Learn 18 English PHRASAL VERBS for compliments & criticism

Hi there, and welcome back to engVid. Today we are looking at phrasal verbs for complimenting

سلام، و به engVid خوش آمدید. امروز ما به دنبال افعال عبارتی برای تعریف

someone and criticizing them. So, I'm wearing a clue as in what I'm wearing today, which

و انتقاد از کسی هستیم. بنابراین، من یک سرنخ مانند آنچه امروز می پوشم می پوشم، که

should give you a clue as to which one I might be looking at on this board over here. Which

باید به شما سرنخی بدهد که ممکن است در این تخته اینجا به کدام یک نگاه کنم.

one do the costumes give you the clue to? Well done: I am raving about.

لباس ها سرنخ کدام یک را به شما می دهند؟ آفرین: من در موردش هیاهو دارم.

Okay, so this lesson should help you both in the professional world to, you know...

خوب، پس این درس باید در دنیای حرفه ای به هر دوی شما کمک کند تا...

Appraisals, we have to give opinions at work in a delicate and sensitive manner; but also

ارزیابی ها، ما باید در محل کار به شیوه ای ظریف و حساس نظر بدهیم.

in a social way, you know, to get things better, we compliment and we suggest improvements.

می‌دانید، اما همچنین در یک راه اجتماعی، برای بهتر شدن اوضاع، ما تعریف می‌کنیم و بهبودهایی را پیشنهاد می‌کنیم.

To make sure that you're not just sitting there like a couch potato, and that you're

برای اطمینان از اینکه شما فقط مثل یک کاناپه آنجا نمی‌نشینید، و

going to learn and have some fun in today's lesson, I thought I'd play a quick game with

در درس امروز می‌خواهید یاد بگیرید و کمی سرگرم شوید ، فکر کردم

you before we actually come on to the learning points. So what I want you to do is stand

قبل از اینکه واقعاً وارد درس شویم، یک بازی سریع با شما انجام دهم. نکات یادگیری پس کاری که از شما می خواهم این است که

up. If you are sat down in a chair in front of the computer, just stand up and just going

بایستید. اگر روی یک صندلی جلوی کامپیوتر نشسته اید ، فقط بایستید و

to be a series of instructions that you're going to have to try and follow. Up for it?

فقط یک سری دستورالعمل است که باید سعی کنید و دنبال کنید. برای آن؟

Good.

خوب

Okay, so we're standing. So, when I say: "Go", I want you to walk on the spot. Go. And then

باشه پس ما ایستاده ایم بنابراین، وقتی می‌گویم: «برو»، می‌خواهم درجا راه بروی. برو و بعد

when I say: "Stop", you're going to stop. Stop. Now, when I say: "Stop", you're going

وقتی می گویم: "ایست کن"، تو می ایستی. متوقف کردن. حالا، وقتی می گویم: «ایست کن»، تو

to go; and when I say: "Go", you're going to stop. Stop. Go. Very good. Okay, I'm going

می روی. و وقتی می گویم: "برو"، تو متوقف می شوی. متوقف کردن. برو خیلی خوب. خوب، من

to give you one more practice. Ready? Stop. Go. Okay. We're going to make it a little

یک تمرین دیگر به شما می دهم. آماده؟ متوقف کردن. برو باشه. اکنون می‌خواهیم آن را

bit more interesting now, we're going to include a couple more instructions. So, when I say:

کمی جالب‌تر کنیم، چند دستورالعمل دیگر را اضافه می‌کنیم. بنابراین، وقتی می گویم:

"Clap", you're going to jump; and when I say: "Jump", you're going to clap. Okay? Stop.

"کف زدن"، شما می پرید. و وقتی می گویم: "پرش"، تو دست می زنی. باشه؟ متوقف کردن.

Clap. Jump. Go. Very, very good. I think we're all ready, awake, switched on, brain in gear,

کف زدن پرش کنید. برو خیلی خیلی خوب. فکر می‌کنم همه ما آماده‌ایم، بیدار، روشن، مغز در تجهیز،

ready to learn.

آماده برای یادگیری هستیم.

Okay, so, I thought we'd talk about me today, Benjamin. We're always talking about random

خوب، پس، فکر کردم امروز در مورد من صحبت کنیم، بنیامین. ما همیشه در مورد

people and their story, so today we're going to talk about me. So, if I was "to find favour

افراد تصادفی و داستان آنها صحبت می کنیم، بنابراین امروز در مورد من صحبت خواهیم کرد. پس اگر قرار بود «از تو لطف

with you", it means... Well, we can see that the word "favourite"... So I would become

پیدا کنم» یعنی... خب، می بینیم که کلمه «محبوب»... پس محبوب شما می شدم

a favourite of yours. "To find favour". "Favour" means a good feeling.

. "برای یافتن لطف". "نفع" به معنای احساس خوب است.

"To look up to", so obviously some of you are going to veer more on that side of the

"برای نگاه کردن به"، بنابراین بدیهی است که برخی از شما بیشتر به آن سمت از

board, but some of you might look up to some of the teachers on here, and think: "Yes,

هیئت مدیره منحرف خواهید شد، اما برخی از شما ممکن است به برخی از معلمان اینجا نگاه کنید و فکر کنید: "بله،

thank you, teacher, sometimes you teach me something". "To look up to", so we're looking

متشکرم، معلم، گاهی به من چیزی یاد می دهی.» "برای نگاه کردن به"، بنابراین ما به دنبال

up. Okay? Like that person is on a pedestal. Okay? Like they are on a...

بالا هستیم. باشه؟ مثل اینکه آن شخص روی یک پایه است. باشه؟ مثل اینکه بر روی یک...

"To put someone on a pedestal" means to value them highly, which links to this phrase: "To

«کسی را روی یک پایه گذاشتن» به معنای بها دادن به اوست که به این عبارت پیوند می خورد: «

speak highly of someone". If I speak highly of someone, it means that I say good things

از فلانی ستایش کردن». اگر از کسی تمجید کنم، به این معنی است که در مورد او چیزهای خوبی می گویم

about them. So, if you speak highly of me, you tell your friends: "Benjamin on engVid,

. بنابراین، اگر از من تعریف می کنید، به دوستان خود می گویید: "بنیامین در engVid،

he teaches me good things."

او چیزهای خوبی به من یاد می دهد."

"To butter up", so... "To butter", so there's a sense here that we're trying to make the

«کره زدن»، پس... «کره زدن»، بنابراین این حس وجود دارد که ما در تلاشیم تا آن

person listen to us, we're trying to make that person sweet. You know, toast on its

شخص به حرف ما گوش دهد، ما سعی می کنیم آن شخص را شیرین کنیم. می دانید نان تست به

own is not very nice, but with a bit of butter it becomes easier to eat. So, if you butter

خودی خود خیلی خوب نیست، اما با کمی کره خوردن آن راحت تر می شود. بنابراین، اگر

up to someone, maybe you're trying to get them to do something. If you butter up to

به کسی علاقه دارید، شاید در تلاش هستید که او را مجبور به انجام کاری کنید. اگر به

me, maybe you're writing a message on the forum, saying: "Benjamin, dah-dah-dah-dah-dah",

من کمک می کنید، شاید دارید در انجمن پیامی می نویسید و می گویید: "بنیامین، ده-ده-ده-داه-داه"

and that's buttering up.

و این باعث می شود که کره ای به خود بگیرد.

"To hand it to". So, we would use this a little bit like: "Oh, I've got to hand it to you.

"به دست دادن". بنابراین، ما از این کمی استفاده می کنیم: "اوه، باید آن را به شما تحویل دهم.

That was fantastic. I've got to hand it to you". "To hand it to" means to give credit.

این فوق العاده بود. باید آن را به شما تحویل دهم". «دست دادن به آن» به معنای اعتبار بخشیدن است.

To give credit. If you hand it to me, then it's like: "Yeah, Benjamin, that was good."

اعتبار دادن. اگر آن را به من بسپاری، مثل این است: "آره، بنیامین، خوب بود."

Don't worry, you'll get to say bad things in a moment.

نگران نباشید، در یک لحظه چیزهای بدی خواهید گفت.

If you give me a "pat on the back"-okay?-that means well done. "To pat on the back" means

اگر به من یک "پشت زدن به پشت" بدهید - باشه؟ - به این معنی است که آفرین. «کَلَکُمْ»

to congratu-... To congratulate.

یعنی تبریک گفتن-... تبریک گفتن.

"To take your hat off to", okay? So that is a symbol of respect, to take your hat off.

"برای برداشتن کلاه از سر"، باشه؟ پس این نماد احترام است که کلاه خود را از سر بردارید.

There's a... So we're harking back to sort of Victorian manners, here, where a gentleman

وجود دارد... بنابراین ما به نوعی از آداب ویکتوریایی بازمی‌گردیم، در اینجا، جایی که یک آقایی

would take their hat off as a form of respect to another person. We still have this reference

به عنوان احترام به شخص دیگری کلاه خود را از سر برمی‌دارد . ما هنوز هم این مرجع

here in our way of speaking. "To take your hat off to" means to show respect.

را در روش صحبت خود در اینجا داریم. «کلاه از سر برداشتن» به معنای احترام گذاشتن است.

"To wax lyrical about", kind of an unusual phrasal verb, this one. So, "wax" we get in

«تغزلی کردن درباره»، نوعی فعل عبارتی غیرمعمول، این یکی. بنابراین، "موم" ما در

a... Do you know what wax makes? It makes candles. "Wax lyrical", so we can see the

یک ... آیا می دانید موم چه چیزی را می سازد؟ شمع درست می کند . "Wax lyrical"، بنابراین ما می توانیم

word, the shorter word in the big word: "lyric", write a song, so you're kind of using a candle

کلمه، کلمه کوتاه تر را در کلمه بزرگ ببینیم: "غزل"، یک آهنگ بنویس، بنابراین شما به نوعی از یک شمع

to write a song, you're kind of making something sound quite good. If you wax lyrical about

برای نوشتن یک آهنگ استفاده می کنید، شما به نوعی صدا را در می آورید. بسیار خوب. اگر

Benjamin on engVid, you're saying: "Benjamin, engVid lessons, fantastic, blah, blah, blah,

در engVid در مورد بنجامین غزلی کنید، می گویید: "بنجامین، درس های engVid، خارق العاده، بلا، بلا، بلا، بلا، بلا، بلا، بله، بلا، بله، بله، بله، بله،

blah, blah".

بله، بله، بلحاظ.

And, of course, if you "rave about", then you're really excited, you're full of enthusiasm

و، البته، اگر "هیجان زده" می کنید، واقعاً هیجان زده هستید، سرشار از اشتیاق

and you're just really loving it. But it does sort of refer to speaking about someone. So,

هستید و واقعاً آن را دوست دارید. اما به نوعی به صحبت در مورد کسی اشاره دارد. بنابراین،

you know, why not tell someone about Benjamin on engVid?

می دانید، چرا درباره بنجامین در engVid به کسی بگویید؟

Criticism. If I've been a bad boy, if I've been a bad man and I haven't taught you well,

نقد. اگر من پسر بدی بوده‌ام، اگر مرد بدی بوده‌ام و به شما خوب یاد نداده‌ام

then you may be criticizing me instead of praising me. You might say: "Benjamin, you're

، ممکن است به جای تعریف و تمجید از من انتقاد کنید. ممکن است بگویید: "بنیامین، تو

such a show off. You show off. What is this strange outfit that you are wearing?"

خیلی خودنمایی می کنی. خودنمایی می کنی. این لباس عجیبی که پوشیده ای چیست؟"

"Screw up", now, this is slightly more American English than it is British English, but I've

"Screw up"، حالا، این کمی بیشتر از انگلیسی آمریکایی انگلیسی است، اما

included it anyway. "To screw up". So, it means kind of to make a mess. So if my board

به هر حال من آن را گنجانده ام. "به هم زدن". بنابراین، به معنای ایجاد آشفتگی است. پس اگر

was all: "Uhl-uhl-uhl", it's like: "Benjamin, you've screwed up, man. That is not a good

تابلوی من همه این بود: «اُهُلُ الاُهُل»، مثل این است که: «بنیامین، قاطی کردی ، مرد، این

lesson." Okay? "To screw up" means to make a mess.

درس خوبی نیست». باشه؟ «به هم زدن» یعنی به هم ریختن.

"To measure up". I don't know if you've seen my video about going to the hairdresser, but

"اندازه گیری". نمی دانم ویدیوی من در مورد آرایشگاه رفتن را دیده اید یا نه، اما

I had a ruler, a metal ruler with inches and centimetres on. "To measure up". So you're

من یک خط کش داشتم، یک خط کش فلزی با اینچ و سانتی متر. "اندازه گیری". بنابراین شما به نوعی در حال

sort of evaluating. So you'd be... You'd say something like: "Benjamin, you've been measured

ارزیابی هستید. پس می‌توانی... چیزی شبیه این می‌گویی : "بنیامین، تو را

up, and you've been found wanting." Okay? I'm going to write that in. "You have been...

سنجیده‌اند، و تو را ناتوان یافتند." باشه؟ می‌خواهم آن را بنویسم. "تو بوده‌ای

You have been measured up, and you have been found wanting". "Found wanting" means... Okay,

... اندازه‌گیری شده‌ای و بی‌نیاز شده‌ای". "پیدا شد خواستن" یعنی... باشه،

I'm looking for something good, but I'm still looking for something good and I'm still wanting

من دنبال چیز خوبی می گردم، اما همچنان دنبال چیز خوبی هستم و هنوز هم

something good that's not there. "You have been measured up, and found wanting." Okay?

چیز خوبی می خواهم که آنجا نیست. "شما اندازه گیری شده اید و بی نیاز شده اید." باشه؟

"What are you playing at?" Okay? So this expresses confusion. "Playing", without this preposition,

"در چه چیزی بازی می کنی؟" باشه؟ پس این بیانگر سردرگمی است. "بازی کردن" بدون این حرف اضافه،

okay? Nice and innocent. Put that preposition "at" next to it: "Playing at", it expresses

باشه؟ خوب و معصوم آن حرف اضافه «at» را در کنار آن قرار دهید: «بازی در»،

a sense of not very happy with this; it's quite strange. "What are you playing at?"

بیانگر احساسی است که از این بابت خیلی خوشحال نیستم. کاملا عجیب است "در چه چیزی بازی می کنی؟"

Okay, let's just put a line there.

خوب، بیایید فقط یک خط بگذاریم.

So, these next four are about being quite mean to me, about being quite nasty. So, if

بنابراین، این چهار مورد بعدی در مورد این هستند که برای من کاملاً بد رفتار می کنند، در مورد اینکه کاملاً زشت هستند. بنابراین،

you "pick on", okay? So you pick, you pick a scab, you pick on... If you're picking on,

اگر "انتخاب کنید"، باشه؟ پس می چینی، دلمه می چینی، می چینی... اگر می چینی،

then you're being quite unpleasant. "Pick on" makes me think of sort of school and bullies,

پس کاملاً ناخوشایند هستی. "انتخاب کن" باعث می شود به نوعی مدرسه و قلدرها فکر کنم،

okay? So, we don't... We don't want to... You to pick on me.

خوب؟ بنابراین، ما نمی‌خواهیم... ما نمی‌خواهیم... شما مرا انتخاب کنید.

If you "lay into someone", then you really have lots of different criticisms, you lay

اگر "به کسی دراز بکشید"، پس واقعاً انتقادهای مختلفی دارید، دراز می کشید

in, you say: "This is wrong, this is bad, this is wrong." Of course that's never going

، می گویید: "این اشتباه است، این بد است، این اشتباه است." البته این اتفاق هرگز

to happen with me, is it, loyal subscribers?

برای من نخواهد افتاد، آیا مشترکین وفادار؟

Because I would feel quite "run down", you would have run me down. Benjamin would be

از آنجا که من کاملاً احساس "فرار" می کنم، شما مرا زیر پا می گذارید. بنیامین

feeling very sad, and he wouldn't come back and make the next video for a very long time,

خیلی غمگین می شد و برای مدت طولانی برنمی گشت و ویدیوی بعدی را نمی ساخت،

so you better watch out. Okay?

پس بهتر است مراقب باشید. باشه؟

"To rub something in", so it... You would think it's something nice, rubbing something

"مالیدن چیزی در"، پس آن را... شما فکر می کنید چیز خوبی است، مالیدن

in. Maybe you're rubbing some ointment in, but we use it... Like a special potion. We

چیزی در آن. ما

use it to say that we're repeating this bad news, we're repeating this criticism. If you

از آن استفاده می کنیم که بگوییم این خبر بد را تکرار می کنیم، این انتقاد را تکرار می کنیم. اگر

rub something in, you say: "Benjamin, you're bad. Benjamin, you're bad." Rubbing it in,

چیزی بمالید، می گویید: بنیامین، تو بدی، بنیامین، تو بدی. با مالیدن آن،

you're saying it again and again and again. Okay?

شما آن را بارها و بارها و بارها می گویید. باشه؟

But you know, me being me, that I will always "hit back", I will always bounce back and

اما تو می دانی که من که من هستم، که همیشه "مقاومت می کنم"، من همیشه پاسخ خواهم داد و

then you'll come back to giving me lots of praise and finding favour with me, looking

سپس تو برمی گردی و مرا تحسین می کنی و با من لطف می کنی، به من

up to me, speaking highly of Benjamin on engVid.

نگاه می کنی و از بنیامین به شدت صحبت می کنی. در engVid.

Hope you've enjoyed today's lesson. Until next time, press "Subscribe", say good things,

امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید. تا دفعه بعد، «اشتراک» را فشار دهید، چیزهای خوب بگویید

and take today's quiz. All the best. I'll see you on the next video. Bye.

و در آزمون امروز شرکت کنید. بهترین ها. در ویدیوی بعدی شما را می بینم. خدا حافظ.