Improve your Writing: Show, Not Tell

Welcome back to engVid. Here we are with a writing lesson. We are looking at the skill

به engVid خوش آمدید. در اینجا ما با یک درس نوشتن هستیم. ما به دنبال

of showing, not telling, and it's going to transform your writing as long as you put

مهارت نشان دادن هستیم، نه گفتن، و تا زمانی که بعداً آن را عملی کنید، نوشته شما را متحول خواهد

it into practice afterwards. "Show, not tell. What's he talking about?"

کرد. "نشان دهید، نه بگویید. او در مورد چه چیزی صحبت می کند؟"

When we're writing we want to avoid simple statements that don't really add any description

وقتی در حال نوشتن هستیم، می‌خواهیم از عبارات ساده‌ای که واقعاً هیچ توضیح یا طعمی اضافه نمی‌کنند اجتناب کنیم

or flavour. For example: "The man was stressed." [Snores] Boring. Instead, I want you to paint

. مثلا: «مرد استرس داشت». [خروپف] کسل کننده. در عوض، من از شما می خواهم که

a picture, I really want you to describe the man is stressed without telling me that he

یک تصویر بکشید، من واقعاً می خواهم که مردی را که استرس دارد بدون اینکه به من بگویید استرس

is. So how can you do that? We're kind of trying to avoid this word, and describe it

دارد توصیف کنید. پس چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟ ما به نوعی سعی می کنیم از این کلمه اجتناب کنیم و در عوض آن را توصیف کنیم

instead. So what's he doing? "The man was fidgeting. Ah, he's fidgeting. He's so stressed,

. پس او چه کار می کند؟ "مرد داشت بی قراری می کرد. آه، او در حال بی قراری است. آنقدر استرس دارد

he can't sort of stay still. And biting his nails." Okay? So pick out a couple of details

که نمی تواند بی حرکت بماند. و ناخن هایش را جویدن ." باشه؟ بنابراین چند جزئیات را انتخاب کنید

that show how the person was.

که نشان می دهد آن شخص چگونه بوده است.

Next one: "The room was messy." Again, it's a simple, simple sentence. It's just one sort

مورد بعدی: "اتاق به هم ریخته بود." باز هم یک جمله ساده و ساده است. این فقط یک نوع

of main clause and it's not very interesting. Much better to describe the items in the room

بند اصلی است و چندان جالب نیست. خیلی بهتر است مواردی را در اتاق توصیف کنید

that make it messy. For example: "There was a leftover pizza, dirty clothes were strewn"...

که آن را کثیف می کنند. به عنوان مثال: "یک پیتزا باقی مانده بود، لباس های کثیف پخش شد" ...

I'll write that word for you. That means they were covering the floor. "...and there were

من آن کلمه را برای شما می نویسم. یعنی آنها کف را پوشانده بودند. "...و

dirty plates and cups". Okay? These details give us the idea that it is messy.

بشقاب ها و فنجان های کثیف وجود داشت". باشه؟ این جزئیات به ما این ایده را می دهد که آشفته است.

Example three: "The woman was confident." Okay, but it would be much more effective

مثال سوم: «زن مطمئن بود». بسیار خوب، اما

if you described how she was confident. So, how does she move? How do other people react

اگر توضیح دهید که چگونه او اعتماد به نفس دارد، بسیار مؤثرتر خواهد بود. بنابراین، او چگونه حرکت می کند؟ واکنش دیگران

to her? "She strode", that means she walked, but with purpose. Okay? So I've picked an

به او چگونه است؟ «او قدم برداشت»، یعنی راه رفت، اما با هدف. باشه؟ بنابراین من یک

interesting verb. "She strode into the room, and everyone turned their heads to notice

فعل جالب انتخاب کردم. "او با قدم های بلند وارد اتاق شد و همه سرشان را چرخاندند تا متوجه

her." Okay? Much clearer, more vivid idea of confidence than just saying she was confident.

او شوند." باشه؟ ایده بسیار واضح تر و واضح تر از اعتماد به نفس نسبت به اینکه بگوییم او اعتماد به نفس دارد.

Example four: "The boy was careful." Tell us how he was careful. "He placed his favourite

مثال چهارم: «پسر مواظب بود». به ما بگویید که چگونه او مراقب بود. او مجله مورد علاقه خود را

magazine in the top drawer of his cabinet." Okay? So we need to say exactly what he is

در کشوی بالای کابینت خود قرار داد. باشه؟ بنابراین ما باید دقیقاً بگوییم که او چه چیزی را

placing, the object there has been missed out. "He placed"... There's no room for me

قرار می دهد، شیئی که در آنجا از قلم افتاده است. «او قرار داد»... جایی

to write it. You get the idea, he places his favourite book or magazine, and look how specific

برای نوشتن آن نیست. این ایده را می‌فهمید، او کتاب یا مجله مورد علاقه‌اش را می‌گذارد و نگاه می‌کند که چقدر خاص

it is: "the top drawer of his cabinet".

است: "کشوی بالای کابینت".

Next example: "The stadium was full." Again, I'm bored with this simple sentence construction.

مثال بعدی: "استادیوم پر بود." باز هم از این جمله سازی ساده خسته شدم.

We need to make it more interesting. "The sound from the stadium was deafening", okay?

ما باید آن را جالب تر کنیم. " صدای استادیوم کر کننده بود"، باشه؟

And then give us some main action perhaps: "The sound from the stadium was deafening

و سپس برخی از اقدامات اصلی را به ما ارائه دهید: "صدای استادیوم کر کننده بود

as the crowd rose up to chant the player's name." Okay? Give the sense that the stadium

زیرا جمعیت برای شعار دادن نام بازیکن بلند شدند ." باشه؟ این حس را بدهید که

is full from what you can see and what you can hear. Okay?

استادیوم از آنچه می بینید و می شنوید پر است. باشه؟

A couple of ones to describe weather. "It was hot." Okay? Well, a very young child could

یکی دو مورد برای توصیف آب و هوا. " گرم بود." باشه؟ خوب، یک کودک بسیار خردسال می‌تواند

write a sentence like that, so if you're sort of a teenager or an adult, it's time to raise

چنین جمله‌ای بنویسد، بنابراین اگر یک نوجوان یا بزرگسال هستید، وقت آن است که سطح را

the bar. How can we tell that it is hot? Well: "The sun was causing damage to", "The sun

بالا ببرید. از کجا بفهمیم هوا گرم است؟ خوب: «آفتاب داشت آسیب می‌زد»، «آفتاب

was melting", "The sun was burning", "The sun was causing the lady's skin to turn red".

داشت آب می‌شد»، «آفتاب داشت می‌سوخت»، « آفتاب باعث قرمز شدن پوست خانم می‌شد».

Okay? Pick out details that show the effect.

باشه؟ جزئیاتی را انتخاب کنید که اثر را نشان می دهد.

"It was cold. It was cold." How do we know it was cold? How cold did it feel? What can

"سرد بود. سرد بود." از کجا بفهمیم هوا سرد بوده؟ چقدر سرد بود؟ چه چیزی می

you see? "Drainpipes were freezing, ice was as thick as"... I don't know. "It was three

توانید ببینید؟ "لوله های فاضلاب یخ می زد، یخ به ضخامت"... نمی دانم. سه

inches thick." Whatever, you've got to show details rather than just stating things. -"It

اینچ ضخامت داشت. به هر حال، به جای بیان چیزها، باید جزئیات را نشان دهید. -

was windy." -"The umbrella was totally bent out of shape. The umbrella"-you know for keeping

"باد می آمد." -"چتر کاملاً از شکل خارج شده بود . چتر" - می دانید

the rain off us-"was totally"-that means fully-"bent"-Yeah? Bent-"...out of shape", out of its normal

که باران را از ما دور نمی کند - "کاملا" بود - یعنی کاملاً "خم شده" - بله؟ خمیده-"...خارج از شکل"، خارج از حالت عادی

position.

.

"He found it funny." Right? How funny did he find it? Okay? Better to... For us to get

"او آن را خنده دار یافت." درست؟ چقدر آن را خنده دار یافت؟ باشه؟ بهتر است... برای اینکه ما

the idea to picture what he was doing: "He was rolling around the floor in hysterics."

این ایده را به ذهنمان برسانیم که تصویری از کاری که او انجام می‌داد را به تصویر بکشیم: "او با هیستریک دور زمین غلت می‌خورد."

Okay? When you're so... Find something so funny, you're like: [Laughs]. Okay? He can't

باشه؟ وقتی خیلی... یه چیز خیلی خنده دار پیدا کن، مثل: [می خندد]. باشه؟ او نمی تواند

control his body he finds it so funny. "Hysterics", that means like totally lost control. "Hysteria".

بدنش را کنترل کند، به نظرش خیلی خنده دار است. "هیستریک"، به این معنی که کنترل را کاملا از دست داده است. "هیستری".

Okay? Hysterics. "In hysterics" means finding something really, really funny.

باشه؟ هیستریک. "در هیستریک" به معنای پیدا کردن چیزی واقعاً خنده دار است.

"The castle was captured." Right. I want to get a sense of drama. I want to imagine what's

"قلعه تسخیر شد." درست. من می خواهم یک حس درام پیدا کنم. می خواهم تصور کنم

happening there at the castle. Is the king having his head cut off? Are the new army

آنجا در قلعه چه اتفاقی می افتد. آیا شاه سرش را می برند؟ آیا ارتش جدید وارد

marching in? What's happening? "The new flag was hoisted up on high, greeted by a cheer

راهپیمایی می شود؟ چه اتفاقی می افتد؟ "پرچم جدید بر فراز بلندی به اهتزاز درآمد و با

from the crowd." Okay? Paint pictures, pick out details. Okay? It's good to have a range

تشویق جمعیت روبرو شد." باشه؟ تصاویر را نقاشی کنید، جزئیات را انتخاب کنید. باشه؟ داشتن طیف وسیعی

of adjectives, but how can you show those adjectives? How can you describe them instead?

از صفت ها خوب است، اما چگونه می توانید آن صفت ها را نشان دهید؟ چگونه می توانید آنها را به جای آن توصیف کنید؟

Thank you for watching today's video. Have a go at the quiz after this, and I'll see

ممنون که ویدیوی امروز را تماشا کردید. بعد از این به مسابقه بروید و

you very soon. Remember to subscribe. Bye.

خیلی زود شما را می بینم. به یاد داشته باشید که مشترک شوید. خدا حافظ.