Learn the English Phrases "sight unseen" and "out of sight, out of mind"

In this English lesson, I wanted

در این درس انگلیسی می خواستم به

to help you learn

شما کمک کنم که

the English phrase sight unseen.

عبارت انگلیسی sight unseen را یاد بگیرید.

Now we use this when we're talking

اکنون وقتی در

about buying something

مورد خرید چیزی

that we haven't looked at.

که به آن نگاه نکرده ایم صحبت می کنیم از این استفاده می کنیم.

Here's an example.

در اینجا یک مثال است.

If I was to go online

اگر بخواهم

on Facebook Marketplace, it's

در Facebook Marketplace آنلاین باشم،

a popular place to go when you're

زمانی که

trying to buy something used.

می‌خواهید چیز دست دومی بخرید، این مکان محبوبی است که می‌توانید به آنجا بروید.

And if I saw a car and I called

و اگر ماشینی را دیدم و با

the person and I said, I'm going

آن شخص تماس گرفتم و گفتم، من برای آن ماشین

to send you $10,000 over

10000 دلار از طریق اینترنت برای شما می فرستم

the Internet for that car, I would

،

be buying it sight unseen.

حتماً آن را دیدی نمی خرم.

What that means is I didn't

این یعنی من قبل از خریدن

go and look at the car

ماشین نرفتم و نگاهی به

before I bought it.

آن انداختم.

If I saw a house online and the price

اگر خانه ای را آنلاین می دیدم و قیمت آن

was really good, and if I was

واقعاً خوب بود و اگر

a multimillionaire, which I'm not,

مولتی میلیونر بودم که نیستم،

I might call the realtor and say,

ممکن است به مشاور املاک زنگ بزنم و بگویم می

I want to buy that house.

خواهم آن خانه را بخرم.

And I would then buy it sight unseen.

و پس از آن من آن را دید نادیده می خریدم.

Meaning that I didn't even bother

یعنی حتی حوصله نکردم

to go and look at the house

برم خونه رو نگاه کنم

to see what it looked like.

ببینم چه شکلیه.

I bought it sight unseen.

دیدم خریدم.

The other phrase I wanted

عبارت دیگری که

to teach you today is the phrase out

امروز می خواستم به شما یاد بدهم عبارت خارج

of sight out of mind.

از چشم است.

When there are no cookies

وقتی

in the house, I don't eat cookies

در خانه کلوچه نیست، من کلوچه نمی‌خورم،

because when something is out

زیرا وقتی چیزی دور

of sight, it's not in your mind,

از چشم است، در ذهن شما نیست،

it's out of sight, out of mind.

دور از چشم است، دور از ذهن است.

If I see cookies,

اگر کوکی می بینم،

then I want to eat cookies.

پس می خواهم کلوچه بخورم.

So it's best for me.

بنابراین برای من بهترین است.

Sorry, I'm trying to keep

متاسفم، من سعی می کنم

my back to the wind.

پشتم را به باد نگه دارم.

Let me shift a little bit here.

اجازه دهید من کمی اینجا تغییر کنم.

It's best for me if things are out

برای من بهتر است اگر چیزهایی دور

of sight, out of mind.

از چشم، دور از ذهن باشند.

If I don't see cookies, if I

اگر کلوچه نمی بینم، اگر

don't see cake, if I don't see

کیک نمی بینم، اگر دونات نمی بینم،

donuts, then I don't crave

پس هوس

them and I don't eat them.

آن ها را ندارم و نمی خورم.

So to review, when you buy something

بنابراین برای مرور، وقتی چیزی را می‌خرید که

sight unseen, it means you buy

دیده نمی‌شود، به این معنی است که

it without going to look at it.

آن را بدون نگاه کردن به آن می‌خرید.

It's always best to look

همیشه بهتر است

at something before you buy it.

قبل از خرید چیزی به آن نگاه کنید.

But sometimes you might

اما گاهی اوقات شما ممکن است

buy it sight unseen.

آن را بدون دید بخرید.

And then when something is out

و سپس وقتی چیزی دور

of sight, out of mind,

از دید، خارج از ذهن است، به

it means you can't see it.

این معنی است که شما نمی توانید آن را ببینید.

So then you don't think about it.

پس شما به آن فکر نمی کنید.

But hey, let's look at a comment

اما هی، بیایید به نظری

from a previous video.

از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Duncan Kim.

این نظر از دانکن کیم است.

Thanks for watching.

ممنون که تماشا کردید

Thanks for teaching and my response.

ممنون از آموزش و پاسخ من

You're welcome.

شما خوش آمدید.

So what Duncan's saying there is

بنابراین آنچه دانکن می گوید

I often at the end of my videos

اغلب در پایان ویدیوهایم

will say thanks for watching.

از تماشا کردن تشکر می کنم.

But Duncan feels that

اما دانکن احساس می کند که

I deserve thanks.

من سزاوار تشکر هستم.

And this goes back to

و این به

when I taught the phrase.

زمانی برمی گردد که من این عبارت را آموزش دادم.

By the way, thanks Duncan for

به هر حال، از دانکن برای کامنتی که

the comment when I taught the phrase

وقتی عبارت

when something's a win win.

when something's a win win را آموزش دادم، تشکر می کنم.

I've mentioned this before.

من قبلاً به این موضوع اشاره کردم.

I like making these videos.

من دوست دارم این ویدیوها را بسازم.

It's really nice to be outside

واقعاً خوب است که امروز بیرون از خانه باشید و

making a video today.

یک ویدیو بسازید.

And you like watching them.

و شما دوست دارید آنها را تماشا کنید.

It's a win, win.

این یک برد است، برد.

We both benefit.

ما هر دو سود می بریم.

And just so you know, I do get

و فقط برای اینکه بدانید، من

a little bit of money from YouTube.

مقداری پول از یوتیوب دریافت می کنم.

There are ads and you watch the ads

تبلیغات وجود دارد و شما تبلیغات را تماشا می کنید

and I get a little bit of money.

و من کمی پول می گیرم.

But it's, it's a win, win situation.

اما این یک موقعیت برد و برد است.

So I do thank people for watching

بنابراین من از مردم برای تماشای آنها تشکر می کنم

and people do thank me

و مردم از من

for making the videos.

برای ساختن ویدیوها تشکر می کنند.

So it's a, it's a win, win.

پس این یک برد است، برد.

We both say thank you

هر دو می گوییم متشکرم

and we both say you're welcome.

و هر دو می گوییم خوش آمدید.

Anyways, what can I say?

به هر حال چه بگویم؟

It is really nice to be out

واقعاً خوب است که

here making a video again.

دوباره اینجا هستم و یک ویدیو می سازیم.

It is really nice

واقعاً خوب است که

to be feeling a lot better.

احساس بهتری داشته باشید.

I'm not going to go into any details,

من قصد ندارم وارد جزئیات شوم،

but yeah, I took a little bit

اما بله،

of a break if you didn't notice.

اگر متوجه نشدید کمی استراحت کردم.

And it's good to be back.

و خوبه که برگشتی

I was excited because today

من هیجان زده بودم، زیرا امروز

I heard a student use

شنیدم که دانش آموزی از

the phrase sight unseen and I

عبارت sight unseen استفاده کرده است و

was like, there's the phrase.

فکر کردم، این عبارت وجود دارد.

It's time to get things going again

وقت آن است که دوباره کارها را

on this second channel.

در این کانال دوم شروع کنیم.

So again, you shouldn't buy

بنابراین باز هم، شما نباید

things sight unseen, but maybe

چیزهایی را بخرید که دیده نمی شوند، اما شاید

you're the kind

شما از آن دسته

of person that likes doing that.

افرادی هستید که دوست دارید این کار را انجام دهید.

So anyways, what else

بنابراین به هر حال، چه چیز دیگری

was I going to mention?

قرار بود ذکر کنم؟

I did a video on my other channel.

من یک ویدیو در کانال دیگرم گذاشتم.

I'm not sure if you saw it.

مطمئن نیستم دیدی یا نه

It was about how English conversation

این در مورد اهمیت مکالمه انگلیسی بود

is important and that channel or

و آن کانال یا

that video was sponsored by Preply.

آن ویدیو توسط Preply حمایت مالی شد.

And I did mention to them that I

و من به آنها اشاره کردم که

would mention the offer they have

پیشنهاد آنها را

on a couple other videos as well.

در چند ویدیوی دیگر نیز ذکر خواهم کرد.

So if you look in the description

بنابراین، اگر به توضیحات

below, there's a link to Preply,

زیر نگاه کنید، پیوندی به Preply وجود دارد،

a place where you can find

جایی که می توانید

an English speaking partner.

یک شریک انگلیسی زبان پیدا کنید.

And if you click that link and use that

و اگر روی آن لینک کلیک کنید و از آن

Link, you'll get 50% off your first

لینک استفاده کنید، 50٪ تخفیف برای اولین

lesson with an English tutor.

درس خود با یک معلم انگلیسی خواهید داشت.

Pretty cool.

خیلی باحاله

So look at that.

بنابراین به آن نگاه کنید. به

Look for that.

It's in the link below,

دنبال آن باشید.

در لینک زیر،

in the description below.

در توضیحات زیر آمده است.

I'm not very good at this, am I?

من در این کار خیلی خوب نیستم، نه؟

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'm just out here catching some

من همین الان اینجا هستم و

rays in on a cold April day.

در یک روز سرد آوریل چند اشعه را می بینم.

Still got my winter coat

هنوز به دلایلی کت زمستانی ام را پوشیده ام

on for some reason.

.

But it looks like in a few

اما به نظر می رسد که ظرف چند

weeks things should warm up.

هفته همه چیز باید گرم شود.

Thanks for watching.

ممنون که تماشا کردید

I'll see you in a couple days

چند روز دیگر

with another short English lesson.

با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.

Bye.

خداحافظ