English Conversation: Learn to Talk About Film & Movies

So, one of the things about learning a language is you will find yourself in uncomfortable

بنابراین، یکی از چیزهایی که در مورد یادگیری زبان وجود دارد این است که شما در

situations where you don't really know what to say because you don't have a bank of phrases

موقعیت‌های ناراحت‌کننده‌ای قرار می‌گیرید که در آن واقعاً نمی‌دانید چه بگویید، زیرا بانکی از عبارات ندارید

to help you enter a conversation.

که به شما کمک کند وارد یک مکالمه شوید.

Now, what we're going to be doing in this lesson is talking about film.

اکنون، کاری که در این درس قرار است انجام دهیم، صحبت درباره فیلم است.

First of all, we're going to be looking at the different roles so that when you're watching

اول از همه، ما نقش‌های مختلف را بررسی می‌کنیم تا وقتی

a film and at the end when it says, like, all the people who did stuff, you understand

یک فیلم را تماشا می‌کنید و در پایان وقتی می‌گوید، مثلاً همه افرادی که این کار را انجام داده‌اند، متوجه شوید که

what that means.

این به چه معناست.

But then in the second half of the lesson, we will look at phrases to help you talk about

اما سپس در نیمه دوم درس، عباراتی را بررسی می کنیم که به شما کمک می کند در مورد فیلم صحبت کنید

film.

.

Okay?

باشه؟

Because at a social event, like an evening at someone's house, invariably you could bring

زیرا در یک رویداد اجتماعی، مانند یک شب در خانه یک نفر، همیشه می‌توانید

up a conversation about a film that you have just seen.

در مورد فیلمی که به تازگی دیده‌اید صحبت کنید.

Okay?

باشه؟

So, very basically, we've got the more important roles on this side, and the slightly less

بنابراین، اساساً، ما نقش‌های مهم‌تری را در این سمت داریم، و

important in terms of the hierarchy of a film company.

از نظر سلسله‌مراتب یک شرکت فیلمسازی، نقش‌های کمتری را داریم.

The executive producer.

تهیه کننده اجرایی

This is a word that I often hear mispronounced.

این کلمه ای است که اغلب شنیده ام که اشتباه تلفظ می شود.

Can you practice saying that?

آیا می توانید این را تمرین کنید؟

"Executive", "executive", "executive producer".

«اجرایی»، «مجری»، «تولیدکننده اجرایی».

This is the man or woman tasked with financing the film.

این مرد یا زنی است که وظیفه تامین مالی فیلم را بر عهده دارد.

So, maybe they'll be talking to investors, organizations that give grants for arts projects.

بنابراین، شاید آنها با سرمایه گذاران، سازمان هایی که برای پروژه های هنری کمک های مالی می دهند صحبت کنند.

Maybe they'll be looking at selling the rights to the film.

شاید آنها به دنبال فروش حقوق فیلم باشند.

Very, very key role, because without that, there is nothing.

نقش بسیار بسیار کلیدی، زیرا بدون آن، هیچ چیز وجود ندارد.

The producers.

تولیدکنندگان

These are the project managers, and they will be in charge of things like locations, crew,

اینها مدیران پروژه هستند و مسئولیت مواردی مانند مکان، خدمه،

budget.

بودجه را بر عهده خواهند داشت.

So, often it's the locations that really give a feel to a project.

بنابراین، اغلب این مکان‌ها هستند که واقعاً به یک پروژه حس می‌دهند.

I mean, think of, like, Game of Thrones.

یعنی به بازی تاج و تخت فکر کنید.

I know it's television rather than film, but if you think about all those settings in Girona

من می دانم که این تلویزیون به جای فیلم است، اما اگر به همه آن تنظیمات در خیرونا

and some of the places in Spain, it kind of gives that medieval feel that is so critical

و برخی از مکان های اسپانیا فکر کنید، به نوعی آن حس قرون وسطایی را می دهد که

to that project.

برای آن پروژه بسیار مهم است.

The director.

کارگردان.

Yeah?

آره؟

Often the sort of...

اغلب به نوعی ...

The person that you kind of associate with the film.

شخصی که شما به نوعی با فیلم همراه می شوید.

We don't really...

ما واقعاً...

We're not so aware of these people, but we all know about Danny Boyle, for example.

ما چندان از این افراد آگاه نیستیم، اما مثلاً همه ما درباره دنی بویل می دانیم.

He's the person who brings the story to life, or she.

او کسی است که داستان را زنده می کند یا او.

They work with the actors and the crew.

آنها با بازیگران و گروه کار می کنند.

They come up with the shot list, and it's a very sort of varied role because they're

آن‌ها فهرست فیلم‌ها را ارائه می‌کنند، و این یک نقش بسیار متنوع است، زیرا آنها

also going to be doing publicity work, helping to get reviewers talking about the film and

همچنین کارهای تبلیغاتی انجام می‌دهند، کمک می‌کنند تا منتقدان درباره فیلم صحبت کنند و

giving interviews, etc.

مصاحبه کنند، و غیره.

And there are different styles of directing; some are more interested in working with the

و سبک‌های متفاوتی از کارگردانی وجود دارد. برخی بیشتر به کار با

actors and the emotional truth of scenes, and others are more technical.

بازیگران و حقیقت احساسی صحنه ها علاقه دارند و برخی دیگر بیشتر تکنیکی هستند.

The screenwriter.

فیلمنامه نویس.

Yeah?

آره؟ همان کاری را که

It does what it says on the tin.

روی قلع می گوید انجام می دهد.

They write the script, the story.

آنها فیلمنامه، داستان را می نویسند.

The talent.

استعداد

Slightly odd word, here, because all of these people have talent.

کلمه کمی عجیب، اینجا، زیرا همه این افراد استعداد دارند.

It's a sort of North American word, meaning the actors.

این یک نوع کلمه آمریکای شمالی است که به معنای بازیگران است.

Okay?

باشه؟

Associate producer.

همکار تولید کننده

Let's just have a word about this, because you'll often have a couple of actors assigned

بیایید فقط یک کلمه در مورد این موضوع بگوییم، زیرا اغلب شما چند بازیگر را

to a project, and it'll be those people that help to sell the film, so we're not really

برای یک پروژه تعیین می کنید، و این افراد هستند که به فروش فیلم کمک می کنند، بنابراین ما واقعاً

talking about all of the kind of actors who are saying maybe, like, one or two lines.

در مورد همه نوع فیلم صحبت نمی کنیم. بازیگرانی که شاید یک یا دو خط می گویند.

We're just thinking about the top two at the billing.

ما فقط به دو نفر برتر در صورتحساب فکر می کنیم.

So the origin of the word, here, it actually comes from the Bible, the story of the talents,

بنابراین منشأ کلمه، در اینجا، در واقع از کتاب مقدس آمده است، داستان استعدادها،

meaning a gift.

به معنای هدیه.

So is it a gift to be able to do some powerful acting?

بنابراین آیا این یک موهبت است که بتوانید بازیگری قدرتمندی انجام دهید؟

It probably is.

احتمالا اینطور است.

Associate producer.

همکار تولید کننده

Now, I've put also known as "thanks for your help", so this person will have done something

در حال حاضر، من همچنین به عنوان "متشکرم برای کمک شما" قرار داده ام، بنابراین این شخص برای

special to help realize the production.

کمک به تحقق تولید کار خاصی انجام داده است.

Maybe they've helped to secure filming in Buckingham Palace, a rare privilege, or maybe

شاید آنها به ایمن کردن فیلمبرداری در کاخ باکینگهام کمک کرده باشند، یک امتیاز نادر، یا شاید

they have gifted some money to the project.

مقداری پول به پروژه هدیه داده باشند.

Often that...

اغلب آن ...

Often if people kind of give some money to the project, then they get credited at the

اغلب اگر مردم به نوعی به پروژه پول بدهند ، در پایان فیلم اعتبار می گیرند

end of the film.

.

Production manager deals with logistics, and believe you me, there are hundreds of logistics

مدیر تولید با تدارکات سر و کار دارد و باور کنید صدها تدارکات

to deal with with a commercial or a cinematic shoot.

برای مقابله با یک فیلم تبلیغاتی یا سینمایی وجود دارد.

I was in a project that was filming in Barcelona in a five-star hotel there, and it was inside

من در پروژه ای بودم که در بارسلونا در یک هتل پنج ستاره در آنجا فیلمبرداری می کردم، و آن در داخل

a hotel, but they had to secure sort of...

یک هتل بود، اما آنها باید به نوعی ایمن می شدند...

The whole street kind of sealed off for one of the lanes of traffic just because they

کل خیابان به نوعی برای یکی از خطوط ترافیک بسته شده بود. زیرا آنها به

needed a couple of buses to come in at some stage to unload some filming equipment.

چند اتوبوس نیاز داشتند که در مرحله ای وارد شوند تا برخی تجهیزات فیلمبرداری را تخلیه کنند.

So there's a huge amount of logistics and forward planning that is involved.

بنابراین حجم عظیمی از تدارکات و برنامه ریزی آینده درگیر است.

Assistant director.

دستیار کارگردان.

There's first assistant director, second assistant director.

دستیار اول کارگردان، دستیار دوم کارگردان وجود دارد.

This person is not someone who you want to annoy.

این شخص کسی نیست که بخواهید آزارش دهید.

They're often very, very busy, walking around sometimes, you know, the cliché is with sort

آنها اغلب بسیار بسیار مشغول هستند، گاهی اوقات در اطراف راه می روند، می دانید، کلیشه با

of the loudspeaker.

نوعی بلندگو است.

These days not so much.

این روزها نه چندان

They deal with the extras.

آنها با موارد اضافی سروکار دارند.

That makes it sound like the extras are kind of, like, running off and doing kind of, like,

این باعث می شود به نظر برسد که وسایل اضافی به نوعی فرار می کنند و

naughty things all the time.

همیشه کارهای شیطانی انجام می دهند.

It's more that they're sort of organizing them and making sure they're in the right

بیشتر این است که آنها به نوعی آنها را سازماندهی می کنند و مطمئن می شوند که در

place at the right time.

مکان مناسب در زمان مناسب هستند.

These people are also making sure the whole project, the shoot is on schedule.

این افراد همچنین مطمئن می شوند که کل پروژه، فیلمبرداری طبق برنامه است. در

It's running to time.

حال اجرا به زمان است.

So, they will be very aware that if you run over time, then everyone has to be paid more,

بنابراین، آنها بسیار آگاه خواهند بود که اگر در طول زمان بدوید، باید به همه دستمزد بیشتری پرداخت کنید،

and the budget goes, you know, out the window.

و می دانید، بودجه از پنجره بیرون می رود.

So, these people are important to our producers.

بنابراین، این افراد برای تولیدکنندگان ما مهم هستند.

If you don't know what "extra" means, it's when you're watching something and I was watching

اگر نمی دانید "اضافی" به چه معناست، این زمانی است که شما در حال تماشای چیزی هستید و من

a program the other day, and you had sort of the actors entering this castle, and just

روز گذشته برنامه ای را تماشا می کردم، و شما یک جورهایی از بازیگران وارد این قلعه شده اید، و درست

before they did, you had a couple of children sort of running in front of them to make the

قبل از ورود آنها، شما یک زوج داشتید. کودکان به نوعی جلوی آنها می دوند تا

whole scene look more lifelike, more realistic.

کل صحنه واقعی تر و واقعی تر به نظر برسد.

The extras are the people that are in the overall picture, but perhaps don't have a

موارد اضافی افرادی هستند که در تصویر کلی حضور دارند، اما شاید

speaking part.

بخشی از صحبت کردن ندارند.

They work long hours, not necessarily trained actors, although sometimes they are.

آن‌ها ساعت‌های طولانی کار می‌کنند، نه لزوماً هنرپیشه‌های آموزش‌دیده، اگرچه گاهی اوقات اینطور هستند.

Director of Photography, DOP for short.

به اختصار مدیر عکاسی، DOP.

This person is looking at the camera angles.

این شخص به زوایای دوربین نگاه می کند.

They are in charge of the lighting, although they won't physically be doing the lighting

آنها مسئول نورپردازی هستند، اگرچه به صورت فیزیکی کار نورپردازی را انجام نخواهند داد

work.

.

That is more the work of the gaffer and the grip.

این بیشتر کار گافر و چنگال است.

So, I did a Porsche car commercial a while back, and the gaffer on that project, because

بنابراین، من مدتی قبل یک آگهی تبلیغاتی برای خودروی پورشه انجام دادم ، و غافل از آن پروژه، چون

it was an outdoor shoot and it was getting a little bit later, had this reflective material

یک عکسبرداری در فضای باز بود و کمی دیرتر شروع می‌شد، این ماده بازتابنده را داشت

that was just...

که فقط...

Just out of shot, so just below the camera, and kind of shining it so that we had enough

خارج از عکس بود، بنابراین درست زیر دوربین، و به نوعی آن را به گونه‌ای می‌تابانیم که

light on our face.

نور کافی روی صورتمان داشته باشیم.

The grip - this person rigs the lighting, makes sure it's at the right height, pointing

دستگیره - این شخص روشنایی را تنظیم می کند، مطمئن می شود که در ارتفاع مناسب قرار دارد و

in the right way.

به روش صحیح اشاره می کند.

Sometimes when you see the camera sort of panning across like that - panning, wrong

گاهی اوقات وقتی می‌بینید که دوربین به‌گونه‌ای در حال حرکت به سمت آن طرف - حرکت سوژه،

word - moving across like that, it's on dolly tracks, and it will be the grip who has actually

کلمه اشتباه - اینطور حرکت می‌کند، روی مسیرهای دالی است، و این دستگیره است که در واقع

assembled the track for the dolly.

مسیر را برای دالی مونتاژ کرده است.

Dolly means like a support for a camera.

دالی یعنی مانند تکیه گاه دوربین.

The runner - the person who's running around doing all the different jobs.

دونده - شخصی که در حال دویدن است و تمام کارهای مختلف را انجام می دهد.

Maybe they're driving someone, picking someone up from a hotel, making the coffee, but it's

شاید آن‌ها دارند کسی را رانندگی می‌کنند، کسی را از هتل می‌برند، قهوه درست می‌کنند، اما این که

a bit of a cliche to say that they're the coffee maker, they're quite physical workers

بگوییم قهوه‌ساز هستند، آنها کاملاً کارگران فیزیکی هستند

who often have to move things around.

که اغلب مجبورند وسایل را جابه‌جا کنند، کمی کلیشه‌ای است.

Okay, I'm now going to give you some phrases so that you can make intelligent comments

بسیار خوب، اکنون می خواهم عباراتی را به شما بگویم تا بتوانید نظرات هوشمندانه ای

about a film, basically review a film.

در مورد یک فیلم داشته باشید، اساساً یک فیلم را مرور کنید.

So, this could be how to write about a film or to speak about a film.

بنابراین، این می تواند نحوه نوشتن درباره یک فیلم یا صحبت درباره یک فیلم باشد.

First of all, it's important to know what genre the film is.

اول از همه مهم است که بدانیم فیلم چه ژانری است.

Genre is a French word.

ژانر یک کلمه فرانسوی است. به

It means type.

معنی نوع است.

So, is it a romantic comedy?

پس آیا این یک کمدی رمانتیک است؟

Is it a thriller?

آیا این یک هیجان انگیز است؟

Is it an action-adventure?

آیا این یک اکشن ماجراجویی است؟

Is it a chick flick?

آیا این یک تلنگر جوجه است؟

So, think about that, because when you're talking about the film, you should refer to

بنابراین، در مورد آن فکر کنید، زیرا وقتی در مورد فیلم صحبت می کنید، باید به

it knowing what type of film, okay?

آن اشاره کنید که بدانید چه نوع فیلمی است، خوب؟ آیا تا

Have you ever seen a film by that director before?

به حال فیلمی از آن کارگردان دیده اید؟

What kind of reputation does that director have?

آن کارگردان چه شهرتی دارد؟

So, it could be a good thing.

بنابراین، می تواند چیز خوبی باشد. شاید

It could be, like, for a film directed by Quentin Tarantino, I...

برای فیلمی به کارگردانی کوئنتین تارانتینو، من...

My expectations were met.

انتظاراتم برآورده شد.

I was happy.

خوشحال بودم.

I thought it was even better than I thought it was going to be.

فکر می کردم حتی بهتر از آن چیزی است که فکر می کردم قرار است باشد.

Or it could be the opposite.

یا ممکن است برعکس باشد.

It could be a disappointment.

این می تواند یک ناامیدی باشد.

For a film directed by Quentin Tarantino, I was left a little bit underwhelmed.

برای فیلمی به کارگردانی کوئنتین تارانتینو، کمی غرق شدم.

Yep, let's write that down.

بله، بیایید آن را بنویسیم.

Pen.

خودکار.

Underwhelmed.

غرق شده.

Okay, it's a good word.

باشه حرف خوبیه

Underwhelmed.

غرق شده.

Okay?

باشه؟

Disappointed. Right.

ناامید. درست.

Now we're going to talk about reviewing different aspects of the production.

اکنون قصد داریم در مورد بررسی جنبه های مختلف تولید صحبت کنیم.

So, first of all, the actual writing.

بنابراین، اول از همه، نوشتن واقعی.

If you liked the way it was written, you might say it was tightly written.

اگر نحوه نگارش آن را دوست داشتید، می توانید بگویید که محکم نوشته شده است.

Not a word was wasted.

یک کلمه تلف نشد

The script sounded really exciting when you were hearing it, and, you know, it moved fast.

وقتی آن را می شنوید، فیلمنامه واقعاً هیجان انگیز به نظر می رسید ، و می دانید، به سرعت پیش می رفت.

The opposite of that would be to say that it was a little bit pedestrian.

برعکس آن می‌توان گفت که کمی پیاده‌رو بود.

Now, if we look at the beginning of this word, "ped" is a Latin word meaning "feet", so you

حال اگر به ابتدای این کلمه نگاه کنیم، «پد» یک کلمه لاتین به معنای «پا» است، بنابراین

might think of a centipede as having 100 feet.

ممکن است صدپا را 100 پا تصور کنید.

A pedestrian is someone who walks.

عابر پیاده کسی است که راه می رود.

Now, if the script is walking, it's going a little bit slow.

حالا اگر فیلمنامه راه می رود، کمی کند پیش می رود.

Okay?

باشه؟

So that would be a criticism of the script.

بنابراین این یک انتقاد به فیلمنامه خواهد بود.

A little pedestrian.

کمی عابر پیاده

The setting, it's set in the Pyrenees.

تنظیم، آن را در Pyrenees تنظیم شده است.

It's set in Ireland.

در ایرلند می گذرد.

Is that a good thing or a bad thing?

این چیز خوبیه یا چیز بدیه؟

Obviously, if it's in Ireland, we think of it being sort of wild and, you know, it's

بدیهی است که اگر در ایرلند باشد، فکر می‌کنیم که یک جورهایی وحشی است و، می‌دانید،

going to be in the countryside, and there's going to be wind, and sea, and all those kind

در حومه شهر خواهد بود، و باد، دریا، و همه

of things.

چیزهایی از این دست.

Acting.

بازیگری.

Now, this is more a thing where you're going to say whether it's good or bad.

حالا، این بیشتر چیزی است که شما می خواهید بگویید خوب است یا بد.

If you believe the acting, you might say the acting was very believable.

اگر بازی را باور کنید، ممکن است بگویید بازی بسیار قابل باور بود.

If you thought it was particularly good, you might say that such a person gave an astonishing

اگر فکر می کردید که به خصوص خوب است، ممکن است بگویید که چنین شخصی عملکرد شگفت انگیزی ارائه داده است

performance.

.

Astonishing means sort of surprising, impressive.

شگفت‌انگیز به معنای شگفت‌انگیز، تأثیرگذار است.

If you didn't believe the acting, you might say that it was a little bit overacted.

اگر بازی را باور نمی کردید، می توانید بگویید که کمی بیش از حد بازی شده است.

They were doing a bit too much.

آنها کمی بیش از حد کار می کردند.

They didn't seem like a real person.

آنها یک شخص واقعی به نظر نمی رسیدند.

And then the opposite, you could say that the acting was very convincing.

و سپس برعکس، می توان گفت که بازی بسیار قانع کننده بود.

Okay?

باشه؟

Good acting...

بازی خوب ...

Good adjective to describe whether something is believable or not.

صفت خوب برای توصیف اینکه آیا چیزی قابل باور است یا نه.

So-and-so gave a convincing portrayal of an 18th century farm worker.

فلانی تصویر قانع کننده ای از یک کارگر مزرعه قرن 18 ارائه کرد.

The plot.

طرح.

What happened?

چی شد؟

Yeah, the actual kind of events in the story.

بله، نوع واقعی وقایع در داستان.

If it's good, full of tension and climax, you never know what's going to happen next.

اگر خوب، پر از تنش و اوج باشد، هرگز نمی‌دانید که در آینده چه اتفاقی می‌افتد.

But if you didn't believe it, it was far-fetched.

اما اگر باور نمی کردید، دور از ذهن بود.

Yeah?

آره؟

If the dog fetches the stick, it goes and gets it, but if the plot has been got from

اگر سگ چوب را بیاورد، می رود و آن را می گیرد، اما اگر طرح از

a little bit too far away and it doesn't really make sense, then it's far-fetched.

کمی دور گرفته شده باشد و واقعاً منطقی نباشد، دور از ذهن است.

And then we've kind of made some quite generalized comments, so it's good now to zoom in on the

و سپس ما به نوعی نظرات کاملاً کلی داده ایم ، بنابراین خوب است که اکنون روی آن

particular and talk about what your favorite scene was and why you enjoyed it.

خاص زوم کنید و در مورد صحنه مورد علاقه شما و دلیل لذت بردن شما از آن صحبت کنید.

So I'm going to think of Notting Hill, a slightly dated film now, but an absolute classic.

بنابراین من قصد دارم به ناتینگ هیل فکر کنم، یک فیلم کمی قدیمی در حال حاضر، اما یک کلاسیک مطلق.

One of my favorite scenes in the film is it's got to involve Spike.

یکی از صحنه‌های مورد علاقه من در فیلم این است که باید اسپایک را درگیر کند.

What was Spike doing?

اسپایک چه کار می کرد؟

Something naughty.

یه چیز شیطونی

I just thought that was so hilarious when he was da-da-da-da-da-da-da-da.

من فکر می کردم که خیلی خنده دار بود وقتی او دا-دا-دا-دا-دا-دا-دا بود.

Okay, a few more adjectives that you can have to talk about aspects of cinema.

خوب، چند صفت دیگر که می توانید در مورد جنبه های سینما صحبت کنید.

Breathtaking.

مهیج.

So that could be to describe the settings, the costumes.

بنابراین این می تواند برای توصیف تنظیمات، لباس ها باشد.

Compelling.

متقاعد کننده.

That could be about a performance, a particularly compelling performance.

این می تواند در مورد یک اجرا باشد، یک اجرای خاص قانع کننده.

So we are asked...

بنابراین از ما خواسته می شود...

We're really asked to sort of believe that.

واقعاً از ما خواسته می شود که این را باور کنیم.

We're compelled.

ما مجبوریم

We're, like, forced to go along with the story.

ما مجبوریم با داستان همراه شویم.

Gripping.

گرفتن.

If you're gripping onto something, you have to find out what's going on next.

اگر درگیر چیزی هستید، باید بفهمید که در مرحله بعد چه اتفاقی می افتد.

Like, there's no other place that you can be.

مثل اینکه، جای دیگری وجود ندارد که بتوانید باشید.

You want to know what's going to happen in the next scene, what's the character about

شما می خواهید بدانید در صحنه بعدی قرار است چه اتفاقی بیفتد ، شخصیت قرار است چه کاری

to do.

انجام دهد.

Oh my gosh.

وای خدای من.

Yeah, if it's gripping, it's so exciting, it's so kind of involving.

بله، اگر گیرا باشد، خیلی هیجان انگیز است، به نوعی درگیر کننده است.

But if it's bad, then you're like...

اما اگر بد است، پس شما مانند ...

It's disappointing.

ناامید کننده است.

It's predictable.

قابل پیش بینی است

You know what's going to happen next.

میدونی بعدش قراره چی بشه

You don't need to see the next scene.

شما نیازی به دیدن صحنه بعدی ندارید.

So, what you need to do now is have a go at our quiz, just to make sure that you're using

بنابراین، کاری که اکنون باید انجام دهید این است که به مسابقه ما بروید، فقط برای اینکه مطمئن شوید که از

this...

این ...

These phrases accurately, and that you remember the different roles in a film.

این عبارات به طور دقیق استفاده می کنید، و نقش های مختلف یک فیلم را به خاطر می آورید.

So the next time you go to the cinema, and you're going to see that word "gaffer", and

بنابراین دفعه بعد که به سینما می روید، و می خواهید کلمه "گفر" را ببینید، و

you'll be like...

مانند ... "

"Yeah, I know what that means, obviously."

آره، واضح است که معنی آن را می دانم ."

Well, hope you've subscribed, and I will see you in the next video.

خوب، امیدوارم که مشترک شده باشید، و من شما را در ویدیوی بعدی می بینم.

Remember, film is one of the ways that you can improve your English, so you might want

به یاد داشته باشید، فیلم یکی از راه‌هایی است که می‌توانید انگلیسی خود را بهبود بخشید، بنابراین ممکن است بخواهید

to see one of my other videos where I talk about ways to improve your English, and I

یکی از ویدیوهای دیگر من را ببینید که در آن در مورد راه‌های بهبود زبان انگلیسی شما صحبت می‌کنم، و

will be talking about things that you can watch that help your English.

در مورد چیزهایی صحبت خواهم کرد که می‌توانید تماشا کنید که به شما کمک می‌کند. انگلیسی.

See you in the next one.

در قسمت بعدی می بینمت