Learn English Vocabulary: The Dark Side of Politics

A warm welcome back to engVid. Today I'm presenting a series of vocab and phrases to help you

یک خوش آمدگویی گرم به engVid. امروز من مجموعه‌ای از لغات و عبارات را ارائه می‌دهم تا به شما در

understand what is happening in the news. It's important to know what's going on in

درک آنچه در اخبار می‌گذرد کمک کند. مهم است که بدانید

the world, and if you can read a newspaper in English then you will develop an enormous

در دنیا چه می‌گذرد، و اگر بتوانید روزنامه‌ای را به زبان انگلیسی بخوانید،

sense of satisfaction because that will show that your level of English is right up there.

احساس رضایت زیادی خواهید داشت، زیرا این نشان می‌دهد که سطح زبان انگلیسی شما در بالا است.

Okay, let's start with "unethical". So, we can see a shorter word within the longer word:

خوب، بیایید با "غیر اخلاقی" شروع کنیم. بنابراین، ما می توانیم یک کلمه کوتاه تر را در کلمه طولانی تر ببینیم:

"ethic". Now, a person's ethics are the ideas that they live by. So we say: "A code of ethics".

"اخلاق". در حال حاضر، اخلاق یک فرد ایده هایی است که آنها زندگی می کنند. پس می گوییم: «یک منشور اخلاقی».

For example, to say please and thank you. If you want to know more about this, then

مثلاً بگوییم لطفا و متشکرم. اگر می خواهید در این مورد بیشتر بدانید،

perhaps watch my lesson on social etiquette. Okay? It's to do with the kind of ideas and

شاید درس من در مورد آداب معاشرت را تماشا کنید. باشه؟ این مربوط به نوع عقاید و

beliefs a person has. If something is unethical, then basically it means it's wrong, it's bad.

باورهای یک فرد است. اگر چیزی غیراخلاقی است ، اساساً به این معنی است که اشتباه است، بد است.

Evil's quite a strong word, but it's along those lines.

شیطان کلمه بسیار قوی است، اما در امتداد همین خطوط است.

"Illicit" is something banned, something not allowed. So if a politician took some illicit

«غیر قانونی» چیزی است ممنوع، چیزی غیر مجاز. بنابراین، اگر یک سیاستمدار

substances, then that would show that they had been taking some drugs that are not legal

مواد غیرقانونی مصرف کند، این نشان می‌دهد که آنها داروهایی مصرف می‌کرده‌اند که

in the country they are in. Okay? "Illegal", "illicit", a synonym would be: "illegal", "banned".

در کشوری که در آن حضور دارند، غیرقانونی هستند. "غیرقانونی"، "غیر قانونی"، مترادف آن خواهد بود: "غیرقانونی"، "ممنوع".

"Allegation", so we have a noun here. An allegation-I'll just write in that that's the noun-is something

«ادعا»، پس در اینجا یک اسم داریم. یک ادعا - من فقط در آن می نویسم که این اسم است - چیزی است

that someone said about something else. For example, an allegation that Boris Johnson

که کسی در مورد چیز دیگری گفته است. به عنوان مثال، ادعایی مبنی بر اینکه بوریس جانسون

has had an affair. Someone is saying that Boris Johnson has had an affair. It doesn't

رابطه نامشروع داشته است. یک نفر می گوید که بوریس جانسون رابطه نامشروع داشته است. این به این

mean that they have had an affair, it just means that someone is saying they have had

معنی نیست که آنها با هم رابطه داشته اند، بلکه فقط به این معنی است که یک نفر می گوید که آنها

an affair. "An affair" is when you cheat on someone. Okay?

رابطه داشته اند. "یک رابطه" زمانی است که به کسی خیانت می کنید. باشه؟

"Alleged", okay? To allege, you are saying the rumour, you are saying what you think

"ادعا شده"، باشه؟ برای ادعا ، شما شایعه را می گویید، همان چیزی را می گویید که فکر می کنید

happened. "Alleged", so that is the past tense version of the verb. "To allege" is the present

اتفاق افتاده است. "ادعا"، به طوری که نسخه زمان گذشته فعل است. «ادعا کردن» زمان حال است

tense. But it's most often seen in the past tense. "Journalists alleged that"... "Allegedly",

. اما بیشتر در زمان گذشته دیده می شود . "خبرنگاران ادعا کردند که"... "به ظاهر،

okay? So here's the adverb. "Allegedly Boris Johnson has done this." It's not saying definitely.

خوب؟ پس قید اینجاست. ظاهراً بوریس جانسون این کار را کرده است. قطعا نمی گوید

It's saying it might have happened.

میگه ممکنه اتفاق افتاده باشه

Okay, "a disclosure". This is making a secret public. Okay? So, Boris Johnson tells a friend

خوب، "افشاگری". این یک راز علنی است. باشه؟ بنابراین، بوریس جانسون به یکی از دوستانش می

that he has been putting lots of money in a bank account in Switzerland or in an offshore

گوید که پول زیادی را در یک حساب بانکی در سوئیس یا یک حساب بانکی خارج از کشور گذاشته است

bank account. The friend then is quite nasty to Boris, because he makes the secret public.

. دوست پس از آن برای بوریس بسیار بد است، زیرا او راز را علنی می کند.

He discloses some information. Okay? "Disclosure", the noun; the verb, "to disclose". And if

او برخی اطلاعات را فاش می کند. باشه؟ «افشاء » اسم; فعل "افشا کردن". و اگر

we look a little bit more carefully there, your prefix "dis" and the main part of the

کمی با دقت به آنجا نگاه کنیم ، پیشوند "dis" شما و قسمت اصلی

word "close", so something is close and now it is open. So we had a secret and now we

کلمه "close"، پس چیزی نزدیک است و اکنون باز است. پس ما رازی داشتیم و حالا

don't have a secret.

رازی نداریم.

"Libel". "Libel" is a published fake statement that damages someone's reputation. Okay? So,

"تهمت". "تهمت" یک بیانیه جعلی منتشر شده است که به شهرت یک نفر آسیب می رساند. باشه؟ بنابراین،

who says "fake" a lot? Donald Trump. "Fake news! That's fake news. Don't listen to him,

چه کسی زیاد می گوید "جعلی"؟ دونالد ترامپ.

that's fake news." Okay? So, "fake" means made up. So, libel, you can accuse someone

اخبار جعلی! باشه؟ پس «جعلی» به معنای ساختگی است . بنابراین، افترا، شما می توانید کسی را

of libel if they write something about you that is not true.

به افترا متهم کنید اگر چیزی در مورد شما بنویسد که درست نیست.

"To be embroiled in a scandal". So, "a scandal" is something regarded, something thought of

«درگیر رسوایی شدن». بنابراین، "رسوایی " چیزی است که تلقی می شود، چیزی

as wrong which causes a public outrage. "Outrage" is when we are angry. So the politician...

اشتباه تصور می شود که باعث خشم عمومی می شود. "خشم " زمانی است که ما عصبانی هستیم. پس سیاستمدار...

Let's just explain this word, sorry. "Embroiled" means caught up in. I'll write that there.

بیایید فقط این کلمه را توضیح دهیم، ببخشید. "درهم" به معنای گرفتار شدن است. من آن را در آنجا خواهم نوشت.

"To be embroiled in a scandal", you're surrounded by something that is making the public very

"درگیر شدن در یک رسوایی"، شما توسط چیزی احاطه شده اید که عموم را به شدت

angry. And I've got quite a few examples of those just to come in a moment.

عصبانی می کند. و من چند نمونه از آن‌ها را دارم که در یک لحظه می‌آیند.

A "P.R. disaster". So, the P stands for "public", the R stands for "relations". If you work

یک "فاجعه P.R". بنابراین، P مخفف "عمومی" ، R مخفف "روابط". اگر در پی کار می کنید

in P... If you work in PR, then you are promoting people all the time and you are saying: "This

... اگر در روابط عمومی کار می کنید، آنوقت شما مدام مردم را تبلیغ می کنید و می گویید: "این

person is fantastic dah-dah-dah-dah-dah-dah-dah". But a P.R. disaster is when it goes into the

آدم فوق العاده است داه-ده-ده-ده-ده-ده-ده". اما یک فاجعه P.R زمانی است که

newspapers some bad press. "Bad press" is something written that makes that politician

برخی مطبوعات بد را وارد روزنامه ها می کند. «مطبوعات بد » نوشته ای است که آن سیاستمدار را بد جلوه می دهد

look bad. Not necessarily politician, can apply to someone else.

. نه لزوماً سیاستمدار، می تواند برای شخص دیگری درخواست دهد.

Okay, "an abuse of power", "abuses of power". So, our politicians have... We have voted

بسیار خوب، "سوء استفاده از قدرت"، "سوء استفاده از قدرت". بنابراین، سیاستمداران ما ... ما به آنها رای داده

for them to make decisions to help run the country. If they abuse, that means if they

ایم تا برای کمک به اداره کشور تصمیم بگیرند . اگر آنها سوء استفاده کنند، به این معنی است که اگر

do something bad with that power, then they are using power for the wrong reason. Let's

با آن قدرت کار بدی انجام دهند، به دلیل اشتباهی از قدرت استفاده می کنند. بیایید به

think of an example. They... It would have been an abuse of power if they were using

یک مثال فکر کنیم. آنها... اگر از

their position to make money on the side. So, if they were taking deals from businesses

موقعیت خود برای کسب درآمد در کنار یکدیگر استفاده می کردند، سوء استفاده از قدرت بود. بنابراین، اگر آنها از بنگاه‌ها

against the public good, that would be an abuse of power.

بر خلاف منافع عمومی معامله می‌کردند، این سوءاستفاده از قدرت است.

This is about relationships: "to two-time". Okay? So, generally in our society it's a

این در مورد روابط است: "به دو زمان". باشه؟ بنابراین، به طور کلی در جامعه ما این یک جامعه

monogamous one, that means you're meant to kind of be with one person. "Mono" meaning

تک همسری است، به این معنی که شما قرار است با یک نفر باشید. «مونو» به معنای

one. But if you're two-timing, then the politician or whoever it is, is seeing two at the same

یکی. اما اگر شما دوتایمینگ هستید، پس سیاستمدار یا هر کسی که باشد، همزمان دو نفر را می بیند

time and maybe one is very upset about that. So if a politician two-timed, that would be

و شاید یکی از این بابت بسیار ناراحت باشد. بنابراین اگر یک سیاستمدار دو بار انجام دهد، این

a P.R. disaster. Not in France where the press seem to sort of celebrate that kind of naughtiness.

یک فاجعه P.R خواهد بود. نه در فرانسه که به نظر می رسد مطبوعات آن نوع شیطنت را جشن می گیرند.

In Britain it wouldn't go down very well.

در بریتانیا خیلی خوب نمی شود.

"Clandestine affair". So, a "clandestine affair", "clandestine" means secret. "An affair" is

"امور مخفیانه". پس «امر مخفی»، «مخفیه» یعنی راز. "یک امر"

cheating. Okay?

تقلب است. باشه؟

What are other things that would result in a P.R. disaster, that would be bad press for

چه چیزهای دیگری منجر به یک فاجعه P.R می شود، که می تواند مطبوعات بدی

the politician? Expenses fraud. So, "expenses", your expense... Prefix "ex" meaning out. You

برای سیاستمدار باشد؟ تقلب در هزینه ها پس «خرج»، هزینه شما... پیشوند «ex» به معنای خارج. شما

can... "Pence" is kind of money, so what you're spending out. Now, politicians are allowed

می توانید... "پنس" نوعی پول است، بنابراین آنچه را که دارید خرج می کنید. اکنون، سیاستمداران مجاز

to claim on expenses. What that means is if they spend money doing their job they can

به مطالبه هزینه ها هستند. این بدان معناست که اگر آنها پول را برای انجام کار خود خرج کنند، می

get some of that money back. But if they... What fraud is, deception for financial gain.

توانند بخشی از آن پول را پس بگیرند. اما اگر آنها ... تقلب چیست، فریب برای منفعت مالی.

Deception for financial gain, so what they're doing is they are being... They are cheating.

فریب برای منفعت مالی، بنابراین کاری که آنها انجام می دهند این است که دارند ... آنها تقلب می کنند.

They're saying: "I spent this to do my job", but actually they didn't need to spend that

آنها می گویند: "این را برای انجام کارم خرج کردم"، اما در واقع آنها نیازی به خرج کردن

and they are fiddling the books. We talk about "the books" is like a record of money, if

نداشتند و دارند کتاب ها را ول می کنند. ما از «کتاب‌ها» حرف می‌زنیم، مثل رکورد پول است، اگر

they are fiddling, they are making a mess of, they are... They're playing a game to

دارند کمانچه‌بازی می‌کنند، قاطی می‌کنند، دارند... دارند بازی می‌کنند

get more money.

تا پول بیشتری بگیرند.

"An offshore hedge fund". So, "offshore" means, you know, we've got the edge of Britain. Any

"یک صندوق تامینی فراساحلی". بنابراین، "آفساحل" به این معنی است که، می دانید، ما لبه بریتانیا را داریم. هر

one of you who watched my video on food of Britain knows that I'm not great at drawing

یک از شما که ویدیوی من در مورد غذای بریتانیا را تماشا کرد، می‌داند که من در ترسیم

maps of the UK. So, "offshore", here's the shore, it means the coast. If it's off the

نقشه‌های بریتانیا عالی نیستم. بنابراین، "فورساحل"، اینجا ساحل است، به معنای ساحل است. اگر خارج از

shore then it's somewhere else. A hedge fund, now, I'm no economist, but "a hedge fund"

ساحل است، پس جای دیگری است. یک صندوق تامینی، اکنون، من اقتصاددان نیستم، اما "یک صندوق تامینی

is like some people working for you to make more money. An offshore hedge fund is not

" مانند افرادی است که برای شما کار می کنند تا پول بیشتری کسب کنند. صندوق تامینی فراساحلی

strictly legal because it avoids tax being paid in this country. So, that's not going

کاملا قانونی نیست زیرا از پرداخت مالیات در این کشور جلوگیری می کند. بنابراین، این موضوع

to go down very well with our people, so that's P.R. disaster.

برای مردم ما خوب نخواهد بود ، بنابراین این یک فاجعه P.R است.

"Cash for honours", now, at the end of David Cameron's reign as Prime Minster of the United

"نقدی برای افتخارات"، اکنون، در پایان دوران سلطنت دیوید کامرون به عنوان نخست وزیر

Kingdom there was quite a lot of controversy... Running out of space on my board. "Controversy",

بریتانیا، بحث و جدل های زیادی وجود داشت... جای خالی در هیئت مدیره من تمام شد. «جنجال»،

when someone thinks it's bad. So David Cameron's at the end of his... His time as Prime Minister

وقتی کسی فکر می‌کند بد است. پس دیوید کامرون در پایان دوران نخست وزیری خود است

and he starts giving knighthoods: "Hello, you are now Sir So-and-so, you are now Lord

و شروع به دادن نشان شوالیه می کند: "سلام، شما اکنون آقا فلانی هستید، شما اکنون

So-and-so, you are now..." Okay? And he gives these titles because those people have given

لرد فلانی هستید، اکنون هستید. ." باشه؟ و این القاب را می دهد چون آن افراد

his party money. So that was called the "cash for honours scandal". Okay? It's not very

پول حزبش را داده اند. بنابراین به آن " رسوایی پول نقد" می گفتند. باشه؟ این خیلی

fair that he's just giving these titles because they have gave the Conservative Party money.

منصفانه نیست که او فقط این القاب را می دهد زیرا آنها به حزب محافظه کار پول داده اند.

Now, from across the pond, over in America we had the "Watergate scandal" which was to

اکنون، از آن سوی برکه، در آمریکا، ما "رسوایی واترگیت" را داشتیم که

do with President Nixon and there was an attempted theft of his party headquarters that then

مربوط به رئیس جمهور نیکسون بود و تلاشی برای سرقت از مقر حزب او رخ داد که سپس

unwrapped this whole saga, which you can read about in your own time. But it was called

کل این حماسه را باز کرد، که می توانید در زمان خود بخوانید. . اما آن

the "Watergate". Now, if anything goes slightly badly wrong, if anything's controversial...

را "واترگیت" نامیدند. حالا، اگر چیزی کمی بد باشد، اگر چیزی بحث‌انگیز باشد...

Controversial, then we can add this suffix to the end, we call it "something-gate". Something

بحث‌انگیز، می‌توانیم این پسوند را به آخر اضافه کنیم، آن را «چیزی دروازه» می‌نامیم. چیز

else that happened to David Cameron was "pig-gate". Now, someone wrote a biography about David

دیگری که برای دیوید کامرون اتفاق افتاد "خوک گیت" بود. حالا یک نفر زندگی نامه ای درباره دیوید

Cameron, alleging that he had performed something strange with a pig, therefore we call that

کامرون نوشت و ادعا کرد که او کار عجیبی با یک خوک انجام داده است، بنابراین ما آن را

pig-gate, because it was bad press for David Cameron. Okay.

دروازه خوک می نامیم، زیرا برای دیوید کامرون مطبوعات بدی بود. باشه.

"Corruption", this is quite similar to the idea of an abuse of power. If you are corrupt

"فساد"، این کاملاً شبیه ایده سوء استفاده از قدرت است. اگر

then maybe you're taking money to do something for someone else. So, "corruption" is your

شما فاسد هستید، شاید برای انجام کاری برای شخص دیگری پول می گیرید. پس «فساد»

noun, "corrupt" is your adjective.

اسم شماست، «فساد» صفت شماست.

"Tyranny". Now, a "tyrant" is someone who has lots and lots of power, and they don't

"ستم". در حال حاضر، "ظالم" کسی است که قدرت زیادی دارد، و آنها

really listen to anyone else, so we're thinking sort of Robert Mugabe, Idi Amin, they're people

واقعاً به حرف دیگری گوش نمی دهند، بنابراین ما به نوعی به رابرت موگابه، ایدی امین فکر می کنیم، آنها افرادی هستند

who rule and kill and do anything they want to maintain power. Okay? So that's your...

که حکومت می کنند، می کشند و انجام می دهند. هر چیزی که بخواهند قدرت را حفظ کنند. باشه؟ پس این شماست...

A reign of tyranny, and a tyrant is the person. So, tyranny is kind of like the action, that's

یک حکومت استبداد، و یک ظالم شخص است. بنابراین، استبداد به نوعی مانند عمل است،

the person.

آن شخص است.

"Nepotism". Now, this is where you keep it in the family. So there's plenty of examples

"نپوتیسم". حالا این جایی است که آن را در خانواده نگه می دارید . بنابراین نمونه‌های زیادی

of this all across the world, from the film business, to politics, to business. This is

از این موضوع در سراسر جهان وجود دارد، از تجارت فیلم گرفته تا سیاست و تجارت. اینجا

just where you have a family here, like: "Right, now I pass it on to my son, now my son can

فقط جایی است که شما اینجا خانواده دارید، مثلاً: "درسته، حالا من آن را به پسرم منتقل می کنم، حالا پسرم می

do this, now the daughter can do this, now the grandson can do this." Up to you where

تواند این کار را انجام دهد، حالا دختر می تواند این کار را انجام دهد، حالا نوه می تواند این کار را انجام دهد." به شما بستگی دارد که

you see those examples.

آن نمونه ها را کجا می بینید.

Now, if something goes really badly wrong in politics then that politician will have

حال، اگر چیزی در سیاست واقعاً بد پیش برود، آن سیاستمدار

to stop working and go out of the limelight. I'll write that down. Why is it called "limelight"?

باید دست از کار بکشد و از کانون توجه خارج شود. من آن را می نویسم. چرا به آن "لایم لایت" می گویند؟

I've no idea, but lots of attention is on them, and then suddenly they have to go and

من نمی دانم، اما توجه زیادی به آنها جلب می شود ، و ناگهان آنها باید بروند و

live out in the countryside and put slippers on and smoke a pipe. Now, in America, the

در حومه شهر زندگی کنند و دمپایی بپوشند و پیپ بکشند. اکنون در آمریکا،

President could be "impeached", there could be an "impeachment" where the president stops

رئیس جمهور می تواند «استیضاح» شود، ممکن است «استیضاح» صورت گیرد که رئیس جمهور

being the president, but hopefully it's... The politician works out that they should

دیگر رئیس جمهور نباشد، اما امیدواریم اینطور باشد ... سیاستمدار کار می کند که باید

stop and they decide before the people decide. So, if they decide then they can "resign",

متوقف شوند و قبل از تصمیم مردم تصمیم بگیرند. بنابراین، اگر آنها تصمیم بگیرند، می توانند "استعفا" کنند

there can be a "resignation". So let's just break up this word. Okay? So you can see the

، ممکن است "استعفا" وجود داشته باشد. پس بیایید این کلمه را بشکنیم. باشه؟ بنابراین شما می توانید کلمه را ببینید

word, so "signature", they're taking back their signature. They did say: "Yes, hello,

، بنابراین "امضا"، آنها امضای خود را پس می گیرند. گفتند: «بله، سلام،

I was President", and now that has been taken away.

من رئیس جمهور بودم» و حالا آن را برداشته اند.

Do hope you have learnt some new words from today's lesson. I think this would be an excellent

امیدوارم کلمات جدیدی از درس امروز یاد گرفته باشید. من فکر می‌کنم این یک

lesson for you to have a go on the quiz to try and ground these words into your everyday

درس عالی برای شما خواهد بود تا در مسابقه امتحان کنید و این کلمات را در استفاده روزمره خود قرار دهید

usage. And why not start picking up an English newspaper, reading them? And some fantastic

. و چرا شروع به برداشتن یک روزنامه انگلیسی و خواندن آنها نمی کنید؟ و برخی از آنها فوق العاده

ones out there, not just UK newspapers; America, The Times of India, plenty of them around.

وجود دارد، نه فقط روزنامه های بریتانیا. آمریکا ، تایمز هند، تعداد زیادی از آنها در اطراف.

And you can read them online as well. Thank you for watching today's video, and there

و می توانید آنها را به صورت آنلاین نیز بخوانید. از اینکه ویدیوی امروز را تماشا کردید متشکریم، و

are other videos like this on this YouTube channel, so do check them out. Thank you.

ویدیوهای دیگری مانند این در این کانال YouTube وجود دارد ، پس آنها را بررسی کنید. متشکرم.

See you next time.

بعدا می بینمت.