Learn the English Phrases "to be off" and "to back off"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the phrase to be off.

شما کمک کنم که عبارت to be off را یاد بگیرید.

Now, this has a few meanings.

حالا این چند معنا دارد.

The one I'm going to focus

چیزی که

on today simply means to leave.

امروز روی آن تمرکز خواهم کرد به معنای ترک کردن است.

If I said to Jen, I'm off.

اگر به جن بگویم، می روم.

I'm going to go to town and buy some gas.

می روم شهر و بنزین می خرم.

It means that I have my keys in my hand.

یعنی من کلیدهایم را در دست دارم.

It means that I'm about to go out the

یعنی می خوام از در بیرون برم

door and I'm going to drive to town.

و با ماشین به سمت شهر برم.

So when you say that you are off,

بنابراین وقتی می گویید که تعطیل هستید،

it means that you are going somewhere.

به این معنی است که به جایی می روید.

The other day, Jen said, well, I'm off.

روز دیگر، جن گفت، خوب، من رفتم.

See you at 4:00 and then I responded

ساعت 4 می بینمت و بعد من جواب

by saying, oh, where are you going?

دادم اوه کجا میری؟

And she said, oh, don't you remember?

و او گفت، اوه، یادت نیست؟

I said I was going to go pick up the

گفتم می‌روم

kids from school, so I'm off to go get them.

بچه‌ها را از مدرسه ببرم، پس می‌روم تا آنها را بیاورم.

So it simply means to leave.

بنابراین به سادگی به معنای ترک کردن است.

The other phrase I wanted to teach you

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

today is the phrase to back off.

عبارت عقب نشینی است.

Now, this can mean to physically back off from

اکنون، این می تواند به معنای عقب نشینی فیزیکی از

someone, but we also use it to talk about

کسی باشد، اما ما همچنین از آن برای صحبت در مورد اینکه

if you're talking to someone and it's obvious they're

اگر با کسی صحبت می کنید و واضح است که او

upset, you might back off a little bit.

ناراحت است، استفاده می کنیم، ممکن است کمی عقب نشینی کنید.

Especially in situations where as a parent, sometimes if I'm

به خصوص در شرایطی که به عنوان والدین، گاهی اوقات اگر

talking to one of my kids and it's obvious they're

با یکی از فرزندانم صحبت می کنم و مشخص است که

upset about something, I might back off a little bit.

از چیزی ناراحت هستند، ممکن است کمی عقب نشینی کنم.

Instead of saying, why did you come home so late?

به جای اینکه بگی چرا اینقدر دیر اومدی خونه؟

I might say to them, oh, you're obviously upset.

من ممکن است به آنها بگویم، اوه، شما آشکارا ناراحت هستید.

We'll talk about it later.

بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

So I might back off.

پس شاید عقب نشینی کنم

Instead of saying, you're supposed to

به جای گفتن، قرار است

be home by 11:00 p.m.

تا ساعت 11 شب در خانه باشید.

You broke your curfew, you're grounded.

شما منع رفت و آمد خود را شکستید، شما زمین گیر هستید.

You can look all those words up, by the way.

اتفاقاً می توانید همه آن کلمات را جستجو کنید.

Instead, I might think, oh, my child seems a bit upset.

در عوض، ممکن است فکر کنم، اوه، فرزندم کمی ناراحت به نظر می رسد.

Maybe they didn't have a good evening.

شاید شب خوبی نداشتند.

I'll back off.

من عقب نشینی می کنم.

Instead of being a harsh dad, I'll back off.

به جای اینکه یک پدر خشن باشم، عقب نشینی می کنم.

And then maybe Jen will go talk to them about it.

و شاید جن در مورد آن با آنها صحبت کند.

So anyways, to review, to be off simply means to leave.

بنابراین به هر حال، مرور کردن، خاموش بودن صرفاً به معنای ترک است.

Like after this video, I'm off to town

مثل بعد از این ویدیو، من به شهر می روم

to go have supper with my family.

تا با خانواده ام شام بخورم.

And to back off means to kind of step

و عقب‌نشینی به معنای

back a little bit, either physically or just in

کمی عقب‌نشینی است، چه از نظر فیزیکی و چه صرفاً در

a conversation so the person has some time to

یک مکالمه، تا فرد فرصتی برای

think and calm down from the situation.

فکر کردن و آرامش از موقعیت داشته باشد.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Ruslan.

این نظر از روسلان است.

Thank you for the cool lesson, dear teacher

ممنون از درس باحال باب معلم عزیز

Bob, so much snow, it looks like you

، برف زیاد، انگار

went beyond the wall, Bob Snow.

از دیوار رفتی، باب اسنو.

And then my response, I showed the

و سپس پاسخ من،

clip to my mom and she laughed.

کلیپ را به مامانم نشان دادم و او خندید.

She loved the snow piling up on my head.

او عاشق برف انباشته شده روی سرم بود.

By the way, nice Game of Thrones reference.

به هر حال، مرجع خوب Game of Thrones.

So Ruslan there, thanks for that comment.

بنابراین، روسلان وجود دارد، از این نظر متشکرم.

Made a little reference to Game of Thrones.

کمی به بازی تاج و تخت اشاره کرد.

I don't know if you've watched that.

نمی دانم آن را تماشا کرده اید یا نه

It was a TV show a few years ago.

این یک برنامه تلویزیونی چند سال پیش بود.

It's a fantasy show, and part of the show

این یک نمایش فانتزی است و بخشی از نمایش

was in the northern parts of that area, there

در قسمت های شمالی آن منطقه بود،

was a large wall made of ice.

یک دیوار بزرگ از یخ ساخته شده بود.

And then if you went beyond the

و سپس اگر از دیوار فراتر می رفتید

wall, it was a very scary place.

، مکان بسیار ترسناکی بود.

I think there were.

فکر می کنم وجود داشت.

Were they called White Walkers? I can't remember.

آیا به آنها وایت واکر می گفتند؟ من نمی توانم به یاد بیاورم.

It's been a while since I read

مدتی بود که

the books and watched that show.

کتاب ها را خواندم و آن برنامه را تماشا کردم.

But anyways, I'm out here.

اما به هر حال، من اینجا هستم.

I'm going to cross the road safely

من یک بار دیگر به سلامت از جاده عبور می کنم و

once again, looking both ways twice.

دو طرف را نگاه می کنم.

Before I cross the road, I wanted to

قبل از اینکه از جاده عبور کنم، می خواستم به

show you that there are tractor tracks here.

شما نشان دهم که اینجا مسیرهای تراکتورسازی وجود دارد.

Farming has begun in Canada.

کشاورزی در کانادا آغاز شده است.

Just a little bit of farming.

فقط کمی کشاورزی

If you look behind me as I walk, you'll

اگر در حین راه رفتن به پشت سرم نگاه کنید، خواهید

see that every few feet there are tractor tracks.

دید که هر چند قدمی مسیرهای تراکتورسازی وجود دارد.

What they've done here is

کاری که آنها در اینجا انجام داده اند این است که

they've done some frost seeding.

مقداری یخ زدگی انجام داده اند.

They probably planted clover in this field.

احتمالا در این مزرعه شبدر کاشته اند.

Clover is a seed that you can plant this

شبدر بذری است که می توانید آن را

early in the year and it will eventually grow.

در اوایل سال بکارید و در نهایت رشد خواهد کرد.

I don't think you'll be able to see any.

فکر نمی کنم بتوانید هیچ کدام را ببینید.

I can see some on the ground here.

من می توانم برخی را روی زمین اینجا ببینم.

I don't know how close this camera will go,

نمی‌دانم این دوربین چقدر نزدیک می‌شود،

but there should be some little, almost like freckles

اما

on the snow if you can see them.

اگر بتوانید آن‌ها را ببینید، باید مقداری کک‌ومک کوچک روی برف وجود داشته باشد.

And what those are, are most likely clover seeds.

و آن چه هستند، به احتمال زیاد دانه های شبدر هستند.

And they will sink through the snow and they will sprout

و در میان برف فرو می روند و

in March and April, and then they will start to grow.

در ماه مارس و آوریل جوانه می زنند و سپس شروع به رشد می کنند.

They'll germinate.

جوانه خواهند زد

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

Hope you enjoyed this view of a field and I'll see

امیدوارم از این منظره یک مزرعه لذت برده باشید و

you in a couple of days with another short English lesson.

چند روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.