The Vocabulary Show: Travel ✈️🛥️🛃🚄🎒 Learn 27 words and expressions about travel in 12 minutes!

Are you ready to learn the essential words, phrases, and idioms that you  

آیا آماده‌اید کلمات، عبارات و اصطلاحات ضروری را که

need for your next trip? Then buckle up, grab your passport and get ready for a 

برای سفر بعدی خود به آن‌ها نیاز دارید، یاد بگیرید؟ سپس دست و پنجه نرم کنید، پاسپورت خود را بردارید و برای یک

trip around the globe as we take a deep dive into the world of travel vocabulary.

سفر به دور دنیا آماده شوید تا به دنیای واژگان سفر بپردازیم.

Our first phrase is 'itchy feet'. Now this does not mean that you need to scratch your feet; rather,

اولین عبارت ما "خارش پا" است. اکنون این بدان معنا نیست که باید پاهای خود را بخراشید. بلکه

it's the feeling of being bored with your current life situation and wanting to travel, to explore,  

احساس بی حوصلگی از وضعیت فعلی زندگی و تمایل به سفر، کاوش،

to try something new. It's that little voice in your head that says, "What if there's more to life  

امتحان کردن چیز جدید است. این صدای کوچک در سر شماست که می گوید: "اگر چیزی بیشتر از این در زندگی وجود داشته باشد

than this? What if I'm missing out on something amazing?" Now, we often use 'itchy feet' with 'get' or  

؟ چه می شود اگر چیزی شگفت انگیز را از دست بدهم؟" در حال حاضر، ما اغلب از «خارش پا» با «گرفتن» یا

'have'. After two years in the job Carly got itchy feet. So Kali has worked somewhere for two years  

«داشتن» استفاده می‌کنیم. پس از دو سال کار، کارلی دچار خارش پا شد. بنابراین کالی به مدت دو سال در جایی کار کرده است

and she's getting a little bored, and she starts feeling a strong desire to go somewhere new to  

و کمی حوصله‌اش سر می‌رود، و شروع به احساس تمایل شدیدی می‌کند که به جای جدیدی برود تا

try something different, to travel, to explore. Or we could say 'Muhammad has itchy feet again.'

چیز متفاوتی را امتحان کند، سفر کند، کاوش کند. یا می توانیم بگوییم "محمد دوباره پاهایش خارش دارد."

So this sounds like Muhammad has travelled in the past, he's come back to a normal job,  

بنابراین به نظر می رسد که محمد در گذشته سفر کرده است، او به یک کار عادی بازگشته است،

but he's starting to feel bored and he wants to explore somewhere new. So, if you've got itchy feet,

اما کم کم احساس کسالت می کند و می خواهد جای جدیدی را کاوش کند. بنابراین، اگر پاهایتان خارش دارد،

it might be time to grab your passport and get ready for a new adventure. Now, your passport is  

ممکن است وقت آن رسیده باشد که پاسپورت خود را بگیرید و برای یک ماجراجویی جدید آماده شوید. اکنون، پاسپورت شما

the identification document that you use to enter a new country. Once you have your passport, it's  

سند شناسایی است که برای ورود به کشور جدید استفاده می‌کنید. هنگامی که پاسپورت خود را دریافت کردید،

time to go to the airport and check in. 'Check-in' is when you arrive and register for a flight. 

وقت آن است که به فرودگاه بروید و اعلام حضور کنید. «Check-in» زمانی است که می‌رسید و برای پرواز ثبت‌نام می‌کنید.

This is also when you hand in your luggage, which is the suitcases and bags that you use to travel. 

همچنین زمانی است که چمدان‌هایتان را تحویل می‌دهید، یعنی چمدان‌ها و کیف‌هایی که برای سفر استفاده می‌کنید.

Now remember, luggage is an uncountable noun. This means it doesn't matter how much luggage we have,

حالا به یاد داشته باشید، چمدان یک اسم غیرقابل شمارش است. این بدان معناست که مهم نیست چقدر چمدان داریم،

we do not add an 's'. We do not say 'luggages', we say 'three pieces of luggage'. Now that you have  

یک «s» اضافه نمی‌کنیم. ما نمی گوییم "چمدان"، بلکه می گوییم "سه تکه چمدان". اکنون که

checked in your bags, let's head over to the departure lounge. The 'departure lounge' is the  

چمدان‌هایتان را تحویل گرفته‌اید، بیایید به سالن عزیمت برویم. «سالن عزیمت»

area where you go and sit and wait for your next flight. It often has food and drinks and  

منطقه‌ای است که می‌روید، می‌نشینید و منتظر پرواز بعدی می‌شوید. اغلب غذا و نوشیدنی دارد و

maybe a place where you can buy magazines. When it's time for your flight, the flight attendant  

شاید جایی باشد که بتوانید مجلات بخرید. وقتی زمان پروازتان فرا می‌رسد، مهماندار هواپیما به

will tell you to go to your gate. The gate is the exit, the doorway, the passage from the airport  

شما می‌گوید که به سمت دروازه‌تان بروید. گیت خروجی، درگاه، مسیر عبور از فرودگاه

to the plane, and often there will be a large number telling you what gate number it is.

به هواپیما است، و اغلب یک عدد بزرگ وجود دارد که به شما می گوید شماره گیت چیست.

Once you've gone to the gate, it is time to get on the flight and take off. Okay, so 'take off' can be a  

هنگامی که به سمت دروازه رفتید، وقت آن است که سوار پرواز شوید و بلند شوید. بسیار خوب، پس «برداشتن» می‌تواند یک

phrasal verb or a noun. Let's look at the phrasal verb first of all. 'Take off' as a phrasal verb means  

فعل عبارتی یا یک اسم باشد. بیایید اول از همه به فعل عبارتی نگاه کنیم. «برخاستن» به‌عنوان یک فعل عبارتی به معنای «

'to leave the ground', 'to depart', 'to get off the floor and move into the sky'. Quick example: 'Our  

ترک زمین»، «رفتن»، «پایین آمدن از زمین و حرکت به سوی آسمان» است. مثال سریع: '

flight is taking off in 30 minutes! We'd better run!' Quick tip: 'take off' is an inseparable phrasal  

پرواز ما 30 دقیقه دیگر بلند می شود! بهتر است بدویم! نکته سریع: «برخاستن» یک فعل عبارتی غیرقابل تفکیک است

verb. This means we always keep the words 'take' and 'off' together, and we never put an object in  

. این به این معنی است که ما همیشه کلمات "take" و "off" را با هم نگه می داریم و هرگز یک شی را در

the middle. So we do not say 'the pilot took the plane off', for example. 'Takeoff' is also a noun, so  

وسط قرار نمی دهیم. بنابراین، برای مثال نمی‌گوییم «خلبان هواپیما را پیاده کرد». «Takeoff» نیز یک اسم است، بنابراین

you might hear the pilot say "Takeoff will begin in five minutes" or "Please prepare for takeoff."

ممکن است از خلبان بشنوید که می‌گوید «Takeoff ۵ دقیقه دیگر آغاز می‌شود» یا «لطفاً برای برخاستن آماده شوید».

Okay, you've arrived, you've shown your passport to border control, and you are in the new country.

بسیار خوب، شما وارد شده اید، پاسپورت خود را به کنترل مرز نشان داده اید و در کشور جدید هستید.

Congratulations! What's the first thing we should do? Let's drop our bags off at the hotel and go  

تبریک می گویم! اولین کاری که باید انجام دهیم چیست؟ بیایید چمدان‌هایمان را در هتل بگذاریم و به

exploring. 'To drop something or someone off' means 'to take it to a particular place before going  

کاوش برویم. "پرداختن چیزی یا کسی" به معنای "بردن آن به یک مکان خاص قبل از رفتن به

somewhere else'. We use this a lot when travelling, because we often have to put important things like  

جای دیگری" است. ما هنگام سفر از این بسیار استفاده می‌کنیم، زیرا اغلب مجبوریم

luggage or passport in the hotel or somewhere safe before we go travelling somewhere else. 'Drop off' is  

قبل از سفر به جای دیگری، چیزهای مهمی مانند چمدان یا پاسپورت را در هتل یا مکانی امن بگذاریم. "Drop off"

a separable phrasal verb, meaning we can put objects in the middle or at the end. So we can  

یک فعل عبارتی قابل تفکیک است، به این معنی که می‌توانیم اشیاء را در وسط یا انتهای آن قرار دهیم. بنابراین می‌توانیم

say either 'Let's drop off the bags at the hotel', or 'Let's drop the bags off at the hotel'. Now the  

بگوییم «بیا چمدان‌ها را در هتل بریزیم» یا «بیایید چمدان‌ها را در هتل بگذاریم». اکنون

type of hotel you are staying at will depend on whether you are travelling on a shoestring budget  

نوع هتلی که در آن اقامت می‌کنید به این بستگی دارد که آیا با بودجه‌ای کم سفر می‌کنید

or whether you want to splurge out. If you are traveling 'on a shoestring', it means you are  

یا می‌خواهید از آن خارج شوید. اگر «با بند کفش» سفر می‌کنید، به این معنی است که

travelling with very little money. So, for example, 'After losing her wallet, Terry was travelling on  

با پول بسیار کمی سفر می‌کنید. بنابراین، برای مثال، «تری پس از گم کردن کیف پولش، با بند

a shoestring'. You can also add the word 'budget' to make it clearer. For example, 'We had to travel on a  

کفش سفر می‌کرد». همچنین می‌توانید کلمه «بودجه» را برای واضح‌تر کردن آن اضافه کنید. به عنوان مثال، «باید با

shoestring budget'. We commonly use this phrase to talk about travelling, but we can also use  

بودجه کم سفر کنیم». ما معمولاً از این عبارت برای صحبت در مورد سفر استفاده می‌کنیم، اما می‌توانیم از

it in other contexts. For example, 'Mal started his business on a shoestring budget'. Or, 'Many  

آن در زمینه‌های دیگر نیز استفاده کنیم. به‌عنوان مثال، «مال کسب‌وکار خود را با بودجه کم شروع کرد». یا «بسیاری از

students live on a shoestring budget'. If we have a little money but more than on a shoestring, we can  

دانشجویان با بودجه اندکی زندگی می‌کنند». اگر پول کمی داشته باشیم اما بیشتر از یک بند کفش، می‌توانیم

say we are travelling 'on a budget'. Now remember, in British English we spell 'travelling' with two  

بگوییم که «با بودجه کم» سفر می‌کنیم. اکنون به یاد داشته باشید، در انگلیسی بریتانیایی «سفر» را با دو

Ls and in American English this spell it with one L. But maybe you don't want to travel on the  

L و در انگلیسی آمریکایی با یک L می‌گوییم. اما شاید شما نخواهید با

cheap. You have worked hard all year, and you would like to spend some of your money on a fancy hotel.

هزینه ارزان سفر کنید. شما در تمام سال سخت کار کرده اید و دوست دارید مقداری از پول خود را برای یک هتل مجلل خرج کنید.

What do we say then? When we spend a lot of money on something we can say we 'splurge' on it.

آن وقت چه بگوییم؟ وقتی پول زیادی را برای چیزی خرج می‌کنیم، می‌توانیم بگوییم که برای آن پول زیاد می‌کنیم.

'Splurge' is the verb, and 'splurge out'  is the phrasal verb, and both mean 'to  

"Splurge" فعل است، و "splurge out" یک فعل عبارتی است و هر دو به معنای "

spend an unusually large amount of money on something - to spend more on something than you  

صرف کردن مقدار زیادی پول برای چیزی - خرج کردن برای چیزی بیشتر از آنچه که

usually would'. For example, 'It's Valentine's Day! Let's splurge out on an expensive meal!'

معمولاً انجام می دهید" است. برای مثال، «روز ولنتاین است! بیایید یک غذای گران قیمت بخوریم!'

'Splurge' can also be a noun. 'I went  on a splurge and I spent a fortune.'  

"Splurge" همچنین می تواند یک اسم باشد. "من به ولخرجی رفتم و هنگفتی خرج کردم."

Going on holiday can be expensive can't it? Let's go and get some cash. What do we call this machine  

رفتن به تعطیلات می تواند گران باشد، نه؟ بیا برویم و مقداری پول نقد بگیریم. در اینجا به این دستگاه چه می‌گوییم

by here? Well, it depends on where in the world you are. In American English, they call it an  

؟ خوب، بستگی به این دارد که در کجای دنیا هستید. در انگلیسی آمریکایی، آن را

ATM; however, in British English we can call it a card machine, a bank machine or a cash machine,  

ATM می نامند. با این حال، در انگلیسی بریتانیایی می‌توانیم آن را دستگاه کارت، دستگاه بانک یا دستگاه پول نقد بنامیم،

and all have the same meaning, and it's the place where you take out your money. All of these are  

و همه به یک معنا هستند، و مکانی است که پول خود را در آن بیرون می‌آورید. همه اینها

fine and have the same basic meaning. So we've dropped off our bags, we have got our cash and  

خوب هستند و معنای اصلی یکسانی دارند. بنابراین، چمدان‌هایمان را رها کرده‌ایم، پول نقدمان را دریافت کرده‌ایم و

we are ready to explore. Let's go sightseeing! 'Sightseeing' is a gerund and it means 'the act  

آماده کاوش هستیم. بیا بریم گشت و گذار! «گشت دیدنی» یک جیروند است و به معنای «عمل

of visiting places of interest'. So if you went sightseeing in London, you might go and see Big Ben, 

بازدید از مکان‌های دیدنی» است. بنابراین، اگر برای دیدن مناظر لندن رفتید، برای مثال می‌توانید بیگ بن،

Buckingham Palace, or the London Eye, for example. We often use 'sightseeing' with 'go' or 'do some'.

کاخ باکینگهام یا چشم لندن را ببینید. ما اغلب از «گشت دیدنی» با «برو» یا «بعضی انجام بده» استفاده می کنیم.

'Let's go sightseeing!'

"بیا بریم گشت و گذار!"

Or, 'Su-min wants to do some sightseeing in Seoul'. So, you've taken a look around the city and you've  

یا "سومین می خواهد در سئول گشت و گذار کند". بنابراین، نگاهی به شهر انداخته‌اید و

done some good sightseeing, but now it's time to act and eat and travel like the local people do.

مناظر خوبی انجام داده‌اید، اما اکنون وقت آن است که مانند مردم محلی عمل کنید، غذا بخورید و سفر کنید.

After all: 'When in Rome, do as the Romans do!' This is a proverb which means that you should follow  

پس از همه: "وقتی در رم هستید، مانند رومی ها عمل کنید!" این یک ضرب‌المثل است که به این معنی است که باید از

the rules and traditions and customs and behaviour of the place that you are visiting. 

قوانین و سنت‌ها، آداب و رسوم و رفتار مکانی که بازدید می‌کنید پیروی کنید.

The full expression is 'When in Rome, do as the Romans do', but usually we just say 'When in Rome'.  

عبارت کامل «وقتی در رم هستید، همان‌طور که رومی‌ها انجام می‌دهند عمل کنید» است، اما معمولاً فقط می‌گوییم «وقتی در رم هستید».

Now an important note: It doesn't matter where in the world we are. We always say 'When in Rome'. If  

اکنون یک نکته مهم: مهم نیست در کجای دنیا هستیم. ما همیشه می گوییم "وقتی در رم هستید". اگر

we're in Amsterdam, we don't say 'When in Amsterdam'. If we're in Tokyo, we don't say 'When in Tokyo'. We  

در آمستردام هستیم، نمی گوییم «When in Amsterdam». اگر در توکیو هستیم، نمی گوییم "When in Tokyo". ما

always say 'When in Rome', to show that we should follow the local traditions and cultures. Wow, what  

همیشه می‌گوییم «وقتی در رم هستیم» تا نشان دهیم باید از سنت‌ها و فرهنگ‌های محلی پیروی کنیم. وای، چه

a long day! All this sightseeing has made you tired, surprisingly so! You don't usually feel this tired 

روز طولانی! این همه گشت و گذار شما را خسته کرده است، در کمال تعجب! معمولاً در ساعت شش اینقدر احساس خستگی نمی‌کنید

at six o'clock. You left home in the evening 12 hours ago, and now it is still evening. Your  

. 12 ساعت پیش عصر خانه را ترک کردید و اکنون هنوز عصر است.

body clock doesn't understand what's going on. So what do we call this feeling of tiredness when  

ساعت بدن شما نمی‌فهمد چه خبر است. بنابراین، وقتی در مناطق زمانی سفر می‌کنیم، به این احساس خستگی چه می‌گوییم

we travel across time zones? We call it 'jet lag' and this is that extreme tiredness or sometimes  

؟ ما آن را «جت لگ» می‌نامیم و این همان خستگی مفرط یا گاهی

sickness that you feel when you travel a long distance by plane, and you go across time zones,

بیماری است که وقتی مسافت طولانی را با هواپیما سفر می‌کنید و از مناطق زمانی عبور می‌کنید، احساس می‌کنید

and your body clock doesn't quite understand where you are. We often use' jet lag' with 'get'  

و ساعت بدن شما دقیقاً نمی‌داند کجا هستید. ما اغلب از «جت لگ» با «به دست آوردن»

or 'have'. 'I got bad jet lag after my flight to Australia' or 'I had jet lag for two days after  

یا «داشتن» استفاده می‌کنیم. «بعد از پروازم به استرالیا دچار جت لگ بدی شدم» یا «دو روز بعد از پروازم جت تاخیر داشتم

my flight'. We can also use it with 'suffering from'. 'Jenna isn't coming to the party tonight.  

». همچنین می‌توانیم از آن با «رنج کردن» استفاده کنیم. جنا امشب به مهمانی نمی آید.

She's still suffering from jet lag'. You spend the next few days enjoying the rest of your holiday  

او هنوز از جت لگ رنج می برد. چند روز آینده را با لذت بردن از بقیه تعطیلات سپری می‌کنید،

but then at some point it's time for the return leg. Booo! The 'return leg' is the flight home from  

اما در برخی مواقع زمان بازی برگشت فرا می‌رسد. بووو! «پایه بازگشت» پروازی است که از

your holiday. You might also hear this called the 'return journey', the 'flight home' or the 'flight back'.

تعطیلات شما به خانه می‌رود. همچنین ممکن است این را بشنوید که «سفر بازگشت»، «پرواز به خانه» یا «پرواز بازگشت» نامیده می‌شود.

Oh no! You're back home, you're back in work and you're wishing you were back on holiday again.  

وای نه! به خانه برگشته‌اید، سر کار برگشته‌اید و آرزو می‌کنید دوباره به تعطیلات برمی‌گشتید.

You must be suffering from a case of the 'post-holiday blues'. This is when you feel sad  

حتماً از یک مورد «بلوز پس از تعطیلات» رنج می برید. این زمانی است که

after returning from a long holiday or trip. You miss the good times, you miss the freedom, you are  

بعد از بازگشت از تعطیلات یا سفر طولانی احساس غمگینی می‌کنید. دلتنگ اوقات خوب می‌شوید، دلتان برای آزادی تنگ می‌شود،

lethargic, or bored, or not in a good mood, because you miss that holiday spirit. Of course, in  

بی‌حال هستید، یا بی حوصله هستید، یا حال خوبی ندارید، زیرا دلتان برای آن روحیه تعطیلات تنگ شده است. البته، در

America they call a trip away from home a 'vacation', so they call this feeling the 'post-vacation blues'.  

آمریکا سفر دور از خانه را "تعطیلات" می نامند، بنابراین این احساس را "بلوز پس از تعطیلات" می نامند.

But, bad times don't last forever. Now that you've been bitten by the travel bug, you  

اما، روزهای بد برای همیشه دوام نمی آورند. اکنون که مشکل سفر شما را گاز گرفته است،

can start planning for your next trip. If you have the 'travel bug', you have a strong desire to travel  

می‌توانید برای سفر بعدی خود برنامه‌ریزی کنید. اگر به «اشکال سفر» مبتلا هستید، میل شدیدی برای سفر

again. We often say that people 'catch the travel bug', or that they have been 'bitten by the travel  

دوباره دارید. ما اغلب می‌گوییم که مردم «اشکال سفر را می‌گیرند»، یا «اشکال سفر» آنها را گاز گرفته است

bug', or maybe you've had enough holidaying for one year and your next holiday is going to be  

، یا شاید شما به مدت یک سال به اندازه کافی تعطیلات داشته‌اید و تعطیلات بعدی‌تان

a 'staycation'. This is a portmanteau of 'stay' and 'vacation' and it means for your days off  

«محل اقامت» باشد. این مجموعه ای از «ماندن» و «تعطیلات» است و به این معنی است که برای روزهای تعطیل

you will stay in your home or in your local area, and maybe take small day trips around your local  

در خانه یا منطقه محلی خود خواهید ماند و شاید به سفرهای یک روزه کوچک در اطراف

town or city. It is a holiday that does not need overnight accommodation, as you are staying in your  

شهر یا شهر محلی خود بروید. این تعطیلات است که نیازی به اقامت شبانه ندارد، زیرا شما در

own home. For example, 'Due to the cost of living crisis, this year we'll be having a staycation'.  

خانه خود اقامت دارید. به‌عنوان مثال، «به دلیل بحران هزینه زندگی، امسال یک اقامتگاه خواهیم داشت».

This is a relatively new and informal word. You might also hear it called a 'holistay'.

این یک کلمه نسبتا جدید و غیر رسمی است. شما همچنین ممکن است آن را بشنوید که "holistay" نامیده می شود.

Okay, thanks for traveling with  BBC Learning English Airlines.  

بسیار خوب، از سفر با خطوط هوایی بی بی سی برای یادگیری انگلیسی سپاسگزاریم.

We hope you had a wonderful flight and a wonderful journey, and that it was educational and fun. On the  

امیدواریم پرواز فوق‌العاده و سفری فوق‌العاده داشته باشید، و این سفر آموزشی و سرگرم‌کننده بوده باشد. در

side here you can see all the words that we have learned today. Be sure to use and practice them  

سمت اینجا می‌توانید همه کلماتی را که امروز یاد گرفته‌ایم ببینید. حتماً از آنها استفاده و تمرین کنید

so they are put into your long-term memory. If you enjoyed this language journey please  

تا در حافظه بلندمدت شما قرار گیرند. اگر از این سفر زبانی لذت بردید، لطفاً

be sure to like and subscribe below, and click one of these links to discover lots more useful  

حتماً زیر را لایک کرده و مشترک شوید، و روی یکی از این پیوندها کلیک کنید تا تمرین‌های انگلیسی مفید بیشتری را پیدا کنید

English practice to give your English that boost that you need. Bon voyage! See you next time!

تا به انگلیسی خود آن چیزی را که نیاز دارید تقویت کنید. سفر خوب! بعدا می بینمت!