Talking about LOVE & relationships in English: I got dumped!

Hello, guys, and welcome back to engVid. My name's Benjamin, and welcome to the best place

سلام، بچه ها، و به engVid خوش آمدید. اسم من بنیامین است و به بهترین مکان

on the internet to learn your English. Today has not been a good day. I am sad because

در اینترنت برای یادگیری زبان انگلیسی خود خوش آمدید. امروز روز خوبی نبود. من غمگین هستم زیرا

"I got dumped." That's right, today, we're going to do a lesson about using words for

"من را انداختند." درست است، امروز، ما درسی در مورد استفاده از کلمات برای

emotions, and how to talk about getting dumped, getting over it, and moving on to the next

احساسات، و نحوه صحبت در مورد سرگردان شدن، غلبه بر آن، و رفتن به فرد بعدی

person, if appropriate.

، در صورت لزوم، خواهیم داشت.

So, today, "I got dumped." Okay? We use this auxiliary verb with: "dumped". So it's an

بنابراین، امروز، "من را انداختند." باشه؟ ما از این فعل کمکی با: "dumped" استفاده می کنیم. بنابراین یک

auxiliary verb. Okay? And then in the past simple tense. "I got dumped." It means the

فعل کمکی است. باشه؟ و سپس در زمان گذشته ساده. "من را انداختند." یعنی آن

person threw me away; they told me to disappear, to get rid of myself. Okay? So, if a friend

شخص مرا دور انداخت. به من گفتند ناپدید شو تا از شر خودم خلاص شوم. باشه؟ بنابراین، اگر یکی

asked me: "What happened, Benjamin?" I would say: "Well, she"-the girl-"dumped me." Okay?

از دوستان از من بپرسد: "چی شده بنیامین؟" می‌گفتم: «خب، اون دختره منو انداخت.» باشه؟

Again, in the past simple because it only happened once, that's why it's in the past

باز هم در گذشته ساده چون فقط یک بار اتفاق افتاده است، به همین دلیل در گذشته

simple. It'd be complicated if she dumped me again, and again, and again, and again.

ساده است. اگر او دوباره و بارها و بارها و بارها مرا رها کند، پیچیده می شود.

We won't talk about that.

ما در مورد آن صحبت نخواهیم کرد.

Or, if it was different: "I dumped her." Ha-ha, I dumped her. Okay? So we got a mixture of

یا، اگر متفاوت بود: "من او را انداختم." ها-ها، من او را انداختم. باشه؟ بنابراین ما در اینجا ترکیبی از

active and passive here. This, obviously, active, and: "I got dumped" there in the passive.

فعال و غیرفعال به دست آوردیم. این، بدیهی است، فعال، و: "من ریخته شد" در آنجا در منفعل.

That was done to me, but if I dumped her, that's active; that's me doing it to her.

این کار با من انجام شد، اما اگر او را رها کنم، فعال است. من این کار را با او انجام می دهم.

I think that's her, maybe she'll take me back. No, I'm sorry, you're dumped.

فکر می کنم اوست، شاید مرا پس بگیرد. نه، متاسفم، شما را انداخته اید.

Okay, now, because she dumped me and I don't want to speak to her, my friend has to tell

خوب، حالا، چون او مرا ول کرد و من نمی خواهم با او صحبت کنم، دوستم باید به

me to "Calm down." He's telling me right now that I need to calm down. So that's a sad

من بگوید "آرام باش." او همین الان به من می گوید که باید آرام باشم. پس این چهره غمگینی است

face. My sad emotions have to go down. He's telling me to calm down. My sadness, my anger

. احساسات غمگین من باید پایین بیایند. داره بهم میگه آروم باش اندوه من، عصبانیت من

- down. Okay? Sad face, down.

- پایین. باشه؟ چهره غمگین، پایین.

What he wants me to do, what my friend, George, wants me to do is to "Cheer up." Cheer up.

کاری که او از من می خواهد، کاری که دوستم، جورج، از من می خواهد انجام دهم این است که «خوشحال شوم». شاد باش

Okay? So this is my smiley face and he wants more of that, so he says to me: "Cheer up."

باشه؟ بنابراین این صورت خندان من است و او بیشتر از آن می خواهد، بنابراین به من می گوید: "خوشحال شو."

Now, I'm having a bad day and I'm not wanting to cheer up and I don't want to calm down.

الان روز بدی را سپری می کنم و نمی خواهم روحیه بدهم و نمی خواهم آرام باشم.

So what he says to me next... This is what my friend says to me, he says: "Deal with

پس بعد به من چه می گوید... این را دوستم به من می گوید، می گوید: با آن کنار بیای

it." He says: "Deal with it." Now, what does that mean? "Deal", that means get to grips,

. می گوید: با آن مقابله کن. حالا معنی اون چیه؟ "معامله"، یعنی دست به دست شوید،

be strong, be strong. Manage it, the girl. Okay? With "it" meaning the "dumped", the

قوی باشید، قوی باشید. مدیریت کن دختر باشه؟ با «آن» به معنای «ریخته»

being dumped, the dumping. Okay?

، ریخته شدن، ریخته شدن. باشه؟

He tells me to: "Get over it." Get over it, he wants me to move on. Okay? This is me being

به من می‌گوید: «بگذر». غلبه کن، او از من می خواهد که ادامه دهم. باشه؟ این من هستم که از

dumped, he wants me to jump over that, to move on, to move into the future. Okay? And

بین می‌روم، او از من می‌خواهد که از روی آن بپرم، به جلو بروم و به آینده بروم . باشه؟ و

he says to me... He says to me: "Benjamin, there are plenty more fish in the sea." Well,

به من می گوید... به من می گوید: بنیامین، ماهی های زیادی در دریا وجود دارد. خوب،

that's nice. Okay? "Fish", he's obviously talking about girls - no pun intended. Okay?

این خوب است. باشه؟ "ماهی"، او آشکارا در مورد دختران صحبت می کند - بدون جناس. باشه؟

"Plenty more fish in the sea." Don't worry, don't be sad. There are more people to meet.

ماهی های بیشتری در دریا وجود دارد. نگران نباش غمگین نباش افراد بیشتری برای ملاقات وجود دارد.

Now, what George needs me to do, he wants me to: "Look forward to" something. To look

اکنون، کاری که جورج به من نیاز دارد انجام دهم، او از من می خواهد: "منتظر چیزی باشید". تا

forward to the future. Okay? So, if I'm sad, I don't think about the future. I'm just sad,

به آینده نگاه کنیم. باشه؟ بنابراین، اگر غمگین باشم، به آینده فکر نمی کنم. من فقط ناراحتم، به

I'm thinking about girl who dumped me. But he wants me to look forward, to be excited

دختری فکر می کنم که مرا رها کرد. اما او از من می خواهد که به جلو نگاه کنم، تا در مورد چیزی هیجان زده باشم

about something. Okay? So he wants me to say... He wants me to say: "George, I am looking

. باشه؟ پس از من می‌خواهد بگویم... او از من می‌خواهد بگویم: "جورج، من مشتاقانه

forward to having a beer tonight.", "I am looking forward to..." and then we write down

منتظرم که امشب یک آبجو بخورم."، "من مشتاقانه منتظرم..." و سپس

an event, something we are excited about. So we could say: "a party", or: "playing sport",

یک رویداد را یادداشت می‌کنیم، چیزی که ما داریم. هیجان زده هستند. بنابراین می‌توان گفت: «یک مهمانی» یا «ورزش کردن»،

something active. Okay?

چیزی فعال. باشه؟

Now, this girl has annoyed me so much, and George, he keeps sending me little text messages.

حالا این دختر خیلی اذیتم کرده و جورج مدام برایم پیامک های کوچک می فرستد.

"George is getting on my nerves." So George, here he is, these are my nerves all the way

جرج اعصابم را خراب می کند. جورج، او اینجاست، اینها اعصاب من در

through my body, George is on my nerves and he's making me angry. Okay? "Getting on my

تمام بدنم هستند، جورج روی اعصاب من است و او مرا عصبانی می کند. باشه؟ «

nerves", it means to make angry. Okay? This is in the present continuous. Okay? It's happening

اعصابم خورد» یعنی عصبانی کردن. باشه؟ این در حال استمراری است. باشه؟

again, and again, and again. It's happening now. Right?

دوباره و دوباره و دوباره تکرار می شود. الان داره اتفاق میفته درست؟

Now, here, I could say: "George gets on my nerves." This is present simple. This is more

حالا، اینجا، می‌توانم بگویم: «جورج اعصابم را به هم می‌ریزد». این در حال حاضر ساده است. این جدی تر است

serious. Okay? This implies that he gets on my nerves, he annoys me all of the time. If

. باشه؟ این نشان می دهد که او اعصاب من را به هم می ریزد، او همیشه من را اذیت می کند. اگر

I say: "He's getting on my nerves", it suggests for a short period, George is annoying me.

بگویم: "او اعصابم را خراب می کند"، برای مدت کوتاهی نشان می دهد که جورج مرا آزار می دهد.

So this is for short time, and this is all the time.

بنابراین این برای مدت کوتاهی است، و این همیشه است.

Now, another way of saying: "Gets on my nerves"... This is a good one. Okay? Is to say that:

حالا یه جور دیگه گفتن: اعصابم خورد میشه... این خوبه. باشه؟ این است که بگوییم:

"To rub someone up the wrong way." That's complicated. Isn't it? "To rub someone", to

"مالیدن کسی به راه اشتباه." این پیچیده است. اینطور نیست؟ "مالیدن کسی"،

rub, rub someone up the wrong way. So think about it, you're driving and suddenly someone

مالیدن، مالیدن کسی به راه اشتباه. پس فکرش را بکنید، در حال رانندگی هستید و ناگهان یکی

says: "You're going the wrong way." Okay? The wrong way means unh-unh. To rub someone...

می گوید: "راه را اشتباه می روی." باشه؟ راه اشتباه یعنی unh-unh. مالیدن کسی...

This is rubbing, rubbing. If you're rubbing someone the wrong way, they don't like it;

این مالش است، مالیدن. اگر به روشی اشتباه به کسی مالش می دهید، او این کار را دوست ندارد.

they're getting annoyed. They don't like you. They want you to go. Okay?

آنها دارند اذیت می شوند آنها شما را دوست ندارند. آنها از شما می خواهند که بروید. باشه؟

So: "George has been rubbing me up the wrong way." Okay? So: "has been" and the "ing",

بنابراین: "جورج من را به روش اشتباهی مالش داده است." باشه؟ پس: «بوده» و «ینگ»،

this is present perfect continuous. Okay? Whereas here: "George rubbed me up the wrong

این حال کامل استمراری است. باشه؟ در حالی که در اینجا: "جورج من را به راه اشتباه مالید

way." So he rubbed me up. Here, we've got past simple, the "ed", that's a singular event;

." بنابراین او به من مالید. در اینجا، ما از «ed» ساده گذشته‌ایم، این یک رویداد منحصر به فرد است.

it happened once. He rubbed me up the wrong way. But if it's: "has been", it's here, he

یک بار اتفاق افتاد او مرا به روش اشتباهی مالش داد. اما اگر این باشد: "بوده است"، اینجاست،

did it for the first time and he's doing it all the way to there. It's happening again,

او برای اولین بار این کار را انجام داد و تا آنجا انجام می دهد. بارها

and again, and again this rubbing up.

و بارها و دوباره این مالش دادن اتفاق می افتد.

Okay, a lot to take in, I know. Because George has been annoying me so much, I'm going to

بسیار خوب، من می دانم. از آنجا که جورج خیلی اذیتم کرده است، من می روم

go off and I'm going to get ready to go to a party. Wait one sec.

و برای رفتن به یک مهمانی آماده می شوم. یک ثانیه صبر کنید

You'll never guess what, I just met someone. "Just met", past simple. Yeah? I just met someone and: "She

شما هرگز نمی توانید حدس بزنید چه چیزی، من فقط یک نفر را ملاقات کردم. "فقط ملاقات کردم"، گذشته ساده. آره؟ من به تازگی با یک نفر آشنا شدم و: "او

makes me feel so happy! Excited! Like I'm on cloud nine." This is a way of saying that

به من احساس خوشحالی می کند! هیجان زده! مثل اینکه من در ابر نهم هستم." این راهی برای گفتن این است که

I'm so happy that I'm floating up into the sky, like I'm on cloud nine. Or another way

من خیلی خوشحالم که در آسمان شناور هستم، مثل اینکه روی ابر نهم هستم. یا روش دیگری برای

of saying: "She makes me feel", because that's passive, I could do the active way of saying:

گفتن: "او به من احساس می کند"، چون منفعل است، می توانم به روش فعال بگویم:

"I feel happy! I feel excited! I feel like I'm on cloud nine." Okay?

"احساس خوشحالی می کنم! احساس هیجان می کنم! احساس می کنم در ابر نهم هستم." باشه؟

So, that's the end of today's lesson. I got dumped. I calmed down. I cheered up. Then

بنابراین، این پایان درس امروز است. من انداختم آرام شدم. خوشحال شدم. بعد

my friend, he rubbed me up the wrong way. What you're going to do now: take the quiz

دوستم، او مرا به روش اشتباهی مالش داد. کاری که اکنون می‌خواهید انجام دهید: در مسابقه

on engVid website and then try and subscribe to me on YouTube, my name's Benjamin. Okay?

وب‌سایت engVid شرکت کنید و سپس سعی کنید در YouTube مشترک شوید، نام من بنیامین است. باشه؟

To watch more of my videos and learn to become more fluent in your English. And then if you

برای تماشای بیشتر ویدیوهای من و یادگیری تسلط بیشتر به زبان انگلیسی خود. و سپس اگر

really like me, you can check out Exquisite English via the link and we can see how I

واقعاً من را دوست دارید، می توانید از طریق پیوند به زبان انگلیسی نفیس نگاه کنید و ما می توانیم ببینیم که چگونه

can help you more. Thank you so much for watching. See you next time.

می توانم بیشتر به شما کمک کنم. از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم. بعدا می بینمت.