Learn the English Joke, "How does the moon cut his hair?"

So today's English lesson is going

بنابراین درس انگلیسی امروز

to be a little different.

کمی متفاوت خواهد بود.

I'm going to tell you a joke, and the joke

یه جوک برات میگم و جوک

is this, how does the moon cut his hair?

اینه که ماه چطوری موهاشو کوتاه میکنه؟

I'll let you think about that for a bit.

اجازه می دهم کمی در مورد آن فکر کنید.

You'll understand why I'm asking this

joke in about 3 seconds.

در عرض 3 ثانیه متوجه خواهید شد که چرا این جوک را می پرسم.

How does the moon cut his hair?

ماه چگونه موهایش را کوتاه می کند؟

Eclipse it.

آن را گرفت.

And this is kind of a little bit of a play on words.

و این نوعی بازی با کلمات است.

An eclipse is when the moon goes across the

خسوف زمانی است که ماه از عرض خورشید عبور می کند

sun, which is happening in a few days here.

که در چند روز دیگر در اینجا اتفاق می افتد.

But it sounds like, he clips it.

اما به نظر می رسد، او آن را کلیپ می کند.

So when you say eclipse it or he

بنابراین وقتی می گویید آن را خسوف کنید یا او

clips it, it almost sounds the same.

آن را کلیپ می کند، تقریباً یکسان به نظر می رسد.

So the joke is just a little play on words.

بنابراین شوخی فقط یک بازی کوچک با کلمات است.

How does the moon cut his hair?

ماه چگونه موهایش را کوتاه می کند؟

Eclipse it.

آن را گرفت.

Hey, I don't have a comment to respond to today.

سلام، امروز نظری برای پاسخ دادن ندارم.

Sorry about that or a second phrase.

بابت آن یا عبارت دوم متاسفم.

I just thought I'd pop out and talk to

من فقط فکر کردم که بیرون بیایم و در

you for a bit about things that are happening.

مورد چیزهایی که در حال رخ دادن است با شما صحبت کنم.

So yes, I am going to try and do a live stream

بنابراین بله، من سعی می کنم

on my other channel on Monday, April 8 about the eclipse.

در روز دوشنبه 8 آوریل در کانال دیگرم یک پخش زنده در مورد ماه گرفتگی انجام دهم.

So hopefully you can make it to that.

پس امیدوارم بتوانید به آن برسید.

It's not the best time of day for most of you.

برای بسیاری از شما بهترین زمان روز نیست.

It's at three.

ساعت سه است

I'll probably livestream from about 03:00 until

من احتمالاً از ساعت 03:00 تا 04:00 به صورت زنده پخش می کنم،

04:00 the eclipse will have already started,

ماه گرفتگی از قبل شروع شده است،

but I think we have total darkness

اما فکر می کنم

from 3:20 until 3:24, something like that.

از ساعت 3:20 تا 3:24 تاریکی مطلق داریم، چیزی شبیه به آن.

So I'll try to start at a good time.

بنابراین سعی می کنم در زمان خوبی شروع کنم.

I might start a little earlier than

من ممکن است کمی زودتر از

02:00 but it's happening right here.

ساعت 02:00 شروع کنم، اما درست در اینجا اتفاق می افتد.

So I'm really looking forward to that.

بنابراین من واقعا مشتاقانه منتظر آن هستم.

Why don't I have a comment to reply to?

چرا نظری برای پاسخ دادن ندارم؟

And why don't I have two phrases today?

و چرا امروز دو عبارت ندارم؟

Well, because if you ever listen to my... when

خوب، زیرا اگر زمانی به ... من گوش دهید، وقتی

I describe my year, this is another busy time.

سالم را توصیف می کنم، این زمان شلوغ دیگری است.

If you want to guess.

اگر می خواهید حدس بزنید.

Why is Bob busy right now?

چرا باب در حال حاضر مشغول است؟

It's midterms.

میان ترم است.

So midterms would be the middle of the semester.

بنابراین میان ترم ها وسط ترم خواهد بود.

That means that I just spent this week

این بدان معناست که من فقط این هفته را صرف کردم تا

making sure all my students had everything graded.

مطمئن شوم همه دانش آموزانم همه چیز را نمره داده اند.

I put grades in for midterm grades.

برای نمرات میان ترم نمرات گذاشتم.

I had to write a little comment

باید

for every student. That's done as well.

برای هر دانش آموزی یک نظر کوچک می نوشتم. این کار نیز انجام شده است.

So it makes my week a little busy.

بنابراین هفته من را کمی شلوغ می کند.

It's not overwhelming, but it was busy enough that when

خیلی زیاد نیست، اما آنقدر شلوغ بود که وقتی

I got to this point in the day, I thought,

به این نقطه رسیدم، فکر کردم،

you know what, I'll just go outside and tell a

می‌دانی چیست، فقط می‌روم بیرون و یک

joke and kind of explain my busyness.

جوک تعریف می‌کنم و یک جورهایی در مورد مشغله‌ام توضیح می‌دهم.

I used to apologize when I'm busy.

وقتی سرم شلوغ بود عذرخواهی میکردم

I don't do that anymore because many of

من دیگر این کار را نمی‌کنم، زیرا بسیاری از

you have said, don't apologize, Bob, you make

شما گفته‌اید، باب، عذرخواهی نکنید، شما

lots of really good lessons for us.

درس‌های بسیار خوبی برای ما می‌سازید.

And sometimes having one or two lessons late or

و گاهی داشتن یک یا دو درس با تأخیر یا

sometimes skipping a lesson isn't a big deal.

گاهی حذف یک درس مشکل بزرگی نیست.

I don't really like skipping them.

من واقعاً دوست ندارم از آنها بگذرم.

But anyways, I hope you're having a good week.

اما به هر حال امیدوارم هفته خوبی را سپری کرده باشید.

I hope you have a good Friday.

امیدوارم جمعه خوبی داشته باشید.

I hope that you understood the joke and

امیدوارم که متوجه شوخی شده باشید و

hopefully you can tell it to someone else.

بتوانید آن را به دیگری بگویید.

And I hope to see you on Monday in the chat.

و امیدوارم روز دوشنبه شما را در چت ببینم.

I'll have my eclipse glasses on so I'm

من عینک گرفتگی خود را خواهم زد، بنابراین

not sure if I'll be able to read

مطمئن نیستم که بتوانم

the chat, but hopefully I see you there.

چت را بخوانم یا نه، اما امیدوارم شما را آنجا ببینم.

I'll probably schedule the live stream sometime...

احتمالا یه زمانی پخش زنده رو برنامه ریزی می کنم...

I'll schedule it Sunday with the exact time that

یکشنبه با ساعت دقیقی که

I'm going to start on Monday and be prepared

قراره از دوشنبه شروع کنم برنامه ریزی می کنم و آماده باشم

that I might start a bit early.

که شاید کمی زودتر شروع کنم.

I don't know a lot about eclipses so I'll

من چیز زیادی در مورد کسوف نمی دانم، بنابراین

have to kind of play it by ear.

باید آن را با گوش بازی کنم.

There's a good phrase for you maybe look that one up.

یک عبارت خوب برای شما وجود دارد که شاید آن را نگاه کنید.

I have to play it by ear.

باید با گوش بازی کنم.

Anyways, thanks for watching. See you in a couple days

به هر حال از تماشای شما متشکرم چند روز دیگر

with another short English lesson. Bye.

با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خدا حافظ.