Improve Your Vocabulary: 8 Ways to Ask 'CAN I...?'

Hi, and welcome back to engVid. In today's lesson we're looking at expanding your vocabulary,

سلام، و به engVid خوش آمدید. در درس امروز ما به دنبال گسترش دایره لغات خود هستیم،

so whether you're preparing for an IELTS speaking test or whether just generally you want your

بنابراین چه در حال آماده شدن برای آزمون اسپیکینگ آیلتس باشید و چه به طور

speaking to become more interesting and varied, then this is a good lesson for you.

کلی می‌خواهید که اسپیکینگ شما جذاب‌تر و متنوع‌تر شود، پس این درس خوبی برای شماست.

We're taking the basic phrase: "Can I...?" looking for some sort of permission, and looking at

ما از عبارت اصلی استفاده می کنیم: "آیا می توانم...؟" به دنبال نوعی مجوز، و نگاه کردن به

different ways that we can say that. I also speak a little bit of French, and I find that

راه های مختلف که می توانیم آن را بگوییم. من همچنین کمی فرانسوی صحبت می کنم و متوجه شدم که

I can only say: "Puis-je avoir", and I don't really have any other options.

فقط می توانم بگویم: "Puis-je avoir" و واقعاً هیچ گزینه دیگری ندارم.

Obviously we're looking at English today.

بدیهی است که ما امروز به انگلیسی نگاه می کنیم.

So, a few years ago I found myself going down to the countryside and going for a rather

بنابراین، چند سال پیش متوجه شدم که به روستا

awkward walk with my now father-in-law, and I had to ask for his permission to have his

می‌روم و با پدر شوهرم به یک پیاده‌روی نسبتاً ناخوشایند می‌روم، و مجبور شدم برای ازدواج دخترش از او اجازه بگیرم

daughter's hand in marriage. Now, these are some ways that I could have said that.

. حالا، اینها چند راه است که می توانستم آن را بگویم.

I could have said: "Graham, allow me to marry your daughter.",

می توانستم بگویم: "گراهام، اجازه بده با دخترت ازدواج کنم."،

"Allow me" or: "Will you allow me to?"

"اجازه بده" یا: "آیا به من اجازه می دهی؟"

Obviously you've got the noun: "allowance". "Allowance" more normally refers to money,

بدیهی است که شما اسم: "Allowance" را دارید. «کمک هزینه» معمولاً به پول اشاره دارد،

to have an allowance of money. You're allowed to have a certain sum of money. Okay.

برای داشتن کمک هزینه. شما مجاز به داشتن مبلغ مشخصی هستید. باشه.

Next word on the list for today: "permit". Now we have a noun here and a verb.

کلمه بعدی در لیست امروز: "مجوز". حالا ما در اینجا یک اسم و یک فعل داریم.

The noun most often speaks to some sort of formal permit to do something.

این اسم اغلب به نوعی مجوز رسمی برای انجام کاری صحبت می کند.

For example, to have a permit to go into a nature reserve.

به عنوان مثال، داشتن مجوز برای رفتن به یک حفاظتگاه طبیعی.

But if we're asking for permission, I can say: "Permit me to..."

اما اگر اجازه می‌خواهیم، می‌توانم بگویم: «به من اجازه بده...»

It's quite formal, so probably not the kind of thing I would say in conversation

این کاملاً رسمی است، بنابراین احتمالاً آن چیزی نیست که در گفتگو

to someone I know well.

با کسی که خوب می‌شناسم بگویم.

It refers to permission. Here is the noun: "permission".

اشاره به اجازه دارد. در اینجا اسم است: "اجازه".

"Can I have your permission to do this?", "Do I have your permission to do this?"

«آیا می توانم از شما اجازه انجام این کار را داشته باشم؟»، «آیا اجازه شما را برای انجام این کار دارم؟»

The next word: "let". "Let me". This is a little bit more forceful.

کلمه بعدی: "بگذار". "اجازه دهید من". این کمی نیرومندتر است.

It's taking a bit more control. "Let me do this." It's a little bit more persuasive.

کمی کنترل بیشتری می گیرد. "بگذار این کار را بکنم ." کمی متقاعد کننده تر است.

Also, we have "let" in terms of a rental.

همچنین، ما از نظر یک اجاره "لذا" داریم.

If you are sharing... If you are borrowing a place and you're living

اگر به اشتراک می گذارید... اگر مکانی را قرض می گیرید و

in it, you are letting it. You are letting it. It's a similar word to "rent".

در آن زندگی می کنید، به آن اجازه می دهید. شما اجازه می دهید. این کلمه شبیه به "اجاره" است.

Next word: "enable". So, the prefix "en", you have "able", putting me... Making me able

کلمه بعدی: "فعال کردن". بنابراین، پیشوند "en"، شما "توان" دارید، قرار دادن من ... باعث می شود من قادر

to do something. "Help me to do this.",

به انجام کاری باشم. " به من کمک کن تا این کار را انجام دهم."،

"Enable me to do the most wonderful thing in the world.",

"من را قادر به انجام شگفت انگیزترین کار دنیا کن."،

"Let me do this.", "Let me marry your daughter." Enable me. Make me able.

"اجازه بده این کار را انجام دهم."، "اجازه بده با دخترت ازدواج کنم ." من را فعال کنید. مرا قادر کن

"Facilitate", now, this is a more formal word, more suited to the context of business English.

"تسهیل"، اکنون، این یک کلمه رسمی تر است که بیشتر با زمینه انگلیسی تجاری مناسب است.

But if I was to use this word, which would be a bit weird in the context, I would say something like:

اما اگر بخواهم از این کلمه استفاده کنم که در زمینه کمی عجیب است، چیزی شبیه این می گویم:

"Graham, I would like to facilitate a wedding with your daughter."

"گراهام، می خواهم عروسی با دخترت را تسهیل کنم."

It means to organize, but it's not quite the right word to use here.

این به معنای سازماندهی است، اما این کلمه کاملاً مناسبی برای استفاده در اینجا نیست.

"Consent". Again, a word that is used as a noun and as a verb.

"رضایت". باز هم کلمه ای که به عنوان اسم و فعل به کار می رود.

If I wanted to use it as a noun, I would say something like:

اگر بخواهم از آن به عنوان اسم استفاده کنم، چیزی شبیه این می گویم:

"Graham, do I have your consent to marry your daughter?"

"گراهام، آیا من رضایت تو را برای ازدواج با دخترت دارم؟"

Or if I wanted to use it as a verb:

یا اگر بخواهم از آن به عنوان فعل استفاده کنم:

"Do you consent me to doing a certain course of action?",

"آیا به من رضایت می دهی که کار خاصی انجام دهم؟"،

"Do you consent that I...?" Okay? So, noun and verb there.

"آیا رضایت می دهی که من...؟" باشه؟ بنابراین، اسم و فعل وجود دارد.

"Go ahead", this is also the name of a sort of a cereal bar in the UK, the idea behind:

"برو پیش برو"، این نیز نام نوعی میله غلات در بریتانیا است، ایده پشت آن:

"Go Ahead. Go on, you can do it." Again, noun and verb phrase. As a noun:

"برو، ادامه بده، تو می توانی این کار را انجام دهی." باز هم عبارت اسمی و فعل. به عنوان اسم:

"to get the go ahead", it means permission. "Do I have the go ahead to go and do this?"

«به راه افتادن» به معنای اذن است. "آیا من برای رفتن و انجام این کار پیش قدم هستم؟"

And as a verb: "I'm going to go ahead and do this."

و به عنوان فعل: "من می روم و این کار را می کنم."

Okay? So: "Do I have your go ahead?", and as a verb:

باشه؟ بنابراین: "آیا من پیش رفتن تو را دارم ؟" و به عنوان فعل:

"Can I go ahead and do it?", "Can I go ahead and organize the wedding?"

"آیا می توانم پیش بروم و آن را انجام دهم؟" "آیا می توانم بروم و عروسی را ترتیب دهم؟"

And lastly, let's think of traffic lights, yeah. So, red, stop; amber, getting ready;

و در آخر، بیایید به چراغ راهنمایی فکر کنیم، بله. بنابراین، قرمز، متوقف شود. کهربا، آماده شدن؛

green, off we go. So: "green light".

سبز، ما می رویم بنابراین: "چراغ سبز".

So: "Is that a green light, Graham?"

بنابراین: "این چراغ سبز است ، گراهام؟"

Okay? It's a sort of phrase to say: "Can I go off and do this?"

باشه؟ این یک نوع عبارت است که می گوییم: "می توانم بروم و این کار را انجام دهم؟"

Often this phrase is used in the world

اغلب از این عبارت در دنیای

of film production. If a production has been agreed, the production has been green lit.

تولید فیلم استفاده می شود. اگر تولیدی موافقت شده باشد ، تولید چراغ سبز شده است.

It's ready to go.

آماده رفتن است.

I hope you are, too, now with these fantastic new phrases to add to your vocab bank.

امیدوارم شما هم اکنون با این عبارات فوق العاده جدید برای افزودن به بانک لغات خود باشید.

Why not test yourself by doing today's quiz?

چرا خودتان را با انجام مسابقه امروز امتحان نمی کنید؟

Until next time, take care.

تا دفعه بعد، مراقب خودت باش.