Practice your English comprehension: Sailing vocabulary & expressions

Hi guys, welcome back to www.engvid.com.

سلام بچه ها، به www.engvid.com بازگردید.

Today's lesson is a little bit different.

درس امروز کمی متفاوت است.

It is based around boats.

در اطراف قایق ها مستقر است.

Now, the idea for this lesson is that - came from an experience that I had when I was trying

اکنون، ایده این درس این است که - از تجربه‌ای نشأت می‌گیرد که زمانی که سعی می‌کردم

to communicate in a language that was not my own on a boat.

با زبانی که زبان خودم نیست در قایق ارتباط برقرار کنم، داشتم.

I lived in Spain for a year and a half, and I was invited onto a boat to take part in

من یک سال و نیم در اسپانیا زندگی کردم و برای شرکت در یک مسابقه صد مایلی به یک قایق دعوت شدم

a hundred-mile race.

.

And the other crew, the other guys on the boat didn't really speak much English, or

و خدمه دیگر، بچه های دیگر در قایق واقعاً زیاد انگلیسی صحبت نمی کردند، یا

didn't want to speak much English.

نمی خواستند زیاد انگلیسی صحبت کنند.

So, it was a test for my Spanish.

بنابراین، این یک آزمون برای اسپانیایی من بود.

So, in this lesson, I'm going to be going over basic boat terminology, particular to

بنابراین، در این درس، من قصد دارم اصطلاحات اولیه قایق را بررسی کنم، به ویژه

a sailing boat rather than a motor boat.

در مورد قایق بادبانی به جای قایق موتوری.

And then in the second half of the lesson, we will be looking at some idioms to do with

و سپس در نیمه دوم درس ، برخی اصطلاحات مربوط

the water and boats.

به آب و قایق ها را بررسی خواهیم کرد.

Okay, so I hope it's interesting for you.

باشه پس امیدوارم براتون جالب باشه

Now, I first did this standing in front of the whiteboard talking about boats when I

حالا، من برای اولین بار وقتی حدود هفت یا هشت ساله بودم، ایستاده در مقابل تخته سفید و در مورد قایق ها

was about seven or eight years old, so it feels quite weird to be doing it for YouTube.

این کار را انجام دادم، بنابراین انجام آن برای YouTube بسیار عجیب است.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

So, this is a boat.

بنابراین، این یک قایق است.

There are two sails.

دو بادبان وجود دارد.

This one is actually bigger than this one, I'm just not very good at drawing.

این یکی در واقع بزرگتر از این یکی است، من فقط در نقاشی خیلی خوب نیستم.

And this big sail here gives all the power to the boat.

و این بادبان بزرگ اینجا تمام قدرت را به قایق می دهد.

The wind blows and, through clever physics, the boat's able to go through the water.

باد می وزد و از طریق فیزیک هوشمندانه ، قایق می تواند از میان آب عبور کند.

This one here is called the main sail.

این یکی در اینجا بادبان اصلی نامیده می شود.

And the smaller one towards the front is called the jib.

و كوچكتر كه به سمت جلو باشد ، جيب ناميده مي شود.

And this huge, great big pole, which may be metal or wood, depending on the type of boat,

و این تیرک بزرگ و عظیم که بسته به نوع قایق ممکن است فلزی یا چوبی باشد،

is called the mast, the mast.

دکل، دکل نامیده می شود.

Now, this thing here, you have to be really careful that it doesn't hit your head.

حالا این چیزی که اینجاست، واقعا باید مواظب باشی که به سرت نخورد.

It's called the boom, boom.

به آن می گویند بوم، بوم.

Boom!

رونق!

You don't want it to hit your head.

نمیخوای به سرت بزنه

And sometimes, this will go from this side of the boat, so we're sitting here or there,

و گاهی اوقات، این از این طرف قایق می رود، بنابراین ما اینجا یا آنجا نشسته ایم،

and it'll cross to the other side, so you have to duck underneath it.

و به طرف دیگر می گذرد، بنابراین شما باید زیر آن فرو بروید.

So, this is where the steering takes place.

بنابراین، این جایی است که فرمان انجام می شود.

You hold this - it's normally wood or some sort of aluminum or something.

شما این را نگه دارید - معمولاً چوب یا نوعی آلومینیوم یا چیزی است.

It's called the tiller that controls the steering and it connected to the bit that actually

به آن تیلر می گویند که فرمان را کنترل می کند و به بیتی که در واقع

goes down into the water, which is called the rudder, okay?

به داخل آب می رود وصل می شود که به آن سکان می گویند، باشه؟

If you have an anchor, it will be at the front.

اگر لنگر دارید، در جلو خواهد بود.

You throw it out if you want to, I don't know, go and visit a nice beach somewhere.

اگه خواستی میندازی بیرون، نمی دونم برو یه جایی یه ساحل خوب ببین.

Okay.

باشه.

So, that's our basic, very, very basic parts on a boat.

بنابراین، این قطعات اساسی، بسیار، بسیار اساسی ما در یک قایق است.

Now, some basic theory for you.

اکنون، چند نظریه اساسی برای شما.

Let's imagine the wind is coming from here, yep.

بیایید تصور کنیم باد از اینجا می آید، بله.

You can't go directly into the wind, because it will blow against you and the sail won't

شما نمی توانید مستقیماً به سمت باد بروید، زیرا باد به سمت شما می وزد و بادبان نمی

know what to do.

داند چه باید بکند.

So, we have to bear away from the wind.

بنابراین، ما باید دور از باد تحمل کنیم.

We have to turn away from it.

ما باید از آن دور شویم.

Now, this is the sail, yep.

حالا، این بادبان است، بله.

My hand is the sail, and this is the boat.

دست من بادبان است و این قایق است.

So, the closer we are to the wind, the closer the sail is to the boat.

بنابراین، هر چه به باد نزدیکتر باشیم ، بادبان به قایق نزدیکتر است.

And as we bear away from the wind, we let the sail out, okay?

و همانطور که از باد دور می شویم، بادبان را رها می کنیم، باشه؟

And if you get here, the sail, the boat will then be here and you want the sail to come

و اگر به اینجا رسیدید، بادبان، قایق اینجا خواهد بود و می خواهید بادبان

around to this side.

به این طرف بیاید.

If that makes any sense at all with my hands, okay.

اگر اصلاً با دستان من منطقی به نظر می رسد، باشه.

So, there are two points where you'll turn.

بنابراین، دو نقطه وجود دارد که شما باید در آن بچرخید.

You turn there and you turn there.

به آنجا می پیچید و به آنجا می پیچید.

So, what can you control on a boat?

بنابراین، چه چیزی را می توانید در یک قایق کنترل کنید؟

Well, you control which direction you are going in.

خوب، شما کنترل می کنید که به کدام سمت می روید.

It's called bearing away or bearing up into the wind.

If I turn away from the wind or go closer to the wind.

اگر از باد دور شوم یا به باد نزدیک شوم .

You can control this main sail, whether it's close or far out, and to have that just in

شما می توانید این بادبان اصلی را کنترل کنید، چه نزدیک باشد و چه دور، و قرار گرفتن آن

the right place will affect the speed of the boat.

در مکان مناسب بر سرعت قایق تاثیر می گذارد .

You also will control, whether the jib is in or whether you're going to let it further

همچنین بسته به جهت باد، کنترل می‌کنید که بازوی در داخل است یا اینکه می‌خواهید آن را بیشتر

out, depending on the wind direction.

خارج کنید.

The center board can be all the way down into the water, or you can lift it up.

تخته مرکزی می تواند تا انتها در داخل آب باشد یا می توانید آن را بالا بیاورید.

I'm not going to explain why.

من قصد ندارم دلیلش را توضیح دهم.

It's complicated.

این پیچیده است.

And you can control where you sit.

و شما می توانید محل نشستن خود را کنترل کنید.

So, to help with the balance of the boat, okay?

بنابراین، برای کمک به تعادل قایق، خوب است؟

So, that, in a nutshell, is the basic sort of rules.

بنابراین، به طور خلاصه، این نوع اساسی قوانین است.

The basic idea of sailing.

ایده اصلی قایقرانی.

Now, let's have a look at some idioms.

حالا بیایید نگاهی به برخی اصطلاحات بیندازیم.

So, here are our idioms.

بنابراین، در اینجا اصطلاحات ما هستند.

First one: All in the same boat.

اولی: همه در یک قایق.

If we're all in the same boat, like I was when I went on a hundred-mile race and we

اگر همه ما در یک قایق باشیم، مانند زمانی که من در یک مسابقه صد مایلی رفتم و

were on it for 24 hours, we were all in the same situation.

24 ساعت در آن بودیم، همه ما در یک وضعیت قرار داشتیم.

We were all on the same team.

همه ما در یک تیم بودیم.

This idiom, all in the same boat, yep, it's the same for all of us.

این اصطلاح، همه در یک قایق، بله ، برای همه ما یکسان است.

The cameraman is working just as hard as I am.

فیلمبردار هم مثل من سخت کار می کند.

To push the boat out.

برای هل دادن قایق به بیرون

Let's push the boat out, meaning let's take a risk.

بیایید قایق را به بیرون هل دهیم، یعنی بیایید ریسک کنیم.

If you think about the boat that headed off to the New World from Plymouth down in England.

اگر به قایقی فکر می کنید که از پلیموث در انگلستان به سمت دنیای جدید حرکت کرد.

To push the boat out, let's take that big risk.

برای بیرون راندن قایق، بیایید این ریسک بزرگ را بپذیریم.

Ah, I've written this wrong.

آه، این را اشتباه نوشتم.

To miss the boat.

برای از دست دادن قایق.

So, think of that ship going off to the New World.

بنابراین، به این فکر کنید که کشتی به دنیای جدید می رود .

If you miss the boat, then you are not on it.

اگر قایق را از دست دادید، پس در آن نیستید .

And you've missed out on this opportunity.

و شما این فرصت را از دست داده اید.

To miss the boat, to miss an opportunity.

از دست دادن قایق، از دست دادن فرصت.

There's a song by Bob Marley, in which he's singing about "I don't want my boat to be

آهنگی از باب مارلی وجود دارد که در آن او درباره "من نمی خواهم قایقم را

rocked".

تکان دهند" می خواند.

Okay, if you rock the boat, you upset the balance.

خوب، اگر قایق را تکان دهید، تعادل را به هم می‌زنید.

So, to rock the boat means to unbalance, cause unnecessary problems.

بنابراین، تکان دادن قایق به معنای عدم تعادل، ایجاد مشکلات غیر ضروری است.

Like ships that pass in the night.

مثل کشتی هایی که در شب می گذرند.

Like ships that pass in the night.

مثل کشتی هایی که در شب می گذرند.

This is comparing two people to being ships or boats.

این یعنی مقایسه دو نفر با کشتی یا قایق بودن.

So, it's like one person gets up very, very, very, very early and comes back just as this

بنابراین، مثل این است که یک نفر خیلی خیلی خیلی خیلی زود از خواب بیدار می شود و درست زمانی که این

person is going off to do that.

شخص برای انجام آن کار می رود، برمی گردد.

So, like ships passing in the night, they see the lights of the other boat, but that's

بنابراین، مانند کشتی هایی که در شب می گذرند، چراغ های قایق دیگر را می بینند،

it.

اما تمام.

And these people, they're on two different schedules, two time tables, and they don't

و این افراد، در دو برنامه متفاوت، دو جدول زمانی هستند و

really see each other.

واقعاً یکدیگر را نمی بینند.

To jump ship means you abandon the ship that you are on.

پرش از کشتی به این معنی است که کشتی را که در آن هستید رها می کنید.

So, it means you change what you're doing.

بنابراین، به این معنی است که شما کاری را که انجام می دهید تغییر می دهید.

If you jump ship from a business, then you leave it and you go and work somewhere else.

اگر کشتی را از یک تجارت پرت می کنید، آن را رها می کنید و می روید و جای دیگری کار می کنید.

I'll come to our character ones at the end.

من در پایان به شخصیت های خودمان می رسم.

Now, the actual process of sailing.

در حال حاضر، روند واقعی قایقرانی.

So, plain sailing is when everything is going fine, yep.

بنابراین، قایقرانی ساده زمانی است که همه چیز خوب پیش می رود ، بله.

The sun's shining, the wind is not too little, it's not too much, and you can just sail.

خورشید می درخشد، باد نه خیلی کم است ، نه زیاد، و شما فقط می توانید دریانوردی کنید.

So, plain sailing, no problem.

بنابراین، قایقرانی ساده، مشکلی نیست.

This is easy.

این آسان است.

To sail through, it means - same idea of the travel being relatively effortless.

دریانوردی به این معنی است - همان تصور از سفر نسبتاً بی دردسر.

If you sail through your exams, then you passed them and it's not too much work and it's,

اگر امتحانات خود را با کشتی بگذرانید، آنها را قبول کرده اید و کار زیادی نیست و

you know, no problem.

می دانید، مشکلی نیست.

Like, I've got really good grades, great.

مثلاً من نمرات خیلی خوبی دارم، عالی.

I sailed through them.

از میان آنها کشتی گرفتم.

So, why are we doing these idioms?

بنابراین، چرا ما این اصطلاحات را انجام می دهیم؟

What's the point in doing them?

انجام آنها چه فایده ای دارد؟

I was just speaking about this, and we decided that the purpose of it is so that you can

من فقط در مورد این صحبت کردم، و ما به این نتیجه رسیدیم که هدف از آن این است

recognize them when you're watching a film or you're listening to an audiobook and you

که وقتی در حال تماشای یک فیلم هستید یا در حال گوش دادن به یک کتاب صوتی هستید، بتوانید آنها را

recognize these idioms.

تشخیص دهید و این اصطلاحات را تشخیص دهید.

It's nice to understand all of the language when you're watching something, but more than

وقتی در حال تماشای چیزی هستید، درک همه زبان خوب است، اما بیشتر از

that, it's good to be able to use this stuff.

آن، خوب است که بتوانید از این چیزها استفاده کنید.

So, as we're going through, if you're like, "Ah, yeah, I really like that one", then make

بنابراین، همانطور که در حال گذراندن آن هستیم، اگر می‌گویید «آه، آره، من واقعاً آن را دوست دارم»،

the effort of trying to use it.

سعی کنید از آن استفاده کنید.

To sail close to the wind.

بادبانی نزدیک باد.

This means to be quite risky, yep.

این به این معنی است که کاملاً خطرناک است، بله.

I showed you earlier that you can't sail directly into the wind, yep.

من قبلاً به شما نشان دادم که نمی توانید مستقیماً در باد حرکت کنید، بله.

So, this is impossible, and you're choosing to be just possible, yep.

بنابراین، این غیر ممکن است، و شما انتخاب می کنید که فقط ممکن باشد، بله.

You're taking risk.

داری ریسک میکنی

To sail close to the wind, to take risk.

نزدیک باد بادبانی کردن، ریسک کردن.

To hit rock bottom.

برای رسیدن به کف سنگ.

So, here's our boat, and we can't see that under the water, there is rock.

بنابراین، اینجا قایق ما است، و ما نمی توانیم ببینیم که زیر آب، سنگ وجود دارد.

If you hit rock bottom, then you're in the worst possible situation, because you're going

اگر به کف زمین رسیدید، پس در بدترین وضعیت ممکن قرار دارید، زیرا

to drown, maybe.

ممکن است غرق شوید.

So, hitting rock bottom, the worst possible place to be.

بنابراین، رسیدن به کف سنگ، بدترین مکان ممکن برای بودن است.

Now, if we hit the rock, then water is going to start coming into the boat, and we need

حالا، اگر به سنگ برخورد کنیم، آب شروع به ورود به قایق می‌کند و ما باید

to get that water out.

آن آب را بیرون بیاوریم.

So, we're going to get something to scoop it out, a bailer.

بنابراین، ما می خواهیم چیزی برای برداشتن آن بیاوریم، یک ضامن کننده.

We're going to bail the water out.

ما می خواهیم آب را با وثیقه برداریم.

So, this is an effort, an attempt to get out of trouble.

بنابراین، این تلاشی است، تلاشی برای رهایی از مشکل.

So, if someone is in prison and they need to be bailed out, then someone is trying to

بنابراین، اگر کسی در زندان است و نیاز به وثیقه دارد، در این صورت کسی تلاش می‌کند تا

get them out of trouble, at least temporarily.

حداقل موقتاً او را از دردسر خلاص کند.

All hands on deck.

همه دست روی عرشه.

Deck is like the surface of the boat.

عرشه مانند سطح قایق است.

All hands mean the people who are working on the boat.

همه دست ها یعنی افرادی که روی قایق کار می کنند .

So, everyone needs to be here right now to get the water out of the boat.

بنابراین، همه باید همین الان اینجا باشند تا آب را از قایق خارج کنند.

All hands of deck means everyone help right now.

همه دست های عرشه به این معنی است که همه در حال حاضر کمک می کنند .

To show someone the ropes.

برای نشان دادن طناب ها به کسی

Now, if you go onto a big yacht or, you know, one where, like, three masts, a tall ship,

حالا، اگر سوار یک قایق تفریحی بزرگ یا، می‌دانید، یک قایق تفریحی با سه دکل، یک کشتی بلند،

something like that.

چیزی شبیه به آن بروید.

You'll notice that it's incredibly complicated, all these different ropes.

متوجه خواهید شد که این همه طناب های مختلف، فوق العاده پیچیده است .

And if you're new onto that boat or ship, you'll want someone to explain how everything

و اگر تازه وارد آن قایق یا کشتی شده اید، می خواهید کسی توضیح دهد که چگونه همه چیز

works.

کار می کند.

You'll want them to show you the ropes.

از آنها می خواهید که طناب ها را به شما نشان دهند.

So, if someone shows you the ropes, then they are giving you basically an induction.

بنابراین، اگر کسی طناب ها را به شما نشان می دهد، اساساً به شما یک القاء می دهد.

They're giving you a guide to how things work.

آنها به شما راهنمایی می کنند که چگونه کارها انجام می شود.

To run a tight ship.

برای اداره یک کشتی تنگ.

A tight ship is a well organized one.

یک کشتی تنگ یک کشتی خوب سازماندهی شده است.

Everything is in the right place.

همه چیز در جای مناسب است.

Now, if you run a tight ship, then you run an organized household or business or whatever

حالا، اگر یک کشتی تنگ را اداره می‌کنید، یک خانه یا تجارت سازمان‌یافته یا هر چیز دیگری

it is.

را اداره می‌کنید.

You know where the money's coming in, you know where it's coming out.

شما می دانید پول از کجا وارد می شود، می دانید از کجا خارج می شود.

Everything's kind of clean and correct and as it should be.

همه چیز به نوعی تمیز و درست و همانطور که باید باشد.

Now, right at the bottom, we have a couple of more which are sort of describing character.

اکنون، درست در پایین، چند مورد دیگر داریم که به نوعی توصیف کننده شخصیت هستند.

So, this is a very old expression here, to show your true colors.

بنابراین، این یک عبارت بسیار قدیمی در اینجا است، برای نشان دادن رنگ واقعی شما.

Now, back in the time when wars happened on water, Spanish boats - probably the English

اکنون، در زمانی که جنگ‌ها روی آب اتفاق می‌افتد ، قایق‌های اسپانیایی - احتمالاً انگلیسی‌ها

did it as well - sometimes hoisted, yep, they lifted up a flag that was not their own to

هم این کار را می‌کردند - گاهی اوقات پرچمی را برافراشته می‌کردند که متعلق به خودشان نبود تا

trick the enemy in thinking that they were someone else.

دشمن را فریب دهند و فکر کنند که آنها شخص دیگری هستند.

And when they finally showed their true colors, then the enemy was surprised.

و هنگامی که آنها در نهایت چهره واقعی خود را نشان دادند ، دشمن غافلگیر شد.

So, if you show your true colors, it means that you actually show that you are bad.

بنابراین، اگر رنگ واقعی خود را نشان دهید، به این معنی است که در واقع نشان می دهید که بد هستید.

It's normally got a negative connotation, this.

معمولاً مفهوم منفی دارد، این.

So, maybe if a child is found guilty of stealing from a shop, the parent might say, "Oh, you've

بنابراین، شاید اگر کودکی به جرم دزدی از یک مغازه گناهکار شناخته شود، والدین ممکن است بگویند: "اوه، شما

really shown your true colors, haven't you?"

واقعاً چهره واقعی خود را نشان دادید، نه؟"

Yeah.

آره

Okay.

باشه.

To keep one's head - it can be positive as well, but more often, it's negative with this

نگه داشتن سر - می تواند مثبت نیز باشد، اما بیشتر اوقات، با این یکی منفی است

one.

.

Next, to keep one's head above water.

بعد، نگه داشتن سر بالای آب.

If you go under, then you're not surviving.

اگر زیر بار بروید، پس زنده نمی‌مانید.

That's actually a phrase too.

این هم در واقع یک عبارت است.

To go under means you're kind of going bankrupt.

زیر بار رفتن به معنای ورشکستگی شماست.

So, if you keep your head above water, then you are surviving, just.

بنابراین، اگر سر خود را بالاتر از آب نگه دارید، پس در حال زنده ماندن هستید، فقط.

To be in deep water.

در اعماق آب بودن

So, if our boat starts to fill up with water and we are a long way from land, then we're

بنابراین، اگر قایق ما شروع به پر شدن از آب کند و ما از خشکی فاصله زیادی داشته باشیم،

in deep water.

در عمق آب هستیم.

We are in big, big trouble.

ما در دردسر بزرگ و بزرگی هستیم.

Okay?

باشه؟

So, quite a few useful idioms for you to try and learn and absorb.

بنابراین، چند اصطلاح مفید را برای شما امتحان کنید و یاد بگیرید و جذب کنید.

Why don't you start that process now by doing the quiz?

چرا این فرآیند را اکنون با انجام مسابقه شروع نمی کنید ؟

Thanks very much for watching, I hope you've subscribed to my channel.

خیلی ممنون که تماشا کردید، امیدوارم در کانال من مشترک شوید.

Lots of work goes into the making of these videos, so we really appreciate it if you

برای ساخت این ویدیوها کار زیادی انجام می شود ، بنابراین اگر

do help us to try to grow the channel.

به ما کمک کنید تا کانال را توسعه دهیم، واقعاً از آن سپاسگزاریم.

Okay, see you next time.

باشه دفعه بعد میبینمت