Learn English with a bad newspaper!

Hi, everybody. Today I'm going to be having a look at The Sun, one of the fine contributions

سلام به همه. امروز قصد دارم نگاهی به The Sun داشته باشم، یکی از کمک های خوب

to U.K. publishing. We're going to be looking at terms, words that are used in a tabloid.

به انتشارات بریتانیا. ما قصد داریم به اصطلاحات، کلماتی که در یک تبلوید استفاده می شود نگاه کنیم.

A "tabloid" is a small newspaper that opens like this. We're looking at use for journalistic

«تابلوید» روزنامه کوچکی است که اینگونه باز می شود. ما به دنبال استفاده از اصطلاحات روزنامه نگاری

terms used in the U.K. press. Lovely. Lovely. I hope you enjoy my words that I'm going to

مورد استفاده در مطبوعات بریتانیا هستیم. دوست داشتني. دوست داشتني. امیدوارم از سخنان من که امروز به شما می گویم لذت ببرید

be giving to you today. Make sure that as we're going along, you practice saying them,

. اطمینان حاصل کنید که همانطور که ما پیش می رویم، شما نیز گفتن آنها را تمرین

too. I don't want you sitting there, like this. That's no good. You're going to say

کنید. نمی خوام اونجا اینجوری بشینی این خوب نیست. تو قراره

the words back to me. Okay?

کلمات رو به من بگی باشه؟

So, on page number seven, I read about an "Obsessive Mum and Dad". Look at them, they're

بنابراین، در صفحه شماره هفت، در مورد یک "مامان و بابا وسواس" خواندم. به آنها نگاه کنید، آنها در

talking about their little child. They're really thinking about what they should do

مورد فرزند کوچک خود صحبت می کنند. آنها واقعاً به این فکر می کنند که باید

with the child. They are "helicopter parents". Okay? They have a lot of money. Right? And

با کودک چه کنند. آنها "والدین هلیکوپتری" هستند. باشه؟ آنها پول زیادی دارند. درست؟ و

they can afford to give anything to their child, but they think a bit too much about

آنها می توانند هر چیزی را به فرزندشان بدهند ، اما در مورد آن کودک کمی بیش از حد فکر

that child. We call them "helicopter parents". Yeah? Great.

می کنند. ما آنها را "والدین هلیکوپتر" می نامیم. آره؟ عالی.

Now, I turn to page 11, and it's this person, Ulrika Jonsson, and she is showing me some

اکنون، به صفحه 11 می روم، و این شخص، اولریکا جانسون است، و او استدلال هایی را به من نشان می

arguments. Now, she makes a good point about Miley Cyrus, and she goes: "Boom!" Okay? If

دهد. حالا او به نکته خوبی در مورد مایلی سایرس اشاره می کند و می گوید: "بوم!" باشه؟

you're having a bit... A bit of a conversation with a friend and you win the argument, you

اگه یه ذره... یه ذره با یه دوست حرف میزنی و تو بحث برنده میشی،

go: "Boom!" Okay? It's an exclamation mark to show that you won the argument. This is

میری: بوم! باشه؟ این یک علامت تعجب است که نشان می دهد شما در استدلال پیروز شده اید. این

an exclamation mark. You're shouting out. "Ex", out, "clamo", the Latin word "to shout".

یک علامت تعجب است. تو داری فریاد میزنی "Ex"، بیرون، "clamo"، کلمه لاتین "فریاد زدن".

Yeah, I'm a bit of a boffin; clever person.

آره، من کمی آدم خوار هستم. فرد باهوش

Now, I turn to page, I think it was 12, and I'm reading all about the economy, and the

الان ورق می زنم، فکر می کنم 12 بود و دارم همه چیز را در مورد اقتصاد می خوانم و

"EU is in trouble". The European Union, right? So, what do we call it? "Eurageddon". Okay?

"اتحادیه اروپا در مشکل است". اتحادیه اروپا، درست است؟ بنابراین، ما آن را چه می نامیم؟ "اوراگدون". باشه؟

All this language, it's exaggerated. Yeah? It's silly language. We make it like a disaster

این همه زبان، اغراق آمیز است. آره؟ این زبان احمقانه است. ما آن را مانند یک فیلم فاجعه آمیز می سازیم

movie, because bad news sells. "Eurageddon", obviously we get that from Armageddon, end

، زیرا اخبار بد می فروشند. "Eurageddon"، بدیهی است که ما آن را از آرماگدون،

of the world, the EU in trouble.

انتهای جهان، اتحادیه اروپا در مشکل دریافت می کنیم.

Now, some poor girl's got bitten by a dog. Where was she? But look at the use of verb.

حالا یک دختر بیچاره توسط سگ گاز گرفته شده است. او کجا بود؟ اما به کاربرد فعل نگاه کنید.

We say that she's been "mauled". Yeah? A "savage" is like a wild person. The dog has savaged

ما می گوییم که او "مخالف" شده است. آره؟ "وحشی " مانند یک انسان وحشی است. سگ به

her so much she's got blood bursting out. [Roars] Yeah? Savage, mauled. It's... You

قدری او را وحشی کرده است که خون از آن بیرون می آید. [غرش] آره؟ وحشی، خراب این... می

know, she's actually just been bitten by a dog, but you know, we exaggerate. These are

دانید، او در واقع توسط یک سگ گاز گرفته شده است، اما می دانید، ما اغراق می کنیم. اینها

strong verbs. Strong, yeah, strong.

افعال قوی هستند. قوی، آره، قوی

Oh, dear, there's a man wearing tights. Good thing he's called David Beckham. What do we

اوه عزیزم یه مرد جوراب شلواری پوشیده چه خوب که او را دیوید بکهام می نامند. به

call these "man tights"? We call them "mantyhose". Yeah, that is the correct word for "man tights".

این «جوراب شلواری مردانه» چه می‌گوییم؟ ما آنها را "مانتی هوز" می نامیم. بله، این کلمه صحیح برای "جوراب شلواری مردانه" است.

Not quite sure where... Why Becks is wearing them here, but there we are. Becks, mantyhose.

کاملاً مطمئن نیستم که کجا... چرا بک آنها را اینجا می پوشد، اما ما آنجا هستیم. بک، مانتی هول.

So, some people have been criticising David Beckham's choice of man tights, here. In fact,

بنابراین، برخی از افراد از انتخاب جوراب شلواری مردانه دیوید بکهام در اینجا انتقاد کرده اند. در واقع،

they've been "slamming" them. Yeah? Because The Sun likes to exaggerate. Yeah? So it's

آنها آنها را "کوبیده اند". آره؟ زیرا خورشید دوست دارد اغراق کند. آره؟ پس

slamming it. Yeah? It's not just saying: "Becks, not a very appropriate choice of underwear."

داره بهش میکوبه آره؟ این فقط گفتن نیست: "بک، انتخاب مناسبی از لباس زیر نیست."

They've slammed it. Slam, yeah? You slam the door, that's how badly they've criticised it.

آنها به آن ضربه زده اند. اسلم، آره؟ در را می کوبید، اینقدر انتقاد کرده اند.

They've said he's a little bit different, but they haven't just said: "He's a little

گفته اند که او کمی متفاوت است، اما فقط نگفته اند: "او

bit different", they've called him a "loony". Yeah? That's really rude to call someone a

کمی متفاوت است"، او را "لونی" خطاب کرده اند. آره؟ این واقعاً بی ادبانه است که کسی را یک آدم

loony. He's completely mad.

خوار خطاب کنیم. او کاملاً دیوانه است.

And the new launch, okay? It didn't go very well, so they don't just say that it "went

و راه اندازی جدید، باشه؟ خیلی خوب پیش نرفت، پس فقط نمی گویند «

badly", something can go badly or it can go well; they say that it "flopped". Yeah? It

بد شد»، ممکن است فلان چیز بد پیش برود یا خوب پیش برود . آنها می گویند که "شکست". آره؟ شکست

flopped. So we could talk about this the opening weekend of a film, the premiere of a film,

خورد. بنابراین می‌توانیم در آخر هفته افتتاحیه یک فیلم، اولین اکران یک فیلم درباره این موضوع صحبت

and it flopped. Okay? No one went to go and see the film.

کنیم و شکست خورد. باشه؟ کسی نرفت که برود فیلم را ببیند.

And if I look on page 15, if I remember correctly, we have a "1st time that the story has been

و اگر به صفحه 15 نگاه کنم، اگر درست به خاطر بیاورم ، "اولین بار که داستان گفته شده است

told", yeah? "Revenge Slayer", okay? So this is a "world exclusive". "World exclusive"

" داریم، بله؟ "قاتل انتقام"، باشه؟ بنابراین این یک "انحصاری جهانی" است. «انحصاری جهان»

means the first time it has been told. Okay? It's just a... Sort of, again, exaggerate.

یعنی اولین باری که گفته شد. باشه؟ این فقط یک... نوعی اغراق است.

It sounds really important: A world exclusive.

واقعاً مهم به نظر می رسد: یک جهان منحصر به فرد.

"Showing off his legs" in a photo, we call that a "legbombing". See this lucky lady,

"نشان دادن پاهای خود" در یک عکس، ما آن را "لگ بمب گذاری" می نامیم. این خانم خوش شانس را ببینید،

here, she's showing off her legs, she's sticking in her legs, she's legbombing. We're not talking

اینجا، پاهایش را نشان می دهد، در پاهایش می چسبد، دارد پاها را می کشد. ما در

about... We're not talking about a bomb, okay? We're talking about the surprise caused by

مورد ... ما در مورد بمب صحبت نمی کنیم، باشه؟ ما در مورد شگفتی ناشی از

showing a bit of leg. Uh-oh.

نشان دادن کمی پا صحبت می کنیم. اوه اوه

Now, if I turn to page three, I see a bit of a "stunner". Okay? So, "stunner" is a word

حالا اگر به صفحه سه برگردم، کمی «شگفت‌کننده» می‌بینم. باشه؟ بنابراین، "محیرت کننده" کلمه ای

for "good looking".

برای "خوش قیافه" است.

Now, what I want you to do is become a bit of a "boffin", a "clever person", and go to

حالا، کاری که از شما می‌خواهم انجام دهید این است که کمی «بافن»، «آدم باهوش» شوید و

the quiz, and get 10 out of 10. And never buy this newspaper. Thank you. You'll become

به مسابقه بروید و از 10 نمره 10 بگیرید. و هرگز این روزنامه را نخرید. متشکرم.

much more of a boffin if you read a slightly more intellectual newspaper. Thank you very

اگر روزنامه کمی روشنفکرتر بخوانی، خیلی بیشتر آدمی می‌شوی . از

much for watching today. We've had an obsessive Mum or Dad; a helicopter parent. "Boom!" You're

تماشای امروز شما بسیار سپاسگزارم. ما مامان یا بابای وسواسی داشته ایم. پدر و مادر هلیکوپتر "رونق!" شما در

going to win your arguments. EU in trouble, we hope not, but if it is, it's Eurageddon.

بحث های خود پیروز خواهید شد. اتحادیه اروپا در مشکل است ، امیدواریم که نه، اما اگر اینطور باشد، اوراژدون است.

I hope you subscribe to my YouTube channel, thanks for watching today, and really go out

امیدوارم در کانال یوتیوب من مشترک شوید، از اینکه امروز تماشا کردید متشکرم و واقعاً به

there, read some English papers. You can get them online as well, if you're not in the

آنجا بروید، چند مقاله انگلیسی بخوانید. اگر در بریتانیا نیستید، می توانید آنها را به صورت آنلاین نیز دریافت کنید.

U.K. So, keep reading, keep learning. Until next time,

بنابراین، به خواندن ادامه دهید، به یادگیری ادامه دهید. تا دفعه بعد،

see you later.

بعدا می بینمت.