Business English for Project Management & Budgets

Hi there and welcome back to engVid. My name

سلام و به engVid خوش آمدید. اسم من

is Benjamin. Today's lesson is primarily aimed

بنیامین است. هدف درس امروز در درجه اول کسانی است که از

at those of you using English for business,

انگلیسی برای تجارت استفاده می کنند،

particularly those of you who have some hand

به ویژه کسانی از شما که تا حدودی

in project management and keeping control of the finances, the budgets. So let's plow

در مدیریت پروژه و کنترل امور مالی و بودجه دارند. پس بیایید

straight on in. Just a quick overview. We're

مستقیماً وارد شویم. فقط یک مرور کلی. ما به

going to be looking at possible problems when

بررسی مشکلات احتمالی در زمانی که

things go wrong, when things are going well,

همه چیز اشتباه می‌شود، زمانی که همه چیز خوب پیش می‌رود، می‌پردازیم،

and then looking at some top tips, as in advice

و سپس به چند نکته برتر نگاه می‌کنیم، همانطور که در توصیه‌هایی که

you can give others. So things that might

می‌توانید به دیگران بدهید. بنابراین چیزهایی که ممکن است

go wrong. Well, if we're looking after a pot

اشتباه پیش بروند. خوب، اگر ما به دنبال یک دیگ

of money and no attention has been paid to the

پول هستیم و به

detail, then maybe some's gone here, some's

جزئیات آن توجهی نشده است، پس شاید بعضی ها اینجا رفته اند، بعضی ها

gone there, some's gone there, and then all of a sudden, oh, there's no money left. A

آنجا رفته اند، بعضی ها آنجا رفته اند و بعد ناگهان، آه، پولی باقی نمانده است.

lack, that means not enough attention to detail

کمبود، این به معنای عدم توجه کافی به جزئیات

in the planning. So that can refer to more

در برنامه ریزی است. به طوری که می تواند به

things other than the budget, the project. Was

موارد دیگری غیر از بودجه، پروژه اشاره کند. آیا

it planned in enough detail? Now, if things

با جزئیات کافی برنامه ریزی شده بود ؟ حالا اگر کارها

fall behind, the project is moving too slowly,

عقب بیفتد، پروژه خیلی کند پیش می رود،

then we would say that it is behind schedule.

آن وقت می گوییم که از برنامه عقب مانده است.

Behind schedule. So we're on Monday, but the

عقب مانده از برنامه بنابراین ما دوشنبه هستیم، اما

work, we're still doing Friday's work. We're

کار، ما هنوز در حال انجام کارهای جمعه هستیم. ما از

behind schedule. And if you become behind schedule, then you're going to need to play

برنامه عقب هستیم و اگر از برنامه عقب افتادید ، پس باید بازی کنید

or have to play catch-up. So if we've got a race

یا باید بازی برگشتی را انجام دهید. بنابراین اگر مسابقه ای داریم

and my friend is ahead of me, then I have to try

و دوستم از من جلوتر است، باید تلاش کنم تا

and catch him up. If we're playing catch-up

او را به دست بیاورم. اگر ما

at work, then we're meant to have done this,

در محل کار خود را جبران کنیم، پس قرار است این کار را انجام دهیم،

so very quickly we have to reach this level. We

بنابراین خیلی سریع باید به این سطح برسیم.

have to catch up. If you are ill, then when you

باید برسیم. اگر بیمار هستید، پس از

come back from being ill, you need to catch up on

بازگشت از بیماری، باید به

all your emails and all the work you need to do.

تمام ایمیل‌های خود و تمام کارهایی که باید انجام دهید رسیدگی کنید.

Now, I have created a lesson on sort of sailing,

در حال حاضر، من یک درس در مورد نوع قایقرانی،

boat idioms, etc. So this one is in there. But if

اصطلاحات قایق، و غیره ایجاد کرده ام. بنابراین این یکی وجود دارد. اما اگر

you missed the boat, then you're too late. Maybe

قایق را از دست دادید، پس خیلی دیر شده اید. شاید

you're applying for a job and the deadline is

شما برای کار درخواست می دهید و آخرین مهلت آن

nine o'clock. And if you don't finish your

ساعت نه است. و اگر

application by nine o'clock, you've missed the

درخواست خود را تا ساعت نه تمام نکنید، قایق را از دست داده اید

boat, or more formally, to miss the deadline.

، یا به طور رسمی تر، مهلت را از دست داده اید.

Often, idioms can be used in a more sort of

اغلب، اصطلاحات را می‌توان به شیوه‌ای

social and informal way where the accurate

اجتماعی و غیررسمی به کار برد، جایی که واژگان دقیق آن

vocabulary to the point is often what's used

اغلب همان چیزی است که

in business English. That's a generalization.

در انگلیسی تجاری استفاده می‌شود. این یک تعمیم است.

Other problems, if you run out of money,

مشکلات دیگر، اگر پولتان تمام شد، به این

it doesn't mean you're running away. No, it just

معنی نیست که فرار می کنید . نه، فقط به این

means the money has run away. You have run out,

معنی است که پول فرار کرده است. تمام شده ای، دیگر

there's no money left. Maybe that was caused

پولی نمانده است. شاید دلیل آن

by an unrealistic budget. Could you practice

بودجه غیرواقعی بود. آیا می توانید

saying that with me? Unrealistic budget. And once again, unrealistic budget.

این را با من تمرین کنید؟ بودجه غیر واقعی و بار دیگر، بودجه غیر واقعی.

So, reality is, you know, the real world. If

بنابراین، واقعیت، دنیای واقعی است. اگر

something is realistic, then it's in line with

چیزی واقع گرایانه باشد، با

how the world is. I think realistically, it's

وضعیت جهان همخوانی دارد. من فکر می کنم واقع بینانه، به

looking like it might snow tomorrow. If I have

نظر می رسد که ممکن است فردا برف ببارد. اگر

unrealistic expectations of the weather, I might

انتظارات غیرواقعی از آب و هوا داشته باشم، ممکن است

think it's going to be sunny. An unrealistic

فکر کنم هوا آفتابی خواهد بود. بودجه غیر واقعی،

budget is a plan for the money in the project that is not realistic.

برنامه ای برای پول در پروژه است که واقع بینانه نیست.

Budget constraints. Constraints is like a tie

محدودیت های بودجه محدودیت ها مانند کراواتی است

that holds you. So, it's like a limitation,

که شما را نگه می دارد. بنابراین، مانند یک محدودیت است،

budget limitations. So, we can only spend this amount on burritos. Key consideration.

محدودیت بودجه. بنابراین، ما فقط می توانیم این مبلغ را برای بوریتو خرج کنیم. ملاحظات کلیدی

If you go over budget, then you spend too much,

اگر از بودجه فراتر می روید، پس هزینه زیادی می کنید،

maybe on the burrito. You go for the extra large

شاید برای بوریتو. شما به

instead of the large. Yep. You're out of control. You can't help it. You're like,

جای بزرگ به سراغ چیزهای بزرگ می روید. بله شما از کنترل خارج شده اید. نمی توانی کمکش کنی. شما می خواهید،

I want the extra large, but the budget says you're only allowed the large.

من بزرگ اضافی را می خواهم، اما بودجه می گوید که شما فقط بزرگ را مجاز هستید.

We've got to pay attention to the detail, haven't

ما باید به جزئیات توجه کنیم، اینطور نیست

we? We don't want to be running out of money.

؟ ما نمی‌خواهیم پولمان تمام شود.

Yep. We need to have realistic budgets. If I

بله ما باید بودجه های واقع بینانه داشته باشیم. اگر

can't help getting an extra large burrito, then

نمی توانم از تهیه یک بوریتوی بزرگ جلوگیری کنم،

I need to be more realistic with my budget. I make

باید با بودجه خود واقع بینانه تر رفتار کنم . من به

it sound like I've got some real food problem.

نظرم می رسد که من یک مشکل واقعی غذایی دارم.

Okay. Let's look at effective planning.

باشه. بیایید به برنامه ریزی موثر نگاه کنیم.

Effective planning, when we plan effectively,

برنامه ریزی موثر، زمانی که به طور موثر برنامه ریزی می کنیم،

we stay within budget. So, our plan is to spend

در حد بودجه باقی می مانیم. پس برنامه ما این است که

this amount, and maybe we spend less than that.

این مبلغ را خرج کنیم و شاید کمتر از آن هزینه کنیم.

It doesn't happen to me very often, but I like the idea. To stay on track.

برای من زیاد اتفاق نمی افتد، اما من این ایده را دوست دارم. برای ماندن در مسیر.

Track. Yep. Like the train track. So, if a project is on track, then we're going to be

مسیر. بله مثل ریل قطار. بنابراین، اگر پروژه ای در مسیر درست قرار گیرد، ما به

meeting the deadline. The deadline's kind of at

ضرب الاجل رسیده ایم. ضرب الاجل به نوعی در

the next stop. Choo-choo, choo-choo, choo-choo.

ایستگاه بعدی است. چو چو چو چو چو چو.

We're on track. We're going to get there. If your

ما در مسیر هستیم. قرار است به آنجا برسیم. اگر

budget is on track, then you're not spending too

بودجه شما در مسیر درست است، پس زیاد خرج نمی کنید

much. Yep. You're staying on the straight and

. بله شما در مسیر مستقیم و

the narrow. You're staying on the path. Yeah.

باریک می مانید. تو در مسیر می مانی آره

An accurate forecast. Yep. Forecast. What is

یک پیش بینی دقیق بله پیش بینی. چه چیزی در

coming our way? What is coming forward? What's

راه است؟ چه چیزی در راه است؟ چه چیزی

coming from... What's, you know, the weather

از ... می دانید،

forecast. What weather are we about to have?

پیش بینی آب و هوا چیست. قرار است چه هوایی داشته باشیم؟

An accurate forecast. An accurate prediction.

یک پیش بینی دقیق یک پیش بینی دقیق

An accurate forecast of maybe the money that

پیش بینی دقیق شاید پولی که

is coming into the business. We're going to have this sale, this commission.

وارد کسب و کار می شود. ما این فروش، این کمیسیون را خواهیم داشت.

If you get that accurate, it will be easier to plan the budget.

اگر به این میزان دقیق برسید، برنامه ریزی بودجه آسان تر خواهد بود.

Upfront planning, meaning planning in advance.

برنامه ریزی از پیش، یعنی برنامه ریزی از پیش.

Plans are meant to be about what's meant to happen.

قرار است برنامه ها در مورد آنچه قرار است اتفاق بیفتد باشد.

It's a very strange situation to have to do plans

این وضعیت بسیار عجیبی است که مجبور شوید

for things you have already done. You don't want

برای کارهایی که قبلا انجام داده اید برنامه ریزی کنید. شما نمی خواهید

to do that. You want to plan upfront, before.

این کار را انجام دهید. شما می خواهید از قبل برنامه ریزی کنید.

To make the launch date. Launch. Rocket. If you

برای تعیین تاریخ راه اندازی. راه اندازی. موشک. اگر

make the launch date, then the project is running

تاریخ راه اندازی را مشخص کنید، پروژه

to time. Or, even better, ahead of schedule.

به موقع اجرا می شود. یا حتی بهتر از آن، زودتر از موعد مقرر.

So, over here, we had behind schedule. Yeah,

بنابراین، در اینجا، ما از برنامه عقب مانده بودیم. بله،

you're all late and you're doing last week's work.

همه شما دیر آمدید و دارید کارهای هفته گذشته را انجام می دهید.

If you're ahead of schedule, you're like, "Woo,

اگر از برنامه جلوتر هستید، می گویید: "وو،

I've done all of this work and now I'm going to

من همه این کارها را انجام دادم و حالا قرار است

do next week's work." Okay, you still with me?

کارهای هفته آینده را انجام دهم." باشه تو هنوز با منی؟

Good. Hope you are a subscriber, because that

خوب امیدوارم مشترک باشید، زیرا این به

helps me to make these videos. And let's have a

من در ساختن این ویدیوها کمک می کند . و اجازه دهید

look at some key tips. This quote is often quoted

نگاهی به نکات کلیدی بیندازیم. این نقل قول اغلب

by Benjamin Franklin. "By failing to prepare, you

توسط بنجامین فرانکلین نقل می شود. "با شکست در آماده شدن، شما

are preparing to fail." Sometimes shortened to

برای شکست آماده می شوید." گاهی اوقات به

"fail to prepare", "prepare to fail". Well, it

"شکست در آماده شدن"، "آماده شدن برای شکست" کوتاه می شود. خوب،

sounds all rather negative. Let's avoid that,

همه چیز نسبتاً منفی به نظر می رسد . بیایید از آن اجتناب کنیم،

shall we? By prioritizing tasks. Say it after

آیا؟ با اولویت بندی وظایف بعد از

me. Prioritizing. I know it says prioritize.

من بگو اولویت بندی. می دانم که می گوید اولویت بندی کنید.

Say "prioritizing". Good, in the continuous. So,

بگویید "اولویت بندی". خوب، در ادامه بنابراین،

you have a to-do list. Yep, people normally have

شما یک لیست کار دارید. بله، افراد معمولاً

long to-do lists. Prioritizing the tasks, the

فهرست کارهای طولانی دارند. اولویت بندی کارها،

things you need to do, is going, "Right, well,

کارهایی که باید انجام دهید، این است که «درست، خوب،

that is more important than that." I often have

این مهم تر از این است». من اغلب

two columns on a piece of paper saying sort of

روی یک تکه کاغذ دو ستون دارم که می‌گوید نوعی

urgent and non-urgent. Or before I came here to Toronto, it was before Canada,

فوری و غیر فوری. یا قبل از اینکه به تورنتو بیایم، قبل از کانادا بود،

urgent, non-urgent. Different people do it in different ways.

فوری، غیر فوری. افراد مختلف این کار را به روش های مختلف انجام می دهند.

To keep a tab on spending. Now, if you go into

برای نگه داشتن تب در هزینه. حالا، اگر به

a pub in the UK and say, "Can I start up a tab,

یک میخانه در بریتانیا بروید و بگویید، "لطفا می توانم یک تب راه اندازی کنم

please?" It means that they just write down everything you spend, and then at the end,

؟" یعنی فقط هرچی خرج میکنی یادداشت میکنن و آخرش هم

you pay the bill. So, if you keep a tab on

قبض رو پرداخت میکنی. بنابراین، اگر روی هزینه‌ها مدنظر داشته باشید

spending, what you're doing is you're writing

، کاری که انجام می‌دهید این است که آن را یادداشت می‌کنید

it down. You're taking note as it happens. Allocate sufficient, again, difficult to

. شما همانطور که اتفاق می افتد یادداشت می کنید. تخصیص منابع کافی، باز هم

pronounce, sufficient resources. Adjective

تلفظ دشوار، کافی . صفت به

meaning enough, and the verb here, allocate,

معنای کافی است و فعل در اینجا اختصاص می دهد به این

means that's going for this, that's for this,

معنی است که برای این می رود، برای این است،

that's for this. This is how much we're spending

این برای این است. این مقداری است که ما

on rent, this is how much we are spending on food,

برای اجاره خرج می کنیم، این همان مقداری است که برای غذا خرج می کنیم،

this is how much we're spending on transport.

این همان مقداری است که برای حمل و نقل هزینه می کنیم.

So, putting, you know, deciding to give enough

بنابراین، قرار دادن، می دانید، تصمیم به دادن به اندازه کافی

for each of the things. Here, resources,

برای هر یک از چیزها. در اینجا، منابع،

allocating sufficient resources. Well, money

تخصیص منابع کافی. خوب، پول

is a resource, time is a resource, manpower.

یک منبع است، زمان یک منبع است، نیروی انسانی.

To make a contingency plan. I've written here that contingency means a backup plan,

برای ایجاد یک برنامه اضطراری من اینجا نوشته‌ام که contingency یعنی یک طرح پشتیبان،

plan B. So, this is plan A, but if it all goes

برنامه B. بنابراین، این برنامه A است، اما اگر همه چیز

wrong, if it snows tomorrow and we can't do

خراب شود، اگر فردا برف ببارد و ما نتوانیم

anything like that, our contingency plan,

چنین کاری انجام دهیم، برنامه اضطراری ما،

good formal English that, a contingency plan.

انگلیسی رسمی خوب که، یک طرح اضطراری

At my cousin's wedding, the father of the groom, that's the man getting married,

در عروسی پسر عموی من، پدر داماد، یعنی همان مردی که ازدواج می کند،

had a contingency plan in case there was a

در صورت وقوع

huge flood, which seemed rather unlikely, but

سیل عظیم، یک طرح اضطراری داشت که بعید به نظر می رسید، اما

you've got to think of all eventualities.

باید به همه احتمالات فکر کنید.

Shall I write that down for you? Eventualities,

آیا آن را برای شما بنویسم؟ احتمالات،

that means anything that happens. Eventualities in the plural, eventualities.

یعنی هر اتفاقی که بیفتد. احتمالات در جمع، احتمالات.

We're going to check progress at every stage.

ما پیشرفت را در هر مرحله بررسی می کنیم.

So, you can imagine this man was very detail

بنابراین، می‌توانید تصور کنید که این مرد در حالی که برای عروسی پسرش آماده می‌شد، بسیار جزئیات محور بود

orientated as he prepared for his son's wedding,

and he was making sure that progress was being

و از پیشرفت

made at every stage. Has this been done? Has this

در هر مرحله اطمینان حاصل می‌کرد. آیا این کار انجام شده است؟ آیا این کار

been done? Can we have an update on this, please?

انجام شده است؟ آیا می توانیم در این مورد به روز رسانی داشته باشیم، لطفا؟

Yep, very, very detail orientated. Can be a bit of a headache. Now, I've just got a few

بله، بسیار، بسیار جزئیات گرا. می تواند کمی سردرد باشد اکنون، من فقط چند

ways in which time, stay, and keep can be

راه دارم که در آنها می توان از زمان، ماندن و نگه داشتن

used to talk about budgets, etc., and plans.

برای صحبت در مورد بودجه و غیره و برنامه ها استفاده کرد.

Time, you're not going to run out of time. So, we've had run out of money,

زمان، زمان شما تمام نخواهد شد . بنابراین، پول ما تمام شده است،

where there's no more money. It's the same idea.

جایی که دیگر پولی وجود ندارد . همین ایده است.

The time goes, oh no, I'm leaving Canada tomorrow,

زمان می گذرد، اوه نه، من فردا از کانادا می روم

and I've run out of time, and I haven't done this, and I haven't done that.

و وقتم تمام شده است و این کار را انجام نداده ام و آن کار را نکرده ام.

Stay, I could, but it wouldn't be very popular.

بمان، من می توانم، اما خیلی محبوب نخواهد بود.

Stay, you're managing to stay on track. You're

بمان، تو داری می‌توانی در مسیر باقی بمانی. تو داری

managing. Are you... If you manage... So, a manager handles things, yep, they organize,

مدیریت میکنی آیا شما... اگر مدیریت کنید... بنابراین، یک مدیر امور را مدیریت می کند، بله، آنها چیزها را سازماندهی می کنند،

control things. If you are managing, are you...

کنترل می کنند. اگر مدیریت می کنید، آیا...

If you are managing, you're kind of surviving,

اگر مدیریت می کنید، به نوعی زنده می مانید، می

you're being able to do it. Are you being able to stay on track? Are you...

توانید آن را انجام دهید. آیا می توانید در مسیر خود بمانید؟ آیا شما ...

You're doing okay on track? Are you on progress?

شما در مسیر خوب هستید؟ آیا در حال پیشرفت هستید؟

Still going okay? You're going to meet the

هنوزم خوبه؟ آیا می خواهید

deadline? Are you staying within the budget?

ضرب الاجل را رعایت کنید؟ آیا در حد بودجه می مانید؟

You're not going over budget, staying within

شما بیش از بودجه نمی پردازید ، بلکه در محدوده بودجه قرار می گیرید

the budget. I don't think I've ever done that in my life, must learn. Keep,

. من فکر نمی کنم که من هرگز در زندگی ام این کار را انجام داده ام، باید یاد بگیرم. نگه دارید،

keep to the budget. Yep, this is how much we're

به بودجه پایبند باشید. بله، این مقداری است که ما

spending, we keep to it. Keep to the launch date,

خرج می کنیم، به آن ادامه می دهیم. به تاریخ راه اندازی ادامه دهید،

yep, getting everything ready for the big day,

بله، همه چیز را برای روز بزرگ آماده کنید،

and keeping costs down, yep, less spending.

و هزینه ها را پایین نگه دارید، بله، هزینه های کمتر.

I hope there's been some really useful vocab

امیدوارم

for you in today's lesson. As a way of revising

در درس امروز لغات واقعاً مفیدی برای شما وجود داشته باشد. به عنوان راهی برای اصلاح

the content, do go over to the engVid website

محتوا، به وب‌سایت engVid بروید،

where you'll be able to do today's quiz. Thanks

جایی که می‌توانید مسابقه امروز را انجام دهید. ممنون

for watching. Do share with someone who would

از ملاحظه تان. با کسی که

find this useful, and I'll see you in the next

این کار را مفید بداند به اشتراک بگذارید، و من شما را در ویدیوی بعدی می بینم

video, just as long as you're subscribing so you know when it is out. Thanks.

، تا زمانی که مشترک شوید تا بدانید چه زمانی منتشر می شود. با تشکر.