Learn the English Phrases "to freeze to death" and "to be frozen in time"

Hey, I'm going to start this lesson by showing

سلام، من این درس را با نشان دادن

you how Canadians put gloves on with one hand.

نحوه پوشیدن دستکش توسط کانادایی ها با یک دست شروع می کنم.

You have to use your mouth.

شما باید از دهان خود استفاده کنید.

Anyways, in this English lesson, I wanted to help

به هر حال، در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase to freeze the death.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را برای فریز کردن مرگ یاد بگیرید.

To freeze to death.

یخ زدن تا حد مرگ.

Sorry, I'm having trouble talking because it's so cold.

ببخشید من در صحبت کردن مشکل دارم چون هوا خیلی سرد است.

We use this phrase sometimes to exaggerate.

ما گاهی از این عبارت برای اغراق استفاده می کنیم.

I mean, to use the word death to exaggerate something isn't

منظورم این است که استفاده از کلمه مرگ برای اغراق کردن چیزی

very nice, but we do often use it in this phrase.

خیلی خوب نیست، اما ما اغلب آن را در این عبارت به کار می بریم.

For instance, if my son was going outside today without

به عنوان مثال، اگر پسرم امروز بدون

a winter hat on, I would say, put a winter

کلاه زمستانی بیرون می رفت، می گفتم،

hat on, you're going to freeze to death.

کلاه زمستانی سر بگذار، یخ می زنی.

I don't actually mean that he's going to die.

در واقع منظورم این نیست که او خواهد مرد.

That would be horrible.

این وحشتناک خواهد بود.

And that's something that I don't

و این چیزی است که من

even want to think about.

حتی نمی خواهم به آن فکر کنم.

But we do sometimes use the

اما ما گاهی اوقات

word death when we exaggerate.

وقتی اغراق می کنیم از کلمه مرگ استفاده می کنیم.

If my son was going outside wearing shorts

اگر پسرم امروز با شلوارک می‌رفت بیرون،

today, I would say, put some pants on.

می‌گفتم شلوار بپوش.

You're going to freeze to death if you don't.

اگر این کار را نکنید تا حد مرگ یخ خواهید زد.

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم،

is the phrase to be frozen in time.

عبارت to be frozen in time است.

When something is described as being frozen in

وقتی چیزی به عنوان یخ زده در

time, it means that it hasn't changed.

زمان توصیف می شود، به این معنی است که تغییر نکرده است.

Probably the best example I can think of is that when

احتمالا بهترین مثالی که می توانم به آن فکر کنم این است که وقتی

my parents lived here, the house was frozen in time.

پدر و مادرم در اینجا زندگی می کردند، خانه در زمان یخ زده بود.

They built the house and then they never

آنها خانه را ساختند و سپس

painted any rooms, they never bought different furniture.

هیچ اتاقی را رنگ نکردند، هرگز مبلمان مختلفی نخریدند.

The house was literally frozen in time the whole

در تمام مدتی که من در کودکی اینجا زندگی می کردم، خانه به معنای واقعی کلمه در زمان یخ زده بود

time that I lived here as a kid.

. به

It's hard to hold these with big gloves on.

سختی می توان اینها را با دستکش های بزرگ نگه داشت.

By the way, I'll explain why I'm

به هر حال، من

wearing my big gloves in a moment.

در یک لحظه توضیح خواهم داد که چرا دستکش های بزرگم را پوشیده ام.

But yeah, the house was frozen in time.

اما بله، خانه در زمان یخ زده بود.

I think the same was true when

فکر می کنم وقتی

I think about my grandparents' house.

به خانه پدربزرگ و مادربزرگم فکر می کنم همین طور بود.

They lived in a house in town after they retired

آنها پس از بازنشستگی از کشاورزی در خانه ای در شهر زندگی می کردند

from farming, and that house was frozen in time.

و آن خانه به مرور زمان یخ زده بود.

It had old brown wallpaper and all

کاغذ دیواری قهوه ای قدیمی و

kinds of other things that just made

انواع چیزهای دیگر داشت که باعث می شد

you feel like they never changed anything.

احساس کنید هرگز چیزی را تغییر نداده اند.

My grandpa had the same chair the

پدربزرگ من

whole time when I was a kid.

تمام مدت زمانی که من بچه بودم همین صندلی را داشت.

I think I'm doing the same thing now.

فکر می کنم الان دارم همین کار را می کنم.

I think my studio office in the house

فکر می‌کنم دفتر استودیو من در خانه

is frozen in time a little bit, too.

نیز کمی در زمان یخ زده است.

Anyways, to review, when you say someone is

به هر حال، برای مرور، وقتی می گویید کسی

going to freeze to death, one of the

قرار است یخ بزند تا بمیرد، یکی از این

mean it can literally mean freeze to death.

معنی می تواند به معنای واقعی کلمه به معنای یخ زدن تا مرگ باشد.

But we do sometimes use it as an

اما ما گاهی اوقات از آن به عنوان

exaggeration to talk about how cold it is.

اغراق استفاده می کنیم تا در مورد سرد بودن آن صحبت کنیم.

And when something is frozen in time,

و وقتی چیزی در زمان منجمد شد، به این

it means that it doesn't change.

معنی است که تغییر نمی کند.

Now let me see if I can

حالا اجازه دهید ببینم آیا می توانم

find the comment from the previous video.

نظر ویدیوی قبلی را پیدا کنم.

It's right here.

درست اینجاست.

Get my glove back on again.

دوباره دستکشم را بپوش

The comment is from Konstantin.

نظر از کنستانتین است.

Nice shades

Bob, my son's just finished

باب، پسرم به تازگی

reading Two Against the North.

خواندن کتاب دو علیه شمال را تمام کرده است.

Farley Mowat, Canadian author by the way.

به هر حال، فارلی موات، نویسنده کانادایی.

And there's an episode where the guys

و یک قسمت وجود دارد که در آن بچه ها

suffer snowblindness due to not wearing sunglasses.

به دلیل استفاده نکردن از عینک آفتابی دچار برف کوری می شوند.

Cool story.

داستان جالب.

And the sequel isn't bad too.

و عاقبت هم بد نیست.

Keep yourself warm.

خودتان را گرم نگه دارید.

And my response it can get so bright.

و پاسخ من می تواند بسیار روشن باشد.

Sun in the sky, sun reflecting off the snow.

خورشید در آسمان، خورشید که از برف منعکس می شود.

So much light.

خیلی نور

So yeah, thanks Konstantin for that comment.

بنابراین بله، از کنستانتین برای آن نظر متشکرم.

It can get that bright.

می تواند آنقدر روشن شود.

It can get so bright.

می تواند بسیار روشن شود. در

It was actually that bright when I first came

واقع وقتی برای اولین بار بیرون آمدم آنقدر روشن بود

outside and it might get that bright again.

و ممکن است دوباره آنقدر روشن شود.

We'll see as I finish making this English lesson.

بعد از اتمام ساختن این درس انگلیسی، خواهیم دید.

Anyways, why the big gloves?

به هر حال، چرا دستکش های بزرگ؟

Well, it's -17 today and it's windy.

خوب، امروز -17 است و باد می‌وزد.

This is about as cold as it gets.

این تقریباً به همان اندازه سرد است.

If it gets colder than this, then I

اگر هوا سردتر از این شود،

would probably be making the English lesson inside.

احتمالاً درس انگلیسی را داخل آن خواهم ساخت.

This is cold enough that when I went for my walk

آنقدر سرد است که وقتی امروز صبح برای پیاده روی رفتم،

this morning, I wore my balaclava, I wore my ski mask.

کلاهام را پوشیدم، ماسک اسکی ام را زدم.

I'll put a little picture here of what that looks like.

من یک عکس کوچک از آنچه که به نظر می رسد اینجا قرار می دهم.

And I wore multiple layers this morning.

و امروز صبح چند لایه پوشیدم.

Man, it was a chilly walk.

مرد، پیاده روی سرد بود.

But what was I going to show you?

اما قرار بود چه چیزی را به شما نشان دهم؟

Oh yes, this is a day where

اوه بله، این روزی است که

it's actually hard to move my fingers.

در واقع حرکت دادن انگشتانم سخت است.

This is a day where when I do go to

این روزی است که وقتی

work later today, I will be starting my van.

امروز بعداً سر کار می روم، ون خود را راه اندازی می کنم.

I will be starting my van early.

وانت را زود راه اندازی خواهم کرد.

I will be starting my van probably ten minutes

من احتمالاً ده دقیقه قبل از حرکت وانت را روشن خواهم کرد

before I leave so that it can warm up.

تا بتواند گرم شود.

You do need to let your vehicles warm up.

شما باید اجازه دهید وسایل نقلیه شما گرم شوند.

I know some people say you don't have to do that anymore,

می دانم که برخی می گویند دیگر لازم نیست این کار را انجام دهید،

but it is nice to at least get into the van and

اما خوب است که حداقل وارد ون شوید و

have the inside of the van a little bit warm as well.

داخل ون نیز کمی گرم باشد.

Anyways, thanks for watching. I'll see you in a few

به هر حال از تماشای شما متشکرم چند

days with another short English lesson.

روز دیگه با یه درس کوتاه انگلیسی دیگه میبینمت.

I'm enjoying the cold.

دارم از سرما لذت میبرم

I'm not too annoyed by it.

من زیاد ازش دلخور نیستم

This is some good solid winter

این زمستان جامد خوبی است

and I'm really liking it.

و من واقعا آن را دوست دارم.

So anyways, bye.

پس به هر حال خداحافظ