آن را می پذیرم.

We went for weeks and weeks

هفته‌ها و هفته‌ها

with hardly any sunshine at all.

با تقریباً هیچ آفتابی رفتیم.

So it's quite nice to have a little bit of sunshine

بنابراین خیلی خوب است که اکنون کمی آفتاب داشته باشیم

now. I'm moving into the shade again.

. من دوباره به سایه می روم.

See, it's nice to have evergreen trees in

ببینید، داشتن درختان همیشه سبز در

the winter because they allow for a little

زمستان خوب است، زیرا آنها

bit of shade for me to stand in.

کمی سایه را برای من ایجاد می کنند.

But, yeah, I'll take it. What was I saying?

اما، بله، آن را می گیرم. چی میگفتم؟

Yeah, we had days and days on end where it was just

آره، ما روزها و روزهایی در پایان داشتیم که فقط

kind of gray, like cloudy every day and not very bright.

یک جور خاکستری بود، مثل ابری هر روز و خیلی روشن نبود.

Your ability to create vitamin D is

توانایی شما برای ایجاد ویتامین D

related to being out in the sunshine.

مربوط به قرار گرفتن در زیر نور خورشید است.

So I do enjoy being out here for a bit.

بنابراین من از حضور در اینجا برای مدتی لذت می برم.

I know I probably need to be out here for 20 minutes

می دانم که احتمالاً باید 20 دقیقه اینجا باشم

to start making vitamin D, but it's nice to be outside and

تا ویتامین D را شروع کنم، اما بیرون بودن و

to catch a few rays at this time of year.

گرفتن چند پرتو در این زمان از سال خوب است.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I hope you're having a good day and I'll see

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید و

you in a couple days with another short English lesson. Bye.

چند روز دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم. خداحافظ