Learn the English Phrases "to keep up" and "for keeps"

In this English lesson I wanted to help you learn the English phrase, “to keep up”.

در این درس انگلیسی، من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را یاد بگیرید، "to keep up".

So you might notice that if I move over here, my camera follows me.

بنابراین ممکن است متوجه شوید که اگر من به اینجا حرکت کنم، دوربینم مرا تعقیب می کند.

And if I move over here, my camera follows me.

و اگر به اینجا حرکت کنم، دوربینم مرا تعقیب می کند.

I bought a gimbal because I feel like I need to keep up.

من یک گیمبال خریدم زیرا احساس می کنم باید ادامه دهم.

I don't want to get behind.

من نمی خوام پشت سر بمونم

That would be the opposite.

که برعکس خواهد بود.

I want to keep up.

من می خواهم ادامه دهم.

When it comes to technology, I don't like to spend a lot of money

وقتی صحبت از فناوری به میان می‌آید، من دوست ندارم پول زیادی

on technology, but sometimes I feel like it's just a good idea.

برای فناوری خرج کنم، اما گاهی اوقات احساس می‌کنم این فقط یک ایده خوب است.

I did have something that did this before..., my last camera, but it was a little too.

من قبلاً چیزی داشتم که این کار را انجام می داد، آخرین دوربین من، اما آن هم کمی بود.

Yeah, it wasn't perfected.

آره کامل نشد فکر می‌کنم

This gimbal with my phone,

این گیمبال با گوشی من

I think, works a little better, so it's nice to be able to buy it to keep up.

کمی بهتر کار می‌کند، بنابراین خوب است که بتوانید آن را بخرید تا از نزدیک باشید. می‌خواهم

I want to make sure I have some of the latest technology to make English lessons for you.

مطمئن شوم که برخی از جدیدترین فناوری‌ها را برای آموزش زبان انگلیسی برای شما دارم.

The other phrase I wanted to teach you today is the phrase, “for keeps”.

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم عبارت "برای نگه داشتن" است.

When you give someone something, if you don't want it back, you've given it to them for keeps.

وقتی چیزی را به کسی می دهید، اگر نمی خواهید آن را پس بگیرید، آن را برای نگهداری به او داده اید.

Sometimes kids will lend stuff to each other that means you want it back.

گاهی اوقات بچه ها چیزهایی را به یکدیگر قرض می دهند که به این معنی است که شما آنها را پس می خواهید.

And one of the kids might think that the other kid gave it to him for keeps.

و یکی از بچه ها ممکن است فکر کند که بچه دیگر آن را برای نگهداری به او داده است.

That would mean that they thought the other kid gave it to them and they could keep it forever.

این بدان معنی است که آنها فکر می کردند که بچه دیگر آن را به آنها داده و آنها می توانند آن را برای همیشه نگه دارند.

Which is maybe not what the kid meant.

که شاید منظور آن بچه نبود. زمانی که

We've had this happen when our kids were little

بچه‌هایمان قبلاً کوچک بودند چنین اتفاقی افتاده بود

before where one kid would give something to another and one

که یکی از بچه‌ها چیزی را به دیگری می‌داد و

the other one would think it was for keeps, but they were just hoping to get it back.

دیگری فکر می‌کرد که برای نگهداری است، اما آنها فقط امیدوار بودند که آن را پس بگیرند.

Anyways to review “to keep up” means to be current.

به هر حال بازبینی "برای ادامه دادن" به معنای فعلی بودن است.

If you're running, you try to keep up with the person in front of you.

اگر در حال دویدن هستید، سعی می‌کنید با شخص مقابلتان همگام باشید.

But in life, sometimes it's important to try and keep up as well.

اما در زندگی، گاهی اوقات مهم است که تلاش کنید و همینطور ادامه دهید.

And “for keeps” means permanently.

و "برای نگهداری" به معنای دائمی است.

If I was to give you something for keeps, it means that you can keep it forever.

اگر بخواهم چیزی به تو بدهم، به این معنی است که می توانی آن را برای همیشه نگه داری.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Denis.

این نظر از دنیس است.

Bob, when you left your place

باب، وقتی محل خود را ترک کردید

to shoot the last part of the lesson, did you think about the safety of your breakfast?

تا قسمت آخر درس را بگیرید، آیا به ایمنی صبحانه خود فکر کردید؟

And I responded by saying I wasn't too worried.

و من در پاسخ گفتم که خیلی نگران نیستم.

It's a pretty small town and I didn't think anyone would try to grab it.

این شهر بسیار کوچک است و فکر نمی‌کردم کسی برای تصاحب آن تلاش کند.

So yeah, in my last lesson, I was sitting in the outside portion of a restaurant.

بله، در آخرین درسم، در قسمت بیرونی یک رستوران نشسته بودم.

I was sitting kind of on the patio and I left my breakfast to walk way,

یه جورایی روی پاسیو نشسته بودم و صبحانه ام را گذاشتم تا راه،

way, way back and to kind of show you the front of the lesson.

راه، راه برگردم و جلوی درس را به شما نشان دهم.

So you'll notice I'm trying a couple of things out here.

بنابراین متوجه خواهید شد که من چند چیز را در اینجا امتحان می کنم.

I have my wireless mic which lets me do things like this,

من میکروفون بی‌سیم خود را دارم که به من اجازه می‌دهد کارهایی از این قبیل انجام دهم،

like I can walk over here and point at this bike.

مثلاً می‌توانم اینجا قدم بزنم و به این دوچرخه اشاره کنم. با

Sorry, this is a bit of a technical lesson as well.

عرض پوزش، این یک درس فنی نیز هست.

And I can do things like this, like I can bend down and it will...

و من می توانم کارهایی از این قبیل انجام دهم، مثلاً می توانم خم شوم و این کار را انجام می دهد...

and I can point that stuff on the ground.

و می توانم آن چیزها را روی زمین نشان دهم.

And I guess if I had something to climb up on, I could do that as well and it would follow me.

و حدس می‌زنم اگر چیزی برای بالا رفتن داشتم، می‌توانستم آن را نیز انجام دهم و دنبالم می‌آمد.

I could grab that chair over there and try that. Let me do that.

من می توانم آن صندلی را بگیرم و آن را امتحان کنم. بگذار این کار را بکنم.

So I ran away so fast it wasn't able to follow me.

بنابراین آنقدر سریع فرار کردم که نتوانستم دنبالم بیاید.

But here we go. Let's see if this camera works.

اما در اینجا می رویم. بیایید ببینیم این دوربین کار می کند یا خیر.

Let's... ooh...

بیا... اوه...

this is not a very safe chair, but I'll try it anyways.

این صندلی خیلی ایمن نیست، اما به هر حال آن را امتحان خواهم کرد.

Oh, yeah, that's pretty wild.

اوه، آره، این خیلی وحشی است.

So I'm standing here up on this chair and the camera was able to see me.

بنابراین من اینجا روی این صندلی ایستاده ام و دوربین توانست مرا ببیند.

Let me move this ugly chair out of the way.

بگذار این صندلی زشت را از سر راه بردارم.

So like I said, I don't know how I'm going

بنابراین همانطور که گفتم، من هنوز نمی دانم که چگونه از

to use this new technology yet or if I'm going to use it a lot.

این فناوری جدید استفاده کنم یا اینکه قرار است زیاد از آن استفاده کنم.

It's not something I normally do.

این کاری نیست که من معمولا انجام می دهم.

It's like having a cameraman or a camera person.

مثل داشتن یک فیلمبردار یا یک فیلمبردار است.

This is new for me.

این برای من جدید است. می

I could walk over here and say, Look at these beautiful leaves.

توانستم اینجا قدم بزنم و بگویم: به این برگ های زیبا نگاه کن.

So as I said, I'll have to think about this.

بنابراین همانطور که گفتم، من باید در مورد این فکر کنم.

I have to figure out how do I make a lesson with a camera

من باید بفهمم چگونه می توانم با دوربینی درس بسازم

that can follow me in a way that just makes better lessons for you?

که بتواند مرا به گونه ای دنبال کند که فقط درس های بهتری برای شما داشته باشد؟

And then I'm having trouble...

و بعد مشکل دارم...

when I stand further away...

وقتی دورتر می ایستم...

I tend to talk louder because my old mic

تمایل دارم بلندتر صحبت کنم چون میکروفون قدیمی من

was attached to the actual camera, so I had to do that.

به دوربین واقعی وصل شده بود، بنابراین مجبور شدم این کار را انجام دهم.

So anyways, a few things to get used to, but it's nice to be able to buy some things.

بنابراین به هر حال، چند چیز برای عادت کردن، اما خوب است که بتوانید برخی چیزها را بخرید.

It's nice to keep up in the world of YouTube and have some new stuff.

خوب است که با دنیای YouTube همراه باشید و چیزهای جدیدی داشته باشید.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I'll see you in a couple of days with another short English lesson. Bye.

یکی دو روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خدا حافظ.