Phone English – Leaving VOICEMAIL

Hello, everybody. My name is Benjamin, and I'm here to help you become more confident

سلام به همه. نام من بنیامین است و من اینجا هستم تا به شما کمک کنم تا

with your spoken, written, and listening English. Okay? Today we're going to be doing a lesson

با زبان انگلیسی گفتاری، نوشتاری و شنیداری خود اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. باشه؟ امروز قصد داریم درسی را

to increase your confidence on the telephone, because it's incredibly important when you

برای افزایش اعتماد به نفس شما از طریق تلفن انجام دهیم، زیرا زمانی

start entering a new country and you want to speak English to get a job, you need to

که وارد یک کشور جدید می شوید و می خواهید انگلیسی صحبت کنید تا شغلی پیدا کنید، بسیار مهم است،

be able to speak on the phone to be able to get that job or do what you are doing.

باید بتوانید با تلفن صحبت کنید. تا بتوانید آن شغل را بدست آورید یا کاری را که انجام می دهید انجام دهید.

So, today, we're going to talk about how you leave a message with a person, times when

بنابراین، امروز، ما قصد داریم در مورد نحوه ارسال پیام با یک شخص، زمان هایی که

you want to leave... When you want to be phoned back, and how to leave a message on an answering

می خواهید آن را ترک کنید... زمانی که می خواهید با شما تماس گرفته شود، و نحوه ارسال پیام در دستگاه منشی تلفنی صحبت

machine. Okay? So we're doing on a person, on an answering machine, and when you want

خواهیم کرد. باشه؟ بنابراین ما روی یک شخص، روی یک منشی تلفنی و زمانی که می‌خواهید

to be phoned back. Okay? Great.

با شما تماس گرفته شود، این کار را انجام می‌دهیم. باشه؟ عالی.

So, when we are speaking to someone on the phone and we do not get the person we want

بنابراین، وقتی با کسی تلفنی صحبت می‌کنیم و کسی را که می‌خواهیم

to speak to... I want to speak to Mark, but his friend, Dan, is there. So, I say to Dan:

با او صحبت کنیم، پیدا نمی‌کنیم... من می‌خواهم با مارک صحبت کنم، اما دوستش، دن، آنجاست. بنابراین، به دن می‌گویم:

"Can you ask him"-as in Mark-"to call me back?" I want Mark to call me back; to telephone

"می‌توانی از او بخواهی" - مانند مارک - "با من تماس بگیرد؟" می خواهم مارک با من تماس بگیرد. برای تماس تلفنی با

me back. Okay? "Can you ask him", so I have my verb, and then I have my indirect object

من باشه؟ «می‌توانی از او بپرسی»، پس من فعل خود را دارم، و سپس مفعول غیرمستقیم خود را

here: "to call me back". Okay? That's one way of doing it.

در اینجا دارم: «به من زنگ بزن». باشه؟ این یکی از راه های انجام آن است.

Second way, if I don't need Mark to call me back, but I want Mark to know that I have

راه دوم، اگر لازم نیست مارک با من تماس بگیرد ، اما می‌خواهم مارک بداند که با

phoned him, I could just say: "Can you just tell him/her", in this case:

او تماس گرفته‌ام، می‌توانم فقط بگویم: "می‌توانی فقط به او بگو"، در این مورد:

"Can you just tell Mark that I called?" or "I called"? Okay? "That" is optional. Okay?

"می‌توانی به مارک بگو زنگ زدم؟" یا "زنگ زدم"؟ باشه؟ "این" اختیاری است. باشه؟

"Can you just tell Mark that I called?"

"میشه فقط به مارک بگی که زنگ زدم؟"

Or, if I want to know if Mark is still meeting me at the pub tonight, at the bar, I could

یا، اگر بخواهم بدانم که آیا مارک هنوز هم امشب در میخانه، در بار، با من ملاقات می کند، می

say: "Can you just ask him if we're still on for meeting at the pub later tonight?"

توانم بگویم: "آیا می توانید فقط از او بپرسید که آیا ما هنوز برای ملاقات در میخانه بعد از امشب در میخانه هستیم؟"

Okay? "Can you just ask him if we're still on for"? "Still on for" being an arrangement

باشه؟ "آیا می توانید فقط از او بپرسید که آیا ما هنوز در راه هستیم"؟ "هنوز برای" ترتیبی

to see if that arrangement is still correct.

است که ببینیم آیا آن ترتیب هنوز درست است یا خیر.

Okay? "Can you just ask him if we're still on for"?

باشه؟ "آیا می توانید فقط از او بپرسید که آیا ما هنوز در راه هستیم"؟

If we are continuing with that plan.

اگر به آن طرح ادامه دهیم.

Or, again, this is a way of saying that I called, I can say:

یا بازم اینجوری میگم زنگ زدم

"Can you say that Benjamin called?" Okay? Good.

میتونم بگم بنیامین زنگ زد ؟ باشه؟ خوب

Now, with this one of phoning back, it might be that there's a specific time that I want

حالا، با این یکی از تماس تلفنی، ممکن است زمان خاصی باشد که می خواهم

Mark to phone me. So, if I want Mark to phone me on Wednesday, I will say to his friend,

مارک با من تماس بگیرد. بنابراین، اگر بخواهم مارک چهارشنبه با من تماس بگیرد، به دوستش، دن، می گویم

Dan: "Dan, can you ask him to call me back on", I've got a set day, so I'm going to say:

: "دن، می توانی از او بخواهی که دوباره با من تماس بگیرد"، من یک روز مشخص دارم، بنابراین می خواهم بگویم :

"Wednesday". Okay? Or, I could use a date, so I could say: "On the 21st of November".

"چهار شنبه". باشه؟ یا، می‌توانم از تاریخ استفاده کنم، بنابراین می‌توانم بگویم: "در 21 نوامبر".

Okay? So I want him to ring me on that day; it's one particular day.

باشه؟ بنابراین من می خواهم او در آن روز به من زنگ بزند . این یک روز خاص است

Now, "by" is a deadline. I need Mark to call me by, no later than... He must call me by;

در حال حاضر، "توسط" یک ضرب الاجل است. من نیاز دارم که مارک با من تماس بگیرد ، نه دیرتر از... او باید با من تماس بگیرد.

not after, he needs to call me before. "By", he needs to call me by 3pm today. He needs

نه بعد، او باید قبل از آن با من تماس بگیرد. "با"، او باید تا ساعت 3 بعدازظهر امروز با من تماس بگیرد. او باید

to call me no later than Thursday. He needs to call me by the 18th. He needs to call me

حداکثر تا پنجشنبه با من تماس بگیرد. او باید تا 18 با من تماس بگیرد. او باید تا دسامبر با من تماس بگیرد

by December. Okay? So, "by" is a deadline; the latest time he can call me.

. باشه؟ بنابراین، "توسط" یک مهلت است. آخرین باری که می تواند با من تماس بگیرد.

"In", "in" is a... He needs to call me in this time, here. In the morning. Okay? It's

"در"، "در" یک ... او باید در این زمان، اینجا، با من تماس بگیرد. در صبح. باشه؟

in this time. If it's the month, then maybe he needs to call me in November. Okay? It's

در این زمان است اگر ماه است، پس شاید او باید در نوامبر با من تماس بگیرد. باشه؟

a time that he needs to call me in. Okay? "In": "in November", "in the morning",

این زمانی است که او باید با من تماس بگیرد. باشه؟ "در": "در نوامبر"، "در صبح"،

"in the evening". Maybe I work in the day, so he needs to call me in the part of the day

"در عصر". شاید من در روز کار می کنم، بنابراین او باید در بخشی از روز عصر با من تماس بگیرد

of the evening. Good.

. خوب

And last one, if I'm a very, very busy person... Okay? I need him to call me at 8pm. 8pm is

و مورد آخر، اگر من آدم خیلی خیلی شلوغی باشم... باشه؟ باید ساعت 8 شب با من تماس بگیرد. ساعت 8

the only time I will listen to Mark calling me. Okay? So: "Dan, please tell Mark to call me at 8pm."

شب تنها زمانی است که به صدای مارک که با من تماس می‌گیرد گوش می‌دهم. باشه؟ بنابراین: "دن، لطفا به مارک بگو ساعت 8 شب با من تماس بگیرد."

or "8 in the evening". Okay? Then I have left my message, and I just go and

یا "8 شب". باشه؟ سپس من پیامم را گذاشته ام و فقط می روم و

wait for my call. So, I'll go and see if Mark has phoned me.

منتظر تماسم هستم. بنابراین، من می روم و می بینم که آیا مارک با من تماس گرفته است یا خیر.

Mark didn't call me back, so I'm going to have to ring him, and see if he picks up.

مارک با من تماس نگرفت، بنابراین من باید به او زنگ بزنم و ببینم آیا او را انتخاب می کند یا خیر.

Ah, it's gone straight to his voicemail, so now I need to leave him a message on his phone.

آه، مستقیماً به پست صوتی او رفت، بنابراین اکنون باید برای او پیامی در تلفنش بگذارم.

Okay? So this is kind of a standardized form for how to leave a message on your phone.

باشه؟ بنابراین این یک نوع فرم استاندارد شده برای نحوه ارسال پیام در تلفن شما است.

You don't need to do all of these if you're calling a friend. So if I'm calling Mark,

اگر با یک دوست تماس می گیرید، نیازی به انجام همه اینها نیست . بنابراین اگر به مارک زنگ می زنم،

maybe I just say: "Hi there, Mark. It's Benjamin. Sorry to miss you", because I missed him;

شاید فقط بگویم: "سلام مارک. این بنجامین است. متاسفم که دلتنگت هستم"، زیرا دلم برای او تنگ شده بود.

I didn't connect with him, I didn't call him: "Sorry to miss you. I hope to still see you tomorrow night."

نه باهاش ​​ارتباط برقرار کردم نه بهش زنگ زدم: ببخشید که دلم برات تنگ شده امیدوارم فردا شب هم ببینمت.

Okay? So he already knows me; I don't need to tell him how he knows

باشه؟ بنابراین او از قبل مرا می شناسد. نیازی نیست به او بگویم که چگونه مرا می شناسد

me. And he knows my number because he's my friend, and I'm just telling to... Calling

. و او شماره من را می داند زیرا او دوست من است و من فقط به او می گویم ...

him about an arrangement.

در مورد هماهنگی با او تماس بگیرم.

But if you're calling someone you don't know, maybe you've just arrived in a country and

اما اگر با کسی که نمی‌شناسید تماس می‌گیرید، شاید به تازگی وارد کشوری

you're calling someone about a job, or about accommodation, whatever it is: You introduce

شده‌اید و در مورد شغل یا محل اقامت با کسی تماس می‌گیرید ، هر چه که باشد:

yourself. So: "Hello, this is Benjamin." Okay? "This is" and then you put your name. Or:

خودتان را معرفی کنید. بنابراین: "سلام، این بنیامین است." باشه؟ "این است" و سپس نام خود را قرار می دهید. یا:

"Hello, it's..." If you want to be a little bit more informal, you can say:

"سلام، این است..." اگر می خواهید کمی غیر رسمی تر باشید، می توانید بگویید:

"Hi there, this is" or "it's".

"سلام، این است" یا "این است".

Now, how you know that person. Maybe you don't know that person. If you do know that person,

حالا چطور آن شخص را می شناسید. شاید شما آن شخص را نمی شناسید. اگر آن شخص را می شناسید،

you could say: "I'm that guy you met at the bar on Friday night." Or if it's a business

می توانید بگویید: "من آن مردی هستم که جمعه شب در بار با او آشنا شدی ." یا اگر یک تماس تجاری است

call, maybe you'd say: "It's customer relations", or "It's customer support",

، شاید بگویید: "این ارتباط با مشتری است" یا "این پشتیبانی مشتری است"

or "It's the sales team". So, you're kind of saying how you know them.

یا "این تیم فروش است". بنابراین، شما به نوعی می گویید چگونه آنها را می شناسید.

Now, why you're calling. This is important for any message you leave. "Just to let you know that..."

حالا چرا زنگ میزنی این برای هر پیامی که می گذارید مهم است. "فقط برای اینکه بدانی..."

Okay? So, "just" is a nice, polite way of saying:

باشه؟ بنابراین، "فقط" یک روش خوب و مؤدبانه برای گفتن است:

"It's just a little thing. Don't worry. It's not a huge, big problem. It's just a little thing.",

"این فقط یک چیز کوچک است. نگران نباشید. این یک مشکل بزرگ و بزرگ نیست. فقط یک چیز کوچک است."،

"Just to let you know", so we've got the infinitive, here, "to let", to inform you, to inform you. Okay?

"فقط برای اطلاع شما" بنابراین ما مصدر را داریم، در اینجا، «به اجازه»، برای اطلاع دادن به شما، برای اطلاع دادن به شما. باشه؟

"To let you know that I will be at the pub on Wednesday at 7 o'clock.",

"برای اطلاع از اینکه چهارشنبه ساعت 7 در میخانه خواهم بود."،

"Just to let you know", if I'm calling about work: "Just to let you know that I am available for work."

"فقط به شما اطلاع دهم"، اگر در مورد کار تماس می گیرم: "فقط به شما اطلاع دهم که برای کار آماده هستم." "

Okay? Reason of calling: "I'd like to meet you in person.", "In person", for real, not

باشه؟ دلیل تماس: "دوست دارم حضوری با شما ملاقات کنم."، "حضوری"، به طور واقعی،

on the phone, I'd like to talk to you.

نه تلفنی، می خواهم با شما صحبت کنم.

Now, how you want to be contacted. So, presumably a telephone number, an email address.

حال، چگونه می خواهید با شما تماس گرفته شود. بنابراین، احتمالاً یک شماره تلفن، یک آدرس ایمیل.

"You can contact me on phone number" or "My mobile number is",

"شما می توانید با من تماس بگیرید با شماره تلفن " یا "شماره همراه من است"،

whatever it is, 077-blah, blah, blah, blah, blah.

هر چه که باشد، 077- بله، بل، بل، بل، بل، بلا.

Or you could put a landline number, that's a normal telephone in a room.

یا می توانید یک شماره تلفن ثابت بگذارید، این یک تلفن معمولی در یک اتاق است.

Okay? Not a mobile, but the kind of phone you have in a house or a building. Or you

باشه؟ نه یک موبایل، بلکه نوع تلفنی که در خانه یا ساختمان دارید.

put an email address. Okay?

یا آدرس ایمیل میزنید. باشه؟

Now, when they can contact you. "I'm in..." As in: "I'm in the house, you can contact

حالا وقتی می توانند با شما تماس بگیرند. "من در ..." مانند: "من در خانه هستم، می توانید

me during the evenings.", "I'm in most evenings.", "I'm in during the day." Okay? Or:

عصرها با من تماس بگیرید."، "من در بیشتر عصرها هستم."، "در طول روز در خانه هستم." باشه؟ یا:

"You can contact me most evenings between 7 and 9pm.",

"شما می توانید بیشتر عصرها بین ساعت 7 تا 9 شب با من تماس بگیرید."،

"between", so you've got a timeframe, between

"بین"، بنابراین یک بازه زمانی بین

these two times.

این دو زمان دارید.

And then you want to draw the message to an end: "I look forward", okay? "I look forward to"

و سپس می خواهید این پیام را به پایان برسانید: "من منتظرم"، باشه؟ "من مشتاقانه منتظر

the future. "I look forward to hearing from you soon." Okay? In the next day or two.

" آینده هستم. "من مشتاقانه منتظرم که به زودی از شما بشنوم." باشه؟ در یکی دو روز بعد.

Great. Don't make it too long, nice and clear. Who are you? Why are you calling? What number?

عالی. آن را خیلی طولانی، زیبا و واضح نکنید. شما کی هستید؟ چرا زنگ میزنی؟ چه شماره ای؟

When? And end it. Great. I hope that helps. Do, now, go and try the quiz on www.engvid.com.

چه زمانی؟ و تمومش کن عالی. امیدوارم که کمک کند. اکنون بروید و امتحان را در www.engvid.com امتحان کنید.

If you'd like to learn more from me, see more of my lessons, do subscribe to my YouTube channels.

اگر می‌خواهید بیشتر از من بیاموزید، درس‌های بیشتری را ببینید ، در کانال‌های یوتیوب من مشترک شوید.

Okay. Well done. Keep learning that English. Bye.

باشه. آفرین. به یادگیری آن انگلیسی ادامه دهید. خدا حافظ.