Work English: Expressions for polite negotiations

Hey, guys. Welcome back to engVid with me, Benjamin. Today, we're looking at a

سلام بچه ها. به engVid با من خوش آمدید ، بنیامین. امروز، ما به دنبال یک

business-English lesson for a reasonable, sort of intermediate and

درس انگلیسی تجاری برای سطح معقول، متوسط ​​و

upwards level; helping you to do business, perhaps with other cultures,

بالاتر هستیم. به شما کمک می کند تا تجارت کنید، شاید با فرهنگ های دیگر،

or if you just want to sound a little bit more polite when you are negotiating

یا اگر فقط می خواهید زمانی که در حال مذاکره

and trying to reach a deal. Obviously, it will benefit those of you who are not

و تلاش برای رسیدن به یک معامله هستید کمی مودب تر به نظر برسید. بدیهی است که به نفع شماست که

necessarily using English at work, because you'll see grammar structure

لزوماً در محل کار از انگلیسی استفاده نمی کنید، زیرا ساختار

and... grammar structures in use, and it will just help your... your general

گرامر و ساختارهای گرامری را در حال استفاده خواهید دید و فقط به توانایی عمومی انگلیسی شما کمک می کند

English ability. Okay, so opening up a conversation, you might say something,

. خوب، پس باز کردن یک مکالمه، ممکن است چیزی بگویید،

like: "Do you think we could have a little talk about...?" So, it sounds to

مانند: "آیا فکر می کنید می توانیم کمی در مورد ... صحبت کنیم؟" بنابراین، به نظر

me, like, something my former boss would say to me, if I'd maybe done something

من، مانند چیزی است که رئیس سابقم به من می‌گفت، اگر من واقعاً کار بدی انجام می‌دادم

really bad. She'd say: "Do you think we could have a little talk about this?"

. او می‌گفت: "به نظر شما می‌توانیم کمی در این مورد صحبت کنیم؟"

The "little talk" makes it sound, you know... she's being polite; it's not

"حرف های کوچک" آن را به صدا در می آورد، می دانید... او مودب است. آنقدرها

that serious. It doesn't sound ser-... serious, even if it is serious, if you

هم جدی نیست جدی به نظر نمی رسد ، حتی اگر جدی باشد، اگر

see what I mean. "We" — the use of the pronoun: "we" includes, so we're... it

منظور من را متوجه شدید. "ما" - استفاده از ضمیر: "ما" شامل، پس ما هستیم...

makes us sound equal, even if we're not. And we have: "could have", and "we could

باعث می شود که ما برابر به نظر برسیم، حتی اگر نباشیم. و ما داریم: «می‌توانستیم»، و «می‌توانستیم

have" — it's... it's not a direct way of phrasing the question, which makes it

داشته باشیم» - این یک روش مستقیم برای بیان سؤال نیست، که آن

more polite. Okay. "Do you think we could have a little talk about" whatever

را مؤدبانه‌تر می‌کند. باشه. "آیا فکر می‌کنید می‌توانیم در مورد آن صحبت کنیم؟"

you're talking about. Okay.

باشه.

Into the actual negotiation. If you're asking them to do something quicker,

وارد مذاکره واقعی شد. اگر از آنها می خواهید کاری را سریعتر انجام دهند،

instead of: "Do it now; you're being slow", you might say: "I was wondering

به جای: "اکنون این کار را انجام دهید، شما کند هستید "، ممکن است بگویید: "می خواستم بتوانید

if you might be able to finish the report a little bit sooner", or whatever

گزارش را کمی زودتر تمام کنید" یا هر

you're asking them to do. "I was wondering if you might be able to

کاری که از آنها بخواهید انجام دهند "می خواستم بدونم که آیا ممکن است بتوانید

________________ a little bit sooner". Okay, moving on. "I think I" or "we

کمی زودتر ________________ انجام دهید". باشه ادامه بده "فکر می کنم من" یا "ما

could do this, provided you do that". So, it's like: "We'll do this, if you do

می توانیم این کار را انجام دهیم، به شرطی که شما آن کار را انجام دهید". بنابراین، مانند این است: "ما این کار را می کنیم، اگر شما آن را انجام

that". "Provided you" or "as long as" — this is asking them to commit to doing

دهید". "به شرطی که شما" یا "تا زمانی که" - این از آنها می خواهد که متعهد به انجام

it; it's asking for a promise. Okay? "I think we could finish our sales forecast

آن باشند. یک وعده می خواهد باشه؟ "من فکر می کنم

by the end of the day, as long as you do this". Okay? If we're being asked to do

تا زمانی که شما این کار را انجام دهید، می توانیم پیش بینی فروش خود را تا پایان روز تمام کنیم." باشه؟ اگر از ما خواسته شود

something that we don't have permission to give a definite answer, then a phrase

کاری انجام دهیم که اجازه پاسخ قطعی را نداریم، عبارتی

like this: "I would have to check that with" — whoever the person is — "first".

مانند این: "باید آن را با هر کسی که باشد" "اول" بررسی کنم.

"I would have to check with ________________ first". Okay. And then

"من باید ابتدا با ________________ چک کنم". باشه. و سپس

he or she'd have to confirm... he or she would have to confirm. Okay? Cool? With

او باید تأیید کند ... او باید تأیید کند. باشه؟ سرد؟ با

me so far? Hope so. Now, really trying to reach that agreement — the

من تا الان؟ امیدوارم. اکنون، واقعاً در تلاش برای رسیدن به آن توافق -

deal-breaker. "What if we did this, and you did that?" So, we've got a problem;

توافق شکن است. "اگر ما این کار را می کردیم و تو آن کار را می کردی؟" بنابراین، ما یک مشکل داریم.

we're trying to find a solution. "What if we raised another 1,000 pounds, and

ما در حال تلاش برای یافتن راه حل هستیم " اگر 1000 پوند دیگر جمع آوری کنیم و

you spoke to your sponsors in Japan?" Okay? "We're gonna do this; you do

شما با حامیان مالی خود در ژاپن صحبت کنید، چه می شود؟" باشه؟ "ما این کار را می کنیم، شما آن کار را انجام می دهید

that". But: "What if" — yeah? — it's a proposal; it's just a suggestion; it's

." اما: "اگر" - بله؟ - این یک پیشنهاد است. این فقط یک پیشنهاد است این

not an order. Yep. Sometimes people don't like being given very direct

یک دستور نیست بله گاهی اوقات مردم دوست ندارند که خیلی مستقیم به آنها

orders because it... then the... the relationship, it's like, this person's

دستور داده شود، زیرا ... پس از آن رابطه، مثل این است که این شخص

important and you're just being told what to do. So, suggestions phrased like

مهم است و فقط به شما می گویند که چه کار کنید. بنابراین، پیشنهاداتی که به این شکل بیان می‌شوند

this tend to upset people less.

، کمتر مردم را ناراحت می‌کنند.

Okay, so we've kind of finished our discussion, and what we're doing here is

بسیار خوب، پس ما تا حدودی بحث خود را به پایان رساندیم، و کاری که ما در اینجا انجام می دهیم،

just sort of agreeing the... the action steps. "I'll wait to hear from you,

فقط به نوعی موافقت با... مراحل عمل است. "پس منتظرم تا از شما بشنوم

then". So, that's like: This person needs to do something, and you're gonna

". بنابراین، این مانند: این شخص باید کاری انجام دهد، و

tell me when you finished it. "I'll wait to hear from you, then." The hearing

شما وقتی آن را تمام کردید به من خواهید گفت. "پس منتظر می مانم تا از شما بشنوم." جلسه

doesn't have to be a telephone call; it could be an email, or a letter, or

استماع نباید یک تماس تلفنی باشد. این می تواند یک ایمیل، یا نامه، یا

anything else. "I think that should be doable". "Doable" — can do. "Yep, I can

هر چیز دیگری باشد. "من فکر می کنم که باید قابل انجام باشد ". "قابل انجام" - می تواند انجام دهد. "بله، من می

do that. I think that should be doable." It's not 100% commitment to doing it,

توانم این کار را انجام دهم. من فکر می کنم که باید انجام شود." 100% تعهد به انجام آن نیست،

but it's like: "Yeah, I think we can do it". "Leave it with me; I'll see what I

اما مانند این است: "آره، من فکر می کنم ما می توانیم آن را انجام دهیم". "آن را به من بسپار، من ببینم چه کاری

or we can do. Leave it with me." It's, like: "Don't you worry. I'll get on with

می توانیم انجام دهیم. این مانند: "نگران نباش. من با

it. It's fine." Okay. A couple of phrases now, if the discussion is not

آن ادامه خواهم داد. خوب است." باشه. اگر بحث به

going so well. You might say: "I suppose I could look into it." This you would

این خوبی پیش نمی رود حالا چند عبارت. ممکن است بگویید: "فکر می کنم می توانم به آن نگاه کنم."

say, if you have been asked to do something that you think is slightly

اگر از شما خواسته شده است کاری انجام دهید که فکر می کنید کمی

irrelevant or unnecessary. "I suppose" means, like: "Well, if I really had to,

بی ربط یا غیر ضروری است، این را می گویید. "فکر می کنم" به این معنی است، مانند: "خب، اگر واقعاً مجبور بودم،

I could look into it." It's not saying: "If I really had to, I will look into

می توانستم آن را بررسی کنم." این نمی‌گوید: "اگر واقعا مجبور بودم، آن را بررسی خواهم

it." It's like: Maybe. Yeah? If something is not looking very likely:

کرد." مانند: شاید. آره؟ اگر چیزی خیلی محتمل به نظر نمی رسد:

"Actually, it's looking... the diary's looking a bit full". "Actually, it's

"در واقع، به نظر می رسد ... دفتر خاطرات کمی پر به نظر می رسد". "در واقع، به

looking... it's not looking so good". "To look" is, like, how it appears — the

نظر می رسد ... آنقدرها هم خوب به نظر نمی رسد". «نگاه کردن»، مثل این است که به نظر می رسد -

situation to be. Is it looking good or is it looking bad? "Is there any chance

وضعیتی که باید باشد. آیا ظاهرش خوب است یا بد به نظر می رسد؟ "آیا فرصتی وجود دارد

you could" — I'm a little bit desperate now. They have to do something,

که بتوانید" - من اکنون کمی ناامید هستم. آنها باید کاری انجام دهند،

otherwise, it's all gonna fall down. "Is there any chance you could speak to

در غیر این صورت، همه چیز خراب می شود. " آیا فرصتی وجود دارد که بتوانید با فلانی صحبت کنید

so-and-so?" Okay. A couple more phrases; just wait right there.

؟" باشه. چند عبارت دیگر؛ فقط همین جا صبر کن

What I was going to say at the beginning of the video, but forgot to say is that

چیزی که در ابتدای ویدیو می‌خواستم بگویم ، اما فراموش کردم بگویم این است که

doing business in different cultures necessitates doing things in a slightly

انجام تجارت در فرهنگ‌های مختلف مستلزم انجام کارها به روشی کمی

different way. So, for example: If you are doing business in Russia, then

متفاوت است. بنابراین، برای مثال: اگر در روسیه تجارت می کنید،

personal connections are going to be very important, and taking time and

ارتباطات شخصی بسیار مهم خواهد بود، و وقت

showing respect to people in authority. Whereas if you're in India, taking an

گذاشتن و احترام گذاشتن به افراد صاحب قدرت. در حالی که اگر در هند هستید و

interest in the family, the wider family — pretending to like cricket. Or if

به خانواده علاقه دارید، خانواده بزرگتر - وانمود می کنید که کریکت را دوست دارید. یا اگر

you're, you know... some cultures will require you to build up a trust, so

هستید، می دانید... برخی از فرهنگ ها از شما می خواهند که یک اعتماد ایجاد کنید، بنابراین

they... they know who you are; rather than it just being a pure financial

آنها... آنها می دانند که شما کی هستید. به جای اینکه فقط یک معامله مالی خالص

deal. But pretending that we have jumped through all of those hoops, let's see

باشد. اما با تظاهر به اینکه از تمام این حلقه‌ها عبور کرده‌ایم، بیایید

what we might actually say to close a deal. "Our usual price is 200 dollars,

ببینیم واقعاً برای بستن یک معامله چه می‌توانیم بگوییم . "قیمت معمول ما 200 دلار است،

but for you, we could do it for 180. How does that sound?" So, I've put: "could"

اما برای شما، ما می‌توانیم آن را با 180 دلار انجام دهیم. چطور به نظر می‌رسد؟" بنابراین، من

instead of "can", because if I say: "can", then it's 100% definite — we're

به جای "می توانم" را قرار دادم: "می تواند"، زیرا اگر بگویم: "می توانم"، آنگاه 100٪ قطعی است - ما برای این

going to offer it to you for this. But if I say: "could", it makes it sound

کار آن را به شما پیشنهاد می کنیم. اما اگر بگویم: «می‌تواند»، باعث می‌شود

like more of a favour. Yeah? We're being kind to that person. And if we're being

که بیشتر به نظر لطف بیاید. آره؟ ما با آن شخص مهربان هستیم. و اگر

kind, then they can't ask for too much of a reduction, because we already have

مهربان باشیم، آن‌ها نمی‌توانند تقاضای کاهش بیش از حد کنند ، زیرا ما

been kind to lower it a little bit. "That's" — short for "that is" — "a

قبلاً لطف کرده‌ایم تا کمی آن را کاهش دهیم. "That's" - مختصر "that is" - "

saving of fifteen percent. Does that sound good to you?"

پانزده درصد پس انداز است. آیا این به نظر شما خوب است؟"

"On top of that" — now I'm offering an extra. "On top of that, we'll throw in

"علاوه بر آن" - اکنون من یک پیشنهاد اضافی ارائه می کنم . علاوه بر این، ما

unlimited upgrades for the next year." -"That's... oh, great. Let's shake on it

ارتقاء نامحدودی را برای سال آینده انجام خواهیم داد. -"این... اوه، عالیه. پس بیایید روی آن تکان

then". Yeah. The shaking is the 100%: "Yeah, we agree". Okay? So, hopefully,

دهیم". آره لرزش 100% است: "آره، ما موافقیم". باشه؟ بنابراین، امیدوارم

there's been some useful phrases in there for you. We've had quite a few

عبارات مفیدی برای شما وجود داشته باشد. ما

phrases about sort of sounding good and looking good. And you can always tell

عبارات زیادی در مورد خوب به نظر رسیدن و ظاهر خوب داشته ایم. و همیشه می‌توانید

how someone perceives the world by whether they're saying: "sound good" or

با گفتن این جمله که «صدا خوب است» یا

"look good" — whether they're more of a listening person or a seeing person, but

«خوب به نظر می‌رسد»، درک جهان را چگونه درک می‌کند - اینکه آیا آنها بیشتر یک شخص شنونده هستند یا یک فرد بینا، اما

that's another story. Right. Why don't you do the quiz now? And then it will

این داستان دیگری است. درست. چرا الان آزمون را انجام نمی دهید؟ و سپس

help you to remember some of these phrases. If you're not already a

به شما کمک می کند تا برخی از این عبارات را به خاطر بسپارید . اگر قبلاً

subscriber — thank you to those who are — then maybe you could do that now, and

مشترک نیستید - از کسانی که مشترک هستند متشکرم - شاید اکنون بتوانید این کار را انجام دهید و

ask to get the notifications so you get my videos when they turn up, which is

بخواهید اعلان‌ها را دریافت کنید تا وقتی ویدیوهای من ظاهر شد،

about every three weeks. See you very soon.

تقریباً هر سه هفته یکبار، آن‌ها را دریافت کنید. خیلی زود میبینمت